درحالیکه دولت اوباما سرگرم بررسی و ارزيابی سياست آمريکا در افغانستان است، دبير کل سازمان پيمان آتلانتيک شمالی، ناتو، میگويد: «برای شکست شبکههای تندرو که امنيت افغانستان را به مخاطره انداختهاند، بايد همکاری همه کشورهای همسايه افغانستان، از جمله ايران، را جلب کرد.»
ياپ دهوپ اسخفر، دبير کل ناتو، اولين مقام اروپایی است که آشکارا از گفتوگو با تهران و جلب همکاری جمهوری اسلامی سخن به ميان میآورد.
دبير کل ناتو که در انديشکده «برنامههای امنيتی و دفاعی» وابسته به اتحاديه اروپا و ناتو، در بروکسل سخن میگفت، با تأکيد به حل مسئله افغانستان با بهره گيری از راهکارهای عملگرايانه منطقهای، اظهار داشت : «ما بايد با همه کشورهای منطقه بر سر افغانستان و تأمين امنيت و ثبات اين کشور به گفتگو بنشينيم، از جمله پاکستان، هند ، روسيه و بهويژه ايران».
دبير کل ناتو اضافه کرد: «دولت اوباما قصد دارد تمرکز خود را از عراق به افغانستان مطعوف کند و با اعزام نيروهای بيشتر به اين کشور به همان نتيجه ای برسد که دولت بوش در عراق رسيد، يعنی کاهش خشونت و برقراری آرامش و ثبات نسبی . اما کشورهای اروپایی نبايد انتظار داشته باشند که دولت جديد آمريکا همه مسئوليتها را بهدوش بکشد زيرا نتيجه مطلوب در افغانستان هنگامی بهدست خواهد آمد که کشورهای اروپایی نيز کمکهای خود را با اعزام نيروهای بيشتر افزايش دهند».
در گذشته ، بسياری از کارشناسان و دانشگاهيان با تکيه به اين استدلال که برقراری امنيت در افغانستان در گرو ابتکارات ديپلماتيک، همکاریهای منطقهای و اجماع کشورهای همسايه افغانستان است ، از آمريکا و ناتو خواسته بودند که در اين راه گام بر دارد . اما دولت جرج بوش بهرغم گفتگو با پاکستان، هند و روسيه بر سر افغانستان ، با توصيف جمهوری اسلامی به عنوان يکی از کشورهای محور شرارت، از گفتگو با تهران خودداری کرد.
دولت اوباما
حال که باراک اوباما ، زمام امور امور آمريکا را بدست گرفته و دولت او به ارزيابی سياست اين کشور در افغانستان و خاورميانه نشسته است ، شماری بيشتری از سياستگزاران غربی میگويند که پيشرفت کار «ايساف » ( يعنی «نيروی بين المللی کمک به امنيت افغانستان») که وابسته به ناتو است، در گرو گفتگو با ايران میباشد.
در همين رابطه ، ژنرال ديويد پترايس، رئيس « فرماندهی مرکزی آمريکا » که حوزه مسئوليت او خاورميانه ، آسيای مرکزی ، افغانستان ، پاکستان و بخشی از شمال آفريقا را در برمیگيرد، سه هفته پيش، در اظهاراتی مشابه مدير کل ناتو، گفت : «پايان دادن به درگيری و نا آرامی در افغانستان به يک استراتژی منطقه ای نياز دارد و ايران مانند ديگر کشور های منطقه میتواند در شکل گيری اين استراتژی سهيم باشد».
اين افسر بلند پايه آمريکا که در «موسسه مطالعات صلح آمريکا» سخنرانی میکرد، با اشاره به ارسال اسلحه از ايران به گروههایی در افغانستان، گفت : «در دولت ايران کسانی هستند که میخواهند کار نيروهای ائتلاف در افغانستان را دشوارتر کنند».
پترايس در ادامه اظهار داشت: «ايران در رابطه با افغانستان با تضاد منافع روبرو است. از يک طرف میخواهد که افغانستان تحت کنترل نيروهای تندرو سنی مانند طالبان نباشد و از سوی ديگر مايل نيست مسئله توليد مواد مخدر در ايران حادتر شود.
نتيجه همکاری
لازم به ذکر است که اين نخستين بار نيست که آمريکا در رابطه با مسئله افغانستان دست ياری به سوی تهران دراز میکند. در سال ۲۰۰۱ ، پيش از حمله آمريکا به افغانستان، تهران و واشنگتن برای براندازی حکومت طالبان با هم همکاری کردند.
ايران که از سوی حکومت سنی و واپسگرای طالبان احساس خطر میکرد ، پيش از حمله آمريکا به افغانستان ، پشتيبان فعال ائتلاف شمال اين کشور بود.
ايدئولوژی و مذهب هيچگاه مانعی برای پيشبرد اهداف سياسی و راه اندازی جنگهای نيابتی جمهوری اسلامی عليه مخالفيناش، به ويژه آمريکا، نبوده است.
جدا از اظهارات ژنرال پترایس، شواهد آشکاری وجود دارد که گروههایی در ايران، احتمالاً سپاه پاسداران، اسلحه و مهمات و بمب های پيشرفته دست ساز در اختيار طالبان قرار داده اند تا عليه نيرو های ائتلاف، از جمله سربازان آمريکایی، بهکار گرفته شود.
حال که آمريکا و ناتو جلب همکاری ايران را برای حل معضل افغانستان مطرح کردهاند، اين کار در صورت عملی شدن ، میتواند رشته تدارکارت طالبان از طرف ايران را قطع کند و در عين حال اطلاعات بسيار مفيدی درباره افراد کليدی طالبان و القاعده در اختيار نيروهای ائتلاف در افغانستان قرار دهد.
اضافه بر اين، اگر سطح همکاری ايران بالا گيرد، آمريکا و ناتو میتوانند مسير تدارکاتی نيروهای مستقر در افغانستان را تغيير دهند و به جای استفاده از مسير نامطمئن پاکستان و تنگه خيبر از بنادر ايران، به ويژه چابهار، استفاده کنند.