شصت و سومین دوره جشنواره جهانی فیلم لندن، یکی از قدیمیترین جشنوارههای سینمایی اروپا، یکشنبه سیزدهم اکتبر(بیست و یکم مهر) به کار خود پایان داد.
فیلم کوتاه «گسل» ساخته سهیل امیرشریفی از ایران، جایزه بهترین فیلم کوتاه این جشنواره را به دست آورد.
این فیلم روایت ترفندی است که یک دختر دانشآموز در مدرسه به کار میگیرد تا خود را از تصادفی که همراه دوست پسرش حین موتوسواری رخ داده، مبرا کند.
فیلم داستان متفاوتی را به شیوه ای نسبتاً جذاب روایت میکند و میتواند با گرهافکنیهای حساب شده تماشاگر را با خود همراه کند، بی آن که فیلمساز قصد داشته باشد فراتر از روایتش به طور مستقیم به وضعیت زنان و مشکلات آنان در ایران بپردازد و این رویکرد او برای روایت غیرمستقیم، فیلم را از شعاری بودن مصون نگه میدارد و گفتنیها در این مورد در لایههای دیگری از روایت قابل پیگیری است.
حایزه بهترین فیلم بلند بخش مسابقه جشنواره لندن به فیلم «مونوس» (یا «تک نواها») ساخته آلخاندور لندز فیلمساز اهل کلمبیا و اکوادور رسید. فیلم روایت خشونت چند نوجوان جنگجو در کوهستانی در آمریکای جنوبی است که به عنوان شورشی آموزش میبینند.
تلخی و خشونت فضا در تقابل با معصومیت ذاتی کودکانه آنها قرار میگیرد و عشق و سکس بین آنها، بخش عمده ای از فیلم را پیش میبرد؛ فیلمی آشکارا تحت تاثیر «اینک آخرالزمان» ساخته مشهور فرانسیس فورد کوپولا که فیلمساز ابایی ندارد حتی چند صحنه آن را عیناً تکرار کند، اما در نهایت نقصهای فیلمنامه مهمترین مشکل فیلم را رقم میزند.
در بخش مسابقه فیلمهای مستند، «کودتای ۵۳» ساخته تقی امیرانی درباره کودتای ۲۸ مرداد در ایران، یکی از امیدهای اصلی جوایز بود و توسط منتقدان تحسین شد، اما در نهایت جایزه این بخش به فیلم «شورش سفید» ساخته روبیکا شاه از بریتانیا رسید که جنبش معروف به «موسیقی راک علیه نژادپرستی» را دنبال میکند.
اما جشنواره لندن بخش مسابقه بهترین فیلمهای اول هم دارد و در راستای حمایت از فیلمسازان زن در این جشنواره -که به یکی از شعارهای اصلی آن بدل شده- پس از روبیکا شاه، یک فیلمساز زن برنده دیگر هم داشت: متی دیوپ، فیلمساز جوان فرانسوی، که به عنوان اولین زن سیاهپوست تاریخ با فیلم «آتلانتیک» در بخش مسابقه کن پذیرفته شد و جایزه بزرگ داوران را هم گرفت؛ فیلمی نیمه سوررئال درباره مفهوم انتظار و مساله مهاجرت.
جشنواره لندن که تا چند سال پیشتر، به کل بخش مسابقه نداشت، حالا سعی دارد با جوایزش در چهار بخش مختلف، بر اهمیت این جشنواره بیفزاید؛ جشنوارهای که هنوز البته برای جدیتر گرفتن بخش مسابقهاش و توانایی رقابت با جشنوارههای مسابقهای نظیر کن و ونیز و برلین، راه درازی در پیش دارد.
کماکان اما فیلمهای بخش «گالا» در این جشنواره، فیلمهای پرسر و صداتری از فیلمهای بخش مسابقه بودند و حضور چند فیلم در بخش مسابقه که پیشتر در جشنوارههای دیگر نمایش داشتهاند، از ارزش و اهمیت بخش مسابقه این جشنواره میکاهد.
اما اتفاق غریبی که افتاد نمایش فیلم «ایرلندی» ساخته مارتین اسکورسیزی به عنوان اختتامیه جشنواره لندن بود؛ در حالی که همه انتظار داشتند فیلم اسکورسیزی در جشنواره کن یا ونیز امسال نمایش داشته باشد.
حضور مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو -در این نهمین همکاری شان- در لندن که با حضور آل پاچینو هم همراه شد، جلساتی به یادماندنی را رقم زد.
در همین بخش گالا، «خنجرهای آماده»، ساخته رایان جانسون، از فیلمهای محبوب امسال بود که با انبوهی ستاره طراز اول، داستان جنایی غریبی را در یک محیط بسته روایت میکند و با فیلمنامه ای پر رمز و راز و مملو از جزئیات سرگرمکننده، تماشاگر را در یک بازی جذاب شریک میکند.
«جوجو ربیت» (تایکا وایتیتی)، «پادشاه» (دیوید میچاد)، «داستان ازدواج» (نوآ بومباش) و «داستان شخصی دیوید کاپرفیلد» (آرماندو لانوچی) از جمله دیگر فیلمهای این بخش بودند.
سینمای ایران با یک فیلم بلند و یک فیلم کوتاه دیگر هم در این جشنواره حضور داشت: «سرخپوست» دومین ساخته نیما جاویدی که با فضاسازی و روایت متفاوت سعی دارد تماشاگر را در یک داستان معمایی در زندانی در زمان شاه شریک کند و «شهربازی» ساخته کاوه مظاهری که فیلمساز در آن میخواهد معضل فقر را در یک داستان تلخ به تصویر بکشد اما همچون اثر پیشین سازندهاش، گاه به اغراق میرسد و فضاسازی آن به تمامی موفق نیست.