همزمان، هواداران اين دو نامزد معتقد بودند که نامزد برگزيده شان درهمان دور نخست به کاخ رياست جمهوری راه خواهد يافت و کار به دور دوم يا نهايی نخواهد کشيد. اما اين چنين نشد. کار به دور دوم کشيد. اين بار در انتخابات روز بيست و يکم نوامبر دو ويکتور، يانوکوويچ و يوشنکو تنها در برابر هم بودند. پيروزی يانوکوويچ به معنای حفظ اوضاع موجود و پيروزی يوشنکو به معنای دگرگونی بود.
سيزده سال از استقلال اوکرائين به دنبال فروپاشی اتحاد جماهير شوروی ميگذشت اما مردم اوکرائين مزه مردمسالاری و مساوات را هنوز نچشيده بودند.
مردم اوکرائين روز بيست و يکم نوامبر ۲۰۰۴ ميلادی در دور دوم انتخابات رياست جمهوری به پای صندوقهای رای رفتند.
نيروهای هوادار آزادی و مخالف حکومت و نظام اقتدارگرای اوکرائين، رنگ نارنجی، رنگ تبليغات انتخاباتی ويکتور يوشنکو، هوادار مردم سالاری و حقوق بشر و اصلاحات سياسی، مدنی و کلاً حقوقی را به عنوان نشانه برگزيده بودند تا خود را از صف مقابل، صف محافظه کاران و ادامۀ وضع موجود مشخص سازند.
اوکرائين به لرزه درآمد. کی يف، پايتخت، ناگهان به شهری انباشته از خيمه، چادر و کيسه خواب بدل شد. ساکنان اين کيسه خوابها، چادرها و خيمه ها، هوادران يوشنکو بودند که به تقلبات گسترده در انتخابات اعتراض داشتند.
بزودی ميدان نزالژنوستی NEZALEZHNOSTI يا ميدان استقلال در کی يف، که مردم اوکرائين از آن به اختصار با واژۀ فارسی ميدان ياد می کنند، به پايگاه معترضان بدل گشت. دو روز پس از دور دوم انتخابات، پانصد هزار تن در همين "ميدان" گرد آمدند. آنها که همگی جامۀ نارنجی يا شال گردنی نارنجی داشتند با پشتيبانی از ويکتور يوشنکو در برابر ستاد انتخاباتی او راه پيمايی کردند.
ديگر شهرهای بزرگ اوکرائين نيز شاهد راه پيمايی های مشابهی در هواداری از ويکتور يوشنکو بود.
خود ويکتور يوشنکو، پشتگرم از حمايت مردم در اعتراض به تقلبات گسترده در دور دوم انتخابات به عنوان رئيس جديد جمهوری اوکرائين در مجلس نيمه خالی آن کشور سوگند خورد. اين ادای سوگند ارزش قانونی نداشت اما هواداران يوشنکو می گويند: اگر کار به درگيريهای خشونت بار با حکومت وياران يانوکوويچ ميرسيد، مردم ميتوانستند به سوگند خوردن ويکتور يوشنکو، به عنوان رئيس جديد جمهوری اتکاء کنند و فعاليت در راه براندازی حکومت را رنگی قانونی بزنند.
همزمان مسئولان حکومتی در جنوب و شرق اوکرائين، پايگاه اصلی ويکتور يانوکوويچ، دست به يک رشته فعاليتهايی زدند که از آنها بوی تجزيه اوکرائين به مشام ميرسيد. ويکتور يوشنکو، برای رفع اين بحران گفتگوهايی را با لئونيد کوچما رئيس جمهوری که دوران رياستش رو به پايان بود آغاز کرد. اين گفتگوها سه روز پس از برگذاری دور دوم انتخابات به شکست و بن بست انجاميد.
لئونيد کوچما آشکارا ترجيح ميداد که ويکتوريانوکوويچ، متمايل به مسکو جايش را بگيرد نه ويکتوريوشنکوی هوادار غرب. با شکست اين گفتگو ها ويکتور يوشنکو از مردم خواست که رسماً انقلاب نارنجی را با تحصن در کوی و برزن و خيابانها آغاز کنند، دست به اعتصاب بزنند و دستگاههای دولتی را فلج کنند.
ويکتور يوشنکو تاکيد کرد که تنها با ياری تظاهرات انبوه و اعتصابات گسترده ميتوان حکومت را با واقعيت آشنا ساخت، اين واقعيت که نامزد نظام حاکم بر اوکرائين در انتخابات رياست جمهوری از نامزد مردم شکست خورده است. مردم هوادار آزادی، حقوق بشر و مردمسالاری بيدرنگ به اين خواست ويکتور يوشنکو گردن نهادند.
انقلاب نارنجی که در آغاز خيزابه هايی ناچيز بيش نبود، ناگهان سيمای کولاکی هر دم مهيب تر به خود گرفت.
در دنبالۀ رشته برنامه های ويژه انقلابهای بی خونريزی از همين کولاک مردمی بيشتر خواهيم گفت