ویدئویی از شادمانی زنان عربستانی این روزها در شبکههای اجتماعی ایران دست به دست میشود، زنانی که برای اولین بار توانستند بدون هراس از پلیس این کشور در خیابانهای شهرهایشان رانندگی کنند.
غیر از آن تصویر یک عقدنامه نیز برای مخاطبان ایرانی جذابیت یافته است؛ عکس نشان میدهد که زن در عقد ازدواج از همسرش خواسته تا یک دستگاه اتومبیل تولید سال ۲۰۱۷ برایش بخرد و به او اجازه تحصیل و کار بدهد. اینها نشانههای کوچکی هستند از آنچه در هفته گذشته بر زنان عربستانی گذشت. هفتهای که باحضور زنان در جشن ملی عربستان در ورزشگاهها آغاز شد، با صدور مجوز رانندگی زنان از سال ۲۰۱۸ ادامه یافت و با اجازه صدور فتوا برای زنان مفتی و دستور تدوین قانون حمایت از زنان در برابر تعرض جنسی به پایان رسید.
در شبکههای اجتماعی زنان ایرانی میگویند که زنان عربستانی در یک هفته به اندازه یک قرن جلو رفتهاند، پیشرفتی که آنگونه که محسن فرشیدی، روزنامه نگار و فعال برابریطلب ساکن آلمان میگوید یک شبه به دست نیامده است:«اولین تلاشهای زنان برای اعتراض به نابرابریهای اجتماعی که در واقع در عربستان وجود داشته، تقریبا به سه دهه گذشته بر میگردد.
اما این روند در ده سال گذشته با رشد شبکههای اجتماعی، شتاب خیلی بیشتری را به خودش گرفت و زنان عربستان وقتی بیشتر احساس کردند که دچار چه تبعیضهایی هستند، شروع به درست کردن کمپینهایی کردند که با حمایت گسترده جامعه بینالملل هم همراه بود. به طور مشخص از حدود هفت سال گذشته اولین زنان در عربستان خودشان فرمان را به دست گرفتند و با تمام خطراتی که نه تنها از سوی حاکمان این کشور، بلکه از سوی آن جامعه سنتی هم رو به رو بودند، خواستار این تغییر شدند.
اولین تلاشهای زنان برای اعتراض به نابرابریهای اجتماعی که در واقع در عربستان وجود داشته، تقریبا به سه دهه گذشته بر میگردد. اما این روند در ده سال گذشته با رشد شبکههای اجتماعی، شتاب خیلی بیشتری را به خودش گرفت و زنان عربستان وقتی بیشتر احساس کردند که دچار چه تبعیضهایی هستند، شروع به درست کردن کمپینهایی کردند که با حمایت گسترده جامعه بینالملل هم همراه بود.محسن فرشیدی، روزنامه نگار
در واقع تنها بحث رانندگی زنان نبوده که به همین ممنوعیت ختم شود. از جمله [موارد ممنوعیت،] قوانین مرتبط با کار، ازدواج، ترک کشور است که در تمامی آنها، زنان، احتیاج به حضور یک مرد دارند و آن مرد باید به آنها اجازه بدهند. ما برای این که بدانیم شکاف جنسیتی در آن جا تا چه اندازه گسترده است، کافیست بدانیم شمار بسیاری از زنان در عربستان حتی شناسنامه ندارند و برای اثبات هویت خودشان احتیاج به یک قیم دارند.»
با وجود همه تلاشهای فعالان زن عربستانی، مقاومت و حتی زندانی شدنشان، به نظر میرسد که قوانین محدود کننده در عربستان سعودی نیز مانند ایران، بر پایههای مذهبی استوار بوده است. پایههایی که اکنون در عربستان به سرعت در حال تغییر هستند. محمد جواد اکبرین در مقایسه رابطه میان حکومت عربستان و ایران با سیاستگذاران مذهبی دو کشور میگوید:«در نسبت میان قدرت و شریعت، تفاوت زیادی در ایران و عربستان وجود ندارد. من درباره شرعی بودن یا نبودن پارهای از احکام که الان دربارهاش بحث هست صحبت نمیکنم. درباره نسبت قدرت و شریعت صحبت میکنم. قدرت اگر بخواهد میتواند احکام شرعی را تغییر بدهد چه در ایران؛ چه در عربستان.
اگر در ایران روزگاری پارهای از احکام، حکمش حرمت بود و حتی به مرزهایش هم نمیشد نزدیک شد و تبعات داشت، بعدها دیدیم که وضعیت تغییر کرد. در این کشور بازی شطرنج جزو محرمات مسلم بود. اما قدرت آیت الله خمینی اقتضا کرد که وقتی ایشان حکم به حلیت شطرنج بدون قمار داد، این حکم سرنوشتش تغییر کرد. درباره موسیقی هم همین طور است.
درباره آرایش زنان در سینما هم همین اتفاق افتاد...پاره ای از احکام در ایران این سرنوشت را داشت. در عربستان هم مواردی که اگر تا مدتی پیش کسی به مرزهایش نزدیک میشد یا مرتکبش میشد، مثل رانندگی زنان، ممکن بود بازداشت بشود، الان قدرت حاکم آن را حلال و مُجاز اعلام میکند و بقیه فقها هم پشتش میایستند، همانطور که پشت آیت الله خمینی ایستادند. بعضی از احکامیکه ایشان صادر کرد نیز با قرائت رسمی از شریعت یا فتاوای رسمی که قبلا صادر شده بود، متفاوت بود. »
محسن فرشیدی اما تغییرات جاری در عربستان را تا حد زیادی متاثر از فشارهای بینالمللی میداند و میگوید:
«اتفاقی که الان در جامعه عربستان میافتد، این است که در کنار تلاشهای خود زنان برای این تغییرات، جامعه سنتی عربستان و حاکمیت عربستان هم آهسته آهسته به این تغییرات تن میدهد. اتفاقی که برای رانندگی زنان در عربستان افتاده را میتوانیم بخشی از سند ۲۰۳۰ و اصلاحاتی بزرگ در آن کشور بدانیم. این تغییرات در چند بخش، از جمله اقتصادی، نظامی، سیاسی و اجتماعی رخ داده است. آن جا که در سند ۲۰۳ به بخش اجتماعی میرسد، بزرگترین مشکل جامعه عربستان برای پیوستن بهتر به جامعه جهانی، بحث زنان است. در بسیاری از سازمانهای بین المللی هر جا نمایندههای عربستان وجود دارند به مسایل زنان اشاره شده و آنها ناگزیر هستند برای پیشرفت و چشم اندازی که در نظر دارند، بحث زنان را به هر شکلی حل بکنند.
براساس این سند، در حوزه اجتماعی، زنان به عنوان کسانی که برابر با مردان هستند، باید به حقوق اولیهشان برسند. اما مشکل این است که طبق یک سری نظرسنجی که در گذشته صورت گرفته، نزدیک به ۸۵ درصد طیف سنتی جامعه با این قوانین ضد زن همراه هستند. ما در عربستان یک بخش روحانیون تندرو و محافظه کار را داریم که قدرت سیاسی بالایی دارند و با احکامیکه میدهند میتوانند جلو تغییرات را سد کنند... »
سند ۲۰۳۰ و زنان ایران
در ایران اما طرح سند ۲۰۳۰ به سادگی عربستان رخ نداد. پیوستن ایران به این سند سازمان ملل، همزمان با دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد و موجی از اعتراضات را به همراه آورد تا جایی کهطلبههای زن را در شهرهای مشهد و قم به خیابانها کشاند.
حکومت ایران بسیار تلاش می کند در بعد مذهبی و ایدئولوژیک خودش را متفاوت نشان بدهد و از هویت اسلامیاش به هر قیمتی دفاع کند بنابراین در مقابل افکار عمومی بین المللی و یا در مقابل اسنادی که سازمانهای بین المللی منتشر می کنند مقاومت بیشتری می کند؛ به خصوص جناح محافظه کار حکومت و از جمله آقای خامنهای، به صورت چالش به این سندها نگاه میکنند تا این که در جهت رفع مشکلات داخلی باشند یا تلاش بکنند افکار عمومی خودشان را بهتر بفهمند.سعید پیوندی،جامعه شناس
مجموع فشارها به دولت حسن روحانی سبب شد تا پیش از کوچکترین پیشرفتی در اجرای سند، دولت عقبنشینی کرده و اعلام کند که مفاد آن را اجرا نخواهد کرد.
با این همه اجرای همین سند، که عربستان سعودی نیز اجرای آن را پذیرفته، سبب تغییراتی چشمگیر در حقوق زنان عربستانی شده است. از سعید پیوندی استاد دانشگاه در فرانسه میپرسم چگونه است که از میان دو کشور اسلامی که هر دو داعیه رهبری جهان اسلام را دارند، کشوری مثل عربستان، اجرای این سند را میپذیرد و کشور دیگری چون ایران به آن تن نمیدهد؟
سعید پیوندی پاسخ میدهد:«عربستان تلاش دارد به تدریج چهرهای را که بیرون از عربستان و در نزد افکار عمومی جهان وجود دارد، تغییر بدهد و تلاش کند با برخی اصلاحات و با دادن امتیاز به جامعه مدنی، به نوعی از عربستان چهره جدید و متفاوتی نسبت به آن چهره خشن سنتی گذشته، به وجود بیاورد. سندهای بینالمللی فرصتهای خوبی برای این کشور هستند که به این بهانه، با وجود مخالفتهای درونی، تلاش کند گامهای مثبتی در جهت اصلاحات اجتماعی بردارد.»
سعید پیوندی در مورد نگاه ایران به پیوستن به سند ۲۰۳۰ میگوید: «حکومت ایران بسیار تلاش می کند در بعد مذهبی و ایدئولوژیک خودش را متفاوت نشان بدهد و از هویت اسلامیاش به هر قیمتی دفاع کند بنابراین در مقابل افکار عمومی بین المللی و یا در مقابل اسنادی که سازمانهای بین المللی منتشر می کنند مقاومت بیشتری می کند؛ به خصوص جناح محافظه کار حکومت و از جمله آقای خامنهای، به صورت چالش به این سندها نگاه میکنند تا این که در جهت رفع مشکلات داخلی باشند یا تلاش بکنند افکار عمومی خودشان را بهتر بفهمند.»
از مقایسه تغییرات حقوقی زنان ایرانی و عربستانی میتوان دریافت که زنان ایرانی برای تغییر قوانینشان، راهی دشوار پیشرو دارند. راهی که به گفته محمد جواد اکبرین، دین پژوه ساکن فرانسه، اجتناب ناپذیر است: «من منکر این نیستم که مصالح سیاست خارجی عربستان و چه بسا پارهای از فشارهای حقوقی بین المللی این حکومت را وادار کرد که به بعضی از تغییرات تن بدهد اما چه کسانی این توقع را ایجاد کردند و این صدا را به جامعه بینالمللی رساندند که «ما داریم خفه میشویم، ما به این تغییرات نیاز داریم»؟ تا در وقت مبادا، دولت عربستان ببیند اگر میخواهد تصویر بهتری از خود به دنیا ارائه دهد، باید به این صداها جواب بدهد.رابطهای دو طرفه وجود دارد بین فعالیتهایی که این مدت زنان درعربستان برای احقاق حقوقشان انجام دادند و بستر را برای این اتفاقات آماده کردند و رابطه با جامعه بینالمللی در تحسین صورتش در دنیا. »