تکلیف آنهایی را که می گویند «مگر مساله فقط همین دو تار موست»، آیت الله روح الله خمینی همان اول انقلاب روشن کرده بود؛ وقتی هنوز صفحهای تحت نام «جمهوری اسلامی» در تاریخ ایران باز نشده بود، هنگامی که خون انقلاب تفته بود و تنها ۲۴ روز از سقوط حکومت پهلوی می گذشت، در شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ که گفت: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه اینکه خودشان را بزک کنند. زنها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار میکنند. زنها باید وضع خودشان را عوض کنند.»
با این کلمات، حجاب اجباری به عنوان نخستین محدودیتی ثبت شد که در پی انقلاب ۵۷ بر ایران سایه انداخت و تجمع بزرگ زنان در واکنش به همین محدودیت، به عنوان اولین تجمع اعتراضی بعد از انقلاب.
حجاب همیشه «مساله» بود؛ از وقتی ممنوع شد تا وقتی اختیاری و بعدها اجباری؛ از همان روزهای اول انقلاب تا امروزی که شکل و شمایلش در بطن جامعه بارها و بارها پوست انداخته تا ظاهر زنانه شهر دیگر شباهت چندانی به آن نقاب حائل تیره رنگ نداشته باشد.
با گذشت تمامی این سال ها تلاش بسیاری از زنان ایرانی برای هر چه بیشتر پس زدن محدودیت پوشش ادامه دارد.
یکی از آخرین تلاش ها از این دست، در کمپینی تحت عنوان «چهارشنبههای سفید» متجلی شده و زنانی که به آن پیوسته اند تا هر هفته یک روز را در مخالفت با اجبار در پوشش، سفیدپوش شوند؛ کارزاری که مخالفان خود را هم در هر دو سوی میدان دارد. هوادارانش می گویند حرکتی نمادین است برای سر باز زدن از اجبار. طیفی از مخالفان سنتی اش می گویند قانون شکنی است و برآشفتن بر شرع و طیفی دیگر از مخالفان از منظر آسیب شناسانه می گویند تقلیل دادن مبارزه است و ایجاد رضایت کاذب از حرکتی که دست آورد ندارد.
آیا هدف مبارزه با حجاب است یا با اجبار در حجاب؟ حجاب ضامن «امنیت» و «سعادت» جامعه و «سلامت اخلاق» است یا صرفا بندی بر تن، وامدار تاریخی مردسالار؟
در این برنامه از زنانی می شنویم که خواسته اند در ایران به حجاب اجباری «نه» بگویند و همین طور از منتقدانشان. همچنین مسیح علینژاد همراه ماست؛ روزنامه نگار و طراح کمپین آزادی های یواشکی زنان و چهارشنبههای سفید که علیه حجاب اجباری فعالیت می کنند.