کتاب تازه مدیران همایش جهانی اقتصاد در داووس مباحثی بیسابقه را پیش کشیده است. کلاوس شواب و تیری مالرت تأکید دارند که کرونا نقص و نواقص نظام سرمایهداری موجود و پیامدهای منفی جهانیشدن را عیانتر کرده است. به عقیده آنها جوامع جهان نیازمند قراردادی اجتماعی نوینی هستند که گذار از سرمایهداری مبتنی بر بورس را رقم بزند، خیر و رفاه انسان محور آن را بسازد و متناسب با ملزومات انقلاب صنعتی چهارم باشد.
کلاوس شواب، بنیانگذار همایش جهانی اقتصاد در داووس سوئیس، اخیراً کتاب جدیدش با عنوان «نوآغاز بزرگ» (The Great Reset) را منتشر کرده است.
در این کتاب که کلاوس مشترکاً با تیری مالرت، تحلیلگر اقتصادی و از مدیران همایش داووس نوشته، تأکید میشود که پیامدهای بحران کرونا با پیامدهای یک جنگ جهانی قابل مقایسه است و جهان عملا در آستانه ایجاد یک نظم نوین اقتصادی ایستاده است.
در دهههای اخیر، اجلاس داووس از مراکز مهم هماندیشی بینالمللی در باره سمت و سوی جهانیشدن اقتصاد و چگونگی شتابدادن به این روند بوده است. یکی از محورهای اساسی کتاب «نوآغاز برزگ» اما انتقاد به جهانیشدن و «سرمایهداری مبتنی بر بازارهای بورس» است.
کلاوس و مالرت بر این عقیدهاند که کرونا به رغم همه عواقب منفیاش فرصتی بزرگ برای جهان ایجاد کرده است: «ما حالا بر سر یک دو راهی ایستادهایم، یک راه معطوف به ادغام بخشهای مختلفی از جوامع و کشورها در روندهای اقتصادی و حرمت و توجه بیشتر به طبیعت و یک راه هم شبیه راهی که تا کنون آمدهایم، منتهی باز هم بدتر و پیوسته در معرض بروز غیرمنتظرههای ناخوشایند. ما باید یقین حاصل کنیم که مسیر درست را انتخاب کردهایم».
کتاب مشتمل بر بخشهایی است در توضیح پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کرونا و تأثیراتی که بر انسانها و مؤسسات اقتصادی میگذارد و این که چگونه بر بستر شرایط ایجادشده میتوان به آینده بهتری گذر کرد.
به عقیده نویسندگان، سود بحران کرونا میتواند برای محیط زیست باشد. مالرت در معرفی کتاب برای خبرنگاران در روز سهشنبه، ۲۵ تیر به این نکته اشاره کرد که همین حالا هم انسانها توجه و مراقبت بیشتری نسبت به منابع طبیعی دارند و بخشی قابل اعتنا از ۱۰ هزار میلیارد دلاری که دولتها در سراسر جهان برای مهار اثرات منفی کرونا بر اقتصاد اختصاص دادهاند قرار است عمدتاً به موسسات و شرکتهایی داده شود که پروژهها و طرحهایی در راستای توسعه فناوریهای سبز و دمساز با محیط زیست دارند. شواب هم تأکید کرد که دولتها باید هم دغدغه آحاد جامعه را داشته باشند و هم ملاحظه شرکتها و مؤسسات فعال در عرصه اقتصادی را، «وگرنه موجی از عصیان و ناآرامیهای اجتماعی در راه خواهد بود».
مشروعیت لرزان جهانیشدن
کتاب این مدعا را پیش مینهد که جهانیشدن یا جهانیسازی مدت زیادی مشروع و موجه تلقی میشد، چرا که سودبرندگان آن بیشتر از زیاندیدگانشان بودند، ولی «امروز این استدلال به دو دلیل قانعکننده نیست، یکی به خاطر شکلگیری نوعی از آگاهی اجتماعی به ویژه در نسل جوان، و دوم به این خاطر که امروز دیگر نمیتوان طرح و سیاستهایی را پیش برد که بخشی از جامعه از سوارشدن بر قطار آن محروم بماند».
جهانیشدن که تا همین چند سال پیش در اجلاس داووس به عنوان پدیده و روندی مثبت و غیرقابل بازگشت مورد بحث و استقبال بود حالا از نظر نویسندگان کتاب که خود دستاندرکار اصلی این اجلاس هستند با تحولات شتابانی که در عرصههای اجتماعی و اقتصادی رقم زده، منشأ رونق و رواج ناسیونالیسم و ملیگرایی افراطی شده است.
آنها به صراحت نوشتهاند که جهانیشدن به راه افراط رفته است و «بیم و هراس، مثلاً از بابت انتقال محلهای اشتغال و از دسترفتن فرصتهای شغلی، به تقویت ذهنیتی سنگرپسند و انزواطلبانه در جوامع راه برده است. جهانیشدن پروژهای بود که الیت اقتصادی و سیاسی جوامع دنبال میکرد و حالا که برخی جنبههای منفی آن بروز بیشتری یافته ناسیونالیسم و ملیگرایی همچون پادزهر آن سربرآورده است».
کتاب همچنین به این نکته اشاره میکند که در شرایط کنونی جهانیشدن بحرانهای اجتماعی و بحرانهای مربوط به سلامت انسانها افزایش یافتهاند و همزمان اغنیا غنیتر و ناداران نادارتر شدهاند.
نویسندگان سپس با اشاره به رکود اقتصادی ناشی از کرونا چشمانداز آن را با بحران بزرگ و بیسابقه سال ۱۹۳۰ مقایسه میکنند که «البته در صورت عمل و اقدام سریع کل جهان در راستای نوسازی همه ابعاد اجتماعی و اقتصادی جوامع، از آموزش و قراردادهای اجتماعی گرفته تا شرایط کار، ممانعت از این سرنوشت امکانپذیر است». در چنین گذاری همه کشورها و همه رشتههای صنعتی، از گاز و نفت گرفته تا فناوریها باید مشمول گذار و انتقال بشوند. و در یک کلام «ما به نوآغازی بزرگ Great Reset برای نظام سرمایهداری نیازمندیم».
ضعفهایی که کرونا رو کرد
به عقیده شواب و مالرت دلایل مختلفی برای چنین نوآغازی وجود دارد، ولی مبرمترین آنها کروناست: «بیماری واگیری که تا کنون به مرگ چند صدهزار نفر انجامیده است یکی از بدترین بحرانها در نظام درمان عمومی جامعهها در تاریخ معاصر دنیاست. این بحران با توجه به مرگ و میری که هنوز کرونا در نقاط مختلف جهان دامن میزند چشماندازی از پایان برایش متصور نمیتوان شد و پیامدهای سنگین و درازمدتی برای رشد اقتصادی، بدهیهای دولتی و اشتغال و رفاه جوامع دارد. همین حالا هم بدهیهای دولتی در موقعیتی که هیچ جنگ گستردهای در جهان جاری نیست به بالاترین سطح در تاریخ معاصر رسیده است و بیکاری افزایشی جهشوار داشته است...»
بحران کرونا از نظر نویسندگان کتاب، ناپایداری و ضعف سیستم سرمایهداری تا کنونی را در حوزه انسجام اجتماعی، ایجاد فرصتهای مساوی برای همه و بهرهمندیسازی همگان از نتایج پیشرفتها برملا کرده است. مسائل و معضلاتی مانند تبعیض و نژادپرستی هم قابل چشمپوشی نیستند. به نظر نویسندگان کتاب در هر قرارداد اجتماعی تازه باید «مسئولیت فرانسلی ما برجسته شود تا تضمینی برای پاسخگویی ما به انتظارات نسل جوان باشد».
انسان در کانون انقلاب صنعتی چهارم
شواب و مالرت همچنین بر این نظرند که بحران کرونا گذار جهانی به دوران انقلاب صنعتی چهارم را تسریع کرده است.
انقلاب صنعتی اول از آب و انرژی بخار به منظور مکانیزه کردن تولیدات استفاده نمود. انقلاب صنعتی دوم از قدرت الکتریسیته به منظور تولید انبوه بهره برد. سومین انقلاب صنعتی از علم الکترونیک و فنآوری اطلاعات به منظور تولید خودکار استفاده نمود. انقلاب چهارم صنعتی بر پایههای انقلاب سوم بنا نهاده شده است و شامل همجوشی فنآوریهای مختلف است که مرزهای زیستی، دیجیتال و فیزیکی را درمینوردد.
در همین ارتباط در کتاب آمده است: «باید یقین حاصل کنیم که در توسعه فناوریهای نوین دیجیتالی، زیستی و فیزیکی انسان و مصالح و رفاه او در کانون توجه قرار گیرد و این فناوریها به جامعه، در کلیت آن سود برسانند، به این صورت که امکان دسترسی منصفانه و عادلانه همه به بهرهگیری از آنها فراهم باشد».
«نوآغازی بزرگ» که در کتاب مورد بحث است، عملاً برنامهای است که از نظر نویسندگانش باید نوعی بازاندیشی از طرحها و برنامههای کوتاهمدت به سوی اندیشه و نگاه درازمدت را رقم بزند و شرایط را برای گذار از سرمایهداری بورسی به سوی مسئولیتپذیری افراد و محافل و مؤسسات فعال در عرصه اقتصادی و سیاسی فراهم کند. حکمرانی خوب و مبتنی بر ملاحظات زیست محیطی باید به بخشی از تعهداتی بدل شود که همه نیروها و موسسات و افراد دخیل در عرصه سیاست و اقتصاد را به حسابرسی و ارائه کارنامه مقید کند.
داووس میتواند؟
کتاب «نوآغازی بزرگ» ظاهراً مدخل و آغازگر بحث برای پنجاه و یکمین اجلاس داووس که در ژانویه سال ۲۰۲۱ با همین عنوان و در دو اجلاس حضوری و مجازی برگزار میشود. هدف از اجلاس آتی «بحث بر سر ضرورت و مفاد یک قرارداد جدید اجتماعی» است که بحران کرونا دستیابی به آن را بارز کرده، قراردادی که «حرمت انسان و عدالت اجتماعی در کانون آن باشد و توسعه اقتصادی در خدمت پیشرفت همه آحاد جامعه قرار گیرد، قراردادی که باید این تعهد را ایجاد کند که نظام اقتصادی و اجتماعی ما به پایداری و ثبات بیشتر سوق یابد و به سوی آیندهای مبتنی بر عدالت و انصاف بیشتر جهتگیری کند».
هستند منتقدانی که افکار و دیدگاههای تازه مدیران همایش جهانی اقتصاد و موضوع اجلاس آتی این همایش را نشانهای از بحرانی کمسابقه در روندهای جهانیشدن به طور خاص و در نظم اقتصادی و اجتماعی مسلط بر جهان به طور عام میدانند، به گونهای که پرشورترین واضعان و مدافعان آن هم حالا از باب آینده این نظام نگران شدهاند و برای بازسازی و دوامش به تدبیراندیشی برآمدهاند.
این سؤال مطرح است که آیا اجلاس داووس با همان ترکیب تا کنونی که عمدتاً شامل صاحبان سرمایه و ثروت و بخشی از الیت سیاسی و علمی جهان که مدافع روندهای موجود جهانیشدن بوده، و بدون مشارکتدادن فعال نمایندگان آن گروههای وسیع اجتماعی که حالا قرار است منافعشان در مرکز توجه هر گونه توسعه اقتصادی قرار گیرد، میتواند به تدابیر و راهکارهایی مؤثر در راستای قول و قرارهایی که در کتاب شواب و مالرت آمده برسد.
کتاب The Great Reset ۲۸۰ صفحه دارد و به قیمت حدود ۱۱ دلار عرضه شده است.