همهگیر شدن ویروس مرگبار و رازآلود کرونا در دنیا و ارتقای آن به سطح همهگیری جهانی که توسط سازمان جهانی بهداشت تأیید شد، وضعیت روانی خاصی در دنیا پدید آورده است.
بیماری کووید-۱۹ که تا الان بیش از ۱۲۰ کشور دنیا را در بر گرفته، صدها هزار نفر را مبتلا کرده و هزاران نفر را کشته است، علاوه بر بحران زیستی، پیامدهای شوکآور و ماندگار اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و روانی دارد.
ارزیابیهای اولیه حاکی از ضرر سه تریلیون دلاری به اقتصاد جهانی در اثر ریزش بورسهای جهانی و کاهش فعالیتهای تجاری و تولیدی تا این لحظه است. ویروس هراسافکن کرونا اکنون به معیاری برای سنجش کارآمدی دولتها و نظامهای حکمرانی و میزان برخورداری آنها از اعتماد عمومی تبدیل شده است.
کشور چین به عنوان محلی که اولین بار ویروس کرونا در این کشور رواج یافت و بیشترین گسترش را داشته است، در کانون توجهات قرار دارد. در مواجهه با این بحران دولت چین بزرگترین عملیات مهار همهگیری و وسیعترین قرنطینه را با قاطعیت و استفاده گسترده از قوه قهریه اجرا کرده است. بر اساس تحقیقات نخستین بیمار در چین در روز ۱۷ ماه نوامبر به کووید-۱۹ در ایالت هوبئی مبتلا شده است. مقامات و دانشمندان چینی در اواخر ماه دسامبر ۲۰۱۹ موفق به شناسایی ویروس کرونا شدند. دولت چین هنوز به دنبال کشف منشأ شیوع بیماری است.
از ابتدای انتشار بیماری کووید-۱۹ در چین، زمزمه و بحثهای تأیید نشدهای در خصوص سرایت این ویروس کشنده از آزمایشگاههای نظامی چین و به عنوان بخشی از فعالیتهای مربوط به توسعه سلاحهای بیولوژیک در این کشور مطرح شده است. علاوه بر این مسئله که اعتبار آن معلوم نیست، به دلیل اینکه انتقال ویروس کرونا به کشورهای دیگر از طرف شهروندان جینی و یا کسانی که به این کشور سفر داشتهاند، صورت گرفته، نوعی چین ستیزی در عرصه بینالمللی شکل گرفت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با «خارجی» نامیدن ویروس کرونا به این چینستیزی دامن زد. دولت چین نیز در واکنش بحث احتمال انتقال ویروس کرونا به صورت تعمدی توسط ارتش آمریکا به چین را طرح کرد و از دولت آمریکا خواست تا بیمار صفر کرونایی خود و زمان ابتلا را اعلام کند. دولت آمریکا نیز واکنش نشان داده و با احضار سفیر چین به وزارت خارجه آمریکا، اعتراض خود را به صورت رسمی به این اظهارات جنجالی اعلام کرد.
بعد از موضعگیریهای یادشده، دیدگاه تئوری توطئه رواج بیشتری یافته و بحث جنگ بیولوژیک محتمل بارتاب بیشتری در فضاهای سیاسی و رسانهای دنیا پیدا کرد. تا جایی که حتی رهبری جمهوری اسلامی نیز به آن اشاره کرد که البته دکتر رضا ملکزاده، معاون وزیر بهداشت، در برنامه تلویزیونی این ادعا را رد کرد.
تئوری توطئه همیشه حامیان و مخاطبانی در دنیا دارد، اما این نگرش در فرهنگ سیاسی ایران به صورت نسبی گستردهتر بوده و ریشههای عمیقتری دارد. حکومت ایران بنا به دلایل سیاسی و برای پوشاندن بیکفایتی و ناکارآمدی خود در مهار بحران زیستی کووید-۱۹ و فرافکنی، نظریه توطئه را با تأکید بر خصومت با آمریکا رواج میدهد.
همچنین نظام در مسیری دیگر با بزرگنمایی در خصوص آثار تحریمهای آمریکا، میکوشد عامل اصلی بحران مزمن ساختار مدیریت بحران، متوقف کردن چرخه حیات ویروس کرونا و جلوگیری از شتاب در سرایت آن را ناشی از ضعیف شدن بنیه اقتصادی کشور به دلیل تحریمهای آمریکا جلوه بدهد. اما علاوه بر حکومت جریان ضدغربی و کلاً خارجی ستیز در ایران و همچنین کسانی که با بدبینی به عرصه سیاسی و اجتماعی نگاه میکنند و یا تمایل دارند همیشه مسائل را خیلی پیچیده تحلیل کنند، نیز به سهم خود برد اجتماعی نظریه توطئه در ایران را گسترش میدهند. در نتیجه آش آنقدر شور شده که برخی مدعی شدهاند جنگ جهانی سوم با انتشار تعمدی ویروس کرونا آغاز شده است! برخی از اصولگرایان ولایی و نزدیک به آقای خامنهای چون علیرضا پناهیان نیز گفتهاند که «کرونا جنگ بیولوژیک علیه جریان مقاومت است».
در عین حال باید توجه داشت که رد تئوری توطئه و بیاساس بودن توهمات ذهنی فوق به معنای نفی قطعی اصل توطئه نیست. توطئه میتواند وجود داشته باشد، اما وجود آن نیازمند استدلال، مدرک و اثبات است. در تئوری توطئه صرفاً تکیه بر گمانهزنی، برخورد تخیلی و احساسی است و سند و مدرکی ارائه نشده و صرفاً فرضیاتی ابطال ناپذیر طرح میشوند.
البته دولت چین نیز که با بزرگترین بحران سیاسی-اجتماعی خود، بعد از جنبش اعتراضی میدان تیان آن من پکن، دست و پنجه نرم میکند، به دلایل مشابه با حکومت ایران تقریباً بعد از هفتههای اولیه گسترش بیماری کووید-۱۹ این دیدگاه را ترویج کرد که شیوع ویروس کرونا در چین، توطئه آمریکا برای زمینگیر کردن اقتصادی چین است!
ولی در بین مردم و فعالان چینی نیز کم نبودند تعداد افرادی که تئوری توطئه را علیه دولت کشور خود به کار میبردند که ناتوانی در ایمنی ساخت و توسعه سلاحهای بیولوژیک به فاجعه انجامیده است!
ارائه مقالهای از سوی جمعی از پژوهشگران هندی باعث شد تا سوءظنها نسبت به دولت چین و ناتوانی در مهار پیامدهای کنترلپذیر توسعه سلاحهای بیولوژیکی گسترش یابد. آنها در تحقیقات خود که در نشریات علمی منتشر نکردند، مدعی شدند که در ویروس کرونا، زنجیره پروتئینی کشف کردهاند که شامل ویروس اچآیوی بوده است. البته آنها خیلی زود، داوطلبانه خواهان برداشته شدن مقالهشان شدند و دلیل این کار را ضرورت اصلاح مقاله در پاسخ به کامنتها و ایرادات نسبت به روشهای بهکار گرفته شده و نحوه تفسیر آنها از نتایج تحقیقشان اعلام کردند.
اما سایت ZeroHedge که اطلاعات اقتصادی و تجاری منتشر میکند، با استناد به این مقاله مدعی شد که «ویروس کرونا نتیجه تلاش دولت چین برای ساخت سلاح بیولوژیکی است؛ این ویروس در طبیعت از حیوان وحشی به انسان منتقل نشده بلکه محصول مهندسی ژنتیک ارتش چین است». تام کاتن سناتور آرکانزاس نیز در مصاحبه با فاکسنیوز به این ادعا اشاره کرد که احتمال صحت دارد.
اما شبکههای مجازی چین نیز که تحت کنترل دولت این کشور هستند، سریعاً واکنش نشان داده و پیش از اظهارات ترامپ مدعی شدند که ویروس کرونا بخشی از جنگ بیولوژیک آمریکا علیه چین است که توسط نظامیهای آمریکا که برای مسابقات ارتشهای جهان در ماه اوت ۲۰۱۹ در ووهان حضور یافته بودند، عامدانه به بازار ماهی هونان منتقل شده است! بر این مبنا یکی از ژنرالهای بازنشسته ارتش آزادی خلق چین خواهان شکلگیری واحد نظامی دائمی دفاع بیولوژیک ملی در چین شد.
به این ترتیب، اکنون همهگیری جهانی کرونا بعد از تشدید تنشهای تجاری و نظامی بین آمریکا و چین در سالهای اخیر و بخصوص شکلگیری جنگ تجاری از طریق تغییر تعرفهها بعد از ریاست جمهوری ترامپ، جنگ روانی بین دو کشور را شدت بخشیده است. البته واقعیتهای موجود و فقدان ارائه فکت و مستندات معتبر، نظریه توطئه در خصوص کرونا را بیاعتبار میسازد؛ اما نحوه وقوع تصادفی، حجم زیاد نادانستگی، مرموزی این ویروس و آشکار شدن ناکارآمدی حکومتها و دولتها باعث شده است تا زمینه اجتماعی برای باورپذیری آن به وجود آید.
البته این اولین بار نیست که نظریه توطئه در برابر بحران زیستی مطرح میشود. در جریان شیوع بیماری سارس یک دانشمند روسی مدعی شد، این بیماری ترکیبی از سرخک و اوریون هست و قطعاً در آزمایشگاه تولید شده است. بسیاری از چینیها با استناد به ادعای یادشده، دولت آمریکا را متهم کردند که ویروس سارس را در برنامه تسلیحاتی بیولوژیک خود تولید و اشاعه داده است! حتی روزنامه جوانان چین، یک برنامه مطالعه ژنتیکی مؤسسات ملی بهداشت آمریکا در چین را به برنامه نظامی آمریکا مرتبط کرد! ولی گزارش مرکز پیشگیری و کنترل بیماریها در آمریکا نشان داد که اکثر قربانیان سارس در آمریکا از سفیدها بودهاند و آسیاییتبارها در اقلیت قرار داشتهاند.
احتمال اینکه دولتهای چین و آمریکا و یا هر کشور دیگر مبادرت به تولید ویروس در چارچوب جنگ بیولوژیک کرده باشند، ضعیف است. این کار مخاطرات زیادی دارد. اولاً طبق معاهده کنترل سلاحهای بیولوژیک -که تا کنون به تأیید ۱۶۵ کشور دنیا و از جمله آمریکا و چین رسیده- ساخت، انتشار، اشاعه و ذخیره کردن سلاحهای بیولوژیکی ممنوع بوده و مقررات سفت و سختی در این زمینه وجود دارد.
منظور از سلاح بیولوژیکی؛ تلفیق و یا جهش ژنتیک مصنوعی و مهندسیشده عوامل زیستی چون ویروس، قارچ، باکتری و یا محصولات آنها برای اجرای اهداف خصمانه علیه کشورها و یا حیات وحش برای آسیب به موجودات زنده است. همچنین همه آزمایشگاههای تحقیقاتی علمی در حوزه زیستشناختی ملزم به رعایت قواعدی اخلاقی هستند که غیرقابل زیر پا گذاشتن هستند.
اما هزینههای جنگ بیولوژیک بسیار بالاست و اساساً قابل کنترل نیست. به همین دلیل آمریکا بعد از راهاندازی برنامه توسعه سلاحهای بیولوژیک در جنگ جهانی دوم، هرگز از این سلاحهای استفاده نکرد. مخاطرات این جنگها در برابر منافع آنها بسیار بزرگتر هستند. اولاً این سلاحها یعنی تولید و انتشار موجودات ریز بیماریزا (پاتوژن) به صورت فوری اثر نمیکنند و نیازمند گذشت زمان هستند. ثانیاً محیط زیست را آلوده کرده و در عین حال از آن تأثیرپذیر هستند، ثالثاً تضمینی وجود ندارد که نیروی خودی گرفتار نشود و در نهایت آنها محیط را برای مدت زمان بیشتری از هدف مورد نظر آلوده میکنند. در مجموع پیامدهای کنترلنشده آنها آنقدر سنگین و پرخطر است که امکان استفاده از آنها را غیرعقلانی میسازد.
جهش ژنتیکی ویروسها امر شناختهشده و روشنی در دانش پزشکی امروز است. ویروسها در مواجهه با اقدامات کنترلی و درمانی انسان، به سمت تغییر برای مقاومت در برابر داروها میروند؛ بنابراین جهش ژنتیکی ویروسها امر طبیعی است که با تغییر در زنجیره وراثتی منجر به تولد نسلی جدید با ویژگیهای متفاوت با نسل اصلی میشود. ویروس کرونا از نوع بتا عمدتاً در خفاشها موجود است و میتواند از طریق حیوانهای ثالث مانند حیوانات وحشی که مورد شکار قرار میگیرند، به بدن انسان منتقل شود. این ویروس در مرحله انتقال از حیوان به انسان دچار جهش ژنتیکی میگردند.
اپیدمی بخشی از تاریخ بشر و یکی از تراژدیکترین صحنههای زندگی انسان است که تلخترین و تکاندهندهترین اندوههای بشری طی آن بروز یافتهاند. اپیدمی نیز چون سیل، طوفان، زلزله و آتشفشان از پدیدههای طبیعتی است که در آن زندگی میکنیم. رشد توان و دانش بشر توانسته تهدید همهگیری را کاهش دهد اما صفر نکرده است؛ بنابراین تئوری توطئه در این خصوص پایهای ندارد.