متعاقب پرتاب راکت ماهوارهبر سیمرغ که نتوانست ماهواره غیرنظامی «پیام» را در مدار زمین قرار دهد، سرتیپ امیر حاتمی وزیر دفاع ایران، چهارشنبه سوم بهمن، اظهار امیدواری کرد هرچه سریعتر ایرادهای فنی این ماهوارهبر رفع شود و ماهواره دیگری به فضا پرتاب گردد.
چهارشنبه ۱۷ بهمن، برخی از رسانههای آمریکایی گزارش کردند که ایران در تلاشی مجدد برای ارسال ماهواره دیگری به فضا ناکام مانده است. جمهوری اسلامی تاکنون واکنشی به این خبر نشان نداده است.
تلاش ایران برای پرتاب ماهواره پیام با واکنشهایی از سوی آمریکا و اسرائیل مواجه شد. چند روز قبل از پرتاب ماهواره بر مذکور، مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا، با همسان دانستن فناوری مورد استفاده در برنامه فضایی ایران با فناوری به کار گرفته شده برای ساخت موشکهای بالیستیک از جمله موشکهای قارهپیما، گفت این اقدام ایران ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است. او بعد از این پرتاب با انتشار پیامی در توئیتر تصریح کرد که این اقدام ایران تهدیدی برای اروپا و آمریکا به شمار میآید.
به نحوی مشابه، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، اظهار داشت ایران در اعلام برنامه خود برای ارسال ماهواره علمی به فضا «دروغ» میگوید و هدفش از این کار چیزی نیست «جز آزمایش مرحله نخست موشک قارهپیما، برخلاف همه توافقها».
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، هم روز پنجشنبه ۲۷ دی، در مراسم اعلام سیاست جدید دفاع موشکی آمریکا در پنتاگون با اشاره به مأموریت ناموفق این راکت ماهواره بر، گفت ایران در صورت موفقیت در این کار میتوانست به توانایی لازم برای ساختن موشکهای قارهپیما که حتی به آمریکا نیز برسد، دست یابد. او همچنین از ایران خواست به تمام فعالیتهای مرتبط با موشکهای بالیستیک پایان دهد.
اصل و عصاره این ادعاها که در مطالبات دوازدهگانه مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، از ایران لحاظ شده است، سؤالاتی چند را به ذهن متبادر میکند، از جمله:
۱. قطعنامه ۲۲۳۱ درباره آزمایشهای موشکی ایران چه میگوید و چه محدودیتهایی را منظور کرده است؟
۲. آیا آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی مغایر این قطعنامه است؟
۳. آیا پرتاب راکت برای حمل ماهوارههای غیرنظامی در حالی که امروزه از هر سه ماهوارهای که به فضا پرتاب میشود، دو ماهواره برای مقاصد نظامی است، در تضاد با قواعد حقوق بینالملل و یا هنجارهای حقوقی موجود است؟
۴. آیا مطالبه آمریکا در این زمینه برای برجای نشاندن جمهوری اسلامی و اعمال فشار برآن است یا اینکه ابعادی فراتر دارد و منافع ملی ایران را هم نشانه رفته است؟
محدودیتهای آمده در قطعنامه
پاراگراف ۳ ضمیمه «ب» قطعنامه ۲۲۳۱ که به «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام صحه گذاشت، از ایران خواسته است که از هر گونه فعالیت مرتبط با توسعه موشکهای بالیستیک که «با قابلیت حمل سلاح هستهای» طراحی شده باشد، خودداری کند. ضمناً پاراگراف ۴ همین ضمیمه، ایران را از فروش و انتقال هرگونه ساز وبرگ و فناوری موشکی منع کرده است. در ضمن مدت این محدودیتهای شورای امنیت، هشت سال بعد از پذیرش برجام است و لذا در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ (۲۶ مهر ۱۴۰۲) محدودیتهای مذکور به پایان میرسد.
ضمناً بر پایه پاراگراف ۴ همین ضمیمه، انتقال و فروش هر گونه مواد، تجهیزات، کالا و فناوریهای آمده در «رژیم کنترل فناوری موشکی» یا MTCR که بتوان از آنها برای تولید هر گونه تسلیحات هستهای استفاده کرد، ممنوع است.
رژیم فوق یک رژیم داوطلبانه و غیررسمی است که تا به حال ۳۵ کشور به آن پیوستهاند ولی بر پایه تصمیم شورای امنیت، فروش اقلام آمده در این رژیم به ایران ممنوع شده است.
با این همه، از آنجا که فناوری و اقلام «رژیم کنترل فناوری موشکی» لزوماً برای تولید سلاحهای هستهای به کار نمیرود، فروش و انتقال اقلام یاد شده به ایران ممکن است به شرطی که قرارداد کشور فروشنده به تأیید شورای امنیت برسد و تضمینهای لازم در مورد کاربرد آن اقلام به شورا ارائه شود.
پایبندی ایران به برجام، فشار بیمورد به آژانس
فعالیتهای هستهای ایران در چهارچوب برجام تحت کنترل است. آژانس متعاقب بازرسیهای مکرر از مراکز هستهای ایران اعلام کرده است که ایران به مفاد برجام پایبند است. ارزیابی تازه ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا که سهشنبه ۹ بهمن منتشر شد، گفته است ایران «در حال حاضر فعالیتهای کلیدی مرتبط با توسعه سلاح هستهای» را دنبال نمیکند. بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه هم گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پذیرفتهاند.
با این وجود اسرائیل که از ابتدا مخالف برجام بود همگام با دولت ترامپ، آژانس را تحت فشار قرار دادهاند که از «انبارهای هستهای مخفی» و دیگر نقاط مورد نظر آنها در ایران بازرسی کند. در واقع این خواستهها در راستای سومین خواسته از مطالبات ۱۲گانه مایک پومپئو از جمهوری اسلامی است. یعنی دسترسی بیقید و شرط و آزادنه، علاوه بر سایتهای هستهای، به تمام پایگاهها، تأسیسات نظامی، کارخانههای تسلیحاتی و مراکز تحقیقاتی نظامی و غیرنظامی کشور.
البته دسترسی بازرسان به اماکن از جمله نظامی با ارائه مدارک و دلایل قابل قبول امکانپذیر است و مکانیزمهای ویژهای هم برای این کار وجود دارد. جمهوری اسلامی پادمان (مقررات نظارتی آژانس)، پروتکل الحاقی و ترتیبات فرعی کد ۱-۳ را پذیرفته است که بالاترین معیار برای پایش برنامههای هستهای یک کشور محسوب میشود.
با این حال آمریکا و اسرائیل از عملکرد آژانس ناراضیاند. به تازگی یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس، با اشاره به اینکه اعتبار آژانس بزرگترین دارایی آن است، گفت: «اگر اعتبار ما زیر سؤال برود و به طور خاص اگر بخواهند مدیریت ذرهبینی شود یا به آژانس برای راستیآزماییها فشار بیاورند، این امری غیرسازنده و به شدت زیانبار خواهد بود».
بلاموضوع بودن کلاهک هستهای؛ نیتخوانی
اصرار آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای اروپایی مبنی براینکه آزمایشهای موشکی ایران در تضاد با قطعنامه ۲۲۳۱ است، پایه و اساس درستی ندارد. به باور این کشورها این موشکها «قابلیت حمل کلاهک هستهای» دارند ضمن اینکه به طور آشکار و تلویحی میگویند که ایران در خفا برنامهای برای دسترسی به کلاهک هستهای دارد و یا دستکم تحقیقات خود را ادامه میدهد تا بعد از انقضای بند غروب در برجام، بتواند موشکهایش را به کلاهک هستهای مجهز کند.
در حالی که کشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا تأکید دارند که ایران نمیتواند از گفتوگو درباره برنامه موشکی خود طفره رود و اینکه برد موشکهایش فراتر از نیازهای امنیتی آن است، آمریکا بر پایه چهارمین خواسته از مطالبات ۱۲گانه مایک پومپئو از ایران میخواهد که به طور کامل برنامه توسعه موشکهای بالیستیک خود را رها کند.
واقعیت این است که آزمایشهای موشکی نه در تضاد با قطعنامه ۲۲۳۱ است و نه منع بینالمللی دارد. این قطعنامه بازدارندگی متعارفی را منع نمیکند. به زبان دیگر ایران کلاهک هستهای نساخته و ندارد لذا این ایده که موشکهای بالیستیک ایران «قابلیت حمل کلاهک هستهای» دارند، بلاموضوع است و «سالبه به انتفاع موضوع». این بدان میماند که کسی بخواهد درباره دَم و بازدَم یک مُرده به بحث بنشیند. علاوه بر این، مطرح کردن این موضوع که ایران میخواهد در آینده کلاهک هستهای بسازد نیتخوانی و مملو از اگر مگرهایی است که یکی از دلایل اصلی آمریکا برای اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی محسوب میشود.
قابلیت حمل کلاهک هستهای موشکها؟
نکته دیگر اینکه، برخلاف ادعای برخی از مقامهای آمریکایی اکثر موشکهای بالیستیک آزمایش شده قابلیت حمل کلاهکهای هستهای نداشته ایران را ندارند. بررسی کارشناسان امور تسلیحات هستهای در مورد طرح، ویژگیهای کارایی موشکهای آزمایششده از جمله نیروی بالابرنده، اندازه بخشهای بار مفید مانند بخش ویژه برای ورود به اتمسفر زمین، و دماغه مخروطی شکل نوک موشکها به این نتیجه رسیدهاند که در موشکهای شهاب-۳ و خرمشهر (برد متوسط با قابلیت هدفگیری چندین هدف) میتوان نشانههایی از توانایی برای حمل کلاهک هستهای را مشاهده کرد. دیگر گونههای موشک شهاب به انضمام موشکهای قیام و سجیل و گونههای مختلف موشک قدر با دماغههای سهمخروطی قابلیت حمل کلاهک هستهای را ندارند.
مطالبه تحدید برد موشکها
در مجموع، هدف غایی آمریکا همانگونه که برخی از کارشناسان آن کشور تأکید کردهاند، کاهش برد موشکهای ایران به زیر ۳۰۰ کیلومتر است. این برد بر پایه «رژیم کنترل فناوری موشکی» که در بالا به آن اشاره شد، تعیین شده است. طبق این رژیم غیرالزامآور، هر موشکی که برد آن بیش از ۳۰۰ کیلومتر باشد و بتواند بیش از ۵۰۰ کیلوگرم ماده منفجره حمل کند، سلاح کشتار جمعی محسوب میشود. به نحوی مشابه برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه با تعیین حد و مرز دفاعی برای جمهوری اسلامی گفتهاند که برد موشکهای ایران فراتر از نیازهای امنیتی آن برای دفاع از مرزهایش میباشد.
آنگونه که بارها ادعا شده برنامه موشکی ایران نه تنها یک «تهدید جهانی» نیست که جزئی از دینامیکهای امنیت منطقه خاورمیانه میباشد و نمیتوان به طور انتزاعی به آن نگاه کرد. ایران در غیاب یک نیروی هوایی کارآمد، توان موشکیاش را مهمترین عامل بازدارنده در مقابل کشورهای منطقه از جمله عربستان و اسرائیل میداند که به تسلیحات بسیار مدرن و پیشرفته غربی مجهزند و از حمایتهای لجستیکی، فنی و اطلاعاتی امریکا و شماری از کشورهای اروپایی نیز برخوردارند.
مغایرت پرتاب راکت ماهواره بر با قطعنامه؟
وسیلهای که ماهواره پیام با آن به فضا پرتاب شد، بر خلاف گزارش برخی از رسانهها، نه یک موشک که یک راکت ماهوارهبر (اِس اِل وی) بود و ادعاهای دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو که پرتاب را آزمایشی برای تولید موشکهای قارهپیما میدانند، از سوی بسیاری از کارشناسان آمریکایی در حوزههای تسلیحاتی و دفاعی رد شده است و اصولاً برنامه فضایی ایران ربطی به قطعنامه ۲۲۳۱ ندارد.
اینکه در یک نگاه کلی تکنولوژی استفاده شده در راکتهای ماهواره بر را میتوان در تولید موشکهای قارهپیما به کار گرفت، قابل کتمان نیست. برای ساخت بدنه راکت ماهوارهبر یا موشک قارهپیما، از مواد بسیار مقاوم و در عین حال سبک استفاده میشود؛ هر دو به موتورهای قوی مجهزند؛ هر دو سیستمهای ردگیری و تلهمتری دارند. اما به رغم این تشابهات، تفاوتهای اساسی در این دو وجود دارد. بار مفید موشکهای بالیستیک یعنی کلاهک و سایر اجزایش باید در مقابل فشار فوقالعاده و دشواریهای ورود به جو مقاوم باشد که خود نیاز به سیستمهای پیشرفته حرارتی و حفاظتهای مکانیکی دارد.
در مقابل راکت ماهوارهبر، بار مفیدش را که همان ماهواره باشد در فضا رها میکند و با چالشهای ورود به جو زمین روبهرو نیست. موشک بالیستیک و راکت ماهواره بر مسیرهای کاملاً متفاوتی را پس از پرتاب برای اجرای مأموریتشان طی میکنند و نوع موتورهای مورد استفاده در آنها متفاوت است.
شماری از کارشناسان غربی به صراحت گفتهاند که راکت حامل ماهوارهبر پیام آنقدر قدرت نداشت که در زمره موشکهای قارهپیما قرار گیرد و یا پوششی برای تولید این گونه موشکها باشد. در راکتهای ماهوارهبر ایران از تکنولوژی قدیمی استفاده میشود که در سطح تولید موشکهای قارهپیما نیست. ایران برای پرتاب راکت سیمرغ از موتورهای قدیمی به کار رفته در شهاب ۳ استفاده کرده است. علاوه بر این، سوابق توسعه تکنولوژی برای ساخت موشکهای قارهپیما نشان میدهد که در مواردی میتوان موشکهای قارهپیما را با تغییراتی به راکتهای ماهوارهبر تبدیل کرد ولی عکس این کار اتفاق نیافتاده است.
تکرار مکرر ادعاها، پدیده توهّم حقیقت
اینگونه بزرگنمایی، وارونهنمایی، نیتخوانی و آگاهی از اندیشههای پنهان جمهوری اسلامی به ویژه از سوی آمریکا و اسرائیل درباره آزمایشهای موشکی و برنامه فضایی ایران، مسبوق به سابقه است.
تکرار مکرر بر مکرر ادعاهای آمریکا و اسرائیل درباره آزمایشها و برنامه مذکور در راستای فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، به رغم رد آنها در اغلب موارد از سوی کارشناسان و متخصصان غربی، با هدف باورپذیر کردن این ادعاها صورت میگیرد و لازم به تأکید است که تا حد زیادی نیز در این راه که نوعی جنگ تبلیغاتی و روانی محسوب میشود، موفق بودهاند. شکلگیری فضای بینالمللی علیه ایران که از رفتار بیثباتکننده جمهوری اسلامی نشئت گرفته، توأم با به ستوهآمدگی مردم در داخل از این رژیم نیز مزید بر علت شده است.
تکرار بیوقفه ادعاهای آمریکا علیه برنامه موشکی ایران یادآور «افسانه خاصیت هویج برای تقویت بینایی» و یا مصرف ویتامین سی برای درمان سرماخوردگی است که در واقع صحت ندارد.
نیروی هوایی بریتانیا در جنگ جهانی دوم به نوعی فنآوری جدید راداری دست یافت که به خلبانش امکان میداد هواپیماهای آلمانی را در شب سرنگون کنند. اما دولت بریتانیا برای اینکه این فناوری محرمانه بماند، اعلام کرد که عامل موفقیت خلبانان بریتانیایی خوردن هویج است!
تحقیقات روانشناسی هم به این نتیجه رسیده که تکرار، باورپذیری مسائل را بالا میبرد و از این رو سیاستمداران مباحثی را چند باره و چند باره تکرار میکنند. تکرار یکی از مؤلفههای تبلیغات سیاسی است و میتواند باورپذیری ادعاهای کذب را ممکن سازد. این پدیده را روانشناسان «اثر توهّم حقیقت» میدانند که بر اثر آن انسان تکرار را همپایه حقیقت تلقی میکند.
ایران اصل است نه رژیم اسلامی
با توجه به کثرت ادعاها و خواسته گوناگون آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی از جمهوری اسلامی، اگر مطالبات ۱۲گانه مایک پومپئو را مبنای بحث قرار دهیم، چهار خواسته اول او که به برجام و برنامه موشکی ایران مربوط میشود، محلی از اِعراب ندارد. جمهوری اسلامی همانگونه که آژانس بارها تأکید کرده به مفاد برجام پایبند بوده است.
هشت خواسته دیگر مایک پمپئو که جدا از موضوع هستهای و برجام است و به رفتار، کردار و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ارتباط پیدا میکند، در برگیرنده واقعیات انکارناپذیری است که با اقدامات تنشآفرین جمهوری اسلامی در منطقه و دشمنیاش با آمریکا و اسرائیل گره خورده و از بسیاری جهات متنافر با منافع ملی است.
از آنجا که وزیر خارجه آمریکا پذیرفتن مطالبات ۱۲گانه کشورش را پیششرط گفتوگو با تهران میداند و جمهوری اسلامی اکثر این خواستهها را خطوط قرمز خود تلقی میکند، کمترین میدانی برای تلاشهای دیپلماتیک و گفتوگو برای برون رفت از وضع موجود دیده نمیشود.
این مطالبات مصداق «بازی با حاصل جمع صفر» است، بدین معنی که در مقابل هر امتیازی که آمریکا برای خود قائل شده، جمهوری اسلامی به همان اندازه باید از دست بدهد. در این مطالبات هیچ نشانهای از بده و بستانهای معمول سیاسی ندارد. در واقع آمریکا با اعمال فشارهای حداکثری سیاسی و اقتصادی توأم با تهدیدهای گاه به گاه و بهکارگیری تبلیغات وسیع علیه تهران بر آن است که با بسیج مردم به ستوه آمده از جمهوری اسلامی «تغییر رژیم» را در ایران رقم زند. اینکه آمریکا به این هدف نایل شود معلوم نیست ولی در صورت عدم موفقیت در این کار، گزینه نظامی آمریکا علیه ایران را در حالی که برخی از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در پیمانی نانوشته با اسرائیل و در امتداد اهداف آمریکا علیه جمهوری ایران صف کشیدهاند، نباید از نظر دور داشت.
شوربختانه برخی از ایرانیان به این گزینه آمریکا نظر مثبت دارند و با فضاسازی و به مصداق «یا علی غرش کن من هم روش» تلاش میکنند تا تصمیمگیران سیاست خارجی آمریکا را به حمله به ایران متقاعد کنند و دست به کارهایی میزنند که امثال احمد چلبی در عراق انجام دادند.
این دسته از ایرانیان برخی از مطالبات آمریکا را که ابعادی فراتر از مقابله با جمهوری اسلامی دارد و حقوق حقه ملت ایران و منافع ملی ایران را زیر پا میگذارد، نادیده میگیرند از جمله مطالبه تقلیل برد موشکهای ایران به زیر ۳۰۰ کیلومتر و تعطیلی کامل و همیشگی برنامه غنیسازی در کشور.
برخی دیگر داشتن موشکهای بالستیک و یا توان غنیسازی را مازاد بر احتیاج میداند و حتی تهدیدی برای تأمین امنیت کشور میشمرند. در این میانه فراموش میشود که مخالفت و حتی تلاش برای ساقط کردن جمهوری اسلامی، با دفاع از میهن و منافع ملی منافات ندارد و اینکه در نهایت ملت ایران اصل است نه جمهوری اسلامی. این رژیم مانند بسیاری که در فراخنای تاریخ ظهور کردند و منقرض شدند، خواهد رفت و این ایران و ملت ایران است که میماند.
مطالباتی که در ارتباط با آزمایشها و توان موشکی و حتی تعطیلی غنیسازی مطرح میشود به زیادهخواهی و قلدری پهلو میزند و برای تضعیف هرچه بیشتر و حتی خلع سلاح ایران است. شکی نیست که جمهوری اسلامی با سیاست خارجی نداشتهاش فضا را برای این مطالبات فراهم کرده، ولی دارایی تسلیحاتی جمهوری اسلامی به رغم سوءاستفاده و یا استفاده تبلیغاتی رژیم، در نهایت به ایران تعلق دارد و برای دفاع از ایران لازم است.
هرچه جمهوری اسلامی و در اصل جوانان، دانشمندان و متخصصان ایرانی ساختهاند یا الگوبرداری کردهاند و یا ابتکارانی در زمینه تسلیحاتی و فضایی به خرج دادهاند و یا ظرفیتهایی در زمینه غنیسازی ایجاد کردهاند، هزینه آن را ملت پرداخته است و برای ایران خواهد ماند، همانگونه که تسلیحات و ظرفیتهای زمان شاه برای جمهوری اسلامی ماند.