لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۴۲

درگذشت کریستف بالایی؛ کسی که می‌گفت دولت‌آبادی باید نوبل بگیرد


کریستف بالایی، استاد پیشین ادبیات فارسی در مؤسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی (اینالکو) پاریس، مدیر پیشین انجمن ایران‌شناسی فرانسه و پژوهشگر و مترجم ادبیات فارسی، روز یکشنبه نهم مرداد پس از یک دوره بیماری در ۷۳ سالگی در یکی از شهرهای کوچک جنوب فرانسه درگذشت.

آقای بالایی یکی از زبده‌ترین شرق‌شناسان فرانسوی و از استادان و مترجمان خوش‌ذوق و پرکار زبان و ادبیات فارسی در فرانسه بود.

او به ویژه در قیاس با دیگر استادان فرانسوی ادبیات فارسی، تسلط بسیاری بر ادبیات معاصر ایران داشت.

علاوه بر دهه‌ها تدریس، چند کتاب و مقاله تحقیقی مهم دربارهٔ ادبیات معاصر ایران نوشته بود که برخی از آنها به فارسی نیز ترجمه شده و مورد استقبال خوانندگان و علاقه‌مندان ادبیات در ایران قرار گرفته است.

بالایی همچنین تعدادی از آثار داستانی شاخص نویسندگان معاصر ایران را به زبان فرانسه ترجمه کرد که از جمله آنها به رمان «شاه سیاه‌پوشان» هوشنگ گلشیری و «کلنل» محمود دولت‌آبادی می‌توان اشاره کرد.

سفر به ایران پس از انقلاب

«در تابستان ۱۳۶۴ در تهران، در محفل دوستانه‌ای از نویسندگان جوان و منتقدان ادبی بودم. هوشنگ گلشیری با احترام اما با لبخندی 'ملاطفت‌آمیز' به سخنان من گوش فرا داد و و آنگاه مرا و به‌طور کلی همه پژوهشگران غربی را سرزنش کرد که چرا تمام توجه خود را به زمان‌های گذشته، به انواع درجه دوم و کم‌اهمیت و به آثار منسوخ و فرسوده معطوف می‌داریم و خلاصه به 'عهد بوق' می‌پردازیم.»

کریستف بالایی، متولد سال ۱۹۴۹، زمانی که در دانشگاه نانتر پاریس دانشجوی دکترای ادبیات تطبیقی بود، به‌واسطه موضوع پایان‌نامه‌اش برای نخستین‌بار با زبان فارسی آشنا شد.

موضوع پایان‌نامه بالایی رمان «هزار و یک روز» بود؛ مجموعه‌ای از متون هندی و فارسی که فرانسوا پتی دولاکروا در اوایل قرن هجدهم از زبان ترکی به زبان فرانسه ترجمه و منتشر کرد.

این کتاب در واقع داستان یک «داستان‌درمانی» است؛ شهدختی به مردان بی‌اعتماد می‌شود، اما با گوش سپردن به قصه‌های مختلف از وفاداری مردان عاشق، اعتماد به مردان به او بازمی‌گردد.

کار کردن در زمینه زبان‌های مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبان‌های شرقی را یاد بگیرد؛ فارسی را انتخاب کرد و سه سال در مؤسسه زبان‌های شرقی پاریس به آموختن فارسی پرداخت.

بعد از پایان تحصیلاتش در زبان فارسی، بورسیه‌ای را به دست آورد و برای یک کار تحقیقی دربارهٔ رمان‌نویسی در ایران راهی ایران شد؛ کشور در آن زمان تازه دچار انقلاب شده بود.

کریستف بالایی سی ساله بود که پا به ایران گذاشت. به مدت چهار سال، از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۳، ابتدا به عنوان پژوهشگر و سپس به عنوان رئیس، در انجمن ایران‌شناسی فرانسه در تهران کار کرد. این انجمن در سال ۱۹۴۷ از سوی هانری کُربَن تأسیس شده بود و پیش از بالایی، کسانی مثل شارل هانری دوفوشه‌کور ریاست آن را برعهده داشتند.

انجمن ایران‌شناسی فرانسه در سال ۱۹۸۳ با یک مرکز دیگر فرانسه در تهران که در زمینه باستان‌شناسی فعالیت می‌کرد و در سال ۱۸۹۷ تأسیس شده بود، ادغام شد.

بالایی پس از بازگشت به فرانسه، توانست در مؤسسه زبان‌های شرقی در زمینه آموزش زبان فارسی به فرانسوی‌زبانان مشغول به کار شود و تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت او در فارسی شد: «خیلی زود متوجه شدم که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد.»

کریستف بالایی در همان سال‌ها بود که ترجمه ادبیات معاصر فارسی به زبان فرانسه را آغاز کرد: «متأسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه به خصوص به دلایل روابط بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتوانم ناشران فرانسوی را برای انتشار آثاری که ترجمه کرده بودم، متقاعد کنم.»

مشکل این نویسنده و مترجم در پیدا کردن ناشر برای انتشار کتاب‌هایش در زمینه ادبیات معاصر فارسی، معضلی بود که همواره از آن گلایه داشت و تقریباً تا پایان عمر، او را رها نکرد.

اما این مشکل، که می‌تواند هر پژوهشگر ادبیات فارسی در غرب را خیلی زود از ادامه کار خود دلسرد کند، کریستف بالایی را ناامید نکرد.

سه‌گانه‌ای دربارهٔ داستان کوتاه و رمان معاصر فارسی

در سال‌هایی که کریستف بالایی تازه از ایران بازگشته بود انتشار تحقیقات خود دربارهٔ ادبیات معاصر فارسی را آغاز کرد.

کتاب «سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی» که آن را با همکاری میشل کویی نوشت در سال ۱۹۸۳ منتشر شد؛ این کتاب با ترجمه احمد کریمی حکاک، استاد ادبیات فارسی، به فارسی ترجمه شده‌است.

کریستف بالایی در این کتاب می‌نویسد: «داستان کوتاه که بعد از رمان به ادبیات فارسی راه یافت، از آغاز با چنان اقبالی روبه‌رو شد که هنوز هم برجای خود باقی است. این حقیقت یک بار دیگر استعداد وافر ایرانیان را برای پدیدآوردن تحول از بطن تداوم نشان می‌دهد.»

پس از آن، بالایی یکی از مهم‌ترین کتاب‌های خود را با عنوان «پیدایش رمان فارسی» نوشت که سرانجام در سال ۱۹۸۸ در پاریس منتشر شد. این کتاب چند سال بعد، با ترجمه مهوش قویمی و نسرین خطاط، دو استاد وقت زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه بهشتی (ملی ایران) به فارسی ترجمه شد.

«پیدایش رمان فارسی» اکنون به یک کتاب مرجع برای فرانسوی‌زبانان و حتی فارسی‌زبانان در زمینه ادبیات فارسی معاصر تبدیل شده، هرچند سبکی را که بالایی در این کتاب دارد، پیش از او دیگر خاورشناسان فرانسوی در زمینه ادبیات دیگر کشورهای شرقی به کار گرفته بودند؛ از جمله در «پیدایش رمان ترکی» که پیشتر منتشر شده بود.

بالایی در این کتاب خود معتقد است اساساً پیدایش رمان در آن خطه جغرافیایی یک پدیده منفرد نبوده و کشورهای همجوار فارسی‌زبان و ترک‌زبان و عربی‌زبان به دلیل وجه اشتراک‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که داشتند، کم‌وبیش یک مسیر را در رمان‌نویسی طی کردند و هم‌سرگذشت‌اند.

این پژوهشگر در ابتدا به زمینه‌های شکل‌گیری رمان فارسی به ویژه مطبوعات و صنعت چاپ و همچنین ترجمه متون خارجی می‌پردازد: «تاریخ ادبیات نوین فارسی مستقیماً به دو پدیده مطبوعات و صنعت چاپ وابسته است» و «در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، ترجمه‌های فارسی به وضوح در نظام چندگانه فرهنگ ایرانی آن دوران جای می‌گیرد.»

بالایی سپس در دو فصل، رمان‌های ایرانی را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بررسی می‌کند و آنچه در پایان این کتاب حجیم نتیجه می‌گیرد این است که: «رمان فارسی در ادبیات نوین، به کندی به قدرت خلاقه‌اش دست یافته است.»

او در پایان این کتاب به موضوع «بحران رمان» در کشورهای مختلف اشاره می‌کند و با این حال می‌گوید که گمان نمی‌کند رمان در ادبیات فارسی بیشتر از ادبیات دیگر کشورها در خطر باشد.

کتاب دیگری که سه‌گانه کریستف بالایی دربارهٔ تاریخ داستان‌سرایی معاصر ایران را تکمیل می‌کند، کتاب «بحران آگاهی ایرانی» است که سال ۲۰۱۷ در انتشارات لارماتان پاریس منتشر شد.

عنوان «بحران آگاهی ایرانی» که یک دوره تاریخ نثر فارسی معاصر از سال ۱۸۰۰ تا سال ۱۹۸۰ یعنی کمی پس از وقوع انقلاب ایران است، مثل عنوان «پیدایش رمان فارسی» از یک کتاب دیگر وام گرفته شده؛ «بحران آگاهی اروپایی» نوشته پل هازار.

بالایی در این کتاب می‌گوید که دگرگونی ادبیات معاصر فارسی متأثر از پدیده تجدد در ایران بوده و برای بررسی روند تحول ادبیات ایران، باید با تحولات اجتماعی و سیاسی این کشور نیز آشنا بود.

سه‌گانه «سرچشمه‌های داستان کوتاه فارسی»، «پیدایش رمان فارسی» و «بحران آگاهی ایرانی» از آن جهت اهمیت بسیار دارد که ادبیات معاصر ایران چندان از نظر تاریخ‌نگاری علمی و آکادمیک غنی نیست. این سه‌گانه همچنین پایه‌گذار تحقیقات در زمینه تاریخ ادبیات معاصر فارسی در زبان فرانسه و اساساً در غرب به‌شمار می‌رود.

ترجمه نثر معاصر ایران

کریستف بالایی کار ترجمه آثار ادبیات معاصر ایران را با چهره‌های مطرح این ادبیات مثل جلال آل‌احمد و صمد بهرنگی آغاز کرد، اما در ادامه، سراغ نویسندگانی که از لحاظ اهمیت در درجه‌های بعدی قرار می‌گیرند، مثل حبیب احمدزاده نیز رفت.

او در سال ۱۹۹۹ گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه صادق هدایت را با عنوان «مردی که نفسش را کشت» ترجمه و منتشر کرد و سپس به ترجمه آثاری از هوشنگ گلشیری روی آورد و همچنین رمان «زنان بدون مردان» شهرنوش پارسی‌پور را به زبان فرانسه ترجمه کرد.

طرح جلد کلنل دولت‌آبادی با ترجمه کریستوف بالایی
طرح جلد کلنل دولت‌آبادی با ترجمه کریستوف بالایی

ترجمه همه رمان‌های زویا پیرزاد و یک رمان از فریبا وفی، توجه کریستف بالایی به نویسندگان زن معاصر ایران را نشان می‌دهد که برایشان احترام بسیاری قائل بود و می‌گفت: «فکر می‌کنم مخاطبان فرانسوی کنجکاو بودند ببینند یک زن ایرانی در جامعه فعلی‌اش، آن هم با تصویری که از ایران در جامعه ما ساخته‌اند، چطور می‌نویسد.»

بالایی همچنین رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی را که هنوز اصل آن به زبان فارسی در ایران اجازه نشر نگرفته، به زبان فرانسه ترجمه کرد. با این حال، این مترجم فقط به داستان و رمان فارسی علاقه‌مند نبود. او با ترجمه اشعار یدالله رؤیایی، شاعر ایرانی ساکن پاریس، در شناساندن شعر معاصر فارسی به خوانندگان فرانسوی نیز تلاش کرد.

این استاد زبان و ادبیات فارسی کتاب‌هایی آموزشی نیز برای دانشجویان زبان فارسی نوشت که همچنان در فرانسه برای تدریس فارسی از آنها استفاده می‌شود.

مدافع ادبیات معاصر ایران در غرب

کریستف بالایی یکی از منتقدان جدی غربی‌ها در زمینه عدم تمایلشان به شناخت ادبیات معاصر ایران بود.

این شیفته ادبیات ایران معتقد بود که این ادبیات با نویسندگان زنده‌ای چون محمود دولت‌آبادی باید به راحتی به جوایزی همچون نوبل ادبیات برسد و اگر چنین اتفاقی نمی‌افتد فقط به دلیل عدم شناخت این ادبیات در غرب است.

درگذشت او، که اگر بیماری به سراغ او نرفته بود می‌توانست کتاب‌های دیگری را نیز منتشر کند، نه تنها خسرانی برای ایران‌شناسان و فارسی‌آموزان فرانسوی است، بلکه با رفتن او، ادبیات معاصر ایران نیز یکی از بزرگترین حامیان خود در غرب را از دست داد.

  • 16x9 Image

    مصطفی خلجی

    مصطفی خلجی روزنامه‌نگار ساکن فرانسه است. از او گفت‌وگوهایی با نویسندگان ایرانی و خارجی و مقالاتی درباره فرهنگ و همچنین سانسور منتشر شده است. کتاب «این تونسی‌ها» حاصل اقامت او در تونس، در فاصله دو موج اعتراضات موسوم به «جنبش سبز» و «بهار عربی» است.

XS
SM
MD
LG