جمعه ۲۵ ارديبهشت ماه، روز فردوسی، شاعر بزرگ ايرانيان و فارسی زبانان سراسر دنيا بود. روزی که به آن مناسبت از يک هفته پيش تا به حال در ايران جلسات و سخنرانیهای متعددی برگزار شده است.
به همين مناسبت در «جُنگ فرهنگی» راديو فردا با دکتر جليل دوستخواه همراه میشويم. دکتر دوستخواه از نويسندگان، پژوهشگران و شاهنامهشناسان برجسته ايرانی است که نيم قرن از عمرش را برای شناخت فردوسی و شاهنامه گذاشته و اگر چه ساليانی است که ساکن استراليا شده، اما همچنان پژوهشگر راه و انديشه شاعر ملی ايران است.
جليل دوستخواه: به اعتقاد من اگر تمام ۳۶۵ روز سال را هم به نام روز فرودسی بناميم کار زيادی نکرده ايم و کار سزاواری کرده ايم. بهخاطر اينکه فقط کسانی که به درستی و با مقياس گسترده با شاهنامه سرو کار داشتهاند میدانند که اين فرهيخته والا که نامش فردوسی است چه کرده است؟ و اگر او نبود و اين خويشکاری عظيم را نمی ورزيد آنوقت ما ايرانیها از ديدگاه فرهنگی تا چه اندازه فقير بوديم و چه اندازه دست و زندگیمان خالی بود. شاهنامه به راستی درياست.
چه کتابهايی در اين يکی دو سال اخير درباره فردوسی و شاهنامه منتشر شده است که شما خواندن آن را به دوستداران فردوسی پيشنهاد میکنيد؟
کم نيستند اين آثار. بهويژه مقاله های خوبی که در اين چند ساله منتشر شدهاند و من چند تايی را که به يادم میآيد معرفی میکنم و بقيه را به تارنمای «ايرانشناخت» حواله میدهم که در آنجا من غالب اين کتابها را که يا خودم نقدی بر آنها نوشتهام يا دستی بر آن داشتهام، معرفی کرده ام.
يکی کتاب خيلی ارزشمندی است از آقای دکتر مير جلال الدين کزازی، استاد دانشگاه تهران در شش مجلد به نام «نامه باستان». اين کتاب اتفاقا در حال حاضر در نمايشگاه تازه تهران هم عرضه شده است.بسيار مژده خوبی است و اين کتابی است که شاهنامه را تفسير و تحليل کرده است.
اما بايد پيش از اين کتاب از به پايان رسيدن کار ويرايش نهايی شاهنامه و انتشار آن هم در امريکا و هم در ايران خبر بدهم، يعنی شاهنامه به ويرايش استاد دکتر جلال خالقی مطلق، که خوشبختانه چاپ دوم آن در تهران به طور کامل از سوی بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و به هر حال اين اتفاق مهم و بسيار درخشانی بود که خوشبختانه در روزگار ما افتاد.
ما الان میتوانيم بگوييم در هزار سال گذشته از زمان فردوسی تا کنون هرگز هيچ متن شاهنامهای اين جور پاکيزه و ويراسته و نزديک به اصل وجود نداشته است.
کتاب دکتر محمود عباديان به نام «سنت و نوآوری در حماسه سرايی» هم کار درخشانی در زمينه شناخت شاهنامه است.
شما به اين نکته اشاره کرديد که در يکی دو سال اخير مقالات خوبی هم در زمينه شاهنامه پژوهی منتشر شده است، می توانم خواهش کنم برخی از اين مقالات را هم معرفی کنيد؟
بله . يک سری مقالاتی از اين دست توسط آقای خطيبی نوشته شده است و مقالات کليدی مهمی در مورد شناخت ريزهکاریهای شاهنامه است. پژوهشگر جوان و پويای ديگری به نام دکتر سجاد آيدنلو که استاد دانشگاه اروميه است و از ايشان کتاب «آفتابی در ميان سايه ای» هم منتشر شده است در اين خصوص مقالات خوبی تاليف کرده است.
در مورد نسخهی دکتر خالقی مطلق، اگر چه اين نسخه مورد تاييد بسياری از اساتيد شاهنامه پژوه از جمله خود شما از ابتدا و حتی پيش از انتشار قرار داشت، بعد از انتشار برخی از شاهنامه پژوهان ديگر بودند که انتقاداتی بر آن داشتند. آنها اگر چه اين نسخه را نسخه بسيار پاکيزه ای می دانند اما در عين حال معتقدند که نسخه فلورانس آنقدر که گفته شده قابل اتکا نيست. از جمله من بهخاطر دارم که دکتر جنيدی در اين باره مقالهای منتشر کرد.
بله . من هم در جريان همه اين مقالات و اظهار نظرها هستم . آقای دکتر جنيدی و دکتر قريب از شاخص ترين کسانی هستند که به کار استاد خالقی ايراداتی دارند.در ايراداتی که دوستان ما ـ که خودشان هم آدمها ی شايسته ای هستند و کارهای ارزشمندی هم ارائه کرده اند ـ آشفتگیهايی وجود دارد.
اين نکته که آنان به آن اشاره می کنند در صورتی میتوانست ايراد و اشکال باشد که آقای دکتر خالقی دست نوشته فلورانس را کامل و تمام و بی نقص میدانست و اساساً می گفت که من همه آن را عينا میآورم چون اين قديمیترين دستنوشتهای است که تا به حال به دست ما آمده و بنابر اين قديمیترين بايد صحيحترين هم باشد . اما دکتر خالقی هرگز همچنين تکيهای به نسخه فلورانس نکردهاند.
در خود متن ويراستاری شده بارها می بينيم که چيزی که در دست نوشت فلورانس وجود داشته ايشان در متن اصلی نياوردهاند برای اينکار هم دلايلی داشتهاند و دقتهايی مبذول کردهاند و آن را در پاورقی و پايين صفحه و پینوشتها قيد کرده اند و از دست نوشتههای ديگر که تاريخشان جديدتر از نسخه فلورانس است در متن اصلی آوردهاند.
به همين مناسبت در «جُنگ فرهنگی» راديو فردا با دکتر جليل دوستخواه همراه میشويم. دکتر دوستخواه از نويسندگان، پژوهشگران و شاهنامهشناسان برجسته ايرانی است که نيم قرن از عمرش را برای شناخت فردوسی و شاهنامه گذاشته و اگر چه ساليانی است که ساکن استراليا شده، اما همچنان پژوهشگر راه و انديشه شاعر ملی ايران است.
جليل دوستخواه: به اعتقاد من اگر تمام ۳۶۵ روز سال را هم به نام روز فرودسی بناميم کار زيادی نکرده ايم و کار سزاواری کرده ايم. بهخاطر اينکه فقط کسانی که به درستی و با مقياس گسترده با شاهنامه سرو کار داشتهاند میدانند که اين فرهيخته والا که نامش فردوسی است چه کرده است؟ و اگر او نبود و اين خويشکاری عظيم را نمی ورزيد آنوقت ما ايرانیها از ديدگاه فرهنگی تا چه اندازه فقير بوديم و چه اندازه دست و زندگیمان خالی بود. شاهنامه به راستی درياست.
چه کتابهايی در اين يکی دو سال اخير درباره فردوسی و شاهنامه منتشر شده است که شما خواندن آن را به دوستداران فردوسی پيشنهاد میکنيد؟
کم نيستند اين آثار. بهويژه مقاله های خوبی که در اين چند ساله منتشر شدهاند و من چند تايی را که به يادم میآيد معرفی میکنم و بقيه را به تارنمای «ايرانشناخت» حواله میدهم که در آنجا من غالب اين کتابها را که يا خودم نقدی بر آنها نوشتهام يا دستی بر آن داشتهام، معرفی کرده ام.
يکی کتاب خيلی ارزشمندی است از آقای دکتر مير جلال الدين کزازی، استاد دانشگاه تهران در شش مجلد به نام «نامه باستان». اين کتاب اتفاقا در حال حاضر در نمايشگاه تازه تهران هم عرضه شده است.بسيار مژده خوبی است و اين کتابی است که شاهنامه را تفسير و تحليل کرده است.
اما بايد پيش از اين کتاب از به پايان رسيدن کار ويرايش نهايی شاهنامه و انتشار آن هم در امريکا و هم در ايران خبر بدهم، يعنی شاهنامه به ويرايش استاد دکتر جلال خالقی مطلق، که خوشبختانه چاپ دوم آن در تهران به طور کامل از سوی بنياد دايره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و به هر حال اين اتفاق مهم و بسيار درخشانی بود که خوشبختانه در روزگار ما افتاد.
ما الان میتوانيم بگوييم در هزار سال گذشته از زمان فردوسی تا کنون هرگز هيچ متن شاهنامهای اين جور پاکيزه و ويراسته و نزديک به اصل وجود نداشته است.
کتاب دکتر محمود عباديان به نام «سنت و نوآوری در حماسه سرايی» هم کار درخشانی در زمينه شناخت شاهنامه است.
شما به اين نکته اشاره کرديد که در يکی دو سال اخير مقالات خوبی هم در زمينه شاهنامه پژوهی منتشر شده است، می توانم خواهش کنم برخی از اين مقالات را هم معرفی کنيد؟
بله . يک سری مقالاتی از اين دست توسط آقای خطيبی نوشته شده است و مقالات کليدی مهمی در مورد شناخت ريزهکاریهای شاهنامه است. پژوهشگر جوان و پويای ديگری به نام دکتر سجاد آيدنلو که استاد دانشگاه اروميه است و از ايشان کتاب «آفتابی در ميان سايه ای» هم منتشر شده است در اين خصوص مقالات خوبی تاليف کرده است.
در مورد نسخهی دکتر خالقی مطلق، اگر چه اين نسخه مورد تاييد بسياری از اساتيد شاهنامه پژوه از جمله خود شما از ابتدا و حتی پيش از انتشار قرار داشت، بعد از انتشار برخی از شاهنامه پژوهان ديگر بودند که انتقاداتی بر آن داشتند. آنها اگر چه اين نسخه را نسخه بسيار پاکيزه ای می دانند اما در عين حال معتقدند که نسخه فلورانس آنقدر که گفته شده قابل اتکا نيست. از جمله من بهخاطر دارم که دکتر جنيدی در اين باره مقالهای منتشر کرد.
بله . من هم در جريان همه اين مقالات و اظهار نظرها هستم . آقای دکتر جنيدی و دکتر قريب از شاخص ترين کسانی هستند که به کار استاد خالقی ايراداتی دارند.در ايراداتی که دوستان ما ـ که خودشان هم آدمها ی شايسته ای هستند و کارهای ارزشمندی هم ارائه کرده اند ـ آشفتگیهايی وجود دارد.
اين نکته که آنان به آن اشاره می کنند در صورتی میتوانست ايراد و اشکال باشد که آقای دکتر خالقی دست نوشته فلورانس را کامل و تمام و بی نقص میدانست و اساساً می گفت که من همه آن را عينا میآورم چون اين قديمیترين دستنوشتهای است که تا به حال به دست ما آمده و بنابر اين قديمیترين بايد صحيحترين هم باشد . اما دکتر خالقی هرگز همچنين تکيهای به نسخه فلورانس نکردهاند.
در خود متن ويراستاری شده بارها می بينيم که چيزی که در دست نوشت فلورانس وجود داشته ايشان در متن اصلی نياوردهاند برای اينکار هم دلايلی داشتهاند و دقتهايی مبذول کردهاند و آن را در پاورقی و پايين صفحه و پینوشتها قيد کرده اند و از دست نوشتههای ديگر که تاريخشان جديدتر از نسخه فلورانس است در متن اصلی آوردهاند.