اعلام خروج نیروهای آمریکایی که دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۲۸ آذر، در توئیتش آن را تأیید کرد تا حدود زیادی غیرمنتظره بود. ترامپ در فروردین امسال نیز در یک سخنرانی از خروج نیروهای آمریکا از سوریه سخن گفته بود با این استدلال که «هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما هیچ نتیجهای نگرفتیم... وضعیت امروز آمریکا به گونهای است که از بسیاری جهات شبیه به یک کشور جهان سومی هستیم و این مایه خجالت است.»
آن زمان موضع جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، توانست ترامپ را راضی کند که وضعیت سوریه و منافع و مصالح آمریکا تداوم حضور نیروهایآن را ضروری میکند و تا اطلاع ثانوی نباید سراغ آن رفت.
اعلام خروج دو هزار نیروی آمریکایی از سوریه اما این بار تصمیمی ظاهراً جدی و برگشتناپذیر است، ولو که انتقادها به آن هم در سطح داخلی و بینالمللی کم نیست. منتهی استدلالی که این بار عمدتاً بر «تحقق کامل» مأموریت این نیروها، یعنی از بینبردن «دولت اسلامی» (داعش) متمرکز است.
تا همین هفته پیش هم اغلب مقامهای ارشد آمریکا از ضرورت تداوم حضور نیروهای آمریکایی در سوریه سخن میگفتند. استدلال آنها این بود که اولاً داعش به طور کامل از بین نرفته و طبق برآورد نهادهای اطلاعاتی آمریکا در ماه اوت، هنوز هم این گروه دستکم ۱۴ هزار و ۵۰۰ نیروی فعال در خاک سوریه و عراق دارد.
طرفه اینکه بنا بر گزارشها، ۱۰ دقیقه قبل از توئیتر ترامپ در مورد خروج نیروهای آمریکایی از سوریه داعش اقدامی تروریستی در نزدیکی محل استقرار این نیروها انجام داد که نشانه دیگری از تدوام فعال بودن این گروه تلقی میشود. بازپسگیری شهر هجین در نزدیکی مرز عراق از داعش در حدود یک هفته پیش هم، هنوز تکمیل نیست و این نیرو بر بخشهایی از شهر تسلط دارد. بیثباتی و نارضایتی در مناطق غربی عراق و در خود رقه و مناطق شرقی سوریه هم زمینه مساعدی برای انفعال مردم در قبال قوتگرفتن دوباره تلقی میشود.
دلایلی دیگری که به یک باره بیاهمیت شدند
استدلال دیگر این بود که مادام که نیروهای ایرانی خاک سوریه را ترک نکردهاند ماندن در سوریه و اعمال فشار برای تحقق این امر، به خصوص در راستای امنیت اسرائیل و دورکردن خطر ایران و متحدانش (حزبالله) از مرزهای این کشور، باید ادامه یابد.
حضور نیروهای آمریکایی در سوریه که به خصوص دسترسی دولت دمشق به منافع نفت و گاز و نیز اراضی حاصلخیز در شرق این کشور را مانع میشد نیز اهرمی برای تأثیرگذاری بر معادلات آینده سوریه، نحوه تنظیم و تدوین و محتوای قانون اساسی جدید و نهایتاً نوع ترکیب و چینش قدرت در دمشق به شمار میآمد تا صرفاً ایران و سوریه و روسیه آن را مطابق خواست و منافع خود پیش نبرند و انحصار قدرت صرفاً در دست اسد و متحدان آن باقی نماند.
این نیز بود که خروج نیروهای آمریکا از سوریه، قبل از سامانگرفتن قطعی اوضاع این کشور و رقمخوردن حقوق و سرنوشتی مساعد برای کردها، و تنهاگذاشتن آنها در برابر تهاجمات و فشارهای ترکیه میتوانست نوعی نقض عهد و پیمانشکنی تلقی شود و هر نیروی دیگری را در منطقه قبل از اتحاد و همکاری با آمریکاییها به شک و تردیدهای جدی سوق دهد.
حالا ولی با اعلام خروج غیرمنتظره نیروهای آمریکایی ظاهرا همه استدلالهای فوق به سایه رانده شدهاند. اکنون سوال این است که بهراستی انگیزه دولت ترامپ در اتخاذ تصمیمی که همه مسئولان ذیربط هم در آن شریک نبوده یا مخالف آن بودهاند چه بوده است.
چراغسبزهایی که نشان داده شدهاند
تصمیم ترامپ یک روز پس از آن اعلام شد که نهاد تصمیمگیرنده در مورد فروش تسلیحات آمریکا به خارج (Defense Security Cooperation Agency) به معامله سه و نیم میلیارد دلاری با ترکیه برای فراوش موشکهای پاتریوت به این کشور چراغ سبز نشان داد. ترکیه گرچه عضو ناتو است، در چارچوب مناقشه با آمریکا بر سر نوع رویکرد در مورد کردهای سوریه تهدید کرده بود که به خرید موشکهای اس ۴۰۰ از روسیه دست خواهد زد. همان روز سهشنبه یک تماس تلفنی هم میان ترامپ و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه صورت گرفت که به ادعای اردوغان ترامپ در این تماس برای حمله ترکیه به مناطق کردنشین شمال سوریه چراغ سبز نشان داده است.
ترکیه گردانهای مدافع خلق، شاخه نظامی نیروهای کرد سوری که با آمریکاییها همکاری دارند را همدست، همپیمان و پشتجبهه حزب کارگران کردستان ترکیه، و این دو را تروریست میخواند. نگرانی ترکیه از قدرتگیری کردهای سوریه در سایه همکاریاشان با آمریکا این هم است که این روند به دسترسی احتمالی آنها به حقوق خودمختاری در چارچوب سوریه منجر شود و مطالبات کردهای ترکیه برای رسیدن به موقعیتی مشابه را تشدید کند.
در حال حاضر ترکیه بر شمال شرق خاک سوریه تقریباً مسلط است و به بسیج نیرو در ۵۰۰ کیلومتر مرزی در غرب دست زده که عمدتاً مناطقه کردنشین سوریه است. حمله ترکیه به این مناطق اگر عملی شود، احتمالاً در کل مرز نخواهد بود و برخی شهرهای مرزی را شامل خواهد شد، امری که تبعات آن نامشخص است و ظرفیتهای معینی را برای درگیری و مناقشه در منطقه فراهم میکند، به خصوص که نیروهای داعش هم فرصت را در غیاب آمریکاییها در بحبوبه مناقشه ترکیه و کردهای سوریه مناسب ببینند و به این یا آن صورت وارد عمل شوند.
فروش پاتریوت به ترکیه گرچه برای تبلیغات ترامپ در جهت ایجاد و حفظ محلهای اشتغال محمل مناسبی ایجاد میکند، ولی امتیازی به ترکیه هم است، که در کنار امتیاز دیگر، یعنی رهاکردن کردهای سوریه و بازگذاشتن احتمالی دست ترکیه برای عملیات در شمال سوریه عملاً مانعی برای نزدیکی بیشتر آنکارا با مسکو است.
نقشی که ترکیه به عهده میگیرد
در شرایطی که کاخ سفید از همه سو به خاطر موضع غیرانتقادیاش نسبت به نقش بنسلمان در قتل خاشقجی زیر فشار است و بر تداوم مناسبات حسنه میان آمریکا و عربستان تأکید دارد، طبعاً ترامپ این انتظار را هم از آنکارا دارد که در قبال امتیازات یادشده فتیله ماجرای خاشقجی را تا حد ممکن پایین بکشد و به پیگیری آن به گونهای که تداوم فشار بر بنسلمان را رقم بزند، ادامه ندهد.
شک نیست که خروج آمریکا از یک سوم خاک سوریه، امکان واشینگتن را هم برای تأثیرگذاری در معادلات مربوط به آینده سوریه و ساختار سیاسی آتی آن محدود میکند و هم اهرم فشار برای خروج ایران از این کشور را تضعیف میکند. این سخن دولت آمریکا که قرار شده که در زمینه مسائل مربوط به سوریه میان واشینگتن و آنکارا هماهنگی و هماهنگی و انسجامی بیشتری باشد احتمالاً ناظر بر این است که از این پس ترکیه بیش از پیش در تعاملات و کشاکشها با روسیه و ایران، چه در چارچوب مذاکرات آستانه و چه در خارج از آن نظرات و منافع آمریکا را ملحوظ خواهد کرد.
طبیعی است که حضور کنونی ترکیه در ادلب و بسط این نفوذ در بخشهای دیگری از مناطق شمال سوریه (اگر که کردها در نزدیکی با دولت دمشق و روسیه موفقیت آن را سد نکنند) بیش از پیش نقش آنکارا را در تأثیرگذاری بر معادلات سوریه تقویت کند.
مناسباتی که مبهمتر میشود
اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه برای اسرائیل نیز نسبتاً غافلگیرانه بود. آنها انتظار داشتند تا «خروج کامل نیروهای ایران از سوریه» این حضور ادامه یابد. اسرائیل حالا با موضعی نسبتاً محتاطانه و تلویحاً غیرخشنودانه از خروج آمریکاییها از سوریه بر تداوم اقدامات خود در راستای محدودسازی حضور ایران در این کشور تأکید کرده است، تأکیدی که میتواند محمل حملات و مناقشات جدیدی باشد.
این گزینه البته منتفی نیست که آمریکا علاوه بر ترکیه با روسیه نیز با شرط و شروطهایی در مورد خروج نیروهایش از سوریه توافق کرده باشد، که از جمله این شرطها سوق مسکو به محدودسازی حضور ایران در معادلات نظامی و سیاسی سوریه است.
اروپاییها همانطور که انتظار میرفت از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه ابراز نگرانی کردهاند. به باور پاریس، لندن و برلین خروج نیروهای آمریکایی در شرایطی که داعش کاملاً نابود نشده، معادلات مربوط به آینده سوریه در ابهام است و ترکیه هم برای حمله به کردهای سوریه تهدید میکند، خلایی را میسازد که محمل مناقشات و درگیریهای جدید و احتمالاً بیثباتی بیشتر در منطقه است و آوارگی و مهاجرت به سوی اروپا را دوباره تشدید خواهد کرد.
فرانسه اقدام یکجانبه آمریکا را تأکیدی بر موضع اخیر خود هم یافته است که در زمینه نظامی و امنیتی اروپا باید مستقلتر شود، ایدهای که گرچه تحققش آسان نیست، ولی همچنان تأییدی بر شناورتر شدن وضعیت مناسبات بینالمللی است. اعلام خروج آمریکا از سوریه ابهامات در باره این مناسبات شناور و سمت و سوی آینده آن را فزونتر کرده است.