ایران و کره شمالی تا کنون در بنبستهای تاریخی و شرایط بینالمللی نسبتاً مشابهی قرار داشتهاند و به همین دلیل محرم اسرار یکدیگر بودهاند. هر دو کشور به دانش اتمی قابل اعتنایی دست یافته و تلاش کردهاند تا با تکیه بر این توانایی با غرب مذاکره یا معامله کنند. کره شمالی هم بمب اتمی و هیدروژنی دارد و هم موشک بالستیک دوربرد. برعکس، جمهوری اسلامی نه تنها هیچیک از این تسلیحات را ندارد، بلکه در آرزوی دست یافتن به سلاح هستهای تقریباً همه چیز و حتی ماندگاری خود را نیز بر باد داده است.
یک شباهت دیگر ایران و کره شمالی در این است که هر دو کشور توسط رهبرانی اداره میشوند که یک نفری تصمیم میگیرند و مسئولیت تصمیمهای خود را هم نمیپذیرند. تهران و پیونگیانگ، هر دو در به هم ریختگی شرایط اقتصاد حتی مرزهای بحران را هم طی کردهاند. با این تفاوت که اقتصاد کشور ثروتمند ایران با درآمدهای افسانهای دو سه دهه اخیر به علت فساد ذاتی در آستانه فروپاشی قرار گرقته است، اما کره شمالی از ۶۳ سال پیش که تشکیل شد هنوز که هنوز است در بحران تأمین روزانه دو کاسه کوچک برنج برای هر مردم دست پا میزند.
با این حال، تهران و پیونگیانگ هنوز یک تفاوت اساسی مهم دارند و آن این است که رهبر جمهوری اسلامی حداقل در ظاهر گفتوگو با آمریکا را ممنوع کرده، در حالی که رهبر جوان کره شمالی مذاکره نکردن با آمریکا را ممنوع کرده است. به همین دلیل همزمان هم با تیمی از وزارت خارجه آمریکا مذاکره میکند و هم با کره جنوبی گفتوگو میکند که در واقع هر دو یک درخواست از پیونگیانگ دارند: خلع سلاح هستهای.
هنوز نمیتوان با دقت پیشبینی کرد که تماسها و مذاکرات پی در پی کره شمالی با آمریکا در مورد خلع سلاح اتمی به کجا میانجامد. اما در نوع سازماندهی این مذاکرات و حاشیههای جنجالی آن میتوان احتمال داد که کره شمالی برای آیندهای بزرگ و روشن برنامهریزی میکند و اصلاً بعید نیست در آینده دو کره شمالی و جنوبی مانند دو آلمان شرقی و غربی به کشور واحدی تبدیل شوند و غول اقتصادی بزرگی را در منطقه شکل دهند.
دیپلماسی مذاکره همزمان با دو رقیب
اعلام توافق اخیر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی با رئیسجمهور کره جنوبی، اوج ابتکار سیاسی پیونگ یانگ است برای خروج از بحران مذاکرات طاقتفرسای اتمی با آمریکا و نیز برای خروج از بحران سیاسی. کره شمالی چند ماه است که با تیم ترامپ در حال مذاکره است و همزمان کپی اصلاح شده همان مذاکرات را با کره جنوبی یا دشمن قسمخورده خود انجام میدهد. چند روز پیش رهبران کره شمالی و جنوبی بر سر ایجاد یک شبهجزیره غیراتمی که عبارت بهداشتی و محترمانهتری برای خلع سلاح هستهای است به توافق رسیدند. پیونگیانگ همچنین اعلام کرده است که تأسیسات هستهای خود را با حضور ناظران بینالمللی بر خواهد چید. این توافق در واقع کپی همان توافقی است که با آمریکا در حال انجام است اما به دلایلی امکان نهایی شدن ندارد.
حلقه طلایی دیپلماسی دوگانه پیونگیانگ این است که اگر نتوانست با ترامپ بر سر خلع سلاح هستهای به توافق برسد همان توافق را کم و بیش با شکلی دیگر و تا حدودی تعدیلشده در مذاکرات با کره جنوبی به دست میآورد. توافق رهبر کره شمالی با کره جنوبی به جای توافق احتمالی با آمریکا این امتیاز را برای پیونگیانگ در بر دارد که به هویت سوسیالیستی این کشور کمتر آسیب میزند و اینکه موج تغییرات و اصلاحات سیاسی پیرو آن برای نظام کره شمالی قابل تحملتر است.
بیتردید اعلام اینکه دو کشور تصمیم گرفتهاند تا درخواست میزبانی مشترک المپیک ۲۰۳۲ را تسلیم کنند، اوج تغییرات در روابط کره شمالی و جنوبی است. اگر المپیک زمستانی سوشی روسیه در سال ۲۰۱۴ را ملاک بگیریم که ۵۱ میلیارد دلار برای روسیه هزینه در بر داشت، میزبانی مشترک المپیک برای دو کره به این مفهوم خواهد بود که شاید حدود صد میلیارد دلار سرمایه لازم باشد تا صرف برپایی چنین المپیکی شود. طبیعتاً همه این هزینه کلان را کره جنوبی ثروتمند پرداخت خواهد کرد. مشارکت در برگزاری المپیک برای کشوری مانند کره شمالی که خیابانها و حتی دستگاههای رادیولوژی بیمارستانهای آن به ۵۰ سال قبل تعلق دارد به این مفهوم است کره جنوبی برای ۱۰ سال باید پول به کره شمالی پمپاژ کند تا مشارکتی صوری در برگزاری المپیک ۲۰۲۳ شکل بگیرد. هماهنگی برای این توافق در حال انجام است.
تولید ناخالص ملی کره جنوبی که امروز تقریباً هشتمین اقتصاد جهان محسوب میشود، ۵۰ برابر پیونگیانگ یا بیش از دو تریلیون دلار است. در حالی که تولید ناخالص ملی کره شمالی ۴۰ میلیارد دلار است. به این ترتیب میتوان گفت که پروژه المپیک مشترک بین دو کره، عنوان محترمانهتر طرح بازسازی کره شمالی با ظاهری آبرومندانهتر است.
برای فهم اینکه معنای صد میلیارد دلار کمک برای بازسازی کره شمالی فهمیده شود، باید بدانیم که مردم کره شمالی برای سالها با گندمهای کپکزده اهدایی آمریکا تعذیه شدهاند که در واقع ضایعات سیلوهای آمریکا بوده است. در تبلیغات دولتی گفته میشود که مفید بودن گوشت قرمز برای بدن انسان تبلیغات امپریالیسم است. در این کشور چیزی به نام روزنامه، رادیو، تلویزیون، موبایل به مفهومی که در دیگر کشورها هست وجود ندارد. کم نیستند مردمی که در اثر تبلیغات شبانهروزی وقتی نام کیم جونگ اون را میشنوند از شدت گریه از حال میروند. چندی پیش فیلم مستندی در نت فلیکس از زندگی یک دختر هفت ساله در پیونگ یانگ گذاشته شد. در پایان این فیلم هر چند بار از دخترک پرسیده میشد چه آرزویی داری، اشکهایش جاری میشد و میگفت که دوست دارم رهبرم را ببینم.
در هر حال، برای کره شمالی که تاکنون تقریباً بدترین نقطه کره زمین برای زندگی بوده، هدایت همزمان دیپلماسی خروج از انزوا با کاخ سفید و کره جنوبی ابتکاری مثال زدنی است. ابتکاری که بر اساس آن هر آنچه را نتوانست از یک طرف به دست آورد از طرف دیگر درخواست میکند.
اصلاً بعید نیست که پس از چانهزدنهای سیاسی مفصل، کره شمالی با کمک غول اقتصادی کره جنوبی بتواند راه چهل ساله توسعه کشورهایی مانند سنگاپور، تایوان، هنگکنگ و خود کره جنوبی را ۲۰ ساله طی کند و به یکی دیگر از معجزههای جدید شرق آسیا تبدیل کند.
رهبری شبیه شخصیت کارتونی ای کیوسان!
رهبر کره شمالی با آن مدل موی مشهور که به کاراکتر مشهور کارتون ای کیوسان شباهت دارد، طوری رفتار میکند که گویی همه چیز را میداند. البته دیپلماسی دوگانه مذاکره همزمان با آمریکا و کره جنوبی از چنین هوش سرشاری هم حکایت دارد. با این حال او تضادهای عجیب و غریب دیگری هم دارد که تحلیل رفتار او را در شرایط بحرانی دشوار میسازد. در حالی که مردم کره شمالی با گرسنگی و فقر دست و پنجه نرم می کنند، او گرانترین شرابهای فرانسوی را مینوشد، به گرانترین خرچنگهای لوکسترین رستورانهای دنیا علاقه دارد. از هواپیما میترسد و قطار سوار میشود. ظاهراً در سفر چند ماه پیش به سنگاپور، اگر برای دیدار با ترامپ مجبور نبود هرگز سوار هواپیما نمیشد. کیم جونگ اون سینماشناس است و کلکسیونی از بهترین فیلمهای هالیوود را دارد. او به رغم اینکه رهبر یک کشور سوسیالیستی است و کارگران و اقشار پایین تقریباً مانند خدا او را میپرستند در زندگی خصوصی خود شخصیتی کاملاً اروپایی دارد تا هر چیز دیگری.
در مقایسه دو کشور ایران و کره شمالی، وقتی کیم جونگ اون را با سبد رهبران ایرانی پیر و فرتوت درگیر سرطان پروستات مقایسه میکنیم، به نظر میرسد که کره شمالی قصد دارد تا با تکیه بر تجربیات و داشتههای هستهای خود با جهان غرب به معامله نهایی دست یابد. اما جمهوری اسلامی با بحرانهای مشابهی بیش از فکر کردن به یک توافق با غرب، نگران سرنگون شدن خود حکومت است.
در این میان، با نزدیک شدن کره شمالی به غرب، جمهوری اسلامی در معرض یک بحران جدید نیز قرار میگیرد. این بحران دسترسی آمریکا به همه فایل فعالیتهای هستهای ایران در کره شمالی و نیز سرویس و خدمات نظامی است که سازمان انرژی اتمی ایران از کره شمالی دریافت کرده است. سوابق همکاری هستهای بین ایران و کره شمالی از آن اقلام مهمی است که بیتردید در معاملات پیونگیانگ با غرب ارزش قابل توجهی دارد.