با اعلام مخالفت آیتالله خامنهای نسبت به نامزدی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، عملاً انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری کلید خوردهاست با این تفاوت که این بار و در گام اول، مداخله آیتالله خامنهای موجب حذف یک نامزد احتمالی شدهاست.
به این ترتیب، مهمترین بارزه مداخله آشکار آیتالله خامنهای را میتوان نقشی دانست که او بیپروا و بر خلاف قانون برای خود جهت ترسیم «آرایش انتخابات» بعدی قائل است.
|برای دریافت تازهترین خبرها به تلگــــرام رادیو فردا بپیوندید|
این یادداشت درصدد تبین ابعاد غیرقانونی مداخله آیتالله خامنهای در تضییع حق یک شهروند (در مورد اخیر احمدینژاد) نیست بلکه پرسش این است که اگر آیتالله خامنهای حاضر است بیپروا در شکل دادن آرایش انتخابات مداخله کند، اساساً «مختصات یک انتخابات خوب» از نظر او چیست؟
اهمیت این پرسش در آن است که اگر مختصات انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای را بدانیم، آنگاه میتوان به یک ارزیابی درست دست یافت که فاصله انتخابات ایران با یک انتخابات با استاندارد جهانی چه میزان است. این ارزیابی از آن رو مهم است که آیتالله خامنهای مدعی است «انتخاباتهای ما بر طبق معیارهای متعارف بینالمللی یکی از بهترین و سالمترین انتخابات بودهاست».
در زیر به سه مختصات انتخابات خوب از نظر آیتالله خامنهای میپردازیم.
یکم: مخالفت با کارزار انتخاباتی زودهنگام
با مروری بر رفتار آیتالله خامنهای در بیشتر انتخاباتهای ریاست جمهوری پیشین، دانسته میشود که وی چندان مایل به گرم شدن زودهنگام تنور انتخابات نیست. برای مثال در حالی که اینک نزدیک به ۸ ماه تا دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری باقی است هنوز هیچ فردی حتی حسن روحانی نامزدی رسمی خود را اعلام نداشتهاست. تنها فردی که تاکنون به طور غیررسمی نیت خود را برای نامزدی با انجام سفرهای استانی نمایان ساخته بود، محمود احمدینژاد بود که در اثر مخالفت خامنهای از گردونه خارج شد.
بد نیست به یاد آوریم که تا حدود تنها ۸ ماه مانده به انتخابات خرداد ۹۲ که موضوع نامزدی هاشمی رفسنجانی بر سر زبانها افتاده بود، آیتالله خامنهای طی سخنانی در مورخ ۲۷ مهر ۹۱ ناخرسندی خود را از گرم شدن زودهنگام تنور انتخابات اعلام کرده بود.
وی با رد کامل ورود زودهنگام برخی به عرصه انتخابات گفت: «انتخابات نزدیک نیست [!] ولی برخی [؟] ازهمین حالا وارد این عرصه میشوند که اصلاً این مسئله را تأیید نمیکنیم زیرا هر چیز باید در جای خود و وقت خود انجام شود».
در حالی که در ۸ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز هنوز نام نامزدها (چه رسد به برنامههای آنان) روشن نیست، خوب است انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای را با مبارزات انتخاباتی آمریکا مقایسه کنیم که نزدیک به یک سال و نیم از آن میگذرد و طی آن از فوریه ۲۰۱۵ یکیک نامزدها از احزاب مختلف، ورود خود را در انتخابات اعلام کرده و بر تنور انتخابات این کشور دمیدهاند.
این نامزدها در مبارزات درونحزبی طی صدها ساعت کارزار انتخاباتی به مبارزه برخاستهاند تا اینک سرانجام دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه و هیلاری کلینتون از حزب دمکرات در برابر یکدیگر قرار بگیرند. در روند خروج یکیک دیگر نامزدها، هرگز نهادی همچون شورای نگهبان وجود نداشته و ندارد تا نامزدی در حد و اندازه هاشمی رفسنجانی را «رد صلاحیت» کند. این تنها رأیگیری از مردم است که نامزدی را از صحنه خارج کرده و نامزدی را به جلو میاندازد.
جالبتر اینکه در ۸ ماه مانده به انتخابات ۹۲ در حالی حتی نام نامزدها معلوم نیست که در آمریکا نه تنها نامزد اصلی بلکه معاون اول او نیز مشخص است. از قضا در روند مناظرات نامزدها، مناظراتی به معاونان آنها نیز اختصاص داده میشود که رأیدهندگان گوشهگوشه زوایای دیدگاههای یک نامزد و معاون او را مورد تدقیق و موشکافی قرار دهند.
دوم: شورای نگهبان حقالناس
معمولاً ۶ ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در ایران، نامزدها گام به عرصه انتخابات میگذراند، اما، هیچ نامزدی نمیداند که در یک ماه به انتخابات مانده آیا از فیلتر شورای نگهبان خواهد گذشت یا نه.
گو اینکه این یادداشت درصدد ارزیابی عملکرد مخرب شورای نگهبان در روند انتخابات نیست ولی ذکر این مثال کافی است که شخصی همچون سید رضا زوارهای (عضو حقوقدان و قائم مقام دبیر شورای نگهبان) در انتخابات ۸۴ از سوی همان شورای نگهبان که خود عضو آن بود رد صلاحیت شد.
جالب اینکه زوارهای در انتخابات ریاست جمهوری ۷۶، در کنار خاتمی، ناطق نوری و ریشهری یکی از چهار نامزد تأیید صلاحیت شده آن دوره بود.
زوارهای پس از رد صلاحیتش در سال ۸۴، نامهای به احمد جنتی مینویسد و استدلال میکند که «در سال ۷۶ شورای نگهبان بنده را برای نامزدی ریاست جمهوری احراز صلاحیت کرد. پس باید اقدامی که موجب عدم احراز صلاحیت این دوره [۸۴] شده بعد از ۷۶ باشد. اگر چنین است نمیبایست حداقل در سال ۸۲ برای سالی دیگر به عنوان قائم مقام دبیر شورا انتخاب میشدم».
جالب اینکه رسانههای ایران از این تصمیم شورای نگهبان در رد صلاحیت عضو پیشین خود با عنوان «یک رد صلاحیت تاریخی» نام بردند تا آنکه در سال ۹۲ نیز برای بار دیگر صلاحیت رئیس جمهور پیشین و رئیس کنونی تشخیص مصلحت نظام رد شد.
اما، شگفت اینکه بهرغم کلیه مظالمی که شورای نگهبان در رد صلاحیت هزاران نامزد اعمال داشته، آیتالله خامنهای نظر شورای نگهبان را از مصادیق «حق عقلی و منطقی و حقالناس» دانستهاست. او گفته که «شورای نگهبان یکی از برکاتش همین است که مراقب خطا و اشتباهاند... شورای نکهبان چشم بینای نظام در انتخابات است. در همه جای دنیا هم یک چنین چیزی وجود دارد (!) حالا اسمش چیز دیگر است. اگر دیدند کوتاهی شده و آدمی که صلاحیت ندارد وارد شده جلوی او را میگیرند. این حق قانونی آنهاست. حق عقلی و منطقی آنهاست... بخش از حقالناس، همین حق رأی شورای نگهبان است. حق نظارت استصوابی شورای نگهبان جزو حقالناس است».
سوم: انتخاباتی بدون احزاب
تقریباً هرگز دیده و شنیده نشده که آیتالله خامنهای سخنی از نقش احزاب در روند انتخابات گفته باشد. احزاب موثرترین جریان تأثیرگذار در روند انتخاباتها در نظامهای سیاسی پیشرفته هستند. اما، آیا کسی به یاد دارد آخرین بار که آیتالله خامنهای سخنی با احزاب داشته کی بوده؟
آیا در میان هزاران دیداری که او تاکنون با قشرها مختلف داشته یک بار دیده شده که وی دیداری با سران احزاب فعال در ایران (هرچند که بیجاناند) داشته باشد؟
انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای انتخاباتی است که از اساس، احزاب در آن نقشی نداشته باشند. در مقابل، دلایل روشنی در دست است که سپاه پاسداران (بازوی نظامی آیتالله خامنهای) تا کنون بارها و بارها نقش مؤثر در مسیر انتخابات داشته بدون اینکه حتی یک بار مورد نهی و نهیب آیتالله خامنهای قرار گیرد.
او نه تنها موافق نقش احزاب نیست بلکه موافق نقش سپاه در اِعمال نفوذ و مهندسی انتخابات است. برای مثال علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا آنجا پیش رفت که یک بار اعلام کرد «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» وظیفه ذاتی سپاه است. سردار پاسدار رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران، نیز گفته بود که: «سپاه شفافسازی و ارائه معیارها و شاخصهای کاندیدای اصلح در عرصه انتخابات را همواره به مثابه یک رسالت انقلابی و وظیفه شرعی دنبال کردهاست».
طرح موضوع مهندسی انتخابات توسط نماینده آیتالله خامنهای چنان انتقادهای تندی را علیه نقش سپاه به راه انداخت که سرلشکر فیروزآبادی، رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح، درصدد لاپوشانی این گاف بزرگ او برآمد و گفت: «قصد ایشان [حجتالاسلام سعیدی] ورود به مبحث دخالت یا حتی روشنگری نبوده و منظورشان این بوده که سازمانهای عقیدتی سیاسی و نمایندگیهای ولی فقیه در نیروهای مسلح وظیفه دارند که عدم ورود نیروهای مسلح در جهتگیریهای انتخاباتی را گوشزد کنند، که این همان مهندسی انتخابات است».
نتیجه
به رغم اینکه میتوان مواردی بیش از این سه را در مورد مختصات انتخابات مطلوب آیتالله خامنهای برشمرد، اما، با همین سه مورد نیز میتوان انتخابات سال ۹۶ را از هماکنون رصد کرد و دید که اولاْ نامزدها از چه زمان مشخص میشوند ثانیاً کدامشان از فیلتر شورای نگهبان میگذرند و ثالثاً نقش سپاه در روند انتخابات چگونه است.
با این ارزیابی مختصر آنگاه میتوان به سنجش سخن آیتالله خامنهای پرداخت که انتخاباتهای جمهوری اسلامی را منطبق بر معیارهای متعارف بینالمللی و از بهترین و سالمترین انتخاباتها میداند.
------------------------
نظرات نویسنده در این مقاله الزاماً بازتابدهنده دیدگاههای رادیو فردا نیست.