خبرگزاری رویترز، در گزارشی، با استناد به منابع مطلع و نیز اطلاعاتی که از حمل و نقل دریایی به دست آورده است، میگوید صادرات روزانهٔ نفت ایران، به پایینترین حد در چند دهه گذشته رسیده است. به گفته این خبرگزاری در ماه گذشته، ایران توانسته کمتر از ۷۰۰ هزار بشکه نفت خام صادر کند، در حالیکه پیش از آغاز تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، صادرات نفت ایران، روزانه ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه بود.
در همینحال، قانونگذاران آمریکایی، هم اکنون در حال کار بر روی جزئیات طرحی هستند که هدف آن، قطع کامل صادرات نفت ایران است.
رادیو فردا در گفتوگو با مهرداد عمادی، استاد اقتصاد و کارشناس اقتصاد انرژی در لندن، نخست از او درباره میزان کاهش صادارت نفت ایران میپرسد:
عمادی: اگر ما به قراردادهای مستقیمی که ایران با کشورهایی که بزرگترین خریداران نفت این کشور هستند، بسته است نگاه کنیم، میبینیم که در چارچوب این قراردادها، این کاهش فروش دیده میشود.
در مورد یکی از قراردادها یک چیزی بین ۶۵ تا ۷۱ درصد کاهش فروش نفت از سوی ایران فقط در طول ۱۱۰ روز اخیر دیده میشود.
آیا میشود این گونه گفت که مشکلات فنی باعث کاهش تولید نفت است و کاهش صادرات نیز به خاطر تحریمها است؟
بله. به نظر من شاید این بهترین ارزیابی باشد از این نظر که در مورد تولید، این مسائل فنی است که ما را دچار اشکال کرده است و در مورد صادرات، محدود شدن توان تجاری ایران برای انتقال نفتی است که استخراج میکند.
اگر به هر دوی اینها نگاه کنیم، من تصور میکنم که در طول سه یا حتی چهار دهه اخیر این قدر تصویر برای صنعت نفت ایران تاریک و نگران کننده نبوده است.
اگر صادرات نفت ایران این گونه که رویترز میگوید و شما هم تایید میکنید به کمتر از ۷۰۰ هزار بشکه رسیده باشد، چیزی شبیه به دوران نخست وزیری محمد مصدق به نظر میرسد. آیا این مقدار صادرات نفت نسبت به آن زمان تفاوتها یا مشابهتهایی دارد؟
بله. شباهتش این است که در آن زمان هم یک چنین کاهش بسیار چشمگیری در فروش نفت ما اتفاق افتاد و ایران به خاطر محدود شدن توان اسکلهها نتوانست حتی قراردادهایی را که مستقیم بسته بود به سرانجام برساند.
صادرات روزانه ما در آن زمان به چه میزان رسیده بود؟
ما در بهترین دوران روزهای تاریک محاصره پالایشگاههایمان یک چیزی حدود ۵۳۰ تا ۵۴۰ هزار بشکه نفت برای صادرات از طریق اسکلهها خارج میکردیم. ولیکن یک مقدار هم ما قراردادهای صادرات غیر آبی داشتیم که مجموعا چیزی پایین تر از ۷۰۰ هزار بشکه در روز میشد.
یعنی چیزی شبیه به الان. ولی تفاوتهای این دوره با آن دوره چه هست؟
سه تفاوت خیلی مهم وجود دارد؛ یکی اینکه آن دوره فقط صنعت نفت ما که موضوع یک دعوای حقوقی بود بین بریتیش پترولیوم و ما، در آنجا دکتر مصدق نمایندگی ایران را بسیار بسیار پرتوان به پیش برد تا حق ایران را به رسمیت بشناساند. این مورد فقط در رابطه با نفت بود و در موارد دیگر محدودیتی برای ما وجود نداشت.
مورد دوم اینکه الان تمام حسابهای بانکی ما مسدود شده است در حالی که آن زمان این طور نبود و حتی در بانکهای انگلیسی که ایران دارای حساب بود، ایران به راحتی و بدون هیچ محدودیتی میتوانست از حسابش بهره برداری کند.
مورد سوم اینکه آن زمان نسبت به ایران زمینه بسیار مثبتی وجود داشت. از مصرگرفته تا هند، در اروپا و حتی در بریتانیا. یعنی آن زمان دعوای حقوقی ما را به عنوان خواست ملتی میدیدند که سالها و دههها تحت فشار بوده و اکنون میخواهد حق خودش را پس بگیرد.
این زمان متاسفانه ارزیابیها در مورد ایران چه در منطقه و چه در اروپا و سراسر دنیا بسیار بسیار منفی است. یعنی نگاهها به ایران به عنوان یک کشور نامطمئن و کشوری که در مذاکرات سیاسی اصلا شفافیت ندارد مطرح است و این مسئله انرژی هستهای برای ایران تبدیل به یک بار اضافه شده است.
همه اینها را که کنار هم میگذاریم به نظر من بزرگترین تفاوت این است که ما واقعا به معنای راستین در این چالش در دنیا تنها هستیم.
صحبتهایی در کنگره آمریکا مطرح شده است که از تابستان امسال نفت ایران به کلی تحریم و قطع شود. این ایده و بحثهایی که در این حوزه مطرح میشود، چگونه قرار است اجرایی شود؟ آیا شما در این زمینه اطلاعاتی دارید؟
چارچوب این طرح که حدود ۹ ماه پیش برای اولین بار مطرح شد این بود که تا پاییز سال ۲۰۱۳ تردد نفت ایران روی آب، غیرقانونی اعلام بشود و نفت ایران به طور کلی در سطح جهانی تحریم شود.
این بدان معناست که وقتی نفت تحریم شد، هیچ پالایشگاهی نمیتواند از آن استفاده کند، چون نفت تحریم شده هم همان کالای تحریم شده است و در صورت استفاده، شامل جریمههای آمریکا میشود و دوم اینکه هیچ شرکت بیمهای حاضر نخواهد شد نه تنها خود نفت خام را بلکه حتی مشتقات نفت و پالایشگاهی را که آن نفت در آن مورد استفاده قرار میگیرد بیمه کند.
این چارچوب را اگر کنار بگذاریم میبینیم که این پررنگترین و عمیقترین نوع محدودیتی است که تا به حال در مورد یک صنعت از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون در اقتصاد جهان دیده شده است.
در همینحال، قانونگذاران آمریکایی، هم اکنون در حال کار بر روی جزئیات طرحی هستند که هدف آن، قطع کامل صادرات نفت ایران است.
رادیو فردا در گفتوگو با مهرداد عمادی، استاد اقتصاد و کارشناس اقتصاد انرژی در لندن، نخست از او درباره میزان کاهش صادارت نفت ایران میپرسد:
عمادی: اگر ما به قراردادهای مستقیمی که ایران با کشورهایی که بزرگترین خریداران نفت این کشور هستند، بسته است نگاه کنیم، میبینیم که در چارچوب این قراردادها، این کاهش فروش دیده میشود.
در مورد یکی از قراردادها یک چیزی بین ۶۵ تا ۷۱ درصد کاهش فروش نفت از سوی ایران فقط در طول ۱۱۰ روز اخیر دیده میشود.
آیا میشود این گونه گفت که مشکلات فنی باعث کاهش تولید نفت است و کاهش صادرات نیز به خاطر تحریمها است؟
بله. به نظر من شاید این بهترین ارزیابی باشد از این نظر که در مورد تولید، این مسائل فنی است که ما را دچار اشکال کرده است و در مورد صادرات، محدود شدن توان تجاری ایران برای انتقال نفتی است که استخراج میکند.
اگر به هر دوی اینها نگاه کنیم، من تصور میکنم که در طول سه یا حتی چهار دهه اخیر این قدر تصویر برای صنعت نفت ایران تاریک و نگران کننده نبوده است.
اگر صادرات نفت ایران این گونه که رویترز میگوید و شما هم تایید میکنید به کمتر از ۷۰۰ هزار بشکه رسیده باشد، چیزی شبیه به دوران نخست وزیری محمد مصدق به نظر میرسد. آیا این مقدار صادرات نفت نسبت به آن زمان تفاوتها یا مشابهتهایی دارد؟
بله. شباهتش این است که در آن زمان هم یک چنین کاهش بسیار چشمگیری در فروش نفت ما اتفاق افتاد و ایران به خاطر محدود شدن توان اسکلهها نتوانست حتی قراردادهایی را که مستقیم بسته بود به سرانجام برساند.
صادرات روزانه ما در آن زمان به چه میزان رسیده بود؟
ما در بهترین دوران روزهای تاریک محاصره پالایشگاههایمان یک چیزی حدود ۵۳۰ تا ۵۴۰ هزار بشکه نفت برای صادرات از طریق اسکلهها خارج میکردیم. ولیکن یک مقدار هم ما قراردادهای صادرات غیر آبی داشتیم که مجموعا چیزی پایین تر از ۷۰۰ هزار بشکه در روز میشد.
یعنی چیزی شبیه به الان. ولی تفاوتهای این دوره با آن دوره چه هست؟
سه تفاوت خیلی مهم وجود دارد؛ یکی اینکه آن دوره فقط صنعت نفت ما که موضوع یک دعوای حقوقی بود بین بریتیش پترولیوم و ما، در آنجا دکتر مصدق نمایندگی ایران را بسیار بسیار پرتوان به پیش برد تا حق ایران را به رسمیت بشناساند. این مورد فقط در رابطه با نفت بود و در موارد دیگر محدودیتی برای ما وجود نداشت.
مورد دوم اینکه الان تمام حسابهای بانکی ما مسدود شده است در حالی که آن زمان این طور نبود و حتی در بانکهای انگلیسی که ایران دارای حساب بود، ایران به راحتی و بدون هیچ محدودیتی میتوانست از حسابش بهره برداری کند.
مورد سوم اینکه آن زمان نسبت به ایران زمینه بسیار مثبتی وجود داشت. از مصرگرفته تا هند، در اروپا و حتی در بریتانیا. یعنی آن زمان دعوای حقوقی ما را به عنوان خواست ملتی میدیدند که سالها و دههها تحت فشار بوده و اکنون میخواهد حق خودش را پس بگیرد.
این زمان متاسفانه ارزیابیها در مورد ایران چه در منطقه و چه در اروپا و سراسر دنیا بسیار بسیار منفی است. یعنی نگاهها به ایران به عنوان یک کشور نامطمئن و کشوری که در مذاکرات سیاسی اصلا شفافیت ندارد مطرح است و این مسئله انرژی هستهای برای ایران تبدیل به یک بار اضافه شده است.
همه اینها را که کنار هم میگذاریم به نظر من بزرگترین تفاوت این است که ما واقعا به معنای راستین در این چالش در دنیا تنها هستیم.
صحبتهایی در کنگره آمریکا مطرح شده است که از تابستان امسال نفت ایران به کلی تحریم و قطع شود. این ایده و بحثهایی که در این حوزه مطرح میشود، چگونه قرار است اجرایی شود؟ آیا شما در این زمینه اطلاعاتی دارید؟
چارچوب این طرح که حدود ۹ ماه پیش برای اولین بار مطرح شد این بود که تا پاییز سال ۲۰۱۳ تردد نفت ایران روی آب، غیرقانونی اعلام بشود و نفت ایران به طور کلی در سطح جهانی تحریم شود.
این بدان معناست که وقتی نفت تحریم شد، هیچ پالایشگاهی نمیتواند از آن استفاده کند، چون نفت تحریم شده هم همان کالای تحریم شده است و در صورت استفاده، شامل جریمههای آمریکا میشود و دوم اینکه هیچ شرکت بیمهای حاضر نخواهد شد نه تنها خود نفت خام را بلکه حتی مشتقات نفت و پالایشگاهی را که آن نفت در آن مورد استفاده قرار میگیرد بیمه کند.
این چارچوب را اگر کنار بگذاریم میبینیم که این پررنگترین و عمیقترین نوع محدودیتی است که تا به حال در مورد یک صنعت از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون در اقتصاد جهان دیده شده است.