کاهش ۲۵ تا ۳۰ درصدی بهای نفت در بازار جهانی این پرسش را برانگیخته است که علت یا علل این رویداد در زمانی که سوریه و بخشهایی از عراق به دلیل گسترش فعالیتهای گروه خلافت اسلامی دچار بیثباتی و ناآرامی است، چیست.
از سوی دیگر در محافل کارشناسان اقتصاد ایران این بحث برانگیخته شده که کاهش قیمت نفت تا کف هشتاد و اند دلار بر اقتصاد ایران که نزدیک هشتاد درصد از درآمد سالانه ملی آن مستقیم و غیرمستقیم وابسته به صنعت نفت است چه اثری خواهد گذاشت و دولت حامی حسن روحانی برای رویارویی با پیامدهای کاهش محسوس بهای نفت چه گزینههایی پیش رو دارد؟
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به این پرسش پاسخ میدهند. فریبرز رییس دانا، اقتصاد دان در تهران، شاهین فاطمی رییس دانشکده بازرگانی و اقتصاد دانشگاه آمریکایی پاریس و حمید زنگنه استاد اقتصاد دانشگاه وایتنر در شهر چستر ایالت پنسیلوانیای آمریکا.
آقای رییس دانا، اول بپردازیم به علل کاهش ۲۵ درصدی بهای نفت حدوداً نسبت به دو سال گذشته، آن هم در مدت کوتاه پنج ماه اخیر با این همه آشوب و ناآرامی سیاسی و به ویژه در خاورمیانه. چرا کاهش بها به جای افزایش بها؟ معمولاً ناآرامی و بیثباتی در گذشته موجب افزایش بهای نفت شده. ولی حالا عکس آن صادق است.
فریبرز رییس دانا: عوامل بالا برنده و عوامل پایین آورنده قیمت نفت وزن یکسانی ندارند. عواملی که به ساختار اقتصاد سرمایهداری صنعتی پیشرفته جهان یعنی آن کشورهایی که حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد تولید ناخالص داخلی دارند و چیزی حدود هفتاد و پنج تا هشتاد درصد تولید صنعتی جهان را در اختیار دارند، مسایل ساختاریشان مثلاً بحران یا گزارشهایی که منتشر میشود دایر بر اینکه این بحران پایدار میماند خیلی بیشتر تاثیر دارند تا عوامل مقطعی مثل جنگ. یا مثل خبرهای مربوط به ناآرامیها.
نه اینکه آنها تاثیر نداشته باشند. گاهی هم در واقع تاثیرهای جدی داشتند. اما میخواهم بگویم روند سی چهل سال گذشته را که نگاه میکنیم عوامل ساختاری اقتصادهای صنعتی بیشتر این تاثیر را داشتند. دو روز گذشته عوامل ساختاری موجب افزایش قیمت شد. قیمت شاخص برنج به بالای ۸۶ دلار رسید.
دو سه تا خبر در جایی که قلب تپنده تعیین کننده بهای نفت است این اثر را ایجاد کرد. مثلا افزایش شاخص اعتماد مصرف کننده. که یکی در آمریکا به دلیل کاهش قیمت بنزین بود کسانی که آنجا هستند لابد بهتر از من میدانند. افزایش سفارش خرید کالاهای بادوام بود. یکی هم یک دفعه خبر افزایش ۲.۷ درصدی تولید صنعتی ژاپن که قبلاً کمی بیشتر از ۲ درصد فقط پیشبینی میشد.
همه اینها عواملی هستند که یک افزایش جزیی در دو سه روز اخیر در بیست و هفتم تا بیست و نهم ایجاد کرده. حالا روندهای کلی را که نگاه میکنیم مثلاً خرید چین. ۱۸ میلیون بشکه نفت خاورمیانه را در چند ماه گذشته خریده برای ذخایر استراتژیکش. احتمالا میگویند ۲۱ میلیون تن است. میخواهد ذخیره استراتژیکش را تا سال ۲۰۲۰ به ۶۸۰ میلیون بشکه برساند.
اینها عوامل بالابرنده قیمت است. اما عوامل پایین آورنده در این ساختار عبارتند از افت تقاضاها، افت نرخ سوخت، چشماندازهای دوام بحران که به نظر من این بحران از ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تاکنون با کمی تغییرات ادامه داشته. حالا این پنج شش ماه آمار و اخبار و گزارشهایی که منتشر شده، بر مورد رشد صنعتی کشورهای صنعتی ناامید کننده بوده این اثرش را گذاشته.
عوامل ناآرامکنندهای مثل آنچه که در عراق اتفاق میافتد، مقاومت کوبانی یا اینها... اینها عواملی هستند که ممکن است بالابرنده یا پایین آورنده باشند. یعنی مقاومت کوبانی و پیروزی نسبی مردم کوبانی نسبت به داعش میتواند عامل بالابرنده ثبات باشد. چون داعش است که بیثباتی ایجاد میکند. ولی میخواهم بگویم این عوامل فرعی اند. من قضیه را در ساختار اقتصاد صنعتی میبینم.
آقای فاطمی، عدهای بر این نظرند که توطئه ای در کار است که بهای نفت اینقدر پایین آمده. اما عدهای هم میگویند بخش اعظم کاهش بهای نفت ناشی از عرضه و تقاضا است. این نظر را از آقای رییس دانا هم شنیدیم. یعنی تقاضا برای نفت در چین و هند از سویی و در آمریکا و اروپا از سویی پایین تر از عرضه آن است.
شاهین فاطمی: بله مسلما این مسئله عرضه و تقاضا است. نه تنها تقاضا پایین آمده به دلیل بحران اقتصادی که اروپا هنوز گرفتار آن است، و حتی آلمان که قرار بود لوکوموتیو اقتصاد اروپا باشد وضع اقتصادیش خوب نیست. منفی بوده. اما از آن طرف عرضه خیلی زیاد شده. یعنی به طور مسلم آن چیزی که الان قیمتها را پایین آورده مسئله این است که آمریکا دیگر به نفت دنیا آنقدر که سابق احتیاج داشته احتیاج ندارد. آمریکا الان در روز بین سه تا چهار میلیون بشکه شل اویل یعنی نفتی که از سنگ میگیرند تولید میکند و هر روز هم بیشتر میشود و به نظر من قیمت به این زودیها هم برنمیگردد به جای اولش.
من فکر میکنم در سال آینده در سال ۲۰۱۵ قیمت را الان که حدود ۸۵ برنت تا ۷۵ و حتی ۷۰ هم بعضیها پیشبینی کردند. قبل از اینکه مجدداً بالا برود. یک مسئله دیگر اینکه اوپک دیگر آن اهمیتی را که سابق داشته ندارد. الان سقف اوپک ۲۵ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه است ولی میبینیم که آن چیزی که امروز میتواند بفروشد یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه زیر آن است.
بنابراین مسئله به نظر من اقتصادی است و این کسی که تز را مطرح کرد آقای «تامس فریدمن» از نیویورک تایمز بود که گفت یکی از دلایل سقوط سیستم شوروی این بود که عربستان سعودی قیمت نفت را پایین آورد و الان هم آقای فریدمن خودش نمیگوید که این کار اتفاق میافتد ولی این را به عنوان یک فرضیه پیشنهاد کرده که مجددا آمریکا و عربستان سعودی تعمد دارند با پایین آوردن قیمت نفت که روسیه و جمهوری اسلامی را زیر فشار بگذارند. ولی بعد خودش می گوید که این یک تئوری بیشتر نیست.
اصل مهم همان زیاد شدن عرضه است که همزمان شده با پایین رفتن تقاضا به علت بحران اقتصادی در اروپا و این که هنوز نه ژاپن نتوانسته از بحران اقتصادی بیرون بیاید و نه رشد آمریکا توانسته از ۳.۵ بالا برود. در ضمن یادمان باشد که چین هم که همیشه رشد ده تا دوازده درصدی داشته الان حدود هفت درصد است و آن هم مسئله ایجاد کرده. اینها به نظر من واقعیاتی است که سقوط قیمت نفت را میتواند توضیح بدهد.
آقای زنگنه، آقای فاطمی الان اشاره کردند به اوپک و عربستان سعودی. در جستجوی علت کاهش محسوس بهای نفت بسیاری انگشت نشان را به سوی عربستان سعودی میگیرند. برخی میگویند عربستان به این دلیل دنبال کاهش تولید و افزایش بهای نفت این کشور و اوپک نیست که کاهش بها از لحاظ سیاسی به ایران و روسیه که حامی حکومت بشار اسد هستند لطمه میزند. به عبارت دیگر ریاض دارد از کاهش بهای نفت بهره برداری سیاسی میکند برای فشار گذاشتن روی تهران و مسکو مطابق این نظر. اما عده دیگر بر این نظرند که علت تصمیم عربستان اصلاً سیاسی نیست بلکه اقتصادی است. یعنی ریاض از کاهش بهای نفت به ده دلار و کاهش تولید در دهه ۱۹۸۰ درس گرفته و نمیخواهد دوباره عرضه کنندگان دیگری مثل بریتانیا و نروژ از کاهش تولید نفت عربستان استفاده کنند و جاهای خالی عرضه عربستان را در بازار جهانی نفت صاحب شوند. نظر شما؟
حمید زنگنه: فکر میکنم که این مسئله را یک ذره آقای دکتر رییس دانا صحبت کردند. من فکر میکنم این مسئله هم سیاسی است و هم اقتصادی است. ولی کلا اقتصاد بالاتر از سیاست است. این را میگویند که عربستان هر از چند گاهی قیمت نفت را میبرد پایین تا زمانی که عدهای از سفته بازان در بازار را ورشکست کند.
یعنی آنهایی که مثلا تا همین تابستان گذشته یک عده زیاد آمدند نفت را با قیمتهای بسیار بالا خرید و فروش کردند و قیمت نفت را به طور مصنوعی بالا بردند و مردم را از داعش ترساندند وگفتند داعش این طوری است داعش آن طوری است و تولید نفت عراق را کنترل خواهد کرد و بنابراین قیمت نفت را به صورت مصنوعی با سفته بازی بالا بردند.
الان بعد متوجه شدند، همانطور که دوستان فرمودند، ژاپن شروع کرد به راه انداختن نیروگاههای تولید هستهای خودش. ژاپن و آلمان و فرانسه اقتصادشان رو به کندی رفته. ایران، لیبی و عراق و آمریکا تولید نفتشان را زیاد کردند. بنابراین توی بازار یک مقدار زیادی نفت وجود دارد که خریدار هم ندارد. بنابراین عربستان سعودی از این موقعیت استفاده کرده تولید خودش را اضافه نکرده و قیمت نفت را اجازه دارد میدهد که برود پایین. در نهایت سخن آخر را عربستان در بازار نفت خواهد زد. در تمام سالها همینطور بوده و الان هم همینطور است. فکر میکنم نظرشان این است که آنهایی که مارجینال اند...
حاشیهای هستند...
... تولید کنندگان حاشیهای را از بین ببرند. نمیتواند آمریکا را از بین ببرد. نمیتواند فراکینگ را از بین ببرد. نمیتواند تولید نفت از طریق شل را از بین ببرد. ولی آنهایی که قیمت نفت بالا برایشان لازم و واجب است توی آمریکا و جاهای دیگر که تولید قیمت نفت زیر ۷۰ دلار یا ۶۵ دلار نمیتوانند سود داشته باشند. بنابراین آنها را میتواند حذف کند.
یک نکته مهم دیگر این است که با سفته گران هم مبارزه میکند. این کاری است که همیشه کرده و سندسازی هم شده در این مورد که دوستانی که در این مورد تحقیق کردهاند نشان دادند که عربستان سعودی این بازی را با سفته گران همیشه انجام میدهد. عربستان میگذارد قیمتها برود بالا، بین خودشان، بین سفته گران آنهایی که توی وال استریت هستند بعد یکهو زیرآبشان را میزند و قیمت را میآورد پایین. الان فکر میکنم که حدود ۸۰ دلار کف پایین است.
ولی روسیه فکر میکند که کف پایینش ۶۰ دلار است. یعنی روسیه اعلام کرده که تا زمانی به ۶۰ دلار نرسیده آنها هیچ ناراحتی هم ندارند و کاری هم نخواهند کرد. بنابراین مسئله سیاستبازی است ولی مسئله کلی همان عرضه و تقاضا است و این که چه کسی کنترل عرضه و تقاضا را دارد و همیشه هم عربستان، حرف آخر را زده و این دفعه هم میکنم حرف آخر را بزند.
بپردازیم به تاثیر احتمالی کاهش بهای نفت بر روی اقتصاد ایران. آقای رییس دانا، میزان این تاثیر تا چه اندازه است؟
امیدهایی که مربوط به حل مناقشات هستهای است، این امیدها را به یاس تبدیل میکند. گرچه من و خیلی از ماها در گذشته این امید را نداشتیم. برای اینکه اگر این مناقشات حل شود تحریمها به سادگی حل نمیشود و بعد هم تازه آن منابع نفتی که میآید در خون مویرگهای اقتصاد ما جریان پیدا نمیکند. تزریق نمیشود. چاههای ویلی کنده شده که آن تازه اگر حل مناقشه هستهای منجر به افزایش درآمدهای نفتی میشد این افزایش اولا خیلی بالا نبود و مقداریاش هم میرفت برای گرفتاریهای خاص گروههای قدرت اقتصادی.
ولی یک چیزهایی هم که دلایل سیاسی هم دارند و در رقابت و کشمکش برای به قدرت رسیدن هستند از دولت روحانی این طور حمایت میکردند که گویا این دارد راه را برای رستگاری و خوشبختی مردم باز میکند. الان شمار زیادی از خبرهای مربوط به قیمت نفت و شمار زیادی از این امیدها را به ناامیدی تبدیل کرده. خب این تاثیر میگذارد بر روی تصمیمات سرمایهگذاری.
گرچه تصمیمهای سرمایهگذاری هم تصمیمهای سرمایهگذاری اشتغالزا که ضریب فزایندگی multiplier effect خیلی بالایی داشته باشد، نبود در ایران. معمولاً یا میرفتند سراغ ساختمان و تجارت و یا پولها فرار میکردند میرفتند به خارج کشور. به هر جهت این کاهش بهای نفت اگر مدتی ادامه داشته باشد که ما البته در دو سه روز گذشته آمارها را دیدم، یک افزایشی پیدا کرده... و البته عرض کردم به رغم خرید استراتژیک چین و هند هست... یک افزایشی پیدا کرده. که این به دلیل ساخت اقتصاد صنعتی است که یک بهبودهایی را فعلاً این طور گواهی داده. شاخکها این طور نشان دادهاند.
به هر حال این ممکن است ادامه پیدا نکند و یا اگر ادامه پیدا هم کند همانطور که دوستان هم فرمودند، چشمانداز بالا رفتن خیلی جدی قیمت نفت وجود ندارد. بنابراین اگر چنین وضعیتی باشد تمام امیدهایی که ناشی از حل مناقشه هستهای بود خنثی میشود. بنابراین بیکاری، گرانی، فرورفتگی تورمی، توزیع ناعادلانه درآمد و سلطه ساخت قدرت اقتصادی که انعطافهای لازم را در میان گروههای مردم برنمیتابد، ادامه خواهند یافت.
آقای فاطمی، کاهش بهای نفت تا زیر بهای ۸۰ دلار برای دولت ایران قابل مهار کردن است یا چنانکه آقای رییس دانا میگویند اثرات کاهش تحریم و مهار تورم در اقتصاد ایران را ممکن است خنثی کند؟
دو مسئله اینجا هست. یکی تاثیری که مسئله افتادن قیمت نفت از نظر روانشناسی دارد که خب تاحدودی ضعیف میکند موضع ایران را در مذاکرات و احتمالاً هم این تصادفی است. چون چنین قدرتی در دنیا وجود ندارد که بتوانند قیمت نفت را تنظیم کنند با مذاکرات هستهای.
اما از نظر مذاکرات اقتصادی من گمان نمیکنم چندان فشاری به دولت روحانی وارد شود. برای اینکه بودجه ۹۳ بر مبنای ۱۰۰ دلار تنظیم شده. فعلاً قیمت در حدود ۸۵ دلار است. ولی هنوز به علت قیمت بالای درآمد در ماههای نخست سال هنوز فشار چندانی به دولت وارد نشده. ایران هم امکان تولیدش اگر بتواند در تمدید مذاکراتی که پیش خواهد آمد درست مذاکره کند و یک مقداری بیشتر اجازه صدور پیدا کند، گلیمش را از آب بیرون میکشد.
اما اگر مذاکرات با شکست توام باشد، من هم گمان نمیکنم قیمت نفت به این زودیها بالا برود و تغییری کند تغییر به سوی پایین رفتن خواهد بود. در آن صورت در عرض شش ماه اول سال آینده دولت مشکل خواهد داشت. ولی همانطور که عرض کردم الان چون بودجه روی ۱۰۰ دلار بسته شده و در ماههای اول سال قیمت از این بالاتر بود، هنوز فشار چندانی بر دولت وارد نیامده ولی خب مسئولان دولت روحانی از هم اکنون گفتند که باید از مخارج کاست. که البته خیلی برایشان مشکل خواهد بود و به احتمال زیادی میروند سراغ بودجههای عمرانی چون بقیه را نمیتوانند کم کنند.
آقای زنگنه، همین حالا صحبت از این است که مطابق آمار رسمی در ایران هفت میلیون نفر دچار فقر شدید هستند. یک اشارههایی آقای رییس دانا کردند. به گفته علی ربیعی وزیر کار و رفاه اجتماعی این رقم عنوان شده. اثر کاهش بهای نفت بر اقشار آسیبپذیر و تهیدست و طبقات متوسط حقوقبگیر به نظر شما چه میتواند باشد؟
به نظر من رابطه مستقیم آنچنانی نخواهد داشت. به خاطر اینکه پول نفت را برای رفاه مردم استفاده نمیکنند. یعنی برای سرمایهگذاری استفاده نمیکنند که مردم از آن بهره مند شوند. پولی که از نفت در میآید یک مقدار هنگفتش از مملکت فرار میکند. یعنی این و آن میگیرند میبرند خارج از مملکت حالا از طریق دوبی یا جاهای دیگر میرود خارج از کشور.
بنابراین من فکر نمیکنم کم شدن یا زیاد شدن قیمت نفت مستقیماً به مردم ایران یعنی به آنهایی که شما اشاره میکنید، به آنهایی که در پایینترین سطح درآمد مملکت قرار دارند، لطمهای بزند یا کمکی کند. آنها در نهایت اگر چیزی بهشان برسد از افزایش قیمت نفت، همان کارهای بیگاری روزمره است که مهم نیست. آنها همیشه هست.
کاهش قیمت نفت هم آن کارها را از بین نمیبرد. به کسانی لطمه خواهد زد که در سطح مدیریت هستند تقریباً. در طبقه متوسط بالا هستند. آنها هستند که ممکن است یک چیزی گیرشان بیاید یا یک چیزی را از دست بدهند. ولی کلاً من فکر نمیکنم آنهایی که دستمزد پایین میگیرند وطبقه پایین هستند کمکی بهشان بشود یا در این جریان ازشان چیزی کم شود.
آقای رییس دانا، معروف است که دولتهای ایران وقتی بهای نفت بالا میرود صحبت از آوردن نفت سر سفره مردم میکنند یا عبارات دیگر شبیه این. ولی وقتی بهای نفت پایین میآید، دولتهای ایرانی یادشان میافتد که نفت کالای استثنایی و میان نسلی است که باید از آن برای سرمایه گذاری بر روی زیرساختها استفاده کرد. با کاهش بهای نفت از لحاظ علمی چه گزینههایی پیش روی دولت حسن روحانی هست؟
من واقعاً نمیدانم در پس پرده این دولتها چه میگذرد. آنقدر کارکردشان سیاسی امنیتی و پیچیده است که خیلی نمیشود دانست مگر کسانی که خیلی در داخل حکومت باشند که من نزدیک به آنها نیستم. اما آنچه که شما فرمودید را به طور کلی تایید میکنم.
وقتی کفگیر ته دیگ میخورد تمام این دولتها شروع میکنند نصیحت کردن مردم. کمتر مصرف کنید! آب را گران میکنند. برق را گران میکنند. بارش را میاندازند گردن مردم. رادیو تلویزیون ایران اگر باشید متوجه میشوید. ۹۴ درصد از آب کشور در کشاورزی مصرف میشود. ۹۳ تا ۹۴ درصد. چهار پنج درصدش میآید برای صنعت و یک مقداری آب شرب. وقتی که یک مقدار بارندگی کم میشود جگر مردم را کباب میکنند: مصرف نکنید، زیاد نبرید، نخورید، چه کار نکنید! بعد میبینید که ۴۰ درصد همین آب تصفیه شده شهری در لولههای شهر شکسته و نابود شده و دارد از بین میرود. این دولتها این کار را میکنند.
وقتی الان با بحران نفتی روبهرو شوند، من میدانم انواع صرفهجوییها را متوجه همان کسانی میکنند که آقای دکتر زنگنه ازشان صحبت کردند. یعنی مردمی که زیر خط فقرند. آن هفت میلیون را هم کنارش بگذارید. آن هفت میلیون شوخی است. ۳۶ تا ۳۷ درصد خانوارهای فقری زیر خط فقرند. شصت هفتاد درصد کارگران کشور زیر خط فقرند. شمار بیکاران به ۵۶ تا ۵۷ میلیون نفر میرسد. اینها برآوردهایی است که من خودم انجام دادم. برآوردهای از این تندتر هم داریم که مربوط به دعواهای جناحهای مختلف حاکمیت است.
به این ترتیب من گمان میکنم اگر با کاهش درآمد نفت روبهرو شوند، صاحبان قدرت قدرت نمیگذارند این کاهش چندان دامنشان را بگیرد. به ویژه که بخشی از صاحبان قدرت اقتصادی در پشت پرده هستند و به سادگی نمیشود تشخیص شان داد. اینها منابع را میخواهند. سرمایهگذاریهای متفاوت در حوزههای نفت و گاز و راهسازی و عمران شهری سرمایهگذاری کردند. نهادهای نظامی و نهادهای غیره همه شان هستند.
ولی این فشار ناشی از درآمدهای نفت را خیلی ساده همین دولت آقای روحانی چون اعتقادی اساساً به مداخلههای دولت رفاه و مداخلههای برای بازتوزیع درآمد و ثروت ابداً ندارد و به شدت طرفدار سیاستهای بازار آزاد است و کسی که این سیاستها را دارد، ولی در عین حال توان واگذار کردن همه چیز به بازار را هم ندارد مشخص است که با این بحران بار فشار متوجه مردم محروم خواهد شد. بیکاری باز افزایش پیدا میکند.
تورم که وعده ۲۰ درصدش را داده بودند ممکن است بالاتر برود. یعنی فکر میکنم اینطور میشود. مگر این که در یک مدت کوتاهی با به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای یک مقدار از ذخایر ارزی ایران آزاد شود و یک لایههایی از طبقه متوسط که کمتر میتوانیم بگوییم طبقه متوسط پایینی، طبقه متوسط وسطی و طبقه متوسط مرفه و بخشی از شهرنشینان و بخشی از طبقه کارگر در واحدهای صنعتی بزرگ کار میکنند و موقعیت شغلی تثبیت شده ای دارند منتفع میشوند و صدای اینها غالب میشود بر صدای فریاد محرومان.
آقای فاطمی، بخشی از کار اقتصاد دانان پیشگوییهای ابطال پذیر است، اگر نه پیشبینیهای طول ودراز، و بخشی دیگر از کارشان توصیه و پیشنهاد است. از نظر علمی چه گزینههایی پیش روی دولت حسن روحانی است برای اینکه به اقشار تهیدست و طبقه متوسط و متوسط پایین خیلی فشار نیاید؟
آقای روحانی زیاد اختیار در دست ندارد. الان بخش عظیمی از سرمایه و درآمد مملکت صرف کارهای هستهای میشود که آقای روحانی را دخالتی درش نمیدهند و خرج سپاه میشود. در آن موارد ایشان کاری نمیتواند بکند و قدر مسلم این است که از آن بودجهها هم کسی نخواهد زد.
فشار عمده کمبود درآمد اگر به این صورت ادامه پیدا کند روی دولت روحانی خواهد بود. نتیجه این کار این خواهد شد که این قولهایی که ایشان داده... من اولاً هیچ باور نمیکنم که تورم به ۲۰ درصد رسیده باشد، به هیچ وجه هیچ اتفاقی نیافتاده که تورم یک دفعه نصف شود و همچنین رشد اقتصادی که میگویند مثبت است سه یا چهار درصد است از ارقامی است که احمدینژاد هم میداد. این آمار قابل قبول نیست. چون آمار در ایران سیاسی است. آمار مستقل نیست.
اما اینکه اگر امکان داشته باشد آقای روحانی چه کاری میتواند انجام دهد، به نظر من آن سطوح آسیب پذیر جامعه از همه مهمتر هستند. یعنی اگر دولت روحانی بخواهد الان خدمتی کند این است که آن قیمتهایی را که میخواهند بالا ببرند الان این را عقب بیاندازند، فشار بیشتری به طبقات کم درآمد وارد نشود. از آن طرف تولید کار در ایران شود.
الان بیکاری در ایران خیلی بیش از آن چیزی است که اینها مدعی هستند. سیل جوانانی که از مملکت خارج میشوند هر سال بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر داوطلب کار وارد بازار کار در ایران میشوند. تمام این سالها آقای احمدینژاد دروغ میگفت که میگفت همه ساله صدها هزار کار تولید میکنند.
بنابراین الان مشکل اساسی همین است که صنعت خوابیده. بیکاری وجود دارد. همه نمیتوانند برای دولت کار کنند و آقای روحانی هنوز نتوانسته در هیچ کدام از این مراحل قولهایی که داده بوده کاری انجام دهد. گرفتاری اش این است که وزیر معرفی کند و تندروها هم در مجلس وزرایش را رای ندهند.
پایین رفتن قیمت نفت یک ضربه بزرگی است به دولت روحانی. چیزی است که انتظار نداشت و خیلی هم بعید میدانم که ایشان بتواند در برابر این اتفاق نابهنگام... مخصوصاً اگر مذاکرات هم با شکست روبهرو شود، من آینده دولت روحانی را بسیار بسیار مشکل و پیچیده میبینم.
آقای زنگنه، نظر شما شبیه نظر آقای فاطمی و آقای رییس دانا است یا چیز دیگری؟ با جمعبندی شما برنامه را پایان میدهیم. پادزهر دولت حسن روحانی برای کاهش بهای نفت چه میتواند باشد؟
دولت روحانی یا هر دولت دیگری که در ایران هست باید خودش را از نفت کلاً جدا کند. از درآمد نفت. تنها راهش هم این است که تمام هزینه دولت را تبدیل کند به هزینه سرمایهگذاری. شما اگر نگاه کنید در این ۳۶ سال گذشته سرمایهگذاری خصوصی و سرمایهگذاری دولتی تقریباً از ۳۶ درصد درآمد ناخالص ملی به حدود ۱۲ درصد رسیده. این مسئله ای است که ایران را به فلاکت کشانده. ایران قدرت تولیدی خودش را از دست داده.
من اگر به جای آقای روحانی بودم، اگر آنجا بودم که میتوانستم بهشان سفارش کنم، میگفتم تمام این درآمد نفت را به طور کلی تبدیل کنید به سرمایهگذاری و با سرمایهگذاری تمام این چیزهایی که ما داریم صحبت میکنیم مسئله را حل میکند. تولید را میبرد بالا.
این شرکتهایی که مثل زالو به تن دولت چسبیدهاند، مجانی بدهید به خود آن افرادی که آنجا کار میکنند. اگر توانستند راهش بیاندازند، نتوانستند هم به خیر و به سلامت. درآمد نفت را... مثل همان سال اول و دوم بعد از انقلاب یک مقدار زیادی از جوانهای مملکت رفتند توی دهات و ساختمان کردند و راهسازی کردند و کارهای تولیدی راه انداختند...
جهاد سازندگی...
... جهاد سازندگی. آن روح را دو مرتبه احیا کنند.