جشنواره فیلم ونیز، قدیمیترین جشنواره فیلم جهان که به ۷۰ دوره برگزاریاش میبالد، از ۷۰ فیلمساز خواسته است تا فیلمی ۶۰ تا ۹۰ ثانیهای با موضوع «آینده سینما» بسازند، اگرچه بسیاری از این فیلمسازان از محدودیت موضوع گذر کردهاند و تنها فیلم کوتاهی با مضامین نامربوط ساختهاند که برخی از ۹۰ ثانیه هم بسیار فراتر رفته است. . حال حاصل این فیلمها در یک سانس دو ساعته در جشنواره امسال به نمایش درآمده است.
کیارستمی و لومیر
عباس کیارستمی که به گفته خودش به سینما نمیرود، فیلمی در ستایش خالقان سینما یعنی برادران لومیر ساخته است.
علاقه مندان سینمای کلاسیک حتماً یکی از اولین تصاویر تاریخ سینما را به یاد دارند که در آن فرذی پایش را روی شلنگ آب میگذارد و دیگری که از قطع شدن آب تعجب کرده است به شلنگ نگاه میکند و این لحظهای است که نفر اول پایش را از روی شلنگ برمی دارد و آب به صورت نفر دوم میپاشد.
کیارستمی همین صحنه را با موضوع آینده سینما بازسازی کرده است؛ دختر کوچکی پشت دوربین است و فرمان آغاز فیلمبرداری را به پدرش که بازیگر اوست میدهد. برادر دختر که دیگر بازیگر فیلم است، پایش را روی شلنگ میگذارد و همان اتفاقهای کمدی دوباره رخ میدهد تا دختر یا همان کارگردان فرمان کات میدهد.
کیارستمی به شکلی آینده سینما را در امتداد گذشته آن میبیند و در عین حال به خانگی شدن و کوچک تر شدن فیلمها اشاره دارد.
کیم کی دوک و مادرش
کیم کی دوک فیلمساز برجسته کرهای هم در فیلم کوتاهش به شکلی بر همین خانگی شدن سینما تاکید دارد.
او خودش در فیلم بازی میکند و با دوربیناش به دنبال مادرش است که از سوپرمارکت خرید میکند و غذا درست میکند.
این دو با هم غذا میخورند و کیم کی دوک رو به دوربین میگوید که این مادرم است و مادرش هم میگوید که او پسرش است.
فیلم با لبخندی از مادر به اتمام میرسد.
کیم کی دوک هم آینده سینما را در گرو همین دوربینهای دیجیتال کوچک میبیند که به طور روزمره از آن استفاده میشود، اما در عین حال قصد مرثیه سرایی برای سینما را هم ندارد.
نادری و مرثیهای برای گذشته
فیلم امیر نادری مرثیهای است برای سالهای از دست رفته سینما. او به فیلم خودش رجوع میکند: «آب، باد، خاک» و تکههایی از آن را در کنار حلقههای فیلم سی و پنج میلی متری و فریمهای مختلف هشت، ۱۶ٰ، ۳۵ و ۷۰ میلی متری قرار میدهد، در حالی که خودش با حسرت بر روی آنها دست میکشد.
اما نادری عنوانی را برای فیلم اش برگزیده که ظاهراً امیدوارانه است: «تسلیم نشو!»
شیرین نشاط و رزمناو پوتمکین
شیرین نشاط، هنرمند و فیلمساز ایرانی ساکن آمریکا هم که پیشتر در جشنواره ونیز تحسین شده بود، تکههایی از رزمناو پوتمکین و اکتبر ساختههای سرگئی آیزنشتاین را در کنار هم قرار میدهد تا در مفهومی انتزاعی، از در برابر مرگ ایستادن سینما بگوید.
در صحنه پلکان اودسا، یک زن، بچه تیر خورده را در برابر سربازان میگیرد و با قدرت حرکاتش آنها را به عقب می راند. شاید این بچه مجروح سینماست که نیاز به شیر زنی دارد که در برابر هجوم سربازان- پول و سرمایه؟- بایستد.
دیگران و آینده سینما
کاترین بریا سینماگر فرانسوی در کافهای در حال صحبت درباره سینماست؛ این که چقدر همه چیز در گرو پول است و سینما برده پول شده است. آن طرف تر چند جوان در حال صحبت با هم هستند که یکی دیگر از آنها سر میرسد و مشخص میشود که قصد دارند به سینما بروند. یکی میپرسد: «چه فیلمی؟» و دیگری جواب میدهد: «فیلمی از کاترین بریا»، اما او مخالفت میکند و میگوید که فیلمهای بریا سنگین هستند و ترجیح میدهد که فیلم سبکی را ببینند. بقیه هم قبول میکنند.
مرثیه سرایی بریا برای آینده سینما حداقل شکل روایت جذابی دارد، اما برخی خود شیفتهوار در مقابل دوربین ظاهر میشوند و درباره آینده سینما سخنرانی میکنند.
در مجموع غالب فیلمهای مجموعه بسیار ضعیفتر از حد انتظار تماشاگران بود. بسیاری از فیلمسازان شناخته شده اثر درخوری ارائه نکردهاند،از برناردو برتولوچی گرفته تا کلر دنی که در تصویری ثابت و نامفهوم یکی از بدترین فیلمهای این مجموعه را ارائه کرد و فیلمسازان متعدد ناشناخته دیگری که مشخص نیست به چه دلیل برای این مجموعه انتخاب شدهاند.
کیارستمی و لومیر
عباس کیارستمی که به گفته خودش به سینما نمیرود، فیلمی در ستایش خالقان سینما یعنی برادران لومیر ساخته است.
علاقه مندان سینمای کلاسیک حتماً یکی از اولین تصاویر تاریخ سینما را به یاد دارند که در آن فرذی پایش را روی شلنگ آب میگذارد و دیگری که از قطع شدن آب تعجب کرده است به شلنگ نگاه میکند و این لحظهای است که نفر اول پایش را از روی شلنگ برمی دارد و آب به صورت نفر دوم میپاشد.
کیارستمی همین صحنه را با موضوع آینده سینما بازسازی کرده است؛ دختر کوچکی پشت دوربین است و فرمان آغاز فیلمبرداری را به پدرش که بازیگر اوست میدهد. برادر دختر که دیگر بازیگر فیلم است، پایش را روی شلنگ میگذارد و همان اتفاقهای کمدی دوباره رخ میدهد تا دختر یا همان کارگردان فرمان کات میدهد.
کیارستمی به شکلی آینده سینما را در امتداد گذشته آن میبیند و در عین حال به خانگی شدن و کوچک تر شدن فیلمها اشاره دارد.
کیم کی دوک و مادرش
کیم کی دوک فیلمساز برجسته کرهای هم در فیلم کوتاهش به شکلی بر همین خانگی شدن سینما تاکید دارد.
او خودش در فیلم بازی میکند و با دوربیناش به دنبال مادرش است که از سوپرمارکت خرید میکند و غذا درست میکند.
این دو با هم غذا میخورند و کیم کی دوک رو به دوربین میگوید که این مادرم است و مادرش هم میگوید که او پسرش است.
فیلم با لبخندی از مادر به اتمام میرسد.
کیم کی دوک هم آینده سینما را در گرو همین دوربینهای دیجیتال کوچک میبیند که به طور روزمره از آن استفاده میشود، اما در عین حال قصد مرثیه سرایی برای سینما را هم ندارد.
نادری و مرثیهای برای گذشته
فیلم امیر نادری مرثیهای است برای سالهای از دست رفته سینما. او به فیلم خودش رجوع میکند: «آب، باد، خاک» و تکههایی از آن را در کنار حلقههای فیلم سی و پنج میلی متری و فریمهای مختلف هشت، ۱۶ٰ، ۳۵ و ۷۰ میلی متری قرار میدهد، در حالی که خودش با حسرت بر روی آنها دست میکشد.
اما نادری عنوانی را برای فیلم اش برگزیده که ظاهراً امیدوارانه است: «تسلیم نشو!»
شیرین نشاط و رزمناو پوتمکین
شیرین نشاط، هنرمند و فیلمساز ایرانی ساکن آمریکا هم که پیشتر در جشنواره ونیز تحسین شده بود، تکههایی از رزمناو پوتمکین و اکتبر ساختههای سرگئی آیزنشتاین را در کنار هم قرار میدهد تا در مفهومی انتزاعی، از در برابر مرگ ایستادن سینما بگوید.
در صحنه پلکان اودسا، یک زن، بچه تیر خورده را در برابر سربازان میگیرد و با قدرت حرکاتش آنها را به عقب می راند. شاید این بچه مجروح سینماست که نیاز به شیر زنی دارد که در برابر هجوم سربازان- پول و سرمایه؟- بایستد.
دیگران و آینده سینما
کاترین بریا سینماگر فرانسوی در کافهای در حال صحبت درباره سینماست؛ این که چقدر همه چیز در گرو پول است و سینما برده پول شده است. آن طرف تر چند جوان در حال صحبت با هم هستند که یکی دیگر از آنها سر میرسد و مشخص میشود که قصد دارند به سینما بروند. یکی میپرسد: «چه فیلمی؟» و دیگری جواب میدهد: «فیلمی از کاترین بریا»، اما او مخالفت میکند و میگوید که فیلمهای بریا سنگین هستند و ترجیح میدهد که فیلم سبکی را ببینند. بقیه هم قبول میکنند.
مرثیه سرایی بریا برای آینده سینما حداقل شکل روایت جذابی دارد، اما برخی خود شیفتهوار در مقابل دوربین ظاهر میشوند و درباره آینده سینما سخنرانی میکنند.
در مجموع غالب فیلمهای مجموعه بسیار ضعیفتر از حد انتظار تماشاگران بود. بسیاری از فیلمسازان شناخته شده اثر درخوری ارائه نکردهاند،از برناردو برتولوچی گرفته تا کلر دنی که در تصویری ثابت و نامفهوم یکی از بدترین فیلمهای این مجموعه را ارائه کرد و فیلمسازان متعدد ناشناخته دیگری که مشخص نیست به چه دلیل برای این مجموعه انتخاب شدهاند.