تیبی گالیس، مدیرموسسه صلح و آشتی آشویتس است؛ مؤسسه ای در نیویوریک که هدفش پیشگیری از نسلکشی است. وی در گفتوگو با رادیو فردا میگوید انکار نسلکشی، به دنبال نسلکشی میآید و روشی است که این اقدام را در جهان همچنان زنده نگاه میدارد:
رادیو فردا: هدف اصلی موسسه شما این است که جلوی جنگ و جدالی را که به نسلکشی ختم میشود بگیرد. چگونه می توانیم بگوییم که یک مناقشه میتواند به نسلکشی بیانجامد؟ آیا نمونهای را میتوانید ذکر کنید؟ موسسه شما چه ابزارهایی برای جلوگیری از بروز این نوع مناقشات در اختیار دارد؟
به باور ما نسل کشی یک روند طولانی مدت است. از همین رو ما بر این باوریم که پیش از آنکه تعدادی از مردم قربانی نسلکشی شوند، میتوان جلوی این اقدام را گرفت. نسل کشی را میتوان در نطفه خاموش کرد؛ زمانی که گروه های مردم مورد هجوم اعمال تبعیض آمیز قرار میگیرند و یا حتی در مرحله پس از آن و زمانی که طراحان اصلی در تدارک نسلکشی هستند. جلوگیری از نسلکشی نتایج خارقالعادهای به همراه نخواهد داشت، تنها این امکان را میدهد که جامعه به روال معمول خود به حیات خود ادامه دهد.
ما معتقدیم برای پیشگیری از نسلکشی باید رهبران بالقوه این اقدام، از جمله ماموران و صاحب منصبان رده متوسط دولت، افسران رده میانی ارتش و دانشگاهیان نظامی، روشهای جلوگیری از نسلکشی را بیاموزند و از نحوه پیوند نسلکشی با سمتهای شغلی خود آگاه باشند. ما این کار را در بیشتر مواقع از طریق برگزاری سمینار انجام میدهیم. شرکت کنندگان در این سمینارها با متخصصان روشهای جلوگیری از نسلکشی به بحث و گفتوگو مینشینند. به باور ما از این طریق شرکت کنندگان در سمینارها، میآموزند پیشگیری از نسلکشی را بخشی از وظیفه و شغل خود بدانند و به افرادی بپیوندند که خود را وقف این هدف کردهاند و به ما در پرهیز از واقعه دهشتناکی که امکان دارد به وقوع بپیوندد یاری میرسانند.
من فکر میکنم که جامعه جهانی در گذشته بارها در جلوگیری از نسلکشی ناموفق بودهاست، بهترین نمونهای که پیش رو داریم، کشتار در رواندا است.
بااینحال به نظر من به تازگی جامعه جهانی بیش از گذشته نسبت به این روند آگاه شده است و از اینلحاظ ما بسیار از همکاری با دفتر آقای فرانسیس دنگ، مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور جلوگیری از نسلکشی خرسندیم. کار آنها در زمینه ایجاد یک چارچوب برای ایجاد سیاستهای پیشگیری از نسلکشی بسیار ثمربخش بوده و ما نیز از این روشها در فعالیتهای خود استفاده میکنیم. با این همه باید بگویم که میزان تمایل سازمان ملل به وارد شدن به عرصه عملی در زمینه جلوگیری از نسلکشی، مسئلهای است که در شرایط بحرانی میتوان آن را ارزیابی کرد.
سازمان ما، تعریف سازمان ملل از نسلکشی را مرجع قرار میدهد، البته ما در فعالیتهای خود و بسته به زمان و مکان، تعاریف دیگری را نیز به کار میگیریم؛ به عنوان مثال، تعریف پروفسور هارف از نسلکشی. بنابراین، با توجه به تعریفی که برای نسلکشی ارائه میشود میتوان در صد سال گذشته از چهار تا ۷۰ مورد نسلکشی را برشمرد.
بااینحال باید به یاد داشته باشیم که بحث پیرامون تعریف اصطلاح نسلکشی لزوما به عمل و جلوگیری عملی از نسلکشی ختم نمیشود و هدف ما جلوگیری است. از همینرو در بیشتر مواقع ما با اینسوال روبرو نمیشویم که آیا این واقعه نسلکشی تلقی میشود یا نه، بلکه به این میاندیشیم که آیا زمینه برای اقداماتی که به نسلکشی ختم خواهد شد فراهم است یا خیر.
من فکر میکنم که منکران هر نوع نسلکشی میتوانند انگیزههای گوناگونی داشته باشند و همچنین در این زمینه با نظر گرِگ استانتون نیز موافقم که انکار نسل کشی، یک گام پس از نسلکشی است و روشی است که نسلکشی را در جهان همچنان زنده نگاه میدارد.
ما معتقدیم که نسل کشی یک روند است و میتوان جلوی آن را در همان گامهای آغازین گرفت. در هر شرایطی که افرادی به انکار نسلکشی میپردازند، که متأسفانه در جهان امروز نمونههای بسیاری از این افراد را میتوان یافت، لازم است که با دقت و سیاست خاصی با این افراد برخورد کرد.
مخاطبان عمده ما مردمی هستند که می توانند از خلال فعالیتهایشان بر سیاستهای بازدارنده در این زمینه تأثیر گذار باشند و به ما در پیشگیری موثر از نسلکشی یاری برسانند. به طور معمول ما با مقامات دولتی، ارتشی و آموزگاران و استادان سر و کار داریم. هدف ما این است که برنامههایی را نیز برای رسانهها در نظر بگیریم و در آینده گروههای دیگری را نیز به همکاری بخوانیم. ما معتقدیم که همهکس در پیشگیری از از نسلکشی میتواند مفید واقع شود و جوامع ما باید بیش از گذشته بر این مسئله تمرکز کنند.
به نظر من هر دوی این نگرشها همچنان زنده هستند و به روشهای گوناگون در اروپا و سایر قارهها حضور دارند. این گونه موارد نفرت را نباید سلسله مراتبی دانست و مؤسسه ما هر دوی این نگرش را به شدت خطرناک میداند و با هر دوی آنها به مقابله میپردازد.
رادیو فردا: هدف اصلی موسسه شما این است که جلوی جنگ و جدالی را که به نسلکشی ختم میشود بگیرد. چگونه می توانیم بگوییم که یک مناقشه میتواند به نسلکشی بیانجامد؟ آیا نمونهای را میتوانید ذکر کنید؟ موسسه شما چه ابزارهایی برای جلوگیری از بروز این نوع مناقشات در اختیار دارد؟
به باور ما نسل کشی یک روند طولانی مدت است. از همین رو ما بر این باوریم که پیش از آنکه تعدادی از مردم قربانی نسلکشی شوند، میتوان جلوی این اقدام را گرفت. نسل کشی را میتوان در نطفه خاموش کرد؛ زمانی که گروه های مردم مورد هجوم اعمال تبعیض آمیز قرار میگیرند و یا حتی در مرحله پس از آن و زمانی که طراحان اصلی در تدارک نسلکشی هستند. جلوگیری از نسلکشی نتایج خارقالعادهای به همراه نخواهد داشت، تنها این امکان را میدهد که جامعه به روال معمول خود به حیات خود ادامه دهد.
ما معتقدیم برای پیشگیری از نسلکشی باید رهبران بالقوه این اقدام، از جمله ماموران و صاحب منصبان رده متوسط دولت، افسران رده میانی ارتش و دانشگاهیان نظامی، روشهای جلوگیری از نسلکشی را بیاموزند و از نحوه پیوند نسلکشی با سمتهای شغلی خود آگاه باشند. ما این کار را در بیشتر مواقع از طریق برگزاری سمینار انجام میدهیم. شرکت کنندگان در این سمینارها با متخصصان روشهای جلوگیری از نسلکشی به بحث و گفتوگو مینشینند. به باور ما از این طریق شرکت کنندگان در سمینارها، میآموزند پیشگیری از نسلکشی را بخشی از وظیفه و شغل خود بدانند و به افرادی بپیوندند که خود را وقف این هدف کردهاند و به ما در پرهیز از واقعه دهشتناکی که امکان دارد به وقوع بپیوندد یاری میرسانند.
- آیا به نظر شما سازمانهای جهانی مانند سازمان ملل قادر نیستند مناقشاتی را که به نسلکشی میانجامد بشناسند؟
من فکر میکنم که جامعه جهانی در گذشته بارها در جلوگیری از نسلکشی ناموفق بودهاست، بهترین نمونهای که پیش رو داریم، کشتار در رواندا است.
بااینحال به نظر من به تازگی جامعه جهانی بیش از گذشته نسبت به این روند آگاه شده است و از اینلحاظ ما بسیار از همکاری با دفتر آقای فرانسیس دنگ، مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور جلوگیری از نسلکشی خرسندیم. کار آنها در زمینه ایجاد یک چارچوب برای ایجاد سیاستهای پیشگیری از نسلکشی بسیار ثمربخش بوده و ما نیز از این روشها در فعالیتهای خود استفاده میکنیم. با این همه باید بگویم که میزان تمایل سازمان ملل به وارد شدن به عرصه عملی در زمینه جلوگیری از نسلکشی، مسئلهای است که در شرایط بحرانی میتوان آن را ارزیابی کرد.
- چه زمانی یک کشتار جمعی را می توان نسلکشی نامید؟ چند مورد از این موارد را در صد سال گذشته میتوان نام برد؟
سازمان ما، تعریف سازمان ملل از نسلکشی را مرجع قرار میدهد، البته ما در فعالیتهای خود و بسته به زمان و مکان، تعاریف دیگری را نیز به کار میگیریم؛ به عنوان مثال، تعریف پروفسور هارف از نسلکشی. بنابراین، با توجه به تعریفی که برای نسلکشی ارائه میشود میتوان در صد سال گذشته از چهار تا ۷۰ مورد نسلکشی را برشمرد.
بااینحال باید به یاد داشته باشیم که بحث پیرامون تعریف اصطلاح نسلکشی لزوما به عمل و جلوگیری عملی از نسلکشی ختم نمیشود و هدف ما جلوگیری است. از همینرو در بیشتر مواقع ما با اینسوال روبرو نمیشویم که آیا این واقعه نسلکشی تلقی میشود یا نه، بلکه به این میاندیشیم که آیا زمینه برای اقداماتی که به نسلکشی ختم خواهد شد فراهم است یا خیر.
- چه انگیزهای سبب می شود که تجدیدنظر طلبان، وقایع هولوکاست و آشویتس را انکار کنند؟ چه چیزی آنها را متحد میکند؟
من فکر میکنم که منکران هر نوع نسلکشی میتوانند انگیزههای گوناگونی داشته باشند و همچنین در این زمینه با نظر گرِگ استانتون نیز موافقم که انکار نسل کشی، یک گام پس از نسلکشی است و روشی است که نسلکشی را در جهان همچنان زنده نگاه میدارد.
- به نظرشما در جهان ما امروز چه مناقشهای قابلیت تبدیل شدن به نسلکشی را دارد؟
ما معتقدیم که نسل کشی یک روند است و میتوان جلوی آن را در همان گامهای آغازین گرفت. در هر شرایطی که افرادی به انکار نسلکشی میپردازند، که متأسفانه در جهان امروز نمونههای بسیاری از این افراد را میتوان یافت، لازم است که با دقت و سیاست خاصی با این افراد برخورد کرد.
- مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ افراد رسانه، مردم یا سیاستمداران؟
مخاطبان عمده ما مردمی هستند که می توانند از خلال فعالیتهایشان بر سیاستهای بازدارنده در این زمینه تأثیر گذار باشند و به ما در پیشگیری موثر از نسلکشی یاری برسانند. به طور معمول ما با مقامات دولتی، ارتشی و آموزگاران و استادان سر و کار داریم. هدف ما این است که برنامههایی را نیز برای رسانهها در نظر بگیریم و در آینده گروههای دیگری را نیز به همکاری بخوانیم. ما معتقدیم که همهکس در پیشگیری از از نسلکشی میتواند مفید واقع شود و جوامع ما باید بیش از گذشته بر این مسئله تمرکز کنند.
- سالهاست که در اروپا هستید؛ از یوگسلاوی سابق گرفته تا بلژیک. برخی بر این باورند که یهودستیزی جایش را به اسلام هراسی داده است. آیا این دیدگاه به باور شما درست است؟
به نظر من هر دوی این نگرشها همچنان زنده هستند و به روشهای گوناگون در اروپا و سایر قارهها حضور دارند. این گونه موارد نفرت را نباید سلسله مراتبی دانست و مؤسسه ما هر دوی این نگرش را به شدت خطرناک میداند و با هر دوی آنها به مقابله میپردازد.