حامیان حقوق شماری از فعالان سیاسی زندانی در بند ۳۵۰ بازداشتگاه اوین نامش را «پنجشنبه خونین» گذاشتند. اما غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانهای ایران در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی خبر ضرب و جرح زندانیان را تکذیب کرده و گفته در بند ۳۵۰ هیچ گونه درگیری رخ نداده. به گفته او تنها بازرسیهایی به صورت نوبتی برای جمعآوری آنچه «اقلام ممنوعه» توصیف شده انجام میشود که موضوع نارضایتی برخی از زندانیان است.
از سویی دیگر شماری از خانوادههای زندانیان بند ۳۵۰ میگویند از روز پنجشنبه ۲۸ فروردین از عزیزان شان بیخبرند و همه نهادهای حکومتی باید پاسخگو باشند. بنا بر گزارشهایی که از روز پنجشنبه به این سو در سایت جنبش راه سبز و دیگر سایتهای منتقد بازتاب یافته در آن روز پس از ورود شماری از ماموران سپاه، وزارت اطلاعات و نیروی ضد شورش به بند ۳۵۰ اوین و مقاومت زندانیان در برابر دستور تخلیه بند بیش از ۳۰ فعال سیاسی زندانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و شماری از آنها آسیب شدید بدنی دیدند و چند نفرشان هم به بیمارستان منتقل شدند.
فهرستی شامل ۳۰ نفر از این زندانیان هم در یکی از گزارشهای سایت جرس آمده که بنا بر روایت این منبع غیر رسمی پس از مضروب شدن در آنچه «تونل باتوم به دستان» نامیده شده به سلولهای انفرادی منتقل شدند. اما رییس سازمان زندانها در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی گفته همکاران او با زندانیان هیچ برخوردی نداشتند.
همزمان علی مطهری نماینده تهران در مجلس که قول پیگیری ماجرا در مجلس را داده در نامهای که در سایت قانون آن لاین منتشر شد خواستار دادن اجازه ملاقات به خانوادههای این زندانیان شده و گفته قوه قضاییه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات مسئول اند و باید پاسخگو باشند و رییس جمهوری هم باید از حقوق شهروندان دفاع کند.
روز شنبه هم روزنامه اعتماد به نقل از شماری دیگر از نمایندگان مجلس نوشت اخبار ضد ونقیض درباره درگیری در بند ۳۵۰ زندان اوین در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بررسی میشود.
همزمان روزنامه شرق از محمود علوی وزیر اطلاعات نقل کرده که بزودی وزارت اطلاعات در این باره اطلاعیهای منتشر خواهد کرد. از سویی دیگر شماری از اعضای شبکه فیس بوک با سیاه کردن جای عکس چهره خود اعتراض خود را به آنچه «سرکوبی زندانیان سیاسی در پنجشنبه سیاه» مینامند نشان دادند.
چگونه میتوان از وضعیت زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین باخبر شد؟ این پرسش برنامه این هفته دیدگاهها است از سه فعال سیاسی سابقاً زندانی: نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در تهران، محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و محمد صادق جوادی حصار، مشاور مهدی کروبی از چهرههای شاخص اعتراضهای سال ۸۸ و روزنامه نگار در مشهد.
خانم نرگس محمدی، تازهترین خبرها درباره گزارشها از ضرب وجرح زندانیان در داخل زندان اوین در بند ۳۵۰ در روز پنجشنبه چیست؟
نرگس محمدی: خبرهایی که خانوادهها دارند حاکی از این است که زندانیان ضرب و شتم شدند. البته از چرایی این ماجرا کسی خبر موثق ندارد. برای اینکه هنوز ارتباط بین زندانیان و خانوادهها برقرار نشده چه تلفنی یا به صورت ملاقات با وکلا. اما گفته میشود که در طی بازرسی و تفتیشی که هر چند وقت یک بار توسط ماموران ویژه تجسس انجام میشود این اتفاق صورت گرفته.
خب از روز پنجشنبه تا آخر شب که خانوادهها خیلی نگران و مضطرب بودند و تماسهایی داشتند بعضی از زندانیان بیمار هستند. مثل حسین رونقی که واقعاً پدرمادرشان تا دیروقت تماس میگرفتند با جاهای مختلف که یک خبری از حسین به دست بیاورند که موفق نشدند. یا افرادی هستند که سن و سالشان بالاست مثل آقای ربانی املشی که بیش از ۷۰ سال دارند یا افراد دیگری که اصلاً بیمار هستند و دارو مصرف میکنند و فشارها و استرسهای روانی و ضرب و شتمی هم که آنجا انجام شده و ما نمیدانیم که وضعیت بقیه به چه صورت هست خانوادهها را به شدت نگران کرده.
آخرین خبری که دارم تعدادی از خانوادهها به دادستانی مراجعه کردند اما هنوز خبری از عزیزان خودشان ندارند که در چه وضعیتی هستند. خبرهایی هم بود از انتقال سایر زندانیان به بیمارستان که من خودم شاهد بودم که خانم سلطانی به چند تا بیمارستان مراجعه کرد ولی خب چون از مرجع رسمی نیست خانوادهها نمیدانند به کجا مراجعه کنند. مگر اینکه اطلاع رسانی شفاف شود در مورد زندانیان.
آقای ملکی، غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانها گزارشها درباره ضرب و جرح زندانیان را تکذیب کرده اما افزوده زندانیان در برابر بازرسیهای ماموران برای یافتن اقلام ممنوعه مقاومتهایی میکنند. با توجه به تجربههای سابق شما در سالهای زندان معنای این حرف او چیست؟
محمد ملکی: بنده با تجربیاتی که دارم در این ۳۵ سال و بارها و بارها زندانیانهای مختلف بودم و حرفهای این آقایان را شنیدهام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند.
من یادم است در سال ۶۰ در حالی که من خودم آویزان بودم از سقف و تمام دست وبالم زخمی شده بود و آن مشکلات و اینها... آقای خمینی میگفت در زندان ما اصلاً شکنجه وجود ندارد. اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند. از این حرفها زیاد است در این نظام. این «اقلام ممنوعه» من نفهمیدم توی زندان چیست؟
تلفن موبایل و اینها ذکر شده در بعضی از گزارشها ...
در هر حال وقتی میگویند «اقلام ممنوعه» مردم فکر میکنند آنجا موشک هست یا هواپیما هست یا توپ و تانک هست یا مسلسل. آخر این نوع اتهام زدنها دیگر به قول معروف ریشش درآمده و نخ نما شده.
من در عرض این مدت و بارها که زندان رفتم از این صحنهها زیاد دیدم. در سال ۶۲ در زندان قزل حصار عین همین صحنهها را دیدم. البته همه را کردند توی حیاط و ریختند تو چه کار کردند. چنگیز وار همه چیز را به هم ریختند. ولی من زدن و کتک زدن و اینها ندیدم. این اولین باری است که میشنوم که یک عده ریختند مامورین وزارت اطلاعات و نمیدانم زندان و... با تعداد زیاد این افتضاح را بالا آوردند. آخر واقعاً چه؟ یک مشت اسیر... آدم با یک مشت اسیر این جوری رفتار میکند؟
آخر اینها که دم از اسلام میزنند. دم از مسلمانی میزنند. دم از خدا میزنند. دم از علی میزنند. این چه رفتاری است که با زندانیان میکنند. من اگر بخواهم یک روزی ... باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دهه ۶۰ در این زندانها در دهه ۷۰ در دهه ۸۰ در ۸۸ در زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه را ندادند من افشا کنم. آن که الان هست گوشهای از این مسئله است. بنابراین این کارها را اینها میکنند و کردند و به دروغ تکذیب میکنند. حالا میبینید فردا که اینها افشا شد خانوادهها رفتند ملاقات کردند و آنها تایید کردند میگویند اینها خودشان خودشان را زدند. با هم دعوا کردند. با هم دعواشان شده چند نفر مجروح شدند.
ممنون آقای ملکی. آقای جوادی حصار، در محافل مطبوعاتی وسیاسی چه صحبتهایی هست؟ دنبالهگیری این رویداد و این گزارشها به کجا انجامیده؟
محمدصادق جوادی حصار: در مطبوعات که مصاحبه نیست. نمیتوانند روی این جور گزارشها کار جدی صورت بدهند یا مجوز بگیرند و بروند داخل زندان اوین و آنجا مثلاً گزارش تهیه کنند یا با زندانیان صحبت کنند.
اما من میخواهم عرض کنم با توجه به صحبتی که جناب ملکی کردند برایم یک پارادوکس است این مسئله. واقعاً چون خودم به چشم خودم دیدم عرض میکنم. این پارادوکس است.
به عنوان نمونه من در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد که بودم یک اتاق جمعی بود که هفت هشت نفر بودیم دربسته از این ساختمان میبردند بیرون باز دوباره میبردند داخل سلول. در بسته میشد. عین انفرادی بود. فرقش با انفرادی این بود که پنج نفر تویش بودیم. مثلاً هر چند وقت یک بار مرسوم بود که میآمدند به ما میگفتند بروید هواخوری و بعد داخل آن مجموعه را میگشتند. حتی مثلاً اقلام ممنوعه داشتن خودکار و مثلاً اشیاء تیز و برنده جزو اقلام ممنوعه بود. چون میگفتند ممکن است درگیری شود و شما با خودکار بزنید چشم کسی را کور کنید. یا کس دیگری چشم شما را کور کند.
یا مثلاً ما چاقویی چیز برندهای نداشتیم جلد باتری را یک وقت باز کرده بودیم و ورق نازک روی باتری را برای پوست کندن خیار و این جور چیزها ازش استفاده میکردیم. بعد وقتی آمدند آنجا را بازدید کردند اعتراض کردند که این اشیاء اشیاء برنده است. طبق قانون نباید استفاده کنید. شما مجبور میکنید باتری رادیو هم دیگر بهتان ندهیم.
یکی دیگر برای من خیلی جالب بود این بود که طبق قانون زدن چشم بند مجاز نیست انفرادی غیرقانونی است. حتی یک بار من از زیرچشم بند توی اتاق بازجویی دیدم نوشته بود بردن به انفرادی مجاز نیست. غیر قانونی است. از قول رهبری هم بود این صحبت.
شما به برخورد دوگانه اشاره میکنید. یعنی قانون ممکن است چیزی را بگوید...
بله. برخورد دوگانه با قانون. یعنی دقیقاً آن چیزی که اینها میگویند اقلام ممنوعه در فرهنگی که آنجا میشود استفاده کرد... آقای دکتر هم میدانند، خانم محمدی هم میدانند. همه دوستان دیگر هم اطلاع دارند. خودکار هم میتواند جزو اشیاء ممنوعه باشد. چون احتمال استفاده خشن ازش وجود دارد که بزند چشم کسی. برای همین هم میگویند که اشیاء برنده اشیاء تیز... نمیدانم بند کفش و این جور چیزها ازشان بگیرید و ندهید... توی انفرادی که قطعاً ندهید. توی عمومی هم استفاده نکنند.
خب این ها چند وقت یک بار میآیند به بهانه این که مثلاً کسی در مجموعهاش این جور چیزها را استفاده نکند بیشتر موقعها مطلوبشان این است که ببینند چه کسی نوشته خاصی آنجا دارد. آن نوشتهها را بازبینی میکنند. چه کسی نامه خاصی دارد. اطلاعاتی دارد رد و بدل میکند احتمالاً. بعضی از نامهها از زندان میآید بیرون. امضا میشود از زندان میآید بیرون. دیگران میبینند. اینها بیشتر مراعات و مطلوبشان کنترل و ناامن کردن این جور رفتارها است در درون بازداشتگاه.
و میدانند که امکان بردن اشیاء ممنوعه به داخل زندان اوین اصلاً نیست. شما نمیتوانید چاقو ببرید داخل زندان. نمیتوانید شیئی برنده ببرید. ولی خب اشیاء ممنوعهای که بیرون ممنوع است داخل زندان به وفور میشود پیدا کرد. مثل مواد مخدر. چرا تلاش نمیشود که توی زندان وکیل آباد مشهد یا در زندان تهران یا در زندانهای کرج و امثال آن تلاش نمیشود قطع ید آن کسانی که دارند به وفور مواد مخدر که بیش از همه مضر است با اینها برخورد کنند. با خودکار و قلم و دوربین و نمیدانم موبایل که یک وسیله انتقال اطلاعات است طبق قانون وقتی میگویند ممنوع است ممنوع است. ولی من سئوالم این است که موبایل بیشتر ضرر دارد یا هرویین در زندان تهران؟
خانم محمدی، قبلاً در زمان فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر در ایران هنگام پخش شدن چنین گزارشهایی یا رخ دادند چنین اتفاقاتی شاهد اقدامات این نهاد بودیم. در غیاب این تشکل، مدافعان حقوق زندانیان و حقوق بشر چه میکنند و چه میتوانند بکنند؟
اولاً این که من میخواستم یک جملهای بگویم. آن هم این است که تحت هیچ شرایطی برای بازرسی یا تفتیش و تجسس یا هر شرایط دیگری چنین برخوردی با زندانیان توجیه ندارد. نه توجیه قانونی دارد نه توجیه اخلاقی انسانی دارد. این که برای گشتن اینکه چاقو پیدا کنند یا موبایل پیدا کنند یا دوربین پیدا کنند این چنین زندانیان را مورد ضرب وشتم قرار بدهند... دست زندانی از یک جایی بریده شود و این را منتقل کنند به بیمارستان... بعضی از اینها پیر هستند. امکان دارد در این فشار روحی و روانی اصلاً جانشان را از دست بدهند. هیچ توجیهی ندارد.
طبق مقررات خود سازمان زندانها، زندانی با خانوادهاش باید ارتباط داشته باشد. به مقررات شان اینها پایبند نیستند. چرا باید زندانی از این دوشنبه تا دوشنبه هفته بعد هیچ تماسی با خانوادهاش داشته باشد؟ چرا تلفنهای بند ۳۵۰ اولین قطع است؟ هر توجیهی که بخواهند بکنند و بگویند به این دلیل ما تجسس کردیم و رفتیم آنجا... این برخورد با زندانی هیچ توجیه اخلاقی وانسانی ندارد.
همان طور که دکتر ملکی گفتند این زندانی اسیر دست است. سالها باید در آن محیط کوچک زندگی کند. اگر قرار باشد اینها چند بار مورد ضرب و شتم این جوری قرار بگیرند خب این خودش یک نوع شکنجه است. نزد افکار عمومی اینها مورد قبول نیست. خود داشتن زندانی سیاسی ۳۸۰ نفر آدم که در بند ۳۵۰ هستند غیرقابل قبول است در نزد افکار عمومی. یعنی الان همه جا هر جا که اجتماعی باشد همه دارند اظهار میکنند که حصر باید برداشته شود. زندانی سیاسی باید آزاد شود. همین تعداد زندانی سیاسی را افکار عمومی قبول نمیکند. چه برسد به این که چنین برخوردهایی بخواهد افکار عمومی را بیش از این که از سال ۸۸ مورد اذیت و آزار قرار گرفته بیش از این بخواهد رنج بدهد.
دوماً این که زمانی هم که حتی کانون مدافعان حقوق بشر دفتر داشت و میتوانستند افراد و خانوادهها و وکلا مراجعه کنند، گزارش بدهند و نقض حقوق بعضیها را برای ما گزارش کنند ما همان موقع هم... یعنی هیچوقت توی این ۳۵ سال چنین امکانی وجود نداشته که یک تحقیق مستقل توسط نهادهای مدنی بیطرف چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ اجتماعی مددکاری بهداشتی به هر عنوانی بیایند توی زندانها و فعالیت داشته باشند. این امکان هیچوقت برای نهادهای مدنی میسر نبوده.
مثلاً در مورد بازداشتگاه کهریزک شما فکرش را بکنید یک چنین فاجعهای رخ داد اما افکار عمومی از چند و چون ماجرا از تحقیق و مراحل بررسی پرونده، از محاکمه آنها، از تمام این مراتب بیخبر هستند. چند سال این بازداشتگاه بوده؟ توی این بازداشتگاه چه اتفاقی میافتاده؟ چند نفر توی بازداشتگاه مردند؟ حتی این اطلاعات هنوز در نیامده. یعنی افکار عمومی نسبت به این جور چیزها علامت سئوال جدی نزد افکار عمومی وجود دارد.
یا مثلاً من یادم هست در رابطه با اکبر محمدی که وقتی کشته شد من سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر بودم. خب ما مصاحبه میکردیم. اطلاعیه میدادیم. میخواستیم ازشان که به عنوان افراد بیطرف وارد شویم و گزارش تهیه کنیم. اجازه نمیدادند. ما حداقل امکان مان این بود که از تریبون استفاده میکردیم. یک مصاحبه مطبوعاتی گذاشتیم که من آنجا اعلام کردم که سازمان زندانها مسئولیت نگهداری و سلامت جسمی و روحی و روانی زندانیان را به عهده دارد. بنابراین باید در این زمینه پاسخگو باشد. خب بلافاصله یک اخطاریه برای من آمد.
یا مثلاً در رابطه با قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب کانون مدافعان حقوق بشر یک نشست مطبوعاتی گذاشت و آنجا از قوه قضاییه خواست که در رابطه با این پروندهها به صورت آشکار دادگاههای علنی بگذارد. عمومی بگذارد. که مردم در جریان رسیدگی به این پروندهها قرار بگیرند و هرگز این اتفاق نیافتاد.
یا این مورد اخیر در رابطه با آقای ستار بهشتی. زندانیان بند ۳۵۰ شاهدانی هستند که ضرب و شتم روی بدن این فرد را دیدند. گزارش پزشکی حاکی از این است که ضرب وشتم شدید بوده. خونریزی داخلی در چند نقطه بدن ایشان بر اساس گزارش پزشکی در پرونده وجود دارد و وکیل دیده. اظهار نظر بازجو یا همان کسی که شکنجه کرده نزد مادر ستار هست. اما رسیدگی نمیشود.
بنابراین همانطور که آقای جوادی حصار گفتند الان آیا روزنامهای روزنامهنگاری میتواند در رابطه با این ماجرا یک گزارش تهیه کند؟ گزارش کاملاً بیطرف. یعنی اینکه ماموران تجسس به چه صورت وارد شدند، آنها هم حرف خودشان را بزنند. زندانیان هم حرف خودشان را بزنند. و افکار عمومی روشن شود که چه اتفاقی افتاده؟ نهادهای مدنی نمیتوانند به صورت مستقل بروند تحقیق کنند. چطور در رابطه با ملاقات خانم اشتون با فعالان زنان چند روز مجلس فقط در رابطه با همین موضوع صحبت میکرد؟ چرا؟ چون در راستای حقوق بشر دو نفر دیدار و گفتوگو کرده بودند. آیا این نقض حقوق بشر نیست که الان توی زندان زندانیان را ضرب وشتم کنند؟ آیا نباید مجلس ورود کند و تحقیق و تفحص کند؟
ممنون خانم محمدی. آقای ملکی، با این اوصافی که آقای جوادی حصار گفتند و بعدش خانم محمدی همان طور که شما شنیدید، با چه ترفندهایی ممکن است که نگرانی خانوادههای زندانیان برطرف شود؟
در مورد مسئله اخیر که پیش آمده حالا امروز رفتند بعضی خانوادهها دادستانی و باید آنها برگردند ببینیم چه جواب دادند. مشخص است تکذیب میکنند میگویند نیست و نبوده و از روز دوشنبه که روز ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ است باید ببینیم واقعاً چند نفر میآیند ملاقات، نمیآیند ملاقات، وقتی میآیند چه میگویند... اطلاعات بیشتری گرفته شود.
ولی من یک نکتهای را میخواهم بگویم. این مسئله در هر حال روشن خواهد شد. در ایران کسی که به عنوان زندانی سیاسی دستگیر میشود و این کار از ۳۵ سال پیش هم شروع شده منحصر به از سال ۸۸... من متاسفانه میبینم بعضیها صحبت از زندانیان بعد از ۸۸ میکنند. بعد از ۸۸ ما چند تا زندانی داریم. چند تا اعدامی داشتیم. چند نفر کشته شدند. ماگزیمم میگویند ۷۰ نفر. ما آقا در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
الان هم آخرین بار خود من را... اولاً میریزند توی خانهات. زندگیات را به هم میریزند. اثاث را به هم میزنند. اموالت را برمیدارند میبرند. که چندین بار با خود من این کار را کردند. بعد هم میبرند در زندان. شما از اوین که وارد میشوی میخواهی وارد ۲۰۹ شوی چشم بند بهت میزنند. کارها و اعمال وحشتناک... آقا ما حدود هفت ماه زندان عشرت آباد بودیم حتی تا دم در توالت هم باید چشم بند میزدیم. چه بلاهایی سر ما آوردند. همه جا چه مال سپاه باشد چه مال وزارت اطلاعات باشد... زندانی وقتی میرود دست اینها میافتد اینها خودشان را آزاد میدانند مختار میدانند که هر بلایی که میخواهند سر زندانی بیاورند.
اتفاقات وحشتناکی در این مملکت افتاده که الان یک گوشههایی از آن تازگی فاش شده. ولی مطمئن باشند، حاکمیت مطمئن باشد، آقای خامنهای مطمئن باشد، آقای روحانی مطمئن باشد که این حقایق زیر پرده نمیماند و روزی فاش خواهد شد و تمام اینها که در این ۳۵ سال در این مملکت مسئولیتهایی داشتند باید جوابگو باشند. چه جوابگوی شکنجهها و آزارها وکشتارها و اینها و چه جواب دزدیها و فساد و فحشا و همه اینها را باید اینها جوابگو باشند. فکر نکنند که میتوانند با بعضی کارهای سطحی مسئله را حل کنند.
در مورد این مطلب اینها زیر بار نمیروند. از این جهت هم بیرون... ما سه نفر هر سه توی ایران هستیم... دیگر نمیگویند که نمیدانم عامل اسرائیل و عوامل آمریکا... آمریکا که الان جون جونی شده... این هستیم. ما در ایران هستیم و هر سه مان هم زندان رفتیم و هر سه مان هم زندان را تجربه کردیم و هر سه مان هم با این حکومت سر و کار داریم و هر سه مان هم زجر کشیدیم. خانوادههای ما را اینها متلاشی کردند. بنابراین این جریان هم یک طوری ماستمالی میشود. یک طوری از بین میرود.
اما من در آخر سخنم یک سخن با آقای روحانی دارم. آقای روحانی وقتی اطلاع پیدا کرد از این جریان، میخواهد چه کار کند؟ باز میخواهد سکوت کند؟ یا میخواهد اعلام کند بگوید آقا این کار از دست من خارج است. وزارت اطلاعات و دادستانی و قوه قضاییه در دست من نیست. تکلیف خودش را باید روشن کند.
ایشان مگر قول نداده بود همه این مسائل را حل کند؟ مگر قول نداده بود زندانیان سیاسی را آزاد کند؟ مگر قول نداده بود آنهایی را که در حصر هستند را رهایشان کند؟ کدام یک از این کارها را کرد؟ الان زندان چقدر خشونت بالاست که میریزند و میزنند و مجروح میکنند. متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه ایشان هم سکوت میکند.
در هر حال من معتقدم که باید به مردم توجه داد. به هر ترتیبی. با هر هزینهای مردم را باید روشن کرد که اینها دست بردارند از این کارها. آخر تا کی؟ ۳۵ سال بس است دیگر.
بسیار خب آقای ملکی. آقای جوادی حصار، وزیر اطلاعات گفته که در این مورد اطلاعیهای میدهد به زودی ولی مادر عماد بهاور، یکی از فعالان سیاسی زندانی در گفتوگو با سایت جرس حرفهایی زده شبیه حرفهایی که شنیدیم. یعنی گفته علاوه بر قوه قضاییه و سازمان زندانها وزیر دادگستری، وزیر اطلاعات و رئیس جمهور باید پاسخگو باشند. عماد بهاور در خرداد ۹۲ با نوشتن نامه مفصلی از داخل زندان شهروندان را دعوت به رای دادن به نامزد مورد حمایت شما حسن روحانی کرد که امروز رییس جمهور ایران است. علی مطهری نماینده مجلس هم در این باره گفته وظیفه رییس جهور دفاع از حقوق شهروندان است. مسئولیت اقدام وزارت اطلاعات و دادگستری با رییس جمهور است. آقای روحانی چه میتواند بکند در این مورد؟
آقای روحانی هم خیلی کار میتواند بکند به نظر من هم هیچ کار نمیتواند بکند. اگر بخواهد کمافیالسابق مداهنه و مدارا کند و از وحشت اینکه مبادا بیش از این مورد هجوم جریان راست قرار بگیرد، بخواهد از حقوق قانونی ریاست جمهوری چشمپوشی کند، آنها گام به گام جلوتر خواهد رفت. من این را با تجربه دولت آقای خاتمی، با تجربه دولتهای دیگر عرض میکنم که هر زمانی هر دولتی در این کشور خواسته مقداری جانب مردم و رعایت حقوق مردم یا تقویت مبانی حقوقی ملت تلاش کند این جریانهای اقتدارگرا چه در قوه مجریه و چه در قوه مقننه و جاهای دیگر و یا قوه قضاییه تلاش کردند آب به آسیاب گذشته خودشان بیاندازند و مانع این حرکت شوند.
الان هم من تصورم تصور خود بنده این است که بخشی از این کارها نوعی زهر چشم گرفتن از دولت است. یعنی وقتی سپاه از آن طرف میآید میگوید دولت به پیشنهادهای اقتصادی سپاه توجه نکرده. از آن طرف سردار میآید میگوید که ما اجازه نمیدهیم دولت هر نوع قراردادی را امضا کند. آخر تو چه کاره هستی که میخواهی اجازه بدهی؟ وقتی این دولت نمایندگی از ملت دارد، تایید رهبری را هم پشت سرش دارد، رهبری هم تیم مذاکره کننده را تقویت میکند و روند را هم به نفع ملت اعلام میکند بعد تو برمیگردی میگویی ما هر مذاکرهای را نمیگذاریم امضا شود.
یعنی اینها دارند چنگ و دندان به دولت نشان میدهند برای حفظ منافع خودشان. یعنی سپاه و بخشی از نیروهای امنیتی در حوزه اقتصادی تنها کار تصدیگری و مراقبت را انجام نمیدهند. نوعی معاملهگر اقتصادی شدند. منفعت اقتصادی از این جور رفتارها میبرند و بنابراین تلاش میکنند که آبشخور خودشان همیشه در جایی بماند و از این طریق خودشان را بر ملت و بر دولت و نظام تحمیل کنند.
یعنی بحث آقای روحانی و آقای حسن و حسین نیست. بحث این است که اینها خودشان را بر نظام تحمیل کنند و بگویند ما یعنی نظام. این زنگ خطر هم برای روحانی است و هم برای رهبری و هم برای خیلیهای دیگر که یک عدهای علیرغم شعار تبعیت از رهبری شعار ولایت فقیه و ذوب در ولایت فقیه بودن عملاً ساز خودشان را کوک میکنند.
در همین دولت قبل در اواخر دولت رهبری اعلام کرد دامن زدن به مناقشه دولت و مجلس و قوه قضاییه این کار خلاف قانون است، حرام است، نکنید، که خلاف امنیت ملی است، هرکه این کار را بکند خائن است. ولی اسناد، تریبون مجلس و دولت و همه مشخص است چقدر به حرف رهبری گوش دادند؟
آقای جوادی حصار میخواهید نتیجه بگیرید که دولت کاری نمیتواند بکند؟
من تصورم این است که دولت میتواند کاری کند ولی باید پروای این که یک مشت لجاره کفن بپوشند و بریزند توی خیابان و شعار شهید و انقلاب و خط امام و امام و این حرفها را بدهند پروایی نداشته باشد.
دولت به نظر من هرچه عقبنشینی نابهنگام و نابجا کند آنها پیشروی نابجا و نابهنگام بیشتری میکنند. غیرمنصفانه بیشتر حقوق مردم را زیر پا میگذارند. این حرکتی که در زندان اتفاق افتاد به نظر بنده یک نوع چنگ و دندان نشان دادن به دولت و به اطلاعات بود. یعنی در حقیقت آنها در اطلاعات هم الان میخواهند به وزیر اطلاعات بگویند این ماییم که هر کاری دلمان بخواهد میکنیم و شما خیلی نقش ندارید.
از سویی دیگر شماری از خانوادههای زندانیان بند ۳۵۰ میگویند از روز پنجشنبه ۲۸ فروردین از عزیزان شان بیخبرند و همه نهادهای حکومتی باید پاسخگو باشند. بنا بر گزارشهایی که از روز پنجشنبه به این سو در سایت جنبش راه سبز و دیگر سایتهای منتقد بازتاب یافته در آن روز پس از ورود شماری از ماموران سپاه، وزارت اطلاعات و نیروی ضد شورش به بند ۳۵۰ اوین و مقاومت زندانیان در برابر دستور تخلیه بند بیش از ۳۰ فعال سیاسی زندانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و شماری از آنها آسیب شدید بدنی دیدند و چند نفرشان هم به بیمارستان منتقل شدند.
فهرستی شامل ۳۰ نفر از این زندانیان هم در یکی از گزارشهای سایت جرس آمده که بنا بر روایت این منبع غیر رسمی پس از مضروب شدن در آنچه «تونل باتوم به دستان» نامیده شده به سلولهای انفرادی منتقل شدند. اما رییس سازمان زندانها در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی گفته همکاران او با زندانیان هیچ برخوردی نداشتند.
همزمان علی مطهری نماینده تهران در مجلس که قول پیگیری ماجرا در مجلس را داده در نامهای که در سایت قانون آن لاین منتشر شد خواستار دادن اجازه ملاقات به خانوادههای این زندانیان شده و گفته قوه قضاییه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات مسئول اند و باید پاسخگو باشند و رییس جمهوری هم باید از حقوق شهروندان دفاع کند.
روز شنبه هم روزنامه اعتماد به نقل از شماری دیگر از نمایندگان مجلس نوشت اخبار ضد ونقیض درباره درگیری در بند ۳۵۰ زندان اوین در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بررسی میشود.
همزمان روزنامه شرق از محمود علوی وزیر اطلاعات نقل کرده که بزودی وزارت اطلاعات در این باره اطلاعیهای منتشر خواهد کرد. از سویی دیگر شماری از اعضای شبکه فیس بوک با سیاه کردن جای عکس چهره خود اعتراض خود را به آنچه «سرکوبی زندانیان سیاسی در پنجشنبه سیاه» مینامند نشان دادند.
چگونه میتوان از وضعیت زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین باخبر شد؟ این پرسش برنامه این هفته دیدگاهها است از سه فعال سیاسی سابقاً زندانی: نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در تهران، محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و محمد صادق جوادی حصار، مشاور مهدی کروبی از چهرههای شاخص اعتراضهای سال ۸۸ و روزنامه نگار در مشهد.
خانم نرگس محمدی، تازهترین خبرها درباره گزارشها از ضرب وجرح زندانیان در داخل زندان اوین در بند ۳۵۰ در روز پنجشنبه چیست؟
تعدادی از خانوادهها به دادستانی مراجعه کردند .نرگس محمدی -- سخنگوی «کانون مدافعان حقوق بشر در ایران» (تهران)
خب از روز پنجشنبه تا آخر شب که خانوادهها خیلی نگران و مضطرب بودند و تماسهایی داشتند بعضی از زندانیان بیمار هستند. مثل حسین رونقی که واقعاً پدرمادرشان تا دیروقت تماس میگرفتند با جاهای مختلف که یک خبری از حسین به دست بیاورند که موفق نشدند. یا افرادی هستند که سن و سالشان بالاست مثل آقای ربانی املشی که بیش از ۷۰ سال دارند یا افراد دیگری که اصلاً بیمار هستند و دارو مصرف میکنند و فشارها و استرسهای روانی و ضرب و شتمی هم که آنجا انجام شده و ما نمیدانیم که وضعیت بقیه به چه صورت هست خانوادهها را به شدت نگران کرده.
آخرین خبری که دارم تعدادی از خانوادهها به دادستانی مراجعه کردند اما هنوز خبری از عزیزان خودشان ندارند که در چه وضعیتی هستند. خبرهایی هم بود از انتقال سایر زندانیان به بیمارستان که من خودم شاهد بودم که خانم سلطانی به چند تا بیمارستان مراجعه کرد ولی خب چون از مرجع رسمی نیست خانوادهها نمیدانند به کجا مراجعه کنند. مگر اینکه اطلاع رسانی شفاف شود در مورد زندانیان.
آقای ملکی، غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانها گزارشها درباره ضرب و جرح زندانیان را تکذیب کرده اما افزوده زندانیان در برابر بازرسیهای ماموران برای یافتن اقلام ممنوعه مقاومتهایی میکنند. با توجه به تجربههای سابق شما در سالهای زندان معنای این حرف او چیست؟
محمد ملکی: بنده با تجربیاتی که دارم در این ۳۵ سال و بارها و بارها زندانیانهای مختلف بودم و حرفهای این آقایان را شنیدهام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند.
من یادم است در سال ۶۰ در حالی که من خودم آویزان بودم از سقف و تمام دست وبالم زخمی شده بود و آن مشکلات و اینها... آقای خمینی میگفت در زندان ما اصلاً شکنجه وجود ندارد. اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند. از این حرفها زیاد است در این نظام. این «اقلام ممنوعه» من نفهمیدم توی زندان چیست؟
تلفن موبایل و اینها ذکر شده در بعضی از گزارشها ...
من اگر بخواهم یک روزی ... باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دهه ۶۰ در این زندانها در دهه ۷۰ در دهه ۸۰ در ۸۸ در زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه را ندادند من افشا کنم.محمد ملکی -- اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ۵۷
من در عرض این مدت و بارها که زندان رفتم از این صحنهها زیاد دیدم. در سال ۶۲ در زندان قزل حصار عین همین صحنهها را دیدم. البته همه را کردند توی حیاط و ریختند تو چه کار کردند. چنگیز وار همه چیز را به هم ریختند. ولی من زدن و کتک زدن و اینها ندیدم. این اولین باری است که میشنوم که یک عده ریختند مامورین وزارت اطلاعات و نمیدانم زندان و... با تعداد زیاد این افتضاح را بالا آوردند. آخر واقعاً چه؟ یک مشت اسیر... آدم با یک مشت اسیر این جوری رفتار میکند؟
آخر اینها که دم از اسلام میزنند. دم از مسلمانی میزنند. دم از خدا میزنند. دم از علی میزنند. این چه رفتاری است که با زندانیان میکنند. من اگر بخواهم یک روزی ... باز کنم و بگویم که چه چیزهایی در دهه ۶۰ در این زندانها در دهه ۷۰ در دهه ۸۰ در ۸۸ در زندانهای مختلف دیدم شاید دنیا به شگفت بیاید. هیچوقت این اجازه را ندادند من افشا کنم. آن که الان هست گوشهای از این مسئله است. بنابراین این کارها را اینها میکنند و کردند و به دروغ تکذیب میکنند. حالا میبینید فردا که اینها افشا شد خانوادهها رفتند ملاقات کردند و آنها تایید کردند میگویند اینها خودشان خودشان را زدند. با هم دعوا کردند. با هم دعواشان شده چند نفر مجروح شدند.
ممنون آقای ملکی. آقای جوادی حصار، در محافل مطبوعاتی وسیاسی چه صحبتهایی هست؟ دنبالهگیری این رویداد و این گزارشها به کجا انجامیده؟
حتی مثلاً اقلام ممنوعه داشتن خودکار و مثلاً اشیاء تیز و برنده جزو اقلام ممنوعه بود. چون میگفتند ممکن است درگیری شود و شما با خودکار بزنید چشم کسی را کور کنید. یا کس دیگری چشم شما را کور کند.محمدصادق جوادی حصار -- مشاور مهدی کروبی (مشهد)
اما من میخواهم عرض کنم با توجه به صحبتی که جناب ملکی کردند برایم یک پارادوکس است این مسئله. واقعاً چون خودم به چشم خودم دیدم عرض میکنم. این پارادوکس است.
به عنوان نمونه من در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد که بودم یک اتاق جمعی بود که هفت هشت نفر بودیم دربسته از این ساختمان میبردند بیرون باز دوباره میبردند داخل سلول. در بسته میشد. عین انفرادی بود. فرقش با انفرادی این بود که پنج نفر تویش بودیم. مثلاً هر چند وقت یک بار مرسوم بود که میآمدند به ما میگفتند بروید هواخوری و بعد داخل آن مجموعه را میگشتند. حتی مثلاً اقلام ممنوعه داشتن خودکار و مثلاً اشیاء تیز و برنده جزو اقلام ممنوعه بود. چون میگفتند ممکن است درگیری شود و شما با خودکار بزنید چشم کسی را کور کنید. یا کس دیگری چشم شما را کور کند.
یا مثلاً ما چاقویی چیز برندهای نداشتیم جلد باتری را یک وقت باز کرده بودیم و ورق نازک روی باتری را برای پوست کندن خیار و این جور چیزها ازش استفاده میکردیم. بعد وقتی آمدند آنجا را بازدید کردند اعتراض کردند که این اشیاء اشیاء برنده است. طبق قانون نباید استفاده کنید. شما مجبور میکنید باتری رادیو هم دیگر بهتان ندهیم.
یکی دیگر برای من خیلی جالب بود این بود که طبق قانون زدن چشم بند مجاز نیست انفرادی غیرقانونی است. حتی یک بار من از زیرچشم بند توی اتاق بازجویی دیدم نوشته بود بردن به انفرادی مجاز نیست. غیر قانونی است. از قول رهبری هم بود این صحبت.
شما به برخورد دوگانه اشاره میکنید. یعنی قانون ممکن است چیزی را بگوید...
بیشتر موقعها مطلوبشان این است که ببینند چه کسی نوشته خاصی آنجا دارد. آن نوشتهها را بازبینی میکنند. چه کسی نامه خاصی دارد. اطلاعاتی دارد رد و بدل میکند احتمالاً. بعضی از نامهها از زندان میآید بیرون. امضا میشود از زندان میآید بیرون. دیگران میبینند. اینها بیشتر مراعات و مطلوبشان کنترل و ناامن کردن این جور رفتارها است در درون بازداشتگاه.محمدصادق جوادی حصار
خب این ها چند وقت یک بار میآیند به بهانه این که مثلاً کسی در مجموعهاش این جور چیزها را استفاده نکند بیشتر موقعها مطلوبشان این است که ببینند چه کسی نوشته خاصی آنجا دارد. آن نوشتهها را بازبینی میکنند. چه کسی نامه خاصی دارد. اطلاعاتی دارد رد و بدل میکند احتمالاً. بعضی از نامهها از زندان میآید بیرون. امضا میشود از زندان میآید بیرون. دیگران میبینند. اینها بیشتر مراعات و مطلوبشان کنترل و ناامن کردن این جور رفتارها است در درون بازداشتگاه.
من سئوالم این است که موبایل بیشتر ضرر دارد یا هرویین در زندان تهران؟محمدصادق جوادی حصار
خانم محمدی، قبلاً در زمان فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر در ایران هنگام پخش شدن چنین گزارشهایی یا رخ دادند چنین اتفاقاتی شاهد اقدامات این نهاد بودیم. در غیاب این تشکل، مدافعان حقوق زندانیان و حقوق بشر چه میکنند و چه میتوانند بکنند؟
تحت هیچ شرایطی برای بازرسی یا تفتیش و تجسس یا هر شرایط دیگری چنین برخوردی با زندانیان توجیه ندارد. نه توجیه قانونی دارد نه توجیه اخلاقی انسانی دارد. این که برای گشتن اینکه چاقو پیدا کنند یا موبایل پیدا کنند یا دوربین پیدا کنند این چنین زندانیان را مورد ضرب وشتم قرار بدهندنرگس محمدی
طبق مقررات خود سازمان زندانها، زندانی با خانوادهاش باید ارتباط داشته باشد. به مقررات شان اینها پایبند نیستند. چرا باید زندانی از این دوشنبه تا دوشنبه هفته بعد هیچ تماسی با خانوادهاش داشته باشد؟ چرا تلفنهای بند ۳۵۰ اولین قطع است؟ هر توجیهی که بخواهند بکنند و بگویند به این دلیل ما تجسس کردیم و رفتیم آنجا... این برخورد با زندانی هیچ توجیه اخلاقی وانسانی ندارد.
همان طور که دکتر ملکی گفتند این زندانی اسیر دست است. سالها باید در آن محیط کوچک زندگی کند. اگر قرار باشد اینها چند بار مورد ضرب و شتم این جوری قرار بگیرند خب این خودش یک نوع شکنجه است. نزد افکار عمومی اینها مورد قبول نیست. خود داشتن زندانی سیاسی ۳۸۰ نفر آدم که در بند ۳۵۰ هستند غیرقابل قبول است در نزد افکار عمومی. یعنی الان همه جا هر جا که اجتماعی باشد همه دارند اظهار میکنند که حصر باید برداشته شود. زندانی سیاسی باید آزاد شود. همین تعداد زندانی سیاسی را افکار عمومی قبول نمیکند. چه برسد به این که چنین برخوردهایی بخواهد افکار عمومی را بیش از این که از سال ۸۸ مورد اذیت و آزار قرار گرفته بیش از این بخواهد رنج بدهد.
هیچوقت توی این ۳۵ سال چنین امکانی وجود نداشته که یک تحقیق مستقل توسط نهادهای مدنی بیطرف چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ اجتماعی مددکاری بهداشتی به هر عنوانی بیایند توی زندانها و فعالیت داشته باشند. این امکان هیچوقت برای نهادهای مدنی میسر نبوده.نرگس محمدی
مثلاً در مورد بازداشتگاه کهریزک شما فکرش را بکنید یک چنین فاجعهای رخ داد اما افکار عمومی از چند و چون ماجرا از تحقیق و مراحل بررسی پرونده، از محاکمه آنها، از تمام این مراتب بیخبر هستند. چند سال این بازداشتگاه بوده؟ توی این بازداشتگاه چه اتفاقی میافتاده؟ چند نفر توی بازداشتگاه مردند؟ حتی این اطلاعات هنوز در نیامده. یعنی افکار عمومی نسبت به این جور چیزها علامت سئوال جدی نزد افکار عمومی وجود دارد.
یا مثلاً من یادم هست در رابطه با اکبر محمدی که وقتی کشته شد من سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر بودم. خب ما مصاحبه میکردیم. اطلاعیه میدادیم. میخواستیم ازشان که به عنوان افراد بیطرف وارد شویم و گزارش تهیه کنیم. اجازه نمیدادند. ما حداقل امکان مان این بود که از تریبون استفاده میکردیم. یک مصاحبه مطبوعاتی گذاشتیم که من آنجا اعلام کردم که سازمان زندانها مسئولیت نگهداری و سلامت جسمی و روحی و روانی زندانیان را به عهده دارد. بنابراین باید در این زمینه پاسخگو باشد. خب بلافاصله یک اخطاریه برای من آمد.
یا مثلاً در رابطه با قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب کانون مدافعان حقوق بشر یک نشست مطبوعاتی گذاشت و آنجا از قوه قضاییه خواست که در رابطه با این پروندهها به صورت آشکار دادگاههای علنی بگذارد. عمومی بگذارد. که مردم در جریان رسیدگی به این پروندهها قرار بگیرند و هرگز این اتفاق نیافتاد.
یا این مورد اخیر در رابطه با آقای ستار بهشتی. زندانیان بند ۳۵۰ شاهدانی هستند که ضرب و شتم روی بدن این فرد را دیدند. گزارش پزشکی حاکی از این است که ضرب وشتم شدید بوده. خونریزی داخلی در چند نقطه بدن ایشان بر اساس گزارش پزشکی در پرونده وجود دارد و وکیل دیده. اظهار نظر بازجو یا همان کسی که شکنجه کرده نزد مادر ستار هست. اما رسیدگی نمیشود.
چطور در رابطه با ملاقات خانم اشتون با فعالان زنان چند روز مجلس فقط در رابطه با همین موضوع صحبت میکرد؟ چرا؟ چون در راستای حقوق بشر دو نفر دیدار و گفتگو کرده بودند. آیا این نقض حقوق بشر نیست که الان توی زندان زندانیان را ضرب وشتم کنند؟ آیا نباید مجلس ورود کند و تحقیق و تفحص کند؟نرگس محمدی
ممنون خانم محمدی. آقای ملکی، با این اوصافی که آقای جوادی حصار گفتند و بعدش خانم محمدی همان طور که شما شنیدید، با چه ترفندهایی ممکن است که نگرانی خانوادههای زندانیان برطرف شود؟
اینها خودشان را آزاد میدانند مختار میدانند که هر بلایی که میخواهند سر زندانی بیاورند. اتفاقات وحشتناکی در این مملکت افتاده که الان یک گوشههایی از آن تازگی فاش شده. ولی مطمئن باشند، حاکمیت مطمئن باشد، آقای خامنهای مطمئن باشد، آقای روحانی مطمئن باشد که این حقایق زیر پرده نمیماند و روزی فاش خواهد شد و تمام اینها که در این ۳۵ سال در این مملکت مسئولیتهایی داشتند باید جوابگو باشند.محمد ملکی
ولی من یک نکتهای را میخواهم بگویم. این مسئله در هر حال روشن خواهد شد. در ایران کسی که به عنوان زندانی سیاسی دستگیر میشود و این کار از ۳۵ سال پیش هم شروع شده منحصر به از سال ۸۸... من متاسفانه میبینم بعضیها صحبت از زندانیان بعد از ۸۸ میکنند. بعد از ۸۸ ما چند تا زندانی داریم. چند تا اعدامی داشتیم. چند نفر کشته شدند. ماگزیمم میگویند ۷۰ نفر. ما آقا در دهه ۶۰ ده ها هزار جوان را اعدام کردند. کشتند. شکنجه کردند و هزار بلا به سرشان آوردند. این مسئله مسئله امروز و دیروز نیست. این مسئله ۳۵ سال سابقه دارد.
الان هم آخرین بار خود من را... اولاً میریزند توی خانهات. زندگیات را به هم میریزند. اثاث را به هم میزنند. اموالت را برمیدارند میبرند. که چندین بار با خود من این کار را کردند. بعد هم میبرند در زندان. شما از اوین که وارد میشوی میخواهی وارد ۲۰۹ شوی چشم بند بهت میزنند. کارها و اعمال وحشتناک... آقا ما حدود هفت ماه زندان عشرت آباد بودیم حتی تا دم در توالت هم باید چشم بند میزدیم. چه بلاهایی سر ما آوردند. همه جا چه مال سپاه باشد چه مال وزارت اطلاعات باشد... زندانی وقتی میرود دست اینها میافتد اینها خودشان را آزاد میدانند مختار میدانند که هر بلایی که میخواهند سر زندانی بیاورند.
اتفاقات وحشتناکی در این مملکت افتاده که الان یک گوشههایی از آن تازگی فاش شده. ولی مطمئن باشند، حاکمیت مطمئن باشد، آقای خامنهای مطمئن باشد، آقای روحانی مطمئن باشد که این حقایق زیر پرده نمیماند و روزی فاش خواهد شد و تمام اینها که در این ۳۵ سال در این مملکت مسئولیتهایی داشتند باید جوابگو باشند. چه جوابگوی شکنجهها و آزارها وکشتارها و اینها و چه جواب دزدیها و فساد و فحشا و همه اینها را باید اینها جوابگو باشند. فکر نکنند که میتوانند با بعضی کارهای سطحی مسئله را حل کنند.
در مورد این مطلب اینها زیر بار نمیروند. از این جهت هم بیرون... ما سه نفر هر سه توی ایران هستیم... دیگر نمیگویند که نمیدانم عامل اسرائیل و عوامل آمریکا... آمریکا که الان جون جونی شده... این هستیم. ما در ایران هستیم و هر سه مان هم زندان رفتیم و هر سه مان هم زندان را تجربه کردیم و هر سه مان هم با این حکومت سر و کار داریم و هر سه مان هم زجر کشیدیم. خانوادههای ما را اینها متلاشی کردند. بنابراین این جریان هم یک طوری ماستمالی میشود. یک طوری از بین میرود.
آقای روحانی وقتی اطلاع پیدا کرد از این جریان، میخواهد چه کار کند؟ باز میخواهد سکوت کند؟محمد ملکی
ایشان مگر قول نداده بود همه این مسائل را حل کند؟ مگر قول نداده بود زندانیان سیاسی را آزاد کند؟ مگر قول نداده بود آنهایی را که در حصر هستند را رهایشان کند؟ کدام یک از این کارها را کرد؟ الان زندان چقدر خشونت بالاست که میریزند و میزنند و مجروح میکنند. متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه ایشان هم سکوت میکند.
در هر حال من معتقدم که باید به مردم توجه داد. به هر ترتیبی. با هر هزینهای مردم را باید روشن کرد که اینها دست بردارند از این کارها. آخر تا کی؟ ۳۵ سال بس است دیگر.
بسیار خب آقای ملکی. آقای جوادی حصار، وزیر اطلاعات گفته که در این مورد اطلاعیهای میدهد به زودی ولی مادر عماد بهاور، یکی از فعالان سیاسی زندانی در گفتوگو با سایت جرس حرفهایی زده شبیه حرفهایی که شنیدیم. یعنی گفته علاوه بر قوه قضاییه و سازمان زندانها وزیر دادگستری، وزیر اطلاعات و رئیس جمهور باید پاسخگو باشند. عماد بهاور در خرداد ۹۲ با نوشتن نامه مفصلی از داخل زندان شهروندان را دعوت به رای دادن به نامزد مورد حمایت شما حسن روحانی کرد که امروز رییس جمهور ایران است. علی مطهری نماینده مجلس هم در این باره گفته وظیفه رییس جهور دفاع از حقوق شهروندان است. مسئولیت اقدام وزارت اطلاعات و دادگستری با رییس جمهور است. آقای روحانی چه میتواند بکند در این مورد؟
من این را با تجربه دولت آقای خاتمی، با تجربه دولتهای دیگر عرض میکنم که هر زمانی هر دولتی در این کشور خواسته مقداری جانب مردم و رعایت حقوق مردم یا تقویت مبانی حقوقی ملت تلاش کند این جریانهای اقتدارگرا چه در قوه مجریه و چه در قوه مقننه و جاهای دیگر و یا قوه قضاییه تلاش کردند آب به آسیاب گذشته خودشان بیاندازند و مانع این حرکت شوند.محمدصادق جوادی حصار
الان هم من تصورم تصور خود بنده این است که بخشی از این کارها نوعی زهر چشم گرفتن از دولت است. یعنی وقتی سپاه از آن طرف میآید میگوید دولت به پیشنهادهای اقتصادی سپاه توجه نکرده. از آن طرف سردار میآید میگوید که ما اجازه نمیدهیم دولت هر نوع قراردادی را امضا کند. آخر تو چه کاره هستی که میخواهی اجازه بدهی؟ وقتی این دولت نمایندگی از ملت دارد، تایید رهبری را هم پشت سرش دارد، رهبری هم تیم مذاکره کننده را تقویت میکند و روند را هم به نفع ملت اعلام میکند بعد تو برمیگردی میگویی ما هر مذاکرهای را نمیگذاریم امضا شود.
یعنی اینها دارند چنگ و دندان به دولت نشان میدهند برای حفظ منافع خودشان. یعنی سپاه و بخشی از نیروهای امنیتی در حوزه اقتصادی تنها کار تصدیگری و مراقبت را انجام نمیدهند. نوعی معاملهگر اقتصادی شدند. منفعت اقتصادی از این جور رفتارها میبرند و بنابراین تلاش میکنند که آبشخور خودشان همیشه در جایی بماند و از این طریق خودشان را بر ملت و بر دولت و نظام تحمیل کنند.
یعنی بحث آقای روحانی و آقای حسن و حسین نیست. بحث این است که اینها خودشان را بر نظام تحمیل کنند و بگویند ما یعنی نظام. این زنگ خطر هم برای روحانی است و هم برای رهبری و هم برای خیلیهای دیگر که یک عدهای علیرغم شعار تبعیت از رهبری شعار ولایت فقیه و ذوب در ولایت فقیه بودن عملاً ساز خودشان را کوک میکنند.
در همین دولت قبل در اواخر دولت رهبری اعلام کرد دامن زدن به مناقشه دولت و مجلس و قوه قضاییه این کار خلاف قانون است، حرام است، نکنید، که خلاف امنیت ملی است، هرکه این کار را بکند خائن است. ولی اسناد، تریبون مجلس و دولت و همه مشخص است چقدر به حرف رهبری گوش دادند؟
آقای جوادی حصار میخواهید نتیجه بگیرید که دولت کاری نمیتواند بکند؟
من تصورم این است که دولت میتواند کاری کند ولی باید پروای این که یک مشت لجاره کفن بپوشند و بریزند توی خیابان و شعار شهید و انقلاب و خط امام و امام و این حرفها را بدهند پروایی نداشته باشد.محمدصادق جوادی حصار
دولت به نظر من هرچه عقبنشینی نابهنگام و نابجا کند آنها پیشروی نابجا و نابهنگام بیشتری میکنند. غیرمنصفانه بیشتر حقوق مردم را زیر پا میگذارند. این حرکتی که در زندان اتفاق افتاد به نظر بنده یک نوع چنگ و دندان نشان دادن به دولت و به اطلاعات بود. یعنی در حقیقت آنها در اطلاعات هم الان میخواهند به وزیر اطلاعات بگویند این ماییم که هر کاری دلمان بخواهد میکنیم و شما خیلی نقش ندارید.