تحت نظر گرفته شدن ابعاد گوناگون زندگی ما توسط رایانههایی که به صورت خستگیناپذیر در حال رصد رفتار ما هستند و به وسیله هوش مصنوعی دادههای ما را (مانند آنچه در اینترنت نگاه یا جستوجو میکنیم) پردازش میکنند تا درکِ بهتری از شخصیت و افکار و تمایلات ما داشته باشند، میتواند آغاز عصر جدیدی باشد. این یک مژده نیست، یک اخطار است.
برخی تحلیلگران، اقتصاد دیجیتال را امتداد پدیدهای آشنا (با عنوان نظام سرمایهداری) میدانند که به واسطه اختیار کردن فناوریهای نوین، عملکردی مشابه و نتیجتاً نقشی همسان با مجموعههای صنعتی و خدماتی قرن گذشته ایفا میکند.
اینگونه تحلیلها ناشی از نگاهی سطحی و درکی ناقص از واقعیت و ذات مجموعههای بزرگ دیجیتال است.
برای شناخت اقتصاد دیجیتال میبایست دو پرسش مهم را بررسی کرد: غولهای اقتصاد دیجیتال (مجموعههایی مانند گوگل و فیسبوک) چه چیز را به عنوان محصول ارائه میدهند؛ و مواد خام این محصولات چیست؟
مجموعههای بزرگ دیجیتال که خدمات رایگان ارائه میدهند، اطلاعات دستهبندیشده کاربران را پردازش میکنند و توانایی فهم رفتار کاربران را به مشتریان خود میفروشند (محصول این شرکتها خدمات آنها نیست).
در واقع این مجموعهها خدمات رایگان را به منظور جذب کاربر ارائه میدهند. رفتار کاربران (آنچه ما به صورت رایگان در اختیار اقتصاد دیجیتال میگذاریم) مانند مواد خام مورد پردازش قرار میگیرد و محصول این مجموعهها توانایی فهم (insight) است که پس از فروش، ممکن است به منظور مدیریت کردن و تغییر دادن افکار عمومی و یا رفتار مردم مورد استفاده قرار گیرد.
گسستی ژرف بین عملکرد این نظام و نظام سرمایهداری وجود دارد.
نظام سرمایهداری تجسسگر: پدیدهای نوین
پنج مجموعه اصلی در این عرصه (شرکتهای گوگل، اَپِل، فیسبوک، مایکروسافت، آمازون) فعالیّتهایی به ظاهر متفاوت دارند. اما وجه مشترکِ فعالیت آنها رصد رفتار کاربران خود و نیز ذخیره سازی اطلاعات آن هاست.
این عملکردِ نوین محصول سیر تکاملی فعالیت مجموعههایی است که پیشتاز در عرصه ارائه خدمات اینترنتی، بیش از دو دهه سابقه کار دارند. برای مثال، نام شرکت گوگل (که در اصل یک شرکت تبلیغاتی است) سالهاست که در ذهن کاربران با محصولاتی نامآشنا گره خورده است:
- نامههای الکترونیک (Gmail)
- سندهای اشتراکی (Google docs)
- منبع ذخیره اسناد دیجیتال (Google Drive)
- مرورگر اینترنتی کروم (Google chrome)
- خدمات دیجیتال برای کسب و کارهای کوچک و متوسط (G Suite)
- تبلیغات بر اساس کلیدواژهها (Google Adwords)
- و غیره.
مرور این فهرست یک پرسش مهم را تداعی میکند: دلیل رایگان بودنِ چهار مورد اول چیست؟ البته پاسخ در پاراگراف اول این یادداشت ارائه شد: استفاده کاربران از این ابزار، امکانِ رصد و فهم رفتار کاربران را برای شرکت گوگل فراهم میکند و شناختِ کاربران، دلیل موفقیت چشمگیر این شرکت در ارائه تبلیغاتِ مؤثر بوده است.
شرکت گوگل در روز ۲۴ ماه ژوئن امسال اعلام کرد که اطلاعات کاربران جدید را پس از ۱۸ ماه پاک خواهد کرد، اما کاربران قدیمی باید خودشان این کار را انجام بدهند.
مورد بعدی شرکت فیسبوک است که یکی از موفقترین شبکههای اجتماعی در عرصه جذب کاربر بوده است. این مجموعه طی سالهای اخیر اقدام به خرید اینستاگرام و واتساپ کرد و شمار کل کاربران خود را به ۲/۶ میلیارد رسانده است.
این مجموعههای بسیار موفق، نظام اقتصادیِ نوینی پدید آوردهاند که میتوان آن را نظام سرمایهداری تجسسگر یا نظام سرمایهداری مبصرمآب (Surveillance Capitalism)نامید. بخشی از اهمیت این پدیده نوین، دسترسی این مجموعهها به مقداری ظاهرا بینهایت از مواد خام (دادههای کاربران) با قیمتی نزدیک به صفر است.
آیا انسان در مواجهه با این پدیده دچار خطای ادراکی شده است؟
یکی از خطاهای شایع در بین موجودات هوشیار، ضعف در شناسایی پدیدههای نوین است. ذهن انسان (و یا هر موجود هوشیار دیگر) هر موجودیتی را امتدادی از پدیدهای آشنا میپندارد، و این خطای ادراکی دلیل ضعف ما در درکِ ذاتِ پدیدههای بیبدیل است.
بررسی یک مثال عاطفی، موضوع را روشنتر میکند. حیوانات خانگی (سگ یا گربههایی که داخل خانه با صاحبشان زندگی میکنند) بعضاً ممکن است صبحهنگام صاحب خود را از خواب بیدار کنند. اما اگر صاحب این حیوان در خواب فوت کرده باشد، آیا سگِ او دست از تلاش برای بیدار کردن صاحب خود میکشد؟
واقعیت مشترک بین خواب و مرگ (آرام و بیصدا در بستری آرمیدن) سگ یا گربه را به اشتباه میاندازد: او واقعیت را میبیند، اما درکِ درستی از ذاتِ این حقیقت و یا عواقب آن ندارد.
در مواجهه با اقتصاد دیجیتال، انسان ظاهراً دچار چنین خطایی شده است.
شرکت آمازون را عموماً به عنوان یکی از غولهای اقتصاد دیجیتال میشناسند. کاربران هر کالایی را میتوانند از وبسایت این شرکت بخرند و پس از چند روز آن را در محل مورد نظر دریافت کنند. در ظاهر، این شرکت جایگزینی دیجیتال (مجازی) برای مغازه و پاساژها ارائه میدهد و بهرهگیری از پُست نیز پدیده جدیدی نیست. پس آیا میتوان شرکت آمازون را پدیدهای در امتداد نظام سرمایهداری تلقی کرد؟
ارائه پاسخ دقیق به این پرسش ممکن نیست. شرکت آمازون در حال ذخیرهسازی اطلاعات کاربران و ارائه تبلیغ در بازار مجازی است. گویا این مجموعه در حال گذار از نظام سرمایهداری به سمت نظام سرمایهداری تجسسگر است.
تخلّف، جرم، اختلال
یکی از مهمترین وقایعی که باید همانند زنگ خطر توجه همگان را جلب میکرد، در سال ۲۰۱۷ به وقوع پیوست؛ زمانی که مدیر ارشد شرکت فیسبوک، مارک زاکربرگ، به کنگره آمریکا فراخوانده شد تا در مورد فروش حق تبلیغات به عناصر روسی، و اتهامِ فراهم کردن امکان دخالت کشور دشمن (احتمالاً روسیه، اتهامی که ولادمیر پوتین نپذیرفت) در انتخابات آمریکا، توضیح دهد.
فعالیّتهای شرکت گوگل نیز بعضاً از چارچوبهای قانونی و اخلاقی فراتر رفتهاند.
گوگل که سالها پیش به عنوان یک موتور جستوجو در بین کاربران مشهور شد، شاید به نوعی یک بازار مجازی تلقی شود؛ محلی مجازی که شما برای یافتن آنچه بدان نیازمندید (اطلاعات یا اپلیکیشن)، به آن مراجعه میکنید. امّا شرکت گوگل در این بازار مجازی، خود به رقابت با دیگران نیز میپردازد. در چنین شرایطی، چطور میتوان انتظارِ رفتار منصفانه از این شرکت داشت؟
شرکت گوگل، در سال ۲۰۱۷، در دادگاه عالی اتحادیه اروپا به پرداخت جریمهای معادل ۲/۴ میلیارد یورو محکوم شد، چرا که قوانین رقابت آزاد را نقض کرده بود.
این پدیده نوین (نظام سرمایهداری تجسسگر) مشغولِ نوعی از عملکرد است که نه تنها به نفع شهروندان نیست بلکه مُخلِ آزادی رقابت و آزادی انتخاب است.
عواقب گسترش افسارگسیخته این نظام نوین
ضعفهای تصمیمگیری انسانها طی دهههای گذشته مورد مطالعه روانشناسان قرار گرفته است. دسترسی شرکتهای بزرگ دیجیتال به این دانش، و نفوذ آنها به حریم خصوصی ما، امکانی فراتر از ارائه تبلیغ به آنها داده است. این شرکتها توانایی منحرف کردن افکار و سمت و سو دادن به تصمیمات شخصی و، به تبع آن، تمایلات جمعی را به دست آوردهاند.
ادامه این روند نه تنها اقتصاد کشورها را دگرگون خواهد کرد، بلکه عواقب بسیار مهمی برای آرمانهایی مانند آزادی اندیشه و آزادی انتخاب خواهد داشت.
انقلاب دیجیتال نقطهعطفی بیبدیل در مسیر تمدن پدید آورده که تبعات آن تمام جنبههای زندگی ما را دگرگون خواهد کرد. با این حال، برخی مدعیان آزادی بر پیکر دشمن فرضی (نظام سرمایهداری*) مشت و لگد میکوبند، درحالیکه دشمن واقعی از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
پانوشت
*نظام سرمایه داری چیست؟
ممکن است دلبسته این نظام باشید و یا از آن بیزار. جدا از تعلقات احساسی شما، این یک واقعیّت غیر قابل انکار است: بیشترین پیشرفت در ارتقاء سطح زندگی بشر طی سالهایی به وقوع پیوسته که نظام سرمایهداری بستر قانونی جامعه را شکل میداده است. اما این نظام (که برخی آن را عامل فلاکت بشر میدانند) در واقع چیست و چگونه کار میکند؟
پویشهای زیادی برای القا کردن قرائتهایی متفاوت از نظام سرمایهداری به جوامع صورت گرفته، اما سادهترین توصیف را شاید اینگونه بتوان ارائه داد: نظام سرمایهداری قراردادی است بین اعضای یک جامعه.
طبق این قرارداد، صاحبان ابزار تولید (زمین کشاورزی، کارخانه و یا کارگاه تولیدی) با استفاده از مواد خام، منابع طبیعی و نیروی کار دیگران، کالا و خدمات تولید میکنند. درآمدهای حاصلشده به سه شکل در بین اعضای جامعه تقسیم میشود: مزد کار، نرخ بازگشت سرمایه، و سود بیزحمت. سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه کیفیت و کارآیی همه محصولات را به مرور زمان ارتقا میبخشد و بدین سبب سطح زندگی همه شهروندان به مرور زمان بهتر میشود.
دولتها در چنین نظامی، مسئولیت تضمین آزادیهای فردی و پاسداری از امنیت را به عهده دارند و رسانهها در نقش مُبصر، خطاهای صورتگرفته را به جامعه گزارش میکنند.