شبکه اجتماعی توئیتر، فضایی است که کاربران در آن میتوانند با ۱۴۰ حرف، پیام خود را به مخاطب برسانند. این شبکه پرطرفدار، در پی اعتراضات سال ۱۳۸۸ به انتخابات ریاست جمهوری، در ایران فیلتر شد. اما همچنان کاربران ایرانی، به فعالیت در این شبکه ادامه میدهند.
مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز از این شبکه برای انتقال پیامهای خود بهره میبرند. از جمله محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، که در سه سال اخیر از فعالیتهایش در این شبکه به عنوان «دیپلماسی توئیتری» یاد میشود.
اما در این میان یک مناقشه دیپلماتیک بهانهای شده تا در ایران، درخواستها برای رفع فیلترینگ توئیتر پررنگ شود. ناظرانی از جمله مهسا علیمردانی، محقق در زمینه اینترنت در ایران مینویسد، بالاگرفتن دعواهای دیپلماتیک بین دو کشور ایران و عربستان سعودی، چندیست وارد فضای توئیتر شده، و به دلیل محدودیت دسترسی به این ابزار در ایران، تا کنون این کاربران سعودی هستند که در کارازهای اینترنتی علیه سیاستهای جمهوری اسلامی، پیروز میدان رقابت هستند.
«در مقایسه آمار بین ایرانی ها و سعودی ها یا عرب زبانهایی که سیاستهای عربستان را ترویج می کنند، ما شاهد عقب بودن ایرانیها هستیم. در مجموع به هر حال تعداد عرب زبانها از فارسی زبانها بیشتر است. و این طبیعی است که فعالیت آنها هم در مثلا فضای توئیتر قوی تر باشد و برای اهداف نزدیک به سیاست های عربستان یا هشتگهای نزدیک به آنها فعالیت کنند».
این وضعیت موجب شده که وبسایت محافظه کار تابناک در مطلبی در روز ۲۶ تیرماه این سوال را مطرح کند که « آیا وقت رفع فیلتر توئیتر برای ورود به یک نبرد آنلاین فرانرسیده است؟ » نبرد آنلاینی که نویسنده این مطلب به آن اشاره می کند، در مقابل کاربران عرب زبان توئیتر است که به گفته تابناک یک عملیات روانی را علیه ایران در این شبکه اجتماعی مجازی به راه انداخته اند.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، و فعالیت مقام های دولتی بر روی شبکه ممنوعه توئیتر، کم کم بر تعداد کاربران ایرانی این شبکه از داخل ایران هم افزوده شد. یکی از پررنگ ترین گروهها فعالان رسانه ای هستند. آرش کرمی، در آمریکا، خبرنگار نشریه المانیتور است که با حدود سی هزار دنبال کننده، بسیار در توئیتر فعال است. او معتقد است این تعداد زیاد خبرنگار ایرانی در توئیتر، پاسخگوی کمبودی که امروز در توئیتر احساس می شود، نیست.
«بیشتر خبرگزاریها در ایران و خبرنگاران از طیفهای مختلف سیاسی ، حساب توئیتری دارند. اما اینها خبرنگارند و اکتیویست نیستند. اگر چه برخی اوقات مرز بین این دو نامشخص است. اما به هر حال هر کدام از این ها کارکرد خود را دارند. مثلا ما وقتی کمپینی از سوی سعودی ها می بینیم که ایران را عامل حمله در شهر نیس معرفی می کند، خبرنگار ایرانی ممکن است آن را احمقانه فرض کند، اما کمپین پاسخگویی به این اتهام شروع نمی کند. هشتگ ها توسط اکتیویست ها شکل می گیرند. اگرچه برخی از ایرانی ها حضور دارند اما حضورشان آنچنان پررنگ نیست.»
آرش کرمی به تعداد پرشمار کاربران ایرانی در تلگرام اشاره می کند و می گوید اگر آن رقمی ۱۳ یا ۱۴میلیونی باشد، تعداد ایرانی ها بر روی توئیتر یک دهم آن است و تا زمانی که دسترسی به توئیتر ممنوع باشد، حضور ایرانی ها افزایش نخواهد یافت.
همشهری آنلاین نیز در روز چهارم مرداد مطلبی در این زمینه منتشر کرده و نویسنده مطلب مدعی شده است که از پاییز سال ۱۳۹۳، هر دو هفته یکبار در روز جمعه کاربران عربزبان، کارزارهایی را علیه ایران سازماندهی میکنند که به مرور هواداران زیادی پیدا کرده است. البته پوریا استرکی نویسنده این مطلب تأکید میکند «معایب فیلترشدن توئیتر برای امنیت ملی ایران، تنها مختص به تنشهای موجود با سعودیها نیست و به نوشته او محرومیت جامعه، رسانهها و افراد تأثیرگذار از دسترسی به توئیتر، خسارتهای فراوانی ایجاد کرده و فرصتهای بسیاری را سوزانده است». مهسا علیمردانی در تورنتو هم با این رویکرد هم نظر است.
«در کارزارهایی که مثلاً مربوط مسایل حقوق زنان است و من آنها را دنبال می کنم، در بیشتر اوقات کاربران ایرانی توئیتر، شاید چند هفته یا ماه بعد از اینکه این کارزارها تبدیل به ترند در توئیتر می شوند، از آن اگاه شده یا به آنها ملحق شوند. نمونه هشتگی در زمینه آزار جنسی بود که معضلی برای زنان ایرانی نیز هست. و این در فضای فارسی زبان توئیتر چند ماه پس از آغاز کارزار در فضای انگلیسی وارد شد. این غیرقابل انکار است که توئیتر در زمینه جنبش ها تاثیرگذار است و صدای بخش های حاشیه جوامع می شود و با رفع فیلتر و سانسور از توئیتر ایرانی ها هم میتوانند از این ابزار بهره ببرند.»
شبکه اجتماعی توئیتر، حدود ۱۰ سال پیش، فعالیت خود را آغاز کرد و بنا بر تازهترین آمار، هر ماه حدود ۳۱۰ میلیون کاربر فعال دارد.