اوایل هفته انتشار خبر درگذشت یکی از مهمترین بازیگران زن سینمای پیش از انقلاب ایران برای بسیاری غافلگیرکننده بود. خبر درگذشت پروین خیربخش که به نام فروزان شناخته میشد، زمانی منتشر شد که او در سکوت خبری به خاک سپرده شده بود. مشخص نشد که دلایل خاکسپاری زودهنگام و بدون برگزاری مراسم خانم فروزان چه بود، اما مرگش برای بسیاری یادآور سرنوشت تعداد دیگری از بازیگران زن دوران گذشته سینمای ایران بود.
از دوبله به بازیگری
فروزان از مهمترین بازیگران زن سینمای پیش از انقلاب ایران بود که کارش را از ۲۷ سالگی با بازی در فیلم «ساحل انتظار» ساخته سیامک یاسمی آغاز کرد.
تقی مختار، نویسنده سینمایی و سینماگر فعال سالهای پیش از انقلاب که تجربه چند بار همکاری با خانم فروزان را دارد، درباره چگونگی ورود او به سینما چنین توضیح میدهد: «خانم فروزان در کار دوبله بودند و در استودیوی دوبلاژِ مولن روژ در دوبله فیلمهای خارجی همکاری داشت. در جریان تولید فیلمهایی که در این استودیو دوبله میشدند، فیلمسازانی که آنجا رفت و آمد میکردند، با ایشان آشنا میشوند و میبینند که او خانم جوان زیبای خوشچهرهای است و پیشنهاد میکنند که ایشان وارد عرصه سینما شوند. به این ترتیب کار بازیگری فروزان از آنجا شروع میشود. ضمن اینکه همچنان به کار دوبله هم تا یکی دو سالی ادامه میداد. ولی بعداً که موفقیت زیادی در سینما به دست آورد کار دوبله را کنار گذاشت.»
ستاره میشود
بازی در فیلم بسیار پرفروش «گنج قارون» باعث شد فروزان خیلی زود و در چهارمین نقش آفرینیاش نزد تماشاگران انبوه شناخته شود. او سریع به جایگاه یک ستاره رسید. حضورش تاثیر مهمی در موفقیت مالی فیلمها داشت و انتخاب اول بسیاری از فیلمسازان در نیمه دوم دهه چهل برای بازی در فیلمهایشان بود. مانند دیگر ستارگان آن دوران، پرسوناژ سینمایی فروزان با صدای گوینده معمولش ژاله کاظمی و خواننده ثابت آوازهایش عهدیه تکمیل میشد. از این منظر شرایطی شبیه محمدعلی فردین ستاره مرد آن سالها داشت.
تقی مختار درباره دلایل موفقیت فروزان میگوید: «ملاحت خاصی در چهرهاش بود به اضافه یک لبخند ویژه و صورتی شیرینی. بازیگری بود که حضورش به دل مردم مینشست. حتی از نظر شخصی هم خیلی باهوش بود و میدانست چطور در عرصه سینما حرکت کند تا موقعیتش روز به روز محکمتر و قویتر شود. در همان نقشهای کلیشهای هم که بازی میکرد از بقیه رقبای خودش خیلی بهتر و جذاب تر و گرم تر میتوانست آنها را بازی کند.»
تفاوت در حضور نقشهای کلیشهای
سینمای پیش از انقلاب ایران بنا به دلایل مختلفی فرصت چندانی به بازیگران زن در ارائه نقشهای متفاوت نمیداد. پیشنهادهای آنها معمولا محدود به ایفای نقش زنان رقاص کافهها و روسپیها بود. فروزان نیز مجبور به پذیرش این نقشها بود اما کارنامهاش نشان میدهد که به ویژه از آغاز دهه ۵۰ تمایل داشت در فیلمهای فیلمسازان متفاوت هم بازی کند. این چنین بود که با علی حاتمی در دو فیلم «قلندر» و «بابا شمل» همکاری کرد و حضورش در فیلمهای «رقاصه شهر» ساخته شاپور قریب و «دشنه» به کارگردانی فریدون گله متفاوت بود.
تقی مختار درباره تلاشهای فروزان برای حضور در فیلمهای متفاوت میگوید او همواره به دنبال تجربههای خلاف جریان بود و حتی سرمایه تولید بعضی از این فیلمها را هم فراهم میکرد: «علاقه داشت در فیلمهایی معروف به موج نو یا فیلمهای بهتر آن زمان، بازی کند. خودش هم پیشنهاد میداد و سعی میکرد فیلمهای بهتری ساخته شود. حتی در یکی دو مورد سرمایهگذاری در این کارها کرد. خیلی علاقه داشت که بتواند از آن قالب ساخته شده برایش، خارج شود و به عنوان یک بازیگر شناخته شود. ولی ستاره بودن هم الزاماتی دارد. شما باید جوری حرکت کنید که خدشهای به ستاره بودنتان، به آنچه که مردم از شما انتظار دارند وارد نشود. این هم خیلی دشوار است.»
نمایش تواناییها در «دایره مینا»
مهمترین فیلم کارنامه فروزان، «دایره مینا» ساخته فیلمساز جریان ساز سینمای ایران داریوش مهرجویی است. فیلمی که سال ۱۳۵۳ با مضمونی درباره فعالیت گروههای خون فروش آن زمان ساخته شد.
انتخاب فروزان برای بازی در این فیلم برای بسیاری دور از ذهن بود. داریوش مهرجویی درباره دلایل انتخاب او می گوید: «برای نقش پرستار در فیلم دایره مینا خانمهای مختلفی را از بازیگران و غیر بازیگران دیدم و از آنها تست گرفتم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که خانم فروزان از همه آنها بهتر است و بیشتر به این نقش میخورد. الحق هم بازیگر خیلی خوبی بود و از نظر دیسیپلین کاری و کارآمدی و به موقع سر جلسه آمدن و این گونه مسائل خیلی خوب بود.»
فروزان برآمده از جریانی معروف به فیلمفارسی بود اما مهرجویی از پرچمداران جریان موج نوی سینما محسوب میشد. به این ترتیب یک همکاری غیرمعمول شکل گرفت. داریوش مهرجویی میگوید فیلمهای قبلی فروزان را ندیده بود اما فعالیت او در نوع معروف به فیلمفارسی برایش مهم نبود: «هیچکدام از این فیلمها را نمیدیدم و نمیدانستم که چی به چیست. سیستم ما یک چیز دیگر بود و از این فیلمهای فیلمفارسی به قول آقای کاووسی برحذر بودیم. هیچ کدام از فیلمهای قبلی خانم فروزان را ندیده بودم و البته اصلاً هم برایم مهم نبود. اینکه این هنرمند از نظر قیافه و بازیگری و ژست به آن نقش میخورد برای من مهم بود. اینکه سابقه ایشان چه بود و چکار کرده یا نکرده برای من زیاد مهم نبود.»
فروزان در فیلم دایره مینا یکی از متفاوتترین بازیهایش را ارائه داد و حضورش همپای بازیگران دیگر فیلم سعید کنگرانی، عزت الله انتظامی و علی نصیریان بود. داریوش مهرجویی هم میگوید از بازی فروزان بسیار راضی بود: « من راضی بودم از کار ایشان و خیلی هم متاسفم که به این زودی از میان ما رفتند. بازیگر خیلی خوبی بودند و حیف که فرصت نکردند در فیلمهای باارزش هنری آنچنانی دیگری بازی کنند.»
دایره مینا به دلیل مضمون انتقادیاش ۴ سال توقیف بود و سرانجام در بهار سال ۵۷ به نمایش درآمد. زمانی که فعالیتهای سینمایی به دلیل فضای اعتراضی حاکم بر کشور رو به تعطیلی میرفت. به این ترتیب بازی فروزان چندان دیده نشد و او فرصت همکاری با کارگردانان متفاوت دیگر را پیدا نکرد.
دوران سکوت و خاموشی
انقلاب سال ۵۷ پایان دهنده دوران بازیگری فروزان و آغازگر فصل تازهای در زندگی او بود. دورانی که به گفته بابک امامیان خواهرزاده خانم فروزان با احضار به مراجع قضایی انقلابی آغاز شد: «ایشان و تعداد دیگری از هنرمندان را احضار کردند. گفتند حکمشان اگر هم اعدامی نباشند حبس است. ولی گفتند در عوض اینکه تمام اموالشان را ببخشند به حکومت و دیگر هیچ نوع فعالیت هنری یا اجتماعی نداشته باشند بهشان عفو میخورد.»
فروزان پس از این اتفاق کمتر در انظار عمومی ظاهر شد و تصویر و گفت و گویی هم از او در جایی منتشر نشد. بابک امامیان این دوره زندگی خانم فروزان را چنین توصیف میکند: «در آن ۱۵ تا ۲۰ سال اول انقلاب شرطشان این بود که او هیچوقت در هیچ جای عمومی نباشد. فروزان هم این را رعایت کرد، چون در ایران زندگی میکرد. بعدها هم که یک مقدار ملایمتی انجام شد، شرط بازی ایشان در چند فیلم یا کار هنری دیگر مسائلی بود که ایشان حاضر نبود آنها را قبول کند. به همین دلیل تصمیم گرفت که هیچ نوع فعالیتی نداشته باشد. او شخصیت فوقالعاده قوی داشت و بسیار مستقل بود.»
حاصل حضور فروزان در سینمای ایران بازی در ۵۸ فیلم، کسب دو جایزه سینمایی سپاس برای فیلمهای «تنگه اژدها» و «بابا شمل» و شکل گیری نمادی از یک دوران سپری شده بود.