با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، بخش مهمی از افکار عمومی ایران امیدوار بود که راهکارها و وعدههای مندرج در برنامه او به کاهش قابل ملاحظه دشواریهای اقتصادی کشور منجر شود. حدود دو سال بعد، در تیر ماه ۱۳۹۴، امضای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) این امید را افزایش داد.
به رغم ناکامی دولت یازدهم در پایان دادن به تنگناهای اقتصادی، انتظار میرفت که با شروع دور دوم زمامداری حسن روحانی در مرداد ماه ۱۳۹۶، دست او برای انجام اصلاحات بنیادی با هدف خروج از بن بست ها باز تر شده باشد. «برجام» بخش مهمی از یخ تحریمهای هستهای را شکست، صادرات نفت به شرایط عادی بازگشت، هیاتهای اقتصادی خارجی راه تهران را در پیش گرفتند و، از همه مهم تر، رییس جمهوری برنامه اقتصادی منسجمی را در راستای انجام اصلاحات به کشور ارائه داد.
ولی در فاصلهای کوتاه بعد از آغاز کار دولت دوازدهم، امید هایی که به انجام تحول در اقتصاد ایران بسته شده بود، بار دیگر فرو ریخت. دور دوم زمامداری حسن روحانی در سکون فرو رفت و روز مرگی، جای اصلاحات را گرفت. از سوی دیگر تغییر بنیادی سیاست حکومت جمهوری خواه آمریکا در مورد «برجام»، بار دیگر ابهامهای بزرگی را بر فضای بین المللی اقتصاد ایران حاکم کرد.
شاخصهای کلان اقتصادی کشور، از نرخ رشد گرفته تا نرخ تورم و بازرگانی خارجی، امروز در چه وضعیتی هستند؟ بازارهای گوناگون کشور، از پول و سهام گرفته تا ارز و مسکن و طلا، چه تحولاتی را از سر میگذرانند؟ آیا انجام اصلاحات اقتصادی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران هنوز امکان پذیر است؟ فضای بین المللی اقتصاد ایران چگونه است و به کدام سو میرود؟
این ها، و پرسشهای دیگری از همین دست، امروز هم در محافل اقتصادی و کارشناسی مطرح هستند و هم در افکار عمومی. کاربران رادیو فردا نیز می توانند مشابه این پرسشها را با ما در میان بگذارند.
از فریدون خاوند تحلیلگر اقتصادی خواسته ایم به این پرسشها پاسخ دهد. در همان حال امیدواریم که این ابتکار زمینه انجام گفتگو میان کاربران رادیو فردا بر سر مهمترین مسایل اقتصادی ایران را فراهم بیآورد. پاسخ آقای خاوند به پرسش های شما ماه آینده منتشر می شود.