دی ماه گذشته و همزمان با تحولات پرشتاب در ایران، وزارت خزانهداری امریکا نام هفت مقام ارشد جمهوری اسلامی را به دلیل پیشبرد اهداف بیثباتکننده حکومت تهران در عرصه منطقهای و غیرمنطقهای و همچنین حمله به پایگاههای امریکا در منطقه مشمول تحریمها قرار داد؛ در میانِ این افراد نام غلامرضا سلیمانی، رئیس «سازمان بسیج مستضعفان» نیز دیده میشود.
غلامرضا سلیمانی، متولد سال ۱۳۴۳ در حدوداً ۳۰ کیلومتری شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری است؛ از ابتدای سال ۱۳۶۰ با ورود به جنگ و فعالیت نظامی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
به نوشته خبرگزاریهای متعلق به سپاه، بعد از پایان جنگ، در استانهای مختلفی به سمتهایی همچون فرماندهی «لشکر ۱۴ امام حسین در استان اصفهان»، «قرارگاه قدس نیروی زمینی و لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان»، «لشکر ۱۹ فجر فارس استان فارس» و «تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل استان لرستان» منصوب شد. طولانیترین مسئولیت او اما به ۱۱ سال فرماندهی «سپاه صاحبالزمان استان اصفهان» از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۸ مربوط میشود.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در تیرماه گذشته با صدور حکمی او را به ریاست «سازمان بسیج مستضعفان» منصوب کرد و از او خواست تا از «ابتکار بسیجیان بویژه نوجوانان و جوانان» به منظور «حفاظت از ارزشهای انقلابی» و «حضور سازمانیافتهتر» استفاده کند. اعتماد ولایت فقیه به سلیمانی البته حدوداً دوسال پیشتر نیز نمایانتر شده بود؛ او در تیرماه سال ۱۳۹۶ درجه «سرتیپ تمامی» خود را از خامنهای دریافت کرد.
ایران در سال جاری آبستن تحولات گستردهای بوده است؛ از این رو، شاید کمتر به این موضوع پرداخته شده که غلامرضا سلیمانی، در همین مدت کوتاهِ هفتماهه از آغاز ریاستش بر این نهاد نظامی- امنیتی به دنبال چیست؟ چه میگوید و از نیروهای تحت امرش چه میخواهد؟
بیتردید همچنان مهمترین کارکرد «بسیج» برای حکومت جمهوری اسلامی، سرکوب معترضان و جنبشهای اعتراضی در خیابانهای سراسر کشور است؛ با کوتاهتر شدن تناوب و بازه زمانی میان اعتراضها و همچنین گستردهتر شدن آن در شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور، نیاز نظام به این نیروی سرکوبگر روز به روز افزایش یافته است.
در کنار این موضوع، اصلیترین برنامه سلیمانی اما ورود بسیج به واحدهای کوچکتر اجتماعی همچون محل کار، مدارس، اصناف مختلف، نهادهای علمی، زنان و البته محلات است. خبرگزاری «ایسنا» در توصیف وی مینویسد که سلیمانی، «توجه ویژهای» به «کانونهای اقشاری بسیج» در تشکلهای «دانشآموزی، دانشجویی، کارگری، اصناف، مهندسین، هنرمندان، سایر اقشار و خواهران» داشته است. او آذرماه گذشته در سخنانی در «مجلس شورای اسلامی» گفت که فعال کردن بسیج حتی در «مناطق عشایر» نیز جزو برنامههای اوست.
بیتردید همچنان مهمترین کارکرد «بسیج» برای حکومت جمهوری اسلامی، سرکوب معترضان و جنبشهای اعتراضی در خیابانهای سراسر کشور است؛ با کوتاهتر شدن تناوب و بازه زمانی میان اعتراضها و همچنین گستردهتر شدن آن در شهرهای کوچک و بزرگ سراسر کشور، نیاز نظام به این نیروی سرکوبگر روز به روز افزایش یافته است.
سلیمانی از فعالسازی «شبکه بسیج محلات» با نقش کلیدی مساجد سخن میگوید «تقویت پایگاههای بسیج در محلات باعث تحقق محله اسلامی میشود»؛ به گفته او، «۵۴ هزار پایگاه بسیج خواهر و برادر در سراسر کشور» وجود دارد و این پایگاهها «برای اسلامی کردن محلات با محوریت مساجد میتوانند گامهای بلندی بردارند».
غلامرضا سلیمانی صراحتاً میگوید که «احیای گشتهای امنیتی» در «محلات اسلامی» توسط «بسیجیان» جزو اصلیترین برنامههای اوست و آن را طرح «اعتلای رضویون» مینامد: «بسیجیان با هماهنگی قوه قضائیه و نیروی انتظامی در محلات و محل زندگی خود گشتهای امنیتی دارند و این گشتها به منظور صیانت از حریم مردم هستند».
در همین راستا، یکی از مهمترین اقدامهای سلیمانی، راهاندازی «نمایشگاههای استانی» درباره بسیجیان است به طوری که اوایل بهمنماه، «اولین نمایشگاه دستاوردهای نخبگان بسیجی و پایگاههای برتر مقاومت بسیج سراسر کشور» بر پا شد. سلیمانی با حضور در این نمایشگاه، از استمرار چنین برنامههایی به منظور «نقشآفرینی همه پایگاههای مقاومت بسیج محلی مساجد برادر و خواهر سراسر کشور با هدف اسلامی شدن محلات» خبر داد. و یا در نمونهای دیگر، رئیس «سازمان بسیج مساجد و محلات» میگوید که از طریق برگزاری جشنوارهای موسوم به «اسوه»، از این پس «پایگاههای نمونه بسیج مساجد» انتخاب و معرفی میشوند. به گفته وی، «مسجدمحوری، سیاست جدید سازمان بسیج است» و از این رو، در ۲۱ بهمن ماه خبرگزاریها در ایران از «امضای تفاهمنامه همکاری بین ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور با سازمان بسیج» خبر دادند.
تصویری که غلامرضا سلیمانی و «بسیج» دوره او از «محله اسلامی» ارائه میدهد، یادآور کمیتههای اوایل انقلاب و سالهای دهه شصت است اما مجهزتر، سرکوبگرتر و بسیار پردامنهتر؛ یا به گفته خودش «ظرفیتسازی مجدد پایگاههای محلی بسیج با محوریت مساجد»؛ در یک کلام، نیرویی که در ادبیات علی خامنهای، «آتش به اختیار» لقب میگیرد.
این تصویر البته کاملاً با شرایط مطلوب و مورد نظر علی خامنهای، منطبق است. رهبر جمهوری اسلامی، آذرماه گذشته دقیقا در دیدار با بسیجیان، «تجربه کمیتهها در سال ۶۰» را «تجربه خوبی» توصیف و تاکید کرد که «از آن تجربه استفاده بشود» چرا که به گفته او، «کمیتههای انقلاب اسلامی در سال ۶۰ در محلّات مختلف حضور داشتند». او خطاب به بسیجیان افزود: «البتّه آنها تازهکار بودند، آگاهیهای امروز شما را، تواناییهای امروز شما را اصلاً نداشتند، امّا حضور دائمی داشتند؛ این حضور دائمی خیلی مهم است.»
انتخاب غلامرضا سلیمانی توسط علی خامنهای به این سمت و با چنین رویکردی در بسیج، نیز با توجه به سابقه وی بویژه یازده سال فرماندهی «سپاه صاحبالزمان استان اصفهان» صورت گرفته است. در سالهای فرماندهی سلیمانی بر این سپاه استانی، همواره خبرهای گستردهای درباره بازداشت و سرکوب گروههای مختلف اجتماعی از جمله بهاییان، اعضای عرفان حلقه، فعالان فضای مجازی و حتی حمله سپاه به مراسم خصوصی شهروندان منتشر شد. اصفهان در جریان اعتراضهای دی ماه سال ۱۳۹۶ نیز شاهد حضور گسترده مردم در خیابانها بود که این اعتراضها نیز مشخصا توسط سپاه پاسداران این استان سرکوب شد. سلیمانی البته پیشتر در آذرماه سال ۱۳۹۲ گفته بود که برای مقابله با اعتراضهای احتمالی در آینده، دو «یگان آرامسازی» به نامهای «ابوالفضل» و «ذوالفقار» در استان اصفهان تشکیل شده است.
«بسیج» همواره برای سرکوب اعتراضها و استمرار حیات نظام جمهوری اسلامی به هر قیمتی، فراتر از ارقام و اعداد و بودجه و ضوابط قرار گرفته است و دست کاملاً بازی دارد؛ به طوری که اساساً این نهاد شبهنظامی، دغدغهای درباره نسبت هزینه و فعالیتهایش ندارد.
در این چهارچوب، رقابت میان سپاههای استانی برای اجرایی کردن «محلات اسلامی» نیز به طور ضمنی شروع شده به طوری که مثلا «فرمانده سپاه حضرت قائم آلمحمد استان سمنان» تلاش میکند تا خود را پیشروی «طرح محلات اسلامی» معرفی کند: «برنامههای محلهمحور سپاه در ۲۳ محله استان اجرایی شده و توسعه خواهد یافت».
با توجه به حکم علی خامنهای برای سلیمانی، جامعه هدف اغلب برنامههای او به جوانان، نوجوانان و دانشآموزان مربوط میشود. از جمله در دی ماه گذشته، با تأکید بر ضرورت «کیفیکردن حلقه صالحین بسیج»، در اظهاراتی گنگ پیشبینی کرد که «۲۰۰ هزار حلقه صالحین» با هدف «اولویت دادن به پایگاهها و واحدهای دانشآموزی» در کشور تشکیل خواهد شد.
«بسیج» همواره برای سرکوب اعتراضها و استمرار حیات نظام جمهوری اسلامی به هر قیمتی، فراتر از ارقام و اعداد و بودجه و ضوابط قرار گرفته است و دست کاملاً بازی دارد؛ به طوری که اساساً این نهاد شبهنظامی، دغدغهای درباره نسبت هزینه و فعالیتهایش ندارد و سلیمانی نیز آشکارا به این موضوع اعتراف میکند: «ما باید کمر بروکراسی را در بسیج بشکنیم؛ رابطه پول و برنامه را قطع میکنیم یعنی پول میدهیم، اما ارتباطی با برنامه ندارد و مبتنی بر آمار و ارقام، بودجه نخواهیم داد.»
در تحلیل نهایی و در ورای تمام این بحثها و سخنان، میتوان چنین استدلال کرد که «بسیج» به عنوان نیرویِ کفِ خیابانِ سپاه (و نظام) برای سرکوب اعتراضهای پیشرو، رفته رفته به واحدهای اجتماعی کوچکتری همچون محلات، اصناف و اقشار و همچنین بازه سنی پایینتری بویژه دانشآموزان وارد شده است.
بسیجِ کنونی و آتی مطلوب خامنهای، نوعی «پلیس مخفی» برای ایجاد رعب و وحشت و مهمتر از همه، عامل کاشتن بذر «بیاعتمادی» در کوچکترین واحدهای اجتماعی همچون دوستان و آشنایان، همکاران و بچهمحلها است؛ از این منظر، «سرکوب در کف خیابان» را میتوان آخرین حلقه در کارکرد بسیج و بسیجیان برای نظام ولایتفقیه دانست؛ پرسش اما این است که براستی اگر چنین رویهای میتوانست به نتیجه برسد، امروز آیا همچنان آلمان نازی یا روسیه استالینی برسر کار نبودند؟!