«مسئلۀ اصلی رابطۀ بشر با طبیعت و رابطۀ بشر با فضاست؛ نه روسها، آمریکاییها یا بلاروسها.» این سخن سوتلانا الکسیویچ، برندۀ نوبل ادبی سال ۲۰۱۵، در گفتوگو با رادیو اروپای آزاد، دربارۀ سریال پرسروصدای «چرنوبیل» است که بر پایۀ کتاب معروف او، «صداهایی از چرنوبیل»، ساخته و پخش شده است؛ سریالی میخکوبکننده بر اساس واقعیتهایی تکاندهنده از فاجعه هستهای چرنوبیل در اوکراین (اتحاد جماهیر شوروی) در سال ۱۹۸۶.
اکنون سریال «چرنوبیل» بر اساس امتیاز تماشاگران در وبسایت IMDB بیشترین امتیاز را در میان همۀ سریالهای تاریخ دارد.
سوتلانا الکسیویچ که خود زاده اوکراین و پس از سالها تبعید اکنون مقیم بلاروس است، دربارۀ واکنشها در روسیه به این سریال گفته است: «در ابتدا رسانههای روسیه واکنش مثبتی نشان دادند ولی، ظاهراً پس از هشدار کرملین، آنها بهشدت میهنپرست شدند و تهیۀ یک مجموعۀ تلویزیونی در مورد این حادثه را شروع کردهاند که در آن مأموران امنیتی ما در نیروگاه هستهای چرنوبیل در تعقیب یک جاسوس آمریکایی هستند. وقتی این را میخواندم با خودم میگفتم ای خدا! سی سال [از فروپاشی اتحاد شوروی] گذشته و ذهنیت مردم هیچ تغییری نکرده؟ مشخص میشود که آنها هنوز نتوانستهاند خود را با جهان جدید انطباق دهند.»
کتاب «صداهایی از چرنوبیل» حاصل بیش از ۱۰ سال کار و پژوهش خانم الکسیویچ و مصاحبۀ او با بیش از ۵۰۰ شاهد این فاجعه از قشرهای گوناگون است که، علیرغم غیرادبی بودن اثر، باعث شد جایزۀ ادبی نوبل در سال ۲۰۱۵ به او تعلق بگیرد. کتاب حاوی اطلاعاتی چنان افشاگرانه دربارۀ حادثۀ چرنوبیل، بهخصوص پیامدهای انسانی آن، بود که به این نویسنده بلاروسی اتهام «ضد روسی» بودن زدند؛ اتهامی که اکنون با پخش سریال «چرنوبیل» بهگونهای دیگر علیه او طرح میشود.
در سال ۱۹۸۶، پس از آنکه دو انفجار پیاپی باعث شکافته شدن سقف رآکتور اتمی چرنوبیل و آزاد شدن حجم وحشتباری از مواد رادیواکتیو شد، مقامات شوروی انتشار هرگونه خبر درباره این فاجعه را بهشدت ممنوع کردند و در بیانیهای رسمی اعلام کردند «حادثهای در مجتمع هستهای چرنوبیل اتفاق افتاده و یکی از رآکتورهای اتمی صدمه دیده و اقدامات لازم برای از بین بردن اثرات حادثه انجام شده است. به قربانیان حادثه کمک و یک کمیسیون دولتی تعیین شده است.»
ولی واقعیت بسیار هولناکتر از چیزی بود که سالها بر آن سرپوش گذاشته شد. کتاب «صداهایی از چرنوبیل» و حالا سریال «چرنوبیل» از جمله منابع روایی مهمیاند که، در کنار دیگر منابع تحقیقی پراکنده، توجه جهان را بهطور گسترده به بازخوانی واقعیات این حادثه جلب کردهاند.
سریال «چرنوبیل» در همین فاصله کوتاه از پخش توانسته عنوان بهترین سریال تاریخ را هم از آن خود کند. اگر فصل پایانی سریال «بازی تاجوتخت» صدای اعتراض برخی تماشاگران وفادارش را درآورد و بعضی را هم نومید کرد، پخش بلافاصلۀ سریال «چرنوبیل» توانست حیثیت ظاهراً خدشهدارشدۀ شبکه اچبیاو را برگردانَد.
سریال «چرنوبیل» بر اساس امتیاز تماشاگران در وبسایت IMDB تا امروز بیشترین امتیاز را دارد، یعنی ۹.۶ از ۱۰، بالاتر از سریالهایی چون «سیاره زمین۲»، «جوخه برادران»، «افسارگسیخته» (Breaking Bad) و «بازی تاجوتخت» که بهترتیب صدرنشینان این جدول بودند.
«ضرورت توجه به مسائل زیستمحیطی در دنیای مدرن» از مضامین اصلی سریال است که سوتلانا الکسیویچ بر آن انگشت گذاشته و گفته است: در سالهای اخیر بیشتر به این موضوع توجه میشود، بهخصوص از سوی جوانان. این نسل کاملاً متفاوتی است که بهخصوص در غرب در مورد محیط زیست آگاهی و حساسیت بیشتری دارد. این سریال به جوانان انگیزه می دهد تا زندگی خود را با الزامات زیستمحیطی منطبق کنند.
با این اوصاف، سریال چرنوبیل از نقد و ایراد هم بینصیب نمانده است، بهخصوص در برخی جزئیات تاریخی و پرداخت از نوع معروف به آمریکایی. کتاب «صداهایی از چرنوبیل» مستند است به روایات و خاطراتی از آتشنشانان، مهارکنندگان، سیاستمداران، پزشکان، فیزیکدانان و برخی دیگر از شهروندان درباره این حادثۀ هولناک. سریال «چرنوبیل» هم روایتی داستانی بر پایه همین مستندات است، اما برخی جزئیات، از جمله بعضی گفتوگوها و عناصر صحنهها، بهگونهای پرداخت شدهاند که بهنظر وفادارانه نمیآیند.
سوتلانا الکسیویچ در این باره میگوید: «گاهی مردم سعی میکنند این محصولات را با تجربه و اطلاعات شخصی خود مقایسه کنند. باید در نظر داشت که این یک مجموعۀ داستانی است و سازندگان آن حق دارند آن را مطابق با درک و نگاه خود بسازند.»
نویسندۀ کتاب «زمزمههای چرنوبیل» همچنین معتقد است که خالقان این سریال «از نظر زیباشناختی این مجموعه را بهگونهای ساختهاند که بر وجدان و آگاهی معاصر بسیار اثرگذار است. حدی از هراس، حدی از تعمق و کمی زیبایی در آن هست؛ چیزی که همیشه مرا در مورد اهریمن و شرارت به هیجان میآورد.»
سریال چرنوبیل که بیشتر به روایات ناشناخته یا کمترشناختۀ این فاجعه توجه دارد، حتی اگر روایتی آمریکایی از رویدادی در قلب شوروی باشد، سوتلانا الکسیویچ دوست دارد مردم آن را تماشا کنند و بیندیشند به خطرهایی از این جنس که در جهان امروز بهظور بالقوه با آنها مواجهایم. بهتعبیر الکسیویچ، «این جهان کاملاً جدیدی است.»
پخش این سریال پنج قسمتی در روز ۱۳ خرداد به پایان رسید، اما طوفان آن، تماشاگران ایرانی را هم گرفتار جذابیت تلخ خود کرده است. شاید نه فقط بهدلیل روایت جذاب فاجعهای که امروزه ممکن است بیخ گوش هر جامعه و هر دولتی باشد، که بیشتر بهدلیل مضمون اصلی داستان سریال: «بهای دروغها چیست؟»
روایت در این سریال بر چگونگی رخ دادن این حادثه و، مهمتر از آن، پنهانکاری و رفتار و گفتار دروغآمیز شوروی در قبال آن متمرکز است. این همان وجهی از سریال است که ظاهراً به مذاق «کرملین» و برخی تماشاگران سریال خوش نیامده است.
در صحنه دادگاه، پروفسور لگاسف که از شخصیتهای اصلی سریال است، خطاب به مقامات دادگاه و حضار میگوید: «هنگامی که واقعیت آزارمان میدهد، شروع میکنیم به گفتن دروغ پشت دروغ تا وقتی که دیگر فراموش میکنیم دروغی وجود دارد. ولی دروغ ما پابرجاست. هر دروغی که میگوییم ما را به واقعیت بدهکار میکند و دیر یا زود این بدهی پرداخت خواهد شد.»
اگر، علاوهبر تماشای سریال چرنوبیل یا بدون آن، میخواهید روایات و خاطرات این فاجعه را بدون واسطه بخوانید، ترجمههای متعددی از کتاب «صداهایی از چرنوبیل» سوتلانا الکسیویچ (با همین عنوان و یا با عناوین «زمزمههای چرنوبیل» و «نیایش چرنوبیل») در ایران منتشر شده است.
سریال چرنوبیل سریالی بس تلخ و بس جذاب درباره بزرگترین فاجعه غیرنظامی هستهای جهان است، ولی نمیتوان با آن بهمثابه مستندی تاریخی برخورد کرد. اما کتاب «صداهایی از چرنوبیل»، که زیرعنوان آن بهدرستی «تاریخ شفاهی یک فاجعهی اتمی» است، بیش از آنکه به چرایی و چگونگی این فاجعه بپردازد، نحوه مواجهۀ مردم با آن و اثرات آن بر روح و روانشان را روایت میکند؛ کتابی که برخی لقب «ترسناکترین و غمانگیزترین کتاب عمر» را به آن دادهاند.