در نخستین ساعات ششم فروردین ۱۳۹۴، مداخله نظامی در یمن با نام «طوفان راسخ» با حمله هوایی ائتلافی از کشور عرب منطقه به رهبری عربستان سعودی آغاز شد. اجرای این عملیات از اولین اقدامات محمد بنسلمان پس از رسیدن به وزارت دفاع بود. در این زمان شبهنظامیان حوثی (جنبش انصارالله) که به باور دولت ریاض «به نیابت از ایران» میجنگند، با کنترل شهر صنعا، عبدربه منصور هادی رئیسجمهور وقت یمن، را از این کشور بیرون رانده بودند.
اهداف «طوفان راسخ»
اهداف کلی عملیات طوفان راسخ برقراری یک نظم سیاسی نوین در خاورمیانه با جلوگیری از دخالت جمهوری اسلامی در امور داخلی کشورهای عرب منطقه عنوان شده بود.
اهداف نظامی این عملیات از این قرار بود: اعاده مشروعیت به رئیسجمهور قانونی یمن، عبدربه منصور هادی؛ عقب راندن شبهنظامیان حوثی از مناطق شهری و خیابانها؛ و خلع سلاح حوثیها.
در جریان این عملیات، نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان با بمباران سنگین مواضع حوثیها و یکانهای هوادار علی عبدالله صالح (رئیسجمهور یمن از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۲) و خطوط تدارکانی آنها، عملیات تهاجمی علیه نیروهای عبدربه منصور هادی و پیشروی آنها را متوقف کردند تا شرایط بهتری را برای گفتوگو به نفع خود رقم زنند.
عملیات «احیای امید»
در چنین شرایطی، عربستان سعودی و دیگر کشورهای ائتلاف، تنها ۲۶ روز پس از اجرای این عملیات، به عملیات تازهای به نام «احیای امید» دست زدند.
برخی از رسانهها و ناظران سیاسی این عملیات را به مثابه فاصله گرفتن تدریجی عربستان از حملات نظامی و سر آغاز تلاش برای حل بحران یمن از طریق گفتوگو و دیپلماسی تلقی کردند. اظهارات سخنگوی وقت نیروهای ائتلاف، سرتیپ احمد عسیری، نیز این تغییر استراتژی عربستان را تقویت کرد.
سخنگوی نیروهای ائتلاف در کنفرانس خبری اول اردیبهشت ۱۳۹۴ گفت، با پایان یافتن مرحله اول عملیات: «در مرحله دوم یعنی در جریان عملیات احیای امید برای رسیدن به راهحلهای سیاسی تلاش خواهیم کرد و همزمان با عملیات امدادرسانی، در صورت نیاز مواضع حوثیها بمباران خواهد شد».
به رغم برخی خوشبینیها در پی تصمیم عربستان به قرار دادن دپیلماسی در کنار عملیات نظامی، سه سال و نیم است که عملیات احیای امید ادامه دارد و تلاشهای سیاسی برای حل بحران یمن راه به جایی نبرده است.
عربستان به رغم محاسبات نادرست و شکست استراتژی نامؤثرش برای حل بحران از راه نظامی، کماکان قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت را مبنای کار خود برای گفتوگو های سیاسی قرار داده است. یکی از خواستههای این قطعنامه این است که گروههای درگیر در بحران یمن به ویژه حوثیها بدون قید و شرط به خشونت خاتمه دهند و با پرهیز از هرگونه اقدام که گذار سیاسی در یمن را خدشهدار کند، از نقاطی که تصرف کردهاند، عقبنشینی کنند.
بمباران هوایی، جنگ غذا، فاجعه انسانی
ادامه عملیات نظامی عربستان و ادامه پیکار حوثیها و نامؤثر افتادن کوششهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ یمن، این کشور را به لبه پرتگاه سوق داده و اکنون از یمن به عنوان بزرگترین بحران انسانی در جهان نام برده میشود.
تا به حال بیش از ۱۷ هزار نفر یمنی در این پیکار جان خود را از دست دادهاند و ۲۲ میلیون یمنی (یعنی سه چهارم جمعیت این کشور) به کمکهای انسانی نیاز دارند. دستکم ۱۴ میلیون یمنی به ویژه کودکان در معرض قحطی قرار دارند و نزدیک به یک میلیون نفر به بیماری وبا مبتلا شدهاند.
«بنیاد صلح جهانی» وابسته به دانشگاه تافتز آمریکا در گزارش جامعی که در اکتبر سال جاری انتشار داده است، بحران انسانی یمن را ناشی از دو عامل اصلی یعنی بمباران هوایی کشورهای اتئلاف، و جنگ غذا و اقتصادی میداند که در دو سال گذشته تشدید شده است.
«بررسی خسارات وارده به تولیدکنندگان غذا (کشاورزان، دامداران و ماهیگیران) توأم با هدف قرار دادن اماکن فرآوری و نگهداری محصولات غذایی و همچنین وسایل ترابری در نقاط شهری و به طور کلی جنگ اقتصادی در سطح وسیعتر، نشان میدهد که هدف نیروهای ائتلاف از بین بردن منابع تولید و توزیع مواد خوراکی در مناطق تحت کنترل حوثیهاست... و از این رو نابودی عمدی [منابع و اماکن]... جنایت جنگی محسوب میشود».
یک گروه تحقیق بینالمللی به سرپرستی کمال جندوبی در گزارشی که به تازگی به سازمان ملل ارائه کرده، میگوید در جنگ داخلی یمن طرفهای درگیر، قوانین بشردوستانه بینالمللی را به کرّات زیر پا گذاشتهاند و برخی از اقدامات آنها در حد جنایات جنگی است از جمله بازداشتهای خودسرانه، شکنجه، تجاوزات جنسی، و به خدمت گرفتن کودکان هفت هشت ساله به عنوان کودک سرباز.
همراهی آمریکا با عربستان
به رغم بحران انسانی یمن و نابود شدن زیرساختهای کشور، عربستان و امارات، مهمترین اعضای ائتلاف کشورهای عرب، با برخورداری از حمایت بیقید و شرط آمریکا، تا به حال به انتقادات بینالمللی و درخواستهای سازمانهای حقوق بشری برای پایان دادن به حملات نظامی وقعی ننهادهاند. دولت ترامپ هم تا همین اواخر از مؤثر بودن استراتژی کشورهای ائتلاف در یمن حمایت کرده است.
رئیسجمهور آمریکا در آخرین مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را مسئول «کشتار و ویرانی» در یمن دانست و ضمن تجلیل از عربستان سعودی و امارات برای تمایل به کمکهای مالی میلیاردی به یمن، گفت: «این دو کشور به دنبال راههای گوناگونی برای پایان دادن به جنگ داخلی هولناک یمن هستند». اما او از این واقعیت که عملیات نظامی عربستان و دیگر کشورهای ائتلاف در سه سال و نیم گذشته جنگ داخلی یمن و تلفات انسانی و غیرانسانی آن را به شدت افزایش داده، سخنی به میان نیاورد.
دو هفته قبل از سخنرانی ترامپ در سازمان ملل (۱۲ سپتامبر)، مایک پمپئو به کنگره اطمینان داده بود که نیروی ائتلاف به رهبری عربستان همه تلاش خود را برای کاهش تلفات غیرنظامیان و کمک به ارسال کمکهای انساندوستانه به کار گرفتهاند -اظهاراتی که با اکثر ارزیابیهای مستقل درباره جنگ یمن از جمله گزارشهای گروههای تحقیقاتی سازمان ملل و سازمان دیدهبان حقوق بشر منافات دارد. در این میان، به گزارش تارنمای نشریه اتلانتیک، مایک پمپئو، در یادداشتی به کنگره یکی از دلایل مهم حمایت آمریکا از ائتلاف کشورهای عربی را چنین ذکر کرد: «مهار ایران و نفوذ آن بر حوثیها».
فرصتطلبی جمهوری اسلامی
در حالی که کشورهای ائتلاف به ویژه عربستان سعودی و همچنین آمریکا در هر فرصت مناسب ایران را مقصر و مسبب جنگ داخلی یمن میدانند، شمار زیادی از کارشناسان از جمله توماس جونو، استاد دانشگاه اُتاوا در کانادا، به این نتیجه رسیدهاند که کمکهای ناچیز ایران به حوثیها قبل از دخالت نظامی عربستان در یمن، با ورود این کشور به جنگ داخلی یمن بیشتر شد و به موازات این حزبالله لبنان نیز مشاوران نظامی برای آموزش حوثیها به یمن گسیل داشت. برای ایران جنگ یمن یک راه کمهزینه برای جنگ نیابتی و تضعیف عربستان سعودی محسوب میشود.
اهداف جمهوری اسلامی در یمن بیش از اینکه استراتژیک باشد، فرصتطلبی است و بهرهبرداری از جنگ داخلی یمن به نفع خود.
کمکهای نظامی آمریکا
هزینه محاصره دریایی یمن و اجرای هزاران سورتی پروازهای عملیاتی و بمبارانهای هوایی علیه حوثیها با هزینه تخمینی ماهیانه بین پنج تا شش میلیارد دلار برای عربستان تا به حال نتوانسته حوثیها را از صنعا، پایتخت یمن، خارج کند و قدرت سیاسی را به دولت عبد ربه منصور هادی بازگرداند.
عربستان و امارات خواهان یک پیروزی قطعی در یمن هستند به نحوی که بتوانند حوثیها بر جای خود بنشانند و دست جمهوری اسلامی را از یمن کوتاه کنند و در پیگیری این اهداف در عرض سه سال و نیم گذشته، همانگونه که پیشتر اشاره شد، از حمایت بیقید و شرط آمریکا برخوردار بودهاند.
در این مدت پنتاگون نیروی دریایی عربستان را در ادامه محاصره دریایی یمن یاری داده و اضافه بر تأمین تسلیحات و سوخترسانی به بمبافکنهای عربستان، اطلاعات عملیاتی و پردازش شده در اختیار ارتش این کشور قرار داده است.
ضمناً در مواردی آمریکا با اعزام شماری از پرسنل نیروهای ویژه خود به مرز عربستان و یمن برای تعیین موقعیت سایتهای موشکی حوثیها و انهدام آنها، به کمک عربستان شتافته است. به تازگی (۱۸ آبان) آمریکا اعلام کرد که از سوخترسانی هوایی به هواپیماهای عربستان دست کشیده است.
ضربالاجل آمریکا
به رغم این کمکهای حیاتی، ارتش عربستان و امارات از پیروزی نظامی علیه حوثیها عاجز ماندهاند و به تازگی آمریکا با تغییر موضع خود از عربستان خواسته که آتشبس برقرار کند. در این ارتباط، جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، هشتم آبان، در یک سخنرانی در «مؤسسه صلح آمریکا» در واشینگتن ضربالاجلی ۳۰ روزه را برای یک آتشبس میان کشورهای ائتلاف عربی به رهبری عربستان با پیکارجویان حوثی تعیین کرد.
او با اشاره به اینکه آتشبس تنها راه برای حل بحران یمن است، گفت: «ما باید به سوی صلح حرکت کنیم. نمیتوان این را به زمانی در آینده موکول کرد. ما باید طی ۳۰ روز به این مهم دست یابیم. به اندازه کافی نظارهگر این مشکل بودهایم».
ساعاتی بعد از این اظهارات، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا، با تکرار سخنان جیمز متیس گفت: «اکنون زمان توقف تخاصم است».
در ضمن بریتانیا نیز که از نظر تسلیحاتی، آموزش، اطلاعاتی و لجستیکی عربستان و امارات را یاری میدهد، از خواسته آمریکا و گفتوگوهای صلح یمن با مدیریت سازمان ملل استقبال کرده است.
چرایی تغییر موضع آمریکا
علل تغییر موضع آمریکا در قبال جنگ یمن و تعیین ضربالاجل چیست؟
یکی از علل میتواند مسئله قتل جمال قاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول باشد که توجه بینالمللی را به رفتار کلی رهبران عربستان سعودی و عملیات نظامی این کشور در یمن جلب کرده است. دونالد ترامپ بر آن است که روابط سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی آمریکا را با عربستان به ویژه با محمد بنسلمان، ولیعهد و وزیر دفاع این کشور حفظ کند که دستور قتل قاشقجی را به او منتسب کردهاند. ترامپ منتهای تلاش خود را به خرج داده که او را در مقابل سیل نکوهشهای جامعه جهانی حفظ کند.
علت دیگر تغییر موضع آمریکا، فشارهای داخلی و اخطارها و انتقادهای جدی سازمان ملل و دیگر تشکیلات بینالمللی درباره فاجعه یمن و مسئولیت رهبران عربستان سعودی است که واکنشهای تند و خشمگیانهای را در سطح جهانی علیه آنها به دنبال داشته است. سازمان ملل هشدار داده که ادامه جنگ یمن میتواند به بدترین قحطی در صد سال گذشته در جهان منجر شود.
تلاش برای تصرف حدیده
در حالی که آمریکا تلاش دارد در ارتباط با یمن از ریاض فاصله بگیرد، عربستان به همراه نیروهای دولتی یمن تهاجم تازهای را برای تصرف بندر حدیده آغاز کرده است. حدیده، بندر کلیدی یمن در ساحل دریای سرخ که از سال ۲۰۱۴ در کنترل حوثیها بوده است، در واقع دروازه ورود غذا، سوخت، دارو و کمکهای انساندوستانه برای شمال یمن است که حدود ۸۰ درصد جمعیت یمن در این منطقه زندگی می کنند.
این عملیات تهاجمی در واقع ادامه دو استراتژی عربستان سعودی است که در سه سال و نیم به آن تکیه کرده است یعنی بمباران هوایی و محروم کردن یمنیهای مناطق تحت کنترل حوثیها از غذا و دارو و مایحتاج زندگی.
هدف عربستان از این عملیات به رغم ضربالاجل آمریکا برای آتشبس، به دست گرفتن کنترل بندر حدیده و ارتقای موقعیت بهتر نیروهای دولتی در گفتوگوهای پیشبینی شده با حوثیهاست. به دنبال لغو گفتوگوهای صلح طرفین در ژنو در ماه سپتامبر، نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن مارتین گریفیتس، امیدوار است که نشست نمایندگان حوثیها و دولت عبدربه منصور هادی را قبل از پایان سال جاری میلادی برگزار کند.
به رغم فاجعه یمن که بخش عمده آن از اشتباهات استراتژیک عربستان و حمله نظامی به یمن ناشی میشود، ریاض کماکان بر این باور است که راه رسیدن به صلح در یمن با شکست حوثیها امکانپذیر خواهد بود. حوثیها که در چند سال گذشته با کمک نسبی جمهوری اسلامی و حزبالله مهارت بیشتری برای مبارزه به دست آوردهاند، تصمیم ندارند سلاحهای خود را به زمین گذارند. رهبر حنبش انصارالله، عبدالمالک بدرالدین حوثی، در نیمه مهرماه امسال گفت: «ما صلح شرافتمندانه میخواهیم و تن به تسلیم نخواهیم داد».
مانور سیاسی با اعلام ضربالاجل؟
در چنین شرایطی، فشار بازیگران خارجی در این ماجرا، به ویژه آمریکا و بریتانیا، میتواند راهگشا باشد، زیرا هواپیماها و هلیکوپترهای نیروی هوایی عربستان که کاملاً وابسته به این دو کشور است، بدون کمکهای لجستیکی آنان کارایی نخواهند داشت.
در حال حاضر هیچ نشانهای در آمریکا و یا بریتانیا برای توسل به چنین اقدامی برای اعمال فشار به عربستان دیده نمیشود. حتی برخی از کارشناسان و رسانههای غربی فاصله گرفتن آمریکا از عربستان را صوری میدانند که از فشار احزاب دوگانه در کنگره برای رسیدگی به فاجعه یمن و قطع ارسال تسلیحات به عربستان در صورت ادامه حملات این کشور علیه حوثیها، نشئت میگیرد. ضمن اینکه به موازات این فشار، اقداماتی در کنگره جریان دارد که خواهان تنبیه عربستان به خاطر قتل قاشقجی است.
این در حالی است که دونالد ترامپ به رغم تقبیح قتل قاشقجی، به دنبال اقدامات تنبیهی علیه عربستان نیست و همانگونه که خود تأکید کرد ریاض را متحدی استراتژیک برای مقابله با تهران میداند. از این رو ترامپ برای دفع فشارها و انتقادات داخلی و کمرنگ کردن قتل قاشقجی، توجه همگان را به فاجعه یمن و ضربالاجل دولتش برای برقراری آتشبس معطوف کرده است.
در حالی که قطع حملات چه از سوی عربستان و چه از سوی حوثیها میتواند از گسترش دامنه فاجعه جلوگیری کند، ولی معلوم نیست که اتخاذ چنین رویکرد ناراست که به مانور سیاسی شباهت دارد، ثمربخش باشد و راه به جایی برد.
در این میانه از نماینده ویژه سازمان ملل برای یمن انتظار میرود که به ضربالاجل آمریکا و احیای گفتوگوهای صلح جامه عمل بپوشاند. برای این کار بیش از هر چیز باید امیدوار بود که عربستان در ماه پیش رو به حملات نظامی خود خاتمه دهد.