با درگذشت ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان سعودی در هفته گذشته برادر او امیرسلمان به پادشاهی این کشور رسید. دوران ده ساله پادشاهی ملک عبدالله در پی درگذشت برادرش ملک فهد آغاز شد و ناظران سیاسی ادامه سنت عبدالعزیز معروف به ابن سعود، بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی همراه با تغییراتی کند و تدریجی در سمت و سوی گسترش تجدد در این کشور را از خصوصیات این دوره به شمار آوردند.
با اینکه به گفته همین ناظران محدودیتها در زمینه حقوق بشر و حقوق و منزلت زنان مثلاً در عربستان سعودی در این دوره کاهش چشمگیری نیافت، اما رشد بیشتر طبقه تحصیل کرده جدید و آموزش عالی در این دوره محسوس به نظر میرسید.
در زمینه سیاست خارجی در سالهای اول سلطنت ملک عبدالله به ویژه با به ریاست جمهوری رسیدن باراک اوباما، نامزد حزب دموکرات در آمریکا بر تنشها میان ریاض و واشنگتن تا اندازهای افزوده شد. اما در سال پایانی مقابله با گروه خلافت اسلامی ریاض و واشینگتن را به هم نزدیک تر کرد.
در این دوره به گفته ناظران روابط بینالملل تغییرات چندانی میان مناسبات ریاض و تهران حاصل نشد. گرچه در یک سال و اند اخیر و به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی در ایران یخ مناسبات دوجانبه به گفته همین صاحبنظران ترک برداشت.
عربستان سعودی در دوران جدید چه تغییراتی خواهد کرد و با به سلطنت رسیدن امیرسلمان، چشم انداز مناسبات واشنگتن از سویی و ریاض و تهران از سویی چگونه است؟
سه میهمان این هفته برنامه «دیدگاهها» به این پرسشهای اصلی پاسخ میگویند: داوود هرمیداس باوند، استاد ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل در تهران، حسن هاشمیان، کارشناس امور خاورمیانه و جهان عرب در استانبول و حسین علیزاده، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی.
آقای باوند، آیا از هم اکنون میشود گفت با درگذشت ملک عبدالله و به پادشاهی رسیدن امیرسلمان بن عبدالعزیز چه وضعیتی در انتظار عربستان سعودی است؟
(خط مشی عربستان پس از درگذشت ملک عبدالله و در دوران امیرسلمان) ظاهراً دنباله روی از خط مشی قبلی است. ولی به تدریج احتمالاً تعدیلاتی در برخی از سیاستهای خارجی عربستان به خصوص درعرصه خارجی گرفته خواهد شدداود هرمیداس باوند -- استاد ارشد روایط بین الملل (تهران)
داوود هرمیداس باوند: طبیعی است که تغییر سلطنت نمیتواند بیاثر باشد. ولی معمولاً از جهت احترام و هم از نظر مسایل داخلی رویه این است که اظهار میشود که خط مشی پادشاه سابق کماکان پیگیر و ادامه خواهد یافت.
ولی همانطور که همگان آگاهیم با توجه به تحولات منطقه و حتی برخی از تصمیماتی که در گذشته گرفته شده، و در پرتو ارزیابیهای جدید نیاز به نوعی تعدیل و تجدید نظر دارد، معمولاً فرصتی است برای رهبر جدید عربستان یعنی ملک سلمان که البته دوره مقطع اولیه کوتاه خواهد بود.
همانطور که اشاره کردم ظاهراً دنباله روی از خط مشی قبلی است. ولی به تدریج احتمالاً تعدیلاتی در برخی از سیاستهای خارجی عربستان به خصوص درعرصه خارجی گرفته خواهد شد.
آقای هاشمیان، شما چه فکر میکنید؟ عربستان دوران امیرسلمان شاهد تداوم سیاستهای کلان دوران ملک عبدالله خواهد بود یا آنچنانکه آقای باوند میگویندبعد از دوره کوتاه شاهد گسست از آن دوره خواهیم بود؟
سیاستهایی که ملک عبدالله در مورد زنان و آزادیهای بیان و حقوق بشر میخواست انجام دهد، که به اعتقاد من موفقیتی هم نداشته (دو دوران) ملک سلمان ادامه نخواهد یافتحسن هاشمیان -- کارشناس رویدادهای جهان عرب (استانبول)
حسن هاشمیان: من معتقدم که (گرچه) ملک سلمان صحبت کرده که خط مشی ملک عبدالله را ادامه خواهد داد، منتها آنجا تفاوتهای خیلی زیادی وجود دارد. نخستین تفاوتی که وجود دارد نگاه به کشورهای قدرتمند مثل آمریکا است. شما فراموش نکنید که ملک عبدالله آمریکاییها را از سرزمین حجاز یا عربستان بیرون کرد. ممکن است این سیاست تغییر کند. یک سیاست جدیدی به خصوص در رابطه با آمریکایی که جمهوریخواهان آن را اداره میکنند.
آنجا هم باید توجه کرد که ولیعهد ملک سلمان، مقرن بن عبدالعزیز است. مقرن از شخصیتهای مهم لابی ضد ایرانی در عربستان است و به بنذر بن سلطان به شدت نزدیک است. بنابراین این دو یک بلوکی را تشکیل میدهند که روابط خودشان را با آمریکا خیلی زیاد خواهند کرد.
من معتقدم آن توجهی که ملک عبدالله به چین و روسیه در این اواخر داشت تغییر خواهد کرد و جای خودش را به زمان فهد و گسترش روابط با کشورهای غربی و آمریکا خواهد داد. در مسایل داخلی هم ملک سلمان فرزند خانم فهده از خاندان سدیری است و به شکلی به نوعی بازگشت قدرت این خاندان میشود.
باید توجه داشت که ملک عبدالله درست است که فرزند عبدالعزیز بود ولی مادرش یک عراقی بود و شخصی بود که بیشتر خارج از این خاندان در نظر گرفته میشد. ولی ملک سلمان به نوعی به اصیلیت خودش برمیگردد. یک نوع اساس خانوادگی در این کشور وجود دارد. ضمن این که سدیریها که هم داییهای این ملوک جدید هستند و داییهای ملک عبدالعزیز بنیانگذار آل سعود به حساب میآیند قدرت بالایی در ساختار بوروکراتیک عربستان دارند.
به این معنی که آن اختلافاتی که ما در دوره ملک عبدالله میشنیدیم و بحثهایی بر سر خلافت وجود داشت بر سر ملک سلمان وجود ندارد. ضمن اینکه پشت او خیلی قوی خواهد بود.
در مورد مسایل داخلی و اصلاحات داخلی ملک سلمان یک فرد محافظهکاری است در عین اینکه توجهات بازی به دولتهای غربی دارد. ایشان به هیچ وجه اعتقاد ندارد که دموکراسی در عربستان شکل بگیرد. اصلاً آن را مناسب نمیداند. بنابراین آن سیاستهایی که ملک عبدالله در مورد زنان و آزادیهای بیان و حقوق بشر میخواست انجام دهد، که به اعتقاد من موفقیتی هم نداشته (دو دوران) ملک سلمان ادامه نخواهد یافت.
مسئله دیگر این که ملک سلمان زمانی که وزیر دفاع بود خیلی به ارتش توجه کرد و بزرگترین بودجههای نظامی ارتش در زمانی بود که ایشان وزیر دفاع بود. بنابراین یک رویکرد خیلی زیادی به این مسئله خواهد داشت.
آقای علیزاده، چالشهای پیش روی عربستان با توضیحاتی که آقای هاشمیان و آقای باوند دادند به نظر شما در دوران پادشاه جدید آن امیرسلمان کدام اند؟
(امیر سلمان) سابقه وزارت دفاع را دارد و نگاهش نگاه نظامی است. معتقد است که مسئله را باید از طریق نظامی حل کنندحسین علیزاده -- دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران (هلسینکی)
حسین علیزاده: من دو دسته چالش برای عربستان میبینم. یک دسته چالشهای ساختاری نظام حاکم و دوم چالشهای منطقهای و بینالمللی است. در خصوص چالش ساختاری مهمترین بحرانی که عائله و خاندان حاکم در عربستان دارند کهولت و پیری است که بر این خاندان حاکم شده.
عبدالله در سن ۹۰ سالگی درگذشته و جانشین او اینک در سن ۶۰ سالگی است ولی ولیعهدی که برایش تعیین کرده اند مقرن بن عبدلعزیز ۷۵ ساله است. یعنی متوسط سن پادشاه درگذشته، پادشاه کنونی و ولیعهد میشود بالای هشتاد سال، و این نظام تصمیمگیری را طبیعتاً دشوار میکند در یک خانواده پیر و فرتوتی که دچار محافظهکاری و تحجر شدید سنتی هم هستند.
از این مسئله که بگذریم چالشهایی هست که عربستان در زمان انتقال قدرت از پادشاهی به پادشاه دیگر با آنها روبهرو است. اگر به نقشه نگاه کنیم در جنوب عربستان مقارن روز درگذشت عبدالله بن عبدالعزیز، در یمن رییس جمهور و نخست وزیر آن استعفا دادند و کشور بدون کابینه بدون رییس جمهور در آنجا حاکم است. به نحوی خلاء قدرت حاکم شده.
در شمال منطقه عراق و سوریه را داریم که بخشی در دست داعش است و در بخش شرقی عربستان مناطق شیعه نشین را داریم. فراموش نکنیم نمر باقر نمر، آن روحانی شیعه که تحت حمایت جمهوری اسلامی است دردسرهایی برای عربستان درست کرده که حکم اعدام برایش صادر کرده اند و روابط ایران و عربستان هم بر این وضعیت تنش زیادی پیدا کرده.
مسئله بحرین که عربستان پایش را آنجا گذاشت با زور عربستان بحرین آرام شده به هر حال یکی از مسایلی است که عربستان اگر وزنه سنگین خودش را در این دوران جدید بخواهد اندکی کم کند و حضورش را کم کند به آشوب مبتلا خواهد شد.
از همه مهمتر به دو نکته دیگر باید اشاره کرد. مسئله رابطه پرتنش ایران و عربستان. آقای ظریف الان به بهانه درگذشت پادشاه به آنجا میرود. در طول مدت وزارت ایشان اصلاً شرایط فراهم نشده. آنقدر روابط تیره و تار بود که نشد ایشان سفری انجام دهد. من فکر نمیکنم این سفر هم بتواند گشایشی حاصل کند.
اما در ارتباط با ایالات متحده آمریکا عربستان یکی سرد ترین دوران روابط خودش را با ایالات متحده سپری میکند. انتقادهای شدیدی به مواضع آمریکا دارد. مخصوصاً مواضع خاورمیانهای آمریکا. آیا امیرسلمان میتواند رابطه جدیدی را با کاخ سفید برقرار کند؟ جای تردید هست. ایشان سابقه وزارت دفاع را دارد و نگاهش نگاه نظامی است. معتقد است که مسئله را باید از طریق نظامی حل کنند.
من فکر میکنم ایشان راه فشار آوردن بر بشار اسد را همچنان ادامه خواهد داد و نگاهش این است که بشار اسد را در منطقه خلع کنند با همراهی متحدان عربستان. و طبیعتاً این بر خلاف منافع جمهوری اسلامی است و روابط ایران وعربستان همچنان پرآشوب خواهد بود.
آقای باوند، به نظر بسیاری از صاحبنظران، ملک عبدالله در مصاف با گروه خلافت اسلامی و القاعده متحد آمریکا به شمار میرفت. با توجه به اینکه پادشاهی عربستان رابطه دوگانهای با وهابیت و روحانیت وهابی داشته، مناسبات عربستان دوران امیرسلمان چگونه مناسباتی با آمریکا میتواند باشد؟
با مرگ ملک عبدالله به ظن غالب امیرسلمان سعی خواهد کرد روابطش را با آمریکاییها ترمیم کند. یعنی نگاه به شرق که اتخاذ شده بود آن را تعدیل خواهد کرد و بازگشت میکند به بهبود و ترمیم و تاکید رابطه با آمریکا آنچنانکه قبلاً بودهدادو هرمیداس باوند
همانطور که اشاره شد روابط ملک عبدالله اخیراً در پرتو انتظاراتی که از آمریکا داشت در مورد استفاده سخت افزاری علیه سوریه و یا در ارتباط با ایران، وقتی این انتظارات پدیدار شد رو به سردی گرایید و همانطور که آگاهید استراتژی مسلط آمریکا در منطقه به طرف آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه بوده. مسئله استفاده از سنگهای شیل و غیره و عدم وابستگی به نفت منطقه برای ۲۰ درصد نیازمندیهای خارجیاش و مجموعه این رویدادها این برودت روابط آمریکا و عربستان را به وجود آورد که البته آمریکاییها سعی کردند در مقام نوعی استمالت بربیایند و مسئله داعش فرصتی شد که ائتلافی تشکیل شود و در پیش بگیرند.
ولی من فکر میکنم با مرگ ملک عبدالله به ظن غالب امیرسلمان سعی خواهد کرد روابطش را با آمریکاییها ترمیم کند. یعنی نگاه به شرق که اتخاذ شده بود آن را تعدیل خواهد کرد و بازگشت میکند به بهبود و ترمیم و تاکید رابطه با آمریکا آنچنانکه قبلاً بوده.
آقای هاشمیان، بحث درباره مناسبات جهانی عربستان را ادامه دهیم. تغییر تاکتیکی یا استراتژیکی درمناسبات ریاض و واشینگتن در دوران پادشاهی امیرسلمان چنانکه آقای باوند میگویند قابل پیشبینی است یا نه؟
(در دوران پادشاهی امیرسلمان بر عربستان سعودی) شاهد تغییرات اساسی در موضوع نگاه پروندههای منطقه و موضوعات منطقه خواهیم بود و این با کمک آمریکا و دولتهای اروپایی خواهد بود.حسن هاشمیان
من معتقدم که صد در صد اتفاق میافتد. ملک سلمان سیاستهای خیلی تندی در مورد پروندههای منطقه خواهد داشت. منظور من از تندی یعنی بر اساس معیارهای نظامی که طرف مقابل در برابر عربستان گام برمیدارد. ما در دوره ملک عبدالله شاهد بودیم در حالی که ایران در خیلی از حوزههای مختلف وارد میشد و به شکلی تهدیدهایی را متوجه عربستان میکرد، اما مثلاً ملک عبدالله از احمدینژاد پذیرایی میکرد.
من معتقدم که چنین سیاستهایی در دوره ملک سلمان وجود نخواهد داشت. هر کاری که ایران در شکل مستقیم یا غیرمستقیم در یمن، در عراق، در جاهای دیگر انجام بدهد، ملک سلمان و سیستم جدیدی که مطرح شده و به خصوص مقرن که به شدت بر ضد ایران فعالیت میکند، واکنش نشان خواهند داد و شاهد تغییرات اساسی در موضوع نگاه پروندههای منطقه و موضوعات منطقه خواهیم بود و این با کمک آمریکا و دولتهای اروپایی خواهد بود.
آقای علیزاده، کلاً مناسبات غرب و عربستان در دوران جدید چگونه تعریف خواهد شد، با توجه به تغییر و تحولات در معادلات قدرت در منطقه که درباره اش صحبت کردید؟
رهبری جدید سرمایه گذاری خواهند کرد بر حزب جمهوریخواه آمریکا. که خب اینک کنگره و مجلس را در دست گرفتهاند. خیز برداشتهاند برای ریاست جمهوری. آقای اوباما دورانش دارد تمام میشود. این تفکر وزیر دفاع، ولیعهد استخباراتش خوب جفت و جور خواهند شد با جمهوریخواهانحسین علیزاده
من اعتقاد دارم که اول باید شخصیت رهبر کنونی عربستان و جانشین او را توجه داشته باشیم. خود ایشان پیشینه وزارت دفاع را دارد و ولیعهد او مقرن رییس استخبارات (سازمان جاسوسی عربستان) را داشته. یعنی یک ترکیب بسیار معناداری هست که احتمالاً جهت گیری سیاستهای این کشور پس از این به طرف گرایش نظامیگری و موضوعات گسترش کارهای استخباراتی آنها باشد.
تمام این دردسرهایی که الان عربستان دارد میکشد از بابت جمهوری اسلامی است. اینها میگویند به خاطر اینکه ایالات متحده آمریکا دارد مماشات میکند با جمهوری اسلامی. نگاهشان این است. میگویند شما دارید مماشات میکنید.
دیدید که یکی از جلسات مذاکرات هستهای در ژنو وزیر خارجه عربستان با هواپیما رفت ژنو نشست، جان کری آمد داخل هواپیما رایزنی کرد درباره پرونده هستهای ایران که اصلاً ظاهراً ارتباطی به عربستان ندارد.
ولی میخواهم نتیجه گیری کنم که اگر عربستان آنطور که خودش مایل هست نتوانست تفکر حاکم در آمریکا عوض کند خودش را گرفتار مشکلاتی میبیند که جمهوری اسلامی دوروبرش حلقه زده.
بنابراین به گمان من رهبری جدید سرمایه گذاری خواهند کرد بر حزب جمهوریخواه آمریکا. که خب اینک کنگره و مجلس را در دست گرفتهاند. خیز برداشتهاند برای ریاست جمهوری. آقای اوباما دورانش دارد تمام میشود. این تفکر وزیر دفاع، ولیعهد استخباراتش خوب جفت و جور خواهند شد با جمهوریخواهان.
بنابراین سرمایه نفتی عربستان گره خواهد خورد با تفکرات بسیار تند جمهوریخواهان و به این ترتیب نقشه جدید کل خاورمیانه را در گمان خودشان به آن ترتیب ترسیم میکنند. نمونهاش هم در حال حاضر شاهد هستیم. کاهش بهای نفت. که با محوریت عربستان فعلاً به زیر ۴۰ دلار رسیده. شاهد رویکرد جدیدی خواهیم بود.
آقای باوند، چشم انداز مناسبات ریاض و تهران در دوران جدید از نظر شما چگونه است؟
فرآیند این مذاکرات هستهای ایران با آمریکا اگر به نتایج مطلوب برسد ملک سلمان و همراهانش گریزناپذیر در مقام تعدیل مواضعشان نسبت به ایران برخواهند آمدداود هرمیداس باوند
درست است که یکی وزیر جنگ بوده و سابقه دارد و ذز استخبارات و این ظاهراً حاکی از این است که یک موضع دید نظامیگری را در پیش بگیرند. ولی وقتی که یک مسئولیت خطیر جدید احراز شود، سعی میکنند بر اساس مقتضیات و ضرورتهای زمان و آن جایگاهی که احراز کردهاند تصمیم گیری کنند. بنابراین به نظر من یک مقداری تعدیل خواهد شد. یعنی فرق پیدا خواهد کرد.
نکته دوم، این ارتباط نزدیک به چگونگی نحوه روابط ما با آمریکا دارد. هروقت در گذر تاریخ روابط ایران و آمریکا رو به بهبودی یا نزدیکی است، کشورهای عربی همواره به سوی ایران نزدیک میشوند. ولی هروقت که روابط با آمریکا روابط غیردوستانه یا تیره بوده، کشورهای عربی همواره سعی کردند از این وضعیت استفاده کنند و موضعگیریهای گاهی وقتها هم جسورانه اتخاذ کردند.
من فکر میکنم فرآیند این مذاکرات هستهای ایران با آمریکا اگر به نتایج مطلوب برسد ملک سلمان و همراهانش گریزناپذیر در مقام تعدیل مواضعشان نسبت به ایران برخواهند آمد. البته این نکته را هم یادآوری کنم. مواردی که مورد اختلاف ایران و عربستان است فرض کنیم برای آنها یمن حیاط خلوت آنها است و اولویت خاصی برای آن قایل اند. ولی این فرق دارد با عراق یا مناطق دیگر.
همانطور که اشاره کردم اگر رابطه با آمریکا به نتایج مطلوبی منتهی شود به ظن غالب کشورهای عربی به خصوص عربستان در مقام بهبود رابطه با ایران برخواهند آمد. ولی اگر به نتایج مورد نظر منتهی نشود با توجه به قدرت گرفتن جمهوریخواهان در کنگره خط مشی عربستان خط مشی بسیار تند در قبال ایران خواهد بود.
آقای هاشمیان، با توجه به رقابتهای مذهبی میان ایران و عربستان در یمن، بحرین، سوریه، شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و کلاً خاورمیانه که در موردش صحبت کردیم، در چه صورتی جهان شاهد تغییری در کیفیت مناسبات ریاض و تهران خواهد بود؟
در این دوره خیلی زیاد خواهد بود. به خصوص ولیعهد ولیعهد یا محمد بن نایب هم از لابی ضد جمهوری اسلامی در داخل عربستان استحسن هاشمیان
با آقای باوند همعقیده هستم که کادر جدید رهبری عربستان تندروی نخواهد کرد. اما نسبت به دوره ملک عبدالله سیاستهایش تند خواهد بود. چون یک سری موضوعات منطقهای خود به خود بر امنیت عربستان درحال حاضر تاثیر میگذارد. مثلاً یمن امنیت عربستان را در حال حاضر به خطر انداخته و ممکن است ما حتی شاهد دخالت نظامی در این منطقه باشیم.
بنابراین درگیریها میان ایران و عربستان در این دوره خیلی زیاد خواهد بود. به خصوص ولیعهد ولیعهد یا محمد بن نایب هم از لابی ضد جمهوری اسلامی در داخل عربستان است.
آقای علیزاده، با توجه به زیر و بمهای مناسبات تهران و واشنگتن در پی مذاکرات هستهای در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی و وزارت خارجه جواد ظریف که آقای باوند به آن اشاره کردند، در چه صورت در عربستان دوران پادشاهی امیرسلمان شاهد بهبود اساسی مناسبات میان عربستان و ایران خواهیم بود؟
اگر بخواهیم (در دوران پادشاهی امیرسلمان) به همان زمان (به سطح مناسبات ریاض و تهران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی) برگردیم من خیلی بعید میدانم که حتی در دو سه سال آینده بتوانیم به آنجا برسیم.حسین علیزاده
الان پروندههای خارداری در روابط ایران و عربستان باقی مانده. شما فقط به پیام یک خطی آقای حسن روحانی در تسلیت نگاه کنید که بسیار کم بار بود. چیزی توی آن نبود. نگاه کنید به روزنامههایی که توهین آمیز از «خبر مرگش» مینویسند. یکی از روزنامهها در خبرش نوشته. با این توهین دارند برخورد میکنند. دم سفارت عربستان جمع شدند و تظاهرات کردند و شیرین پخش کردند. بعضی از روحانیون تندرو و این جور مسائل که شاهدش هستیم.
این نشان میدهد که در وضعیتی که عربستان را عامل اصلی میشمارند (حالا من نمیدانم چقدر صحت داشته باشد که تنزل یافتن بهای نفت هزینههای سنگین را حاکم میکند)، در کنارش همچنین مسئله بحران یمن، بحران سوریه، بحران بحرین و خصوصاً مناطق شیعهنشین. نمر باقر نمر شیعهای که طرفدار ایران و خواستار سقوط حاکمیت آل سعود است، پروندههای پرتلاطمی در روابط تهران و ریاض هست. تا حدی که دیدیم آقای ظریف به اکثر کشورهای عربی منطقه سفر کرد به جز عربستان. فضایی به وجود نیامد که بتواند (مناسبات را بهبود بخشد اما) من بعید میدانم که ما در عرض یک سال آینده شاهد کاهش تنشها باشیم.
گرچه این عقلانیت در دولت آقای روحانی وجود دارد که دنبال تنش بیشتر نباشد و دنبال حل مسایل باشد. این قدرت در دیپلماسی که به دست آقای ظریف افتاده وجود دارد که از ظرایف کار استفاده کند و لااقل شدت بحران را جلوگیری کند. اما وضعیت برگردد به دوران آقای خاتمی که ایران و عربستان توافقنامه همکاری امنیتی امضا کردند در آن زمان. بسیار گام بزرگی بود در آن زمان. در زمان آقای هاشمی رفسنجانی آقای هاشمی خودش را معمار روابط ایران و عربستان بعد از حج خونین توصیف کرد. اگر به همان زمانها هم بخواهیم برگردیم من خیلی بعید میدانم که حتی در دو سه سال آینده بتوانیم به آنجا برسیم.