اگر ایران امروز را با ایران در دهههای پنجاه و شصت خورشیدی از حیث الگوهای رفتار جنسی مقایسه کنیم تفاوتها بارز و آشکار میشوند. جوانان امروزی به راحتی در بارهٔ ابزارها و روشهای پیشگیری بارداری سخن میگویند؛ با روشهای متکثر آمیزش جنسی و ارضای جنسی آشنا هستند؛ بسیاری از دختران و پسران دوست پسر یا دوست دختر دارند؛ و اکثر افراد با روشهای گوناگون ارتباطگیری موفق با جنس مخالف آشنا هستند.
تلفن همراه و اینترنت نیز راه را برای ارتباطگیری بسیار آسان ساختهاست و جداییهای جنسیتی صرفاً به کار ممانعت از دیدار در فضای عمومی میآیند و نه دیدار در محیطهای خصوصی. تعداد دختران و پسرانی که بدون ازدواج با هم زندگی میکنند (همباشی یا ازدواج سفید) مرتباً رو به افزایش بودهاست.
امروز بسیاری از دختران و پسران به صورت باکره وارد رابطهٔ ازدواج نمیشوند و در چارچوب ازدواج نیز همه از یک الگوی آمیزش جنسی تبعیت نمیکنند. روشهای نوین ترمیم باکرگی مشکل دخترانی را که میخواهند باکره بنمایند حل کردهاست. بسیاری این تفاوتها در متن روابط جنسی نسلهای تازه به چشم میخورند گرچه مطالعاتی که دقیقاً این تحولات را اندازه بگیرد انجام نشدهاست و انجام آنها در ایران نیز بسیار دشوار است. در این نوشته به بسترها و زمینههایی که به این تحولات انجامیده اشاره میکنم.
گذار از خانواده
نسل امروز دیگر به خانواده به عنوان تنها مجرای ارضای غرائز جنسی نگاه نمیکند. کارشناس امور زنان و دبیر کارگروه دختران معاونت امور زنان ریاست جمهوری میگوید: «گفته میشود دختران توقعشان بالا رفته و تمایلی به ازدواج ندارند؛ اتفاقاً در میان افراد دانشگاهی که با آنها ارتباط داریم، دختران تمایل زیادی دارند ازدواج کنند اما به نوعی خواستگار وجود ندارد و خانمها میگویند که آقایان به آنها بیشتر پیشنهاد دوستی و روابط نامشروع میدهند.» (قانون، ۱۸ آبان ۱۳۹۴)
این وضعیت که شیوع بسیاری در میان جوانان این نسل دارد بیانگر این نکته است که نیازهای جنسی جوانان و میانسالان ایرانی عمدتاً در چارچوب خانواده برآورده نمیشود. یک بخش آن در برابر رایانه، بخشی دیگر در روابط آزاد میان افراد و بخش دیگر در بازار تنفروشی تأمین میشود. علت اصلی پرهیز از تشکیل خانواده بیکاری بسیار شایع در میان جوانان یا درآمد بسیار اندک کسانی است که حتی شغل دارند.
یک بررسی که در نیمهٔ دههٔ هشتاد خورشیدی انجام شد نشان داد که «شش هزار و ۵۳ زن خیابانی در کل کشور زندانی بودند و دختران میان ۱۲ تا ۲۵ سال بیشترین آنها را تشکیل میدادند.» (تابناک، ۲۶ شهریور ۱۳۸۸) رقم تخمینی آمار زنان کارگر جنسی نیز ۳۰۰ هزار داده شدهاست. (همانجا) اگر هر کارگر جنسی به طور متوسط روزانه به ۵ تا ۱۰ مشتری خدمات بدهد تعداد افرادی که روزانه از این بازار استفاده میکنند به چیزی حدود ۱٫۵ تا ۳ میلیون نفر میرسد.
گذر از سن ازدواج
آنچه این تحول را ناگزیر کرده تعداد میلیونی پسران و دختران و مردان و زنانی است که هیچ چشماندازی برای ازدواج ندارند. در سال ۸۵ مجموعاً ۱۱ میلیون و ۷۹۰ هزار نفر خانم و آقا در سن ازدواج قرار داشته و هرگز ازدواج نکرده بودند که از این تعداد ۵ میلیون و ۲۱۰ هزار آقا و ۶ میلیون و ۵۸۰ هزار خانم بودند. در سال ۱۳۹۳ تعداد آقایان در سن ازدواج افزایش و تعداد خانمهای این طیف کاهش یافت.
آقایان در سن ازدواج کشور با طیف سنی ۲۰ تا ۳۴ شامل ۱۲ میلیون و ۷۰ هزار نفر میشوند که از این تعداد پنج میلیون و ۵۷۰ هزار نفر هرگز ازدواج نکردهاند؛ بنابراین ۴۶ درصد آقایان در سن ازدواج کشور هرگز ازدواج نکردهاند. همچنین خانمهای در سن ازدواج کشور با طیف سنی ۱۵ تا ۲۹ سال شامل ۱۱ میلیون و ۷۹۰ هزار نفر میشوند، از این تعداد ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار خانم هرگز ازدواج نکردهاند.
طیف سنی بعد از ۳۴ سال برای آقایان و پس از ۲۹ سال برای خانمها تا سن ۵۰ سالگی کسانی را در بر میگیرد که از سن ازدواج گذر کردهاند و بخت و شوق ازدواج برای آنها بسیار اندک است. در سال ۹۳، تعداد ۳۲۰ هزار نفر از آقایان از سن متعارف ازدواج در کشور عبور کرده و در معرض ورود به سن تجرد قطعی قرار داشتند. ۹۸۰ هزار خانم نیز در سن خطر تجرد قطعی قرار داشتند و تعداد خانمها از این جهت تقریباً ۳ برابر آقایان بود.
از مردان در حال گذار به ۳۴ سالگی و زنان در حال گذار به ۲۹ سالگی که جمعیتی حدود ۱٫۳ میلیون نفر دارند و میلیونها نفری که این سنین را بدون ازدواج رد کردهاند نمیتوان انتظار داشت که بدون روابط جنسی زندگی کنند و حتماً چنین نیست. همچنین عدم توازن جمعیتی میان زنان و مردان مانع از انتظار این نکته است که مردان روابط جنسی محدود به یک زن (خارج از ازدواج) داشته باشند.
گذر از تابوی طلاق
روند کاهش ازدواج و افزایش طلاق روندی رو به رشد در دههٔ گذشته بودهاست. نسبت طلاق به ازدواج در دهه گذشته بیشتر از سه برابر افزایش یافتهاست. در سال ۱۳۸۵ نسبت ازدواج به طلاق در کشور حدود ۱۰ به یک بود اما در سالهای اخیر این نسبت به حدود ۳ به ۱ در شهرهای بزرگ و ۵ به یک در مناطق روستایی رسیدهاست.
این روند هیچگاه متوقف نشدهاست. در سال ۱۳۹۳ ازدواج نسبت به سال ۹۲ کاهش ۶٫۵ درصدی و طلاق رشد ۵٫۵ درصدی داشتهاست. در ۹ ماهه سال ۱۳۹۴، ۱۲۰ هزار و ۲۴۰ واقعه ازدواج رخ داده که نسبت به سال قبل ۳٫۴ درصد کاهش داشتهاست و ۱۲۲ هزار و ۳۴۰ طلاق نیز به ثبت رسیده که ۴٫۲ درصد افزایش داشتهاست. این بدین معنی است که تعداد ازدواج و طلاق در ایران نه تنها به هم نزدیک شده بلکه طلاق ازدواج را نیز رد کردهاست. سه استانی که از رشد بیشتری در ثبت طلاق روبرو بودند به ترتیب استان کرمان با ۳ هزار و ۷۳۱ مورد، کهگیلویه و بویراحمد با هزار و ۹۴ مورد و سیستان و بلوچستان با هزار و ۳۸۱ مورد بوده که به ترتیب از رشد ۴۹٫۸ درصدی، ۴۰٫۱ درصدی و ۳۲٫۳ درصدی برخوردار بودهاند (مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال، مهر ۶ دی ۱۳۹۴)
زنان و مردانی که از یکدیگر جدا میشوند به سادگی نمیتوانند دوباره ازدواج کنند و راه ریاضت جنسی نیز در پیش نمیگیرند. همین امر موجب روابط جنسی آزادتر در بیرون از چارچوب خانواده میشود. البته مردان ازدواج کردهٔ متمول از این موقعیت برای ازدواج مجدد یا ازدواج موقت بهره میگیرند.
بالا رفتن سن ازدواج
درصد اندکی از جوانان که در سنین ۱۸ تا ۲۵ سالگی ازدواج میکردند اکنون کوچکتر و کوچکتر میشود. سن میانگین ازدواج نیز در سالهای اخیر پیوسته افزایش یافتهاست. بر اساس یافتههای مرکز آمار ایران، میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان از ۲۴٫۱ سال در سال ۱۳۵۵ به ۲۶٫۷ سال در سال ۱۳۹۰ رسید و برای زنان از ۱۹٫۷ سال به ۲۳٫۴ سال طی این دوره رسیدهاست.
اما جوانان امروز ایرانی بر خلاف سال ۵۵ در معرض انواع تجربههای جنسی قرار میگیرند. اینترنت و ماهواره و امکان انتقال آسان فیلم بر روی اسدی یا فلش درایو راه حکومت و خانواده را بر روی جلوگیری از این تجربهها بستهاست. از این جهت نیاز به روابط جنسی و یافتن روشهای ارضای آن از همان سنین ۱۵ و ۱۶ سالگی آغاز میشود و حتی برای کسانی که ازدواج میکنند این نیاز در حدود یک دهه باید بدون داشتن همسر و خانواده برطرف شود.
ریاضتکشی در میان جوانان امروز ایرانی که اکثراً زندگیباور و لحظهباور شدهاند امری است بسیار کمیاب. از این جهت روابط آزاد جنسی میان آنها بهویژه از زمان پا گذاشتن به عرصهٔ دانشگاه و محیط کار امری است بسیار رایج. تلاش بیوقفهٔ حکومت برای جداسازی جنسیتی و کاستن از حضور اجتماعی زنان تا حدی ناشی مستأصل شدن آن در برابر این نیاز گسترده است.