تا همین امروز هم که کرونا کشورهای قاره اروپا را به بحرانی کمسابقه کشانده، ماسکزدن در بسیاری از مناطق آن امر رایجی نیست و هنوز هم بحث درباره سودمندی کاربرد آن و نسبت آن با فرهنگ غالب در غرب جاری است.
در مقابل، در چین و جنوب آسیا و حتی حالا در غرب آسیا ازجمله ایران، ماسک بر چهره انسانها امروزه بخشی از تصویر خیابانها و شهرهاست.
ماسک زدن چینیها و مردمان جنوب و جنوب شرقی آسیا کار امروزشان نیست. روایت آنها این است که ماسک را ابتدا در مقابله با آلودگی شدید هوای شهرها و جلوگیری از ورود ذرات دود و دم هوا به ریهها به کار گرفتهاند، بعدتر در جریان شیوع سارس در سال ۲۰۰۳ کیفیت آن را ارتقا بخشیدند تا کمک مؤثری در کاهش شیوع این ویروس باشد.
و حال ماسک به جزئی از پوشاک مردم این مناطق بدل شده، چنانکه هم هنگام سرما یا شیوع آنفلوآنزا و سایر بیماریهای واگیر کاربرد دارد و هم در مثلاً تظاهرات مخالفان در هنگکنگ وسیلهای است برای ناشناس ماندن و مصون ماندن از تعقیب پلیس.
به این ترتیب طبیعی بود که با شیوع کرونا نیز زدن ماسک به امری رایج بدل شود و حتی ورای توصیهها یا مقررات سفت و سخت در کاربرد ماسک، استفاده عمومی از آن به نشانه نوعی همبستگی و و احساس مسئولیت اجتماعی بدل شود.
شهروندان این کشورها که در غرب مسافر بودند نیز از همان ابتدای شیوع کرونا در کشور خودشان، اغلب ماسک بر چهره زدند و بعضاً شگفتی و چرایی شهروندان بومی را برانگیختند.
این واقعیتی است که ملایمترین شیب منحنی ابتلا به کرونا در کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا (تایوان، هنگکنگ، کره جنوبی، سنگاپور، ژاپن و...) رخ داده است، به رغم مجاورت این کشورها با چین، یعنی مبدأ شیوع ویروس کرونا.
شمار مبتلایان در این کشورها با سرعت کمتری افزایش مییابد و کمتر هم به توقف کامل فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دست زدهاند. این موفقیت نسبی در وجه عمده مدیون انجام تست گسترده، رهیابی دیجیتالی مبتلایان و قرنطینه فوری کسانی که به نوعی در تماس با این افراد قرار گرفتهاند، حفظ اکید فاصله از یک و نیم تا دو متر میان افراد در اماکن عمومی و محلهای کار و شستن مداوم دستها بوده است.
مسئولان و اهالی این مناطق تردیدی هم ندارند که زدن ماسک را نیز یکی دیگر از علل موفقیت نسبی خود در مقابله با کرونا معرفی کنند.
در ایران البته حسن روحانی هنوز هم ماسک نمیزند، وزرای کابینهاش اما به استفاده از آن روی آوردهاند. این در حالی است که این روزها هر جا که رؤسای جمهور چین و کره جنوبی یا نخستوزیر ژاپن دیده شوند، حتماً ماسکی بر دهان و بینی دارند.
این که نیمی از تولید ماسک جهان در چین صورت میگیرد ورای کماهمیت شدن اجتماعی و بهداشتی ارزش ماسک در غرب که روزگاری خود تولیدکننده اصلی آن بود، به همین گرایش وتمایل مردم چین و کشورهای آسیایی به زدن ماسک هم بیارتباط نبوده است.
اما و اگرهای غرب در کاربرد ماسک
کرونا که در چین تشخیص داده شد و کار به تمهیدات اجتماعی کشید، اولین کاری که کردند، توقف صدور ماسک به جهان خارج بود تا همه اهالی ماسک کافی داشته باشند. بعد از غلبه نسبی و بعضاً تردیدآمیز بر کرونا در ووهان نیز، چین با افزایش تولید ماسک در درون کشور و رساندن اقلامی انبوه از آن به این یا آن کشور، آن را به محملی برای بهبود وجهه خویش در جهان بدل کرد.
در بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکا، زدن یا نزدن ماسک، حتی در بحبوبه بیماریهای واگیر، مسئلهای عمدتاً فرهنگی بوده است.
در همین روزهای اوج بحران کرونا در غرب، یک بحث مهم این بوده که ماسک تأثیر چندانی در ممانعت از شیوع ویروس کرونا ندارد، چرا که حداکثر میتواند پخش ویروس را از دهان و بینی فرد مبتلا تا حدودی کاهش دهد، وگرنه برای انسان سالم در آلوده شدن به ویروس سدی ایجاد نمیکند. در همین راستا، تکیه و تأکید بر فاصلهگیری فیزیکی و رعایت مقررات و تدابیر بهداشتیِ قرنطینه بوده است، نه زدن ماسک.
این مسئله هم مطرح بوده که ممکن است بسیاری به ویروس کرونا آلوده باشند و خود بیخبر باشند و هیچوقت هم نفهمند که به این ویروس آلوده شدهاند و بدنشان در برابر آن مصون شده است. لذا نمیتوان فهمید که چه کسی آلوده است و چه کسی نیست، و اگر قرار باشد ماسک مانعی نسبی در برابر انتقال ویروس از فرد آلوده ایجاد کند، با توجه به معلوم نبودن این گونه افراد، بهتر است که روزه شکدار گرفته نشود و همه ماسک بزنند. مشکل اینجاست که ماسک زدن همگانی و بر اساس فرض و گمان برای انسانی غربی در وهله اول امری غریب بوده است.
توصیههای اولیه سازمان جهانی بهداشت هم در تقویت این درک و دریافت تأثیر کمی نداشته است. حرف این سازمان تا چندی پیش این بود که زدن ماسک در جایی که لازم نیست و قرار نیست فردی مبتلا به ویروس کرونا را کمک کنیم، بلاموضوع است. ضمن این که زدن ماسک میتواند حالتی روانی از ایمنی و مصونیت در فرد ایجاد کند که به سهلانگاری در رعایت سایر توصیههای مربوط به فاصلهگیری فیزیکی و شستن دستها و تست و... بینجامد. خودِ گذاشتن و برداشتن ماسک و آلودگی دستها به آن هم محمل نگرانی و عدم توصیه قاطع سازمان جهانی بهداشت به استفاده بلااستثنا از ماسک بوده است.
این قیدوبند اخلاقی هم مطرح بوده است که استفاده بیمورد از ماسکی که واقعاً مؤثر هم باشد، عملاً دسترسی آنهایی را که واقعاً باید از آن استفاده کنند، یعنی کادر پزشکی، با اختلال مواجه میکند و بیشتر در معرض تهدیدشان قرار میدهد.
همه این ارزیابیها و توصیهها هم به سهم خود در تقویت نوعی ذهنیت و رویکرد منفی نسبت به ماسک در جهان غرب نقش داشته است.
ردپای فرهنگ در بحث ماسک
در دوران آنتیک، بازیکنان تئاتر بعضاً نقاب بر چهره میزدند. تصور این بود که این نقاب در نگاه بیننده نقشی را که بازیگر بازی میکند بیشتر جا میاندازد و طبیعیتر جلوه میکند. در دوران فئودالیسم و قرون وسطای اروپا، برعکس، اربابان و قدرتمندان و صاحبمنصبان نقاب بر چهره نمیزدند ولی رفتار و رویکرد توأم با تکلف و ریا و آلاف و الوف آنها همچون نقابی عمل میکرد که ترکش و آلودگیاش تا درون جامعه هم تأثیرگذار بود.
در غرب متاخر اما حالا قرنهاست که پوشاندن چهره (بعضاً حتی ریش داشتن) در فرهنگ مدنی امری مثبت تلقی نمیشود، بهجز موارد مربوط به ساختن چهرههای کمیک در کارناوالها یا به هنگام تظاهرات برای شناخته نشدن. البته نزد نیروهای اطلاعاتی و پلیس هم بعضاً پوشاندن چهره، بخشی از تدابیر و تمهیدات امنیتیشان در مصون نگهداشتن نیروها به شمار میرود.
سنت و گرایش پسندیده و متعارف حالا در فرهنگ مدنی غرب آن است که انسانها با چهره باز در ملأعام ظاهر شوند و چشم در چشم طرف صحبت خود بدوزند و حتی اگر عینک آفتابی و دودی بر چشم دارند، به هنگام صحبت در صورت امکان بردارند تا چشمها و میمیک صورت و حرکات اعضای بدن که یکی از ارکان رابطه و اعتماد و احیاناً همحسی است، با هم گفتوگو کنند. این در حالی است که در سنت آسیایی، حیا و شرم و احترام هنوز هم بعضاً از جمله در برگرفتن چشم از چشم و نگاهکردن به پایین معنا مییابد و پوشاندن بخشی از چهره در زیر ماسک هم بهراحتی جا میافتد.
حالا با ادامه یافتن بحران کرونا و رهیافتهای جدید در مورد برتری مزیت ماسک بر مضرات آن، بهتدریج در غرب هم توصیههای رسمی، دیگر معطوف به منع ولو غیرمستقیم آن نیست.
در برخی کشورهای اروپای شرقی یا مثلاً در اتریش استفاده از ماسک را تماموکمال یا دستکم در برخی اماکن اجباری کردهاند و به لحاظ مد و زیباشناسی هم روز به روز طرحها و رنگهای تازهای در عالم ماسک ظاهر میشود، یا حتی تهیه آن در دستگاههای فروش خودکار کنار خیابان هم رواج پیدا میکند.
در کشورهای بزرگتر غربی حالا امتناع دولتها در دادن رهنمود به استفاده از ماسک به تأثیر یا عدم تأثیر آن در مقابله با کرونا برنمیگردد، بلکه مشکل این است که در بحبوبه تشدید بیسابقهٔ تقاضا برای ماسک، تأمین این قلم کالا برای استفاده همگانی میسر نیست.
دولت جمهوری چک اواخر اسفند استفاده از ماسک را برای همگان اجباری کرد و آندره بابیش، نخستوزیر پوپولیست کشور، هم بعدتر در توئیتر به دونالد ترامپ توصیه کرد که به شیوه چک تأسی کند، چرا که یک ماسک ساده به ادعای او «ابتلا به کرونا را تا ۸۰ درصد کاهش میدهد».
ترامپ البته گوشش بدهکار این حرفها نبود و توصیهاش صرفاً این بوده که هر کس خواست بزند، هر کس نخواست نزند، چرا که شاید او به اعتراضاتی که علیه بابیش در چک صورت گرفت و او را مجبور به عذرخواهی از مردم کرد هم بیتوجه نبوده است.
کمبود ماسک در جمهوری چک در بحبوبه اجباری کردن آن اسباب انتقاد به دولت شد که اگر میخواهد به کشورهای آسیایی تأسی کند، اول ماسک کافی در دسترس مردم و کادر درمانی کشور قرار دهد و بعداً برای رهبران کشورهای دیگر دستورالعمل بفرستد. همین کمبود ماسک در چک سبب شد بسیاری خانوادهها دوباره چرخهای خیاطی را گردگیری کنند و به تهیه ماسک چرخدوز و دستدوز رو بیاورند.
و در این میان، بحثها از خوب و بد ماسک و میزان تأثیر یا عدم تاثیر انواع آن به سوی رقابتهای بعضاً راهزنانه کشورها در تأمین ماسک سوق یافت که حالا به کالایی کمیاب و پرتقاضا در جهان بدل شده است.
و این بحث گره خورد به این موضوع که غرب که روزی خود مبدأ و تولیدکننده اصلی ماسک بود، چگونه برای کاستن از هزینهها و تأمین سود بیشتر تولید این قلم کالا و بسیاری کالاهای دیگر را برونسپاری کرده (در چین و...) و حالا در این شرایط بحرانی حتی در تأمین ماسک مورد نیاز بیمارستانها و درمانگاهها هم به مشکل برخورده است.