انتخابات ریاست جمهوری گذشته، در سال ۹۲، در شرایطی برگزار شد که نامزدهای آن انتخابات، با ایرانی مواجه بودند که یکی از مهمترین دغدغههای روزمرهاش مشکلات اقتصادی بود. مشکلاتی که در آن زمان با توجه به تشدید تحریمهای بینالمللی در رابطه با برنامه هستهای ایران، شکلی پیچیدهتر به خود گرفته بود.
از همین رو هم یکی از بحثهای داغ مبارزات انتخاباتی و مناظرات تلویزیونی در سال ۹۲، معطوف به موضوعی شد که به جای فضای داخلی ایران، سیاست خارجی این کشور را در بر میگرفت. حسن روحانی رئیس جمهوری کنونی هم از این قاعده مستثنی نبود. او که در سالهای اولیه پرونده هستهای ایران، مذاکرهکننده ارشد با قدرتهای جهانی بود، حال به صحنه انتخابات ریاست جمهوری قدم گذاشته بود و میگفت آمده است تا بحران پیرامون برنامه هستهای ایران را خاتمه دهد.
حسن روحانی در سال ۱۳۹۲: «توسعه اینطور به دست نمیآید که یک پیچ را درست کنیم، بعد کارخانه توسعه به دلیل یک پیچ بخوابد. باید پیچ درست شود، کل کارخانه هم حرکت کند. این خیلی تدبیر میخواهد. ما راه حل این را در برنامه دولت تدبیر و امید داریم که چگونه با هزینه کمتر بتوانیم توسعه را ادامه دهیم، بتوانیم فناوری را حفظ کنیم، و بتوانیم انشاالله تحریم را بشکنیم. البته این بحث یک ماه و دو ماه نیست، آنهایی که میگویند ما اگر رئیس جمهور شدیم، چند ماه بعد تحریم را میشکنیم، شاید ندانند دنیای امروز چقدر پیچیده است؛ ولی باید تحریم را بشکنیم و این کار شدنی است و برای این کار ما نیاز به وحدت و اجماع داریم».
حسن روحانی از جمله با وعده دستیابی به راهحل برای پرونده هستهای ایران و رفع تحریمهای مرتبط با آن، در سال ۹۲ پیروز شد اما همانطور که پیشبینی کرده بود، راه پرپیچ و خمی در پیش بود تا ایران و گروه پنج به علاوه یک بتوانند به یک توافق جامع دست پیدا کنند. از خرداد ۹۲ تا تیرماه ۹۴، هفتهها و ماهها مذاکره در شهرهای مختلف انجام شد تا سرانجام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به دست آمد. در جریان مراسم اعلام دستیابی به توافق، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در بیانیه مشترک ایران و گروه ۱+۵ از یک تلاش جمعی برای دستیابی به برجام گفت:
«به یمن تعامل سازنده همه طرفها، و تعهد و توانایی هیئتهایمان، ما با موفقیت مذاکرات را به انجام رسانده و اختلافی را که بیش از ۱۰ سال به درازا کشیده بود، حل و فصل کردیم».
کمتر از دوسال از روزی که این بیانیه در وین خوانده شد، در طول چند ماه مراحل متعدد آمادهسازی طی شد تا دو طرف به مقطع اجرای توافق رسیدند. در دیماه ۹۴، در نهایت محدودیتهایی که ایران بر برنامه هستهایاش اعمال کرده بود توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأیید شد و رفع تحریمهای بینالمللی که به دلیل برنامه هستهای اعمال شده بود نیز آغاز شد.
حال ایران در آستانه انتخاباتی دیگر قرار دارد. انتخاباتی که اینبار مذاکرات هستهای، دیگر موضوع رقابت نامزدها در آن نخواهد بود، اما توافقی که به دست آمده و سرنوشت آن، قطعاً موضوعی است که بسیاری آن را با دقت مد نظر دارند.
از جمله این افراد علی واعظ تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران در واشینگتن است که میگوید: «سیاست خارجی معمولاً در امتداد سیاست داخلی است؛ و برجام هم برای ایران یک مسئله سیاست داخلی است و بدون شک با توجه به اینکه بزرگترین دستاورد دولت آقای روحانی در سیاست خارجی حساب میشود و دستاوردهای اقتصادی ایشان هم مربوط به برجام است، شکی در این نیست که مسئله توافق هستهای یکی از مسائل انتخاباتی ایران باشد».
ادامه اجرای برجام پس از انتخابات
اجرای برجام که کمتر از دو سال از آن میگذرد، مرحلهای است که حال در جریان است. دو طرف بنا بر اظهارات خودشان، اگر چه در مقاطعی کم و کاستیهایی مشاهده کردند، اما تا اینجای کار بر اجرای تعهدات از سوی دیگری مهر تأیید زدهاند. در چنین فضایی بیم و امیدها دربارهٔ نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران شکل گرفته است. اینکه برجامی که باید سالها اجرا شود، در دولت بعدی جمهوری اسلامی چه شکل و شمایلی خواهد داشت و آیا این انتخابات بر نحوه اجرای برجام تأثیر خواهد داشت؟
فضای سیاست داخلی ایران در قبال برجام فضایی تقریباً دوقطبی است. از یک سو دولت حسن روحانی و حامیانش از شیوه مذاکرات اتمی و توافق بهدستآمده، تمامقد دفاع کرده و میکنند و از آن سو محافظهکاران و اصولگرایان، به اشکال مختلف از آن مذاکرات طولانی، و ابعاد مختلف توافق انتقاد میکنند. برخی میگویند منافع بهدستآمده از برجام در حد انتظار نبوده و عدهای از اصولگرایان میگویند اصلاً نفعی در کار نبوده است.
اگرچه یکچنین تصویری دوقطبی از مواجهه با برجام وجود دارد اما تحلیلگران متعددی بر این باورند که برجام، فارغ از آنکه چه جناحی در ایران بر سر کار بیاید، به حیات خود ادامه خواهد داد.
باربارا اسلاوین، تحلیلگر شورای آتلانتیک در واشینگتن، از جمله این تحلیلگران است که معتقد است انتخابات ایران تأثیری بر روند اجرای برجام ندارد و میگوید: «حتی اگر روحانی انتخاب نشود، به نظر من جانشین او نیز به توافق پایبند خواهد بود. همانطور که آمریکا و بقیه به این توافق پایبند هستند و ما از آمریکا شنیدیم اخیراً که ایران متعهد به برجام است. این تأیید برای اقدام ماه آینده رئیس جمهور برای تجدید حکم ریاست جمهوری برای رفع تحریمها لازم بود. در نتیجه اگر روند به این آرامی پیش برود مشکلی پیش نمیآید».
یک تحلیلگر دیگر آمریکایی که معتقد است اجرای برجام ادامه خواهد یافت، مایکل روبین است. آقای روبین تحلیلگر مؤسسه امریکن انترپرایز و منتقد جدی توافق هستهای است و خروجی انتخابات در ایران را هم دمکراتیک نمیداند.
او معتقد است: «در نهایت مانند خود آمریکا، ترک توافق برای هر جناحی سخت خواهد بود فارغ از اینکه دربارهٔ توافق چه فکر کنند». مایکل روبین میافزاید: «چون این توافق در مرحله اجرا خیلی پیش رفته است. ایرانیها احتمالاً بخش مهمی از داراییهای بلوکه شده خود را پس گرفتهاند، و تحریمهای زیادی برداشته شده – اگرچه آنها بیشتر میخواهند- و البته ارزش مالی توافق در احیای سرمایهگذاری است. بسیاری از شرکتها بهویژه شرکتهای آسیایی اگر نگران پیامدهای سرمایهگذاری باشند، یا نگران بیثباتی بینالمللی باشند، سرمایهگذاری نخواهند کرد. شما به اینها، ماهیت اقتصاد ایران را هم بیفزایید، خصوصاً جایگاه خاتمالانبیا، شاخه اقتصادی سپاه پاسداران، را در نظر بگیرید به این نتیجه میرسید که این گروههای تندروتر و اصولگرا، نفعشان در این است که توافق را ترک نکنند. چرا که به دلیل ساختار اقتصاد ایران، بخش نامتوازنی از قراردادهای خارجی به حسابهای بانکی عناصر تندروتر حکومت میرود».
نقش رهبر جمهوری اسلامی در آینده برجام
برجام پدیدهای دو وجهی است. از یک سو بسیار وابسته به فاکتورهای متعدد داخلی در ایران از جمله امنیت و اقتصاد است و از سوی دیگر این پدیده دستاورد اقدام در عرصه سیاست خارجی است؛ عرصهای که قوه مجریه تنها عامل در آن نیست. از همین رو هم علی واعظ در واشینگتن میگوید ایجاد تغییر در برجامی که دستاورد یک تصمیمگیری اجماعی است، با یک انتخابات رخ نمیدهد.
آقای واعظ میافزاید: «به هر حال در شورای عالی امنیت ملی، انتخابات شاید نصف اعضای آن را عوض کند، اما نصف دیگر اعضای آن تغییری نخواهند کرد، و رهبریای که سخن آخر را در تصمیمگیریهای سیاست خارجی دارد، و سیاستهای کلی نظام را تعیین میکند هم تغییری نخواهد کرد. مثلاً نباید فراموش کرد که تصمیم به حل این موضوع و مذاکره مستقیم با آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد گرفته شد چون رهبری نظام دربارهٔ آن تصمیم گرفته بود و این سیاست در دوران آقای روحانی ادامه پیدا کرد و همینطور سیاست مقابله بر مبنای تصمیم رهبری در اواخر دوران آقای خاتمی اتخاذ شد و در دوران آقای احمدینژاد ادامه یافت. در نتیجه سیاست ایران پایه و اساسی دارد که آنچنان تحت تأثیر انتخابات قرار نمیگیرد اما نحوه تعاملش و تاکتیکهایش توسط کسانی پیاده میشود که با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند. اما این صحنه، سیاه و سفید نیست و ما در یک فضای خاکستری قرار داریم».
در همین راستا جلیل روشندل، تحلیلگر امور بینالملل و استاد علوم سیاسی در دانشگاه کارولینای شرقی، میگوید قانون اساسی اگرچه رهبر را مسئول تعیین اصول کرده اما نگفته است که او باید هر اقدام دولت را تعیین و تأیید بکند.
این تحلیلگر میافزاید: «دولت در آغاز وقتی شروع کرد به سمت برجام رفتن، شاید چراغ سبزی از رهبر گرفت و کمکم جناح انحصارطلب متوجه شد که در داخل برجام یک امتیازاتی نهفته است که نباید به نام دولت ثبت شود. از یک طرف گفتند هر اقدامی که در برجام شده رهبری از آن اطلاع داشته، اما از آن طرف هر جا که برجام به مشکل برخورد کرده، دولت را متهم کردند؛ بنابراین من فکر میکنم آنطور هم نیست که به طور مطلق همه کارها دست رهبری است و دولت اینجا فقط عامل اجرایی رهبر است».
خود آیتالله علی خامنهای هم در برخی از سخنرانیهایش، اشارههایی به دامنه اختیاراتش در حوزه قانون اساسی کرده است. از جمله این مورد که حدود یک سال پیش در دیدار با دانشجویان بیان شد:
«این را توجّه داشته باشید و من هم بارها قبلاً گفتهام که رهبری نمیتواند در تصمیمگیریهای موردیِ دستگاههای گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمیشود. نه قانون این اجازه را میدهد، نه منطق این اجازه را میدهد».
این رویکرد در حالی مطرح میشود که جلیل روشندل شرایطی غیرسیاسی مانند وضعیت سلامت رهبر جمهوری اسلامی و بحث جانشینی او را نیز بیارتباط با این موضوع نمیبیند. این استاد علوم سیاسی معتقد است تحت شرایطی دولت میتواند با رویکردی که او شجاعانه توصیف میکند، نظر رهبر را به چالش بکشد.
جلیل روشندل میگوید: «واقعاً بستگی به این دارد که دولت با چه شرایطی انتخاب شود. الان تردیدهای زیادی دربارهٔ افت کردن میزان مشارکت عمومی وجود دارد. اگر دولت آن پشتیبانی لازم را از لحاظ آرا و انتخابات داشته باشد و احساس کند که همچنان حمایت مردم پشت سرش است، احتمال اینکه گامهای شجاعانهتری بردارد، بیشتر میشود، اما اگر آن حمایت به اندازه کافی به دست نیاید، دولت خودبهخود ناچار میشود به دامن رهبری بیفتد و حداقل حمایت رهبری را بیشتر کند».
روح برجام و آینده «پایبند نبودن» به آن
اما یک روی دیگر سکه اجرای برجام، آن بخشی است که در این روزها به عنوان «روح برجامِ» از آن یاد میشود. در پایبندی به این روی سکه هم دو کشور ایران و آمریکا، با هم توافق نظر دارند. هر دو دیگری را متهم میکنند که به روح برجام پایبند نیست با این تفاوت که دولت تازه آمریکا برجام را توافقی بد میداند و دولت ایران از آن دفاع میکند.
دونالد ترامپ رئیس جمهور تازه آمریکا که پیش از انتخاب شدن وعده پاره کردن برجام را داده بود، اگرچه این کار را نکرده اما بار دیگر در روزهای پایانی فروردین از توافق اتمی به شدت انتقاد کرد:
«این یک توافق بسیار بد بود. نباید امضا میشد و نباید اینگونه دربارهٔ آن مذاکره میشد. من خیلی از توافق استقبال میکنم، اما این یکی بد بود، بدترینی که من تا به حال دیدهام. آنها به روح توافق پایبند نیستند. ما به دقت در حال تحلیل و بررسی هستیم و در آینده نزدیک دربارهٔ آن صحبت خواهیم کرد».
اشاره آقای ترامپ و همچنین وزیران خارجه و دفاع او رکس تیلرسون و جیمز متیس، به نقش روح برجام از سوی ایران در ارتباط با اقدامات ایران در منطقه از جمله در کشورهای سوریه و یمن است. آنها همچنین ادامه برنامه موشکی ایران را یکی دیگر از مواردی میدانند که در راستای آنچه برجام در پی آن بود، نیست. البته ایران نیز ماههاست از نقض روح برجام از سوی آمریکا سخن میگوید. حتی پیش از انتخاب آقای ترامپ به ریاست جمهوری، از جمله حسن روحانی رئیس جمهوری، وقتی در مرداد ماه ۹۵ از دستاوردهای اقتصادی دولت خود پس از دستیابی به برجام سخن میگفت، تأکید کرده بود در صورتیکه برخی به گفته او سنگاندازیها از جمله در کنگره آمریکا انجام نمیشد، این دستاوردها بیشتر نیز میبود:
«البته اگر طرف مقابل ما دقیقاً به همه آنچه متعهد بود و به ظاهر و روح برجام به خوبی عمل میکرد امروز شرایط بهتری داشتیم و دستاوردها بیشتر و سریعتر بود.»
اما هشدار به ایران، بررسی برجام و تهدید به اعمال تحریمهای تازه در رابطه با اقدامات غیرهستهای تهران، روی دیگری نیز دارد. مایکل روبین که منتقد برجام است، در اینباره معتقد است که نحوه عملکرد دولت آمریکا، میتواند به نفع حکومت ایران باشد. او دراینباره میگوید: «آنچه من از آن بیم دارم این است که با صحبت کردن دربارهٔ تصویب تحریمهای تازه، دولت ترامپ از میزان فشار داخلی بر جمهوری اسلامی بکاهد، چون برجام نتوانسته اقتصاد ایران را نجات دهد، چون مشکل تحریم نبود، بلکه مشکل سوءمدیریت خود مقامهای جمهوری اسلامی بوده است. اما با افزایش احتمال تصویب تحریمهای تازه در مقابل افکار عمومی، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، دولت ترامپ یک مکانیزمی برای افرادی چون رئیس جمهور روحانی و ظریف وزیر خارجهاش فراهم میکند که آمریکا را مسئول کم و کاستیها معرفی کنند».
هشدار و تهدید و آنچه که امروز در فضای سیاسی ایران و آمریکا از آن به مزاح با عنوان احضار ارواح برجام یاد میشود، در حالی ادامه پیدا میکند که دولت آمریکا از بررسی ۹۰ روزه سیاستهای واشینگتن در قبال ایران خبر داده است و موضوع برجام بخشی از این بررسی است. آنطور که رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا گفته واشینگتن این موضوع را بررسی میکند که جوانب اقدامات تحریکآمیز ایران و خود برجام چگونه در موازنه منافع ملی آمریکا جای میگیرد.
آنطور که گری سیک که پیشتر مشاور ارشد کاخ سفید در زمان انقلاب بهمن ۵۷ و گروگانگیری در سفارت آمریکا بوده میگوید، هر دولتی که بر سر کار میآید دستور بررسی سیاستهای پیشین در قبال موضوعات مختلف را میدهد و این موضوعی معمول است.
او میافزاید: «یک راه توضیح اینکه چرا دولت تصمیم به بررسی سیاست در قبال ایران گرفته (که میتواند درست باشد یا نه) این است که مقامهای دولت اظهاراتی را دربارهٔ ایران مطرح کردند، مثلاً اینکه شاید توافق را پاره کنند، اما وقتی وارد کاخ سفید شدند، متوجه شدند که این کار اصلاً ساده نخواهد بود. شاید در رودربایستی اینکه پیشتر این صحبت را مطرح کردهاند، یک راه خروج از وضع موجود را بررسی سیاست در قبال ایران دیدهاند».
آقای سیک که هماکنون در دانشگاه کلمبیا تدریس میکند، دربارهٔ نتیجه این بررسیها در دورههای پیشین میگوید: «این پیشتر هم اتفاق افتاده است. وقتی دولت ریگان بر سر کار آمد گفت که نباید اهمیتی برای توافق با ایران بر سر آزادی گروگانها قائل باشیم، بعد وقتی وارد دولت شدند، دیدند که ان توافق خوبی بوده و به نفع فعالان اقتصادی آمریکا و بقیه است و به نفع ماست و بعد از یک روند بررسی، حال رسمی یا غیررسمی، دیگر از آن صحبت نکردند. البته عکس این داستان هم اتفاق افتاده. وقتی نیکسون وارد کاخ سفید شد زمانی بود که بریتانیا، خلیج فارس را ترک کرده بود، همه میگفتند که آمریکا باید بیاید و جای بریتانیا را بگیرد. در آن زمان نیکسون و کیسینجر میدانستند که درگیر جنوب شرق آسیا هستند و نخواهند توانست که جای بریتانیا را بگیرند؛ و آن موقع دکترین نیکسون تهیه شد که ایدهاش این بود که اجازه دهیم کشورهای منطقه مسئولیت حفظ منافع آمریکا در منطقه را بر عهده بگیرند و آمریکا مسئولیت آموزش و تجهیز و غیره را بر عهده بگیرد. در نتیجه بررسی سیاست میتواند اهداف مختلفی داشته باشد. موضوعی را به تأخیر بیاندازد یا به یک برنامه و سیاست تازه منجر شود.»
اینکه آیا نتیجه این بررسی ممکن است به ترک برجام از سوی آمریکا منجر شود، پرسشی است که خود دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در مصاحبهای با خبرگزاری آسوشیتدپرس در پاسخ به آن تنها گفته است: «این امکان هم وجود دارد که آمریکا به اجرای برجام ادامه ندهد».
اگرچه بسیاری تحلیلگران احتمال چنین رخدادی را کم ارزیابی میکنند، اما جلیل روشندل میگوید حتی اگر آمریکا چنین کند هم در موقعیتی متفاوت از ایران قرار دارد و میافزاید: «این فرق میکند که برجام توسط آمریکا نقض شود یا توسط ایران. طرف مقابل ایران، کل جامعه غربی، ایالات متحده و سازمان ملل متحد با تمام توان در حال مبارزه با هرگونه اقدام در جهت تولید وسائلی است که منجر به تولید توانایی اتمی شود، اما اگر آمریکا بخواهد برجام را نقض کند، تنها کاری که ایران میتواند بکند این است که از طریق کمیته برجام، این موضوع را به سازمان ملل ببرد و آنجا اگر بتواند از پیچوخمهای اداری رأی بگیرد، چه به دست آوَرَد معلوم نیست؛ بنابراین نقض برجام از آن طرف همان آثاری را ندارد که از این طرف دارد».
آقای روشندل تأکید میکند اگر در پی انتخابات ریاستجمهوری، جناح اصولگرا بر روی کار بیاید و اگر تصمیم به نقض برجام بگیرد، این به معنی اعلان جنگ خواهد بود. در همین حال علی واعظ از گروه بینالمللی بحران هم میگوید ایران از دوران تحریمها درسهایی آموخته که به سوی نقض توافق نرود.
آقای واعظ در اینباره میافزاید: «تجربه دوره تحریمها به ایران این درس را داد که بسیار مهم است در انظار بینالمللی به عنوان بازیگری که ناقض تعهداتش است شناخته نشود، برای اینکه این به طرف مقابل این اجازه را خواهد داد که ایران را منزوی کند و تحت فشار قرار دهد؛ بنابراین به نظرم فرمول کلی که در راهبرد نظام در مورد حفظ برجام است این است که اگر برجام دستخوش بحران شود و در اجرایش مشکلی پیش بیاید باید حتماً تقصیر طرف مقابل باشد و ایران در انظار بینالمللی مقصر شناخته نشود».
اما و اگرها دربارهٔ آینده برجام در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران در حالی شدت گرفته است که برنامه جامع اقدام مشترک، توافقی است که بین ایران و شش کشور گروه ۱+۵ به دست آمده است و ترک آن نمیتواند در خلاء رخ دهد. اتحادیه اروپا نماینده گروه ۱+۵ در مذاکره با ایران و پیشبرد اجرای توافق بارها تأکید کرده است که برجام توافقی دوجانبه نیست که یکی از بازیگران آن تصمیم به ترک یکباره آن بگیرد.
مقامهای بسیاری از کشورهای اروپایی در پی توافق اتمی، راهی ایران شدند و توافقهای اقتصادی بیشماری بین این کشورها و ایران بسته شده که حال این کشورها و فعالان اقتصادی آنها، در پی به ثمر نشاندن این توافقها در سالهای پیش رو هستند.