لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۳۱

معصومه عطایی و گذشت او از قصاص اسیدپاش


تئاتری درباره اسیدپاشی در تهران
تئاتری درباره اسیدپاشی در تهران

این روزها که در جامعه بحث قصاص و بخشش مطرح است خبر دیگری نیز از سوی عبدالصمد خرمشاهی، حقوق‌دان و وکیل، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا مطرح شده مبنی بر آنکه معصومه عطایی، قربانی اسیدپاشی توسط پدرشوهرش، از اجرای حکم قصاص که دادگاه برای متهم صادر کرده بود، گذشت کرد.

در شهریور ماه سال ۸۹ بعد از آنکه معصومه از شوهرش جدا شد، پدرشوهر معصومه عطایی اصرار می‌کند که او به زندگی برگردد اما معصومه درخواست پدرشوهرش را قبول نکرد و سرانجام پدرشوهر به خانه معصومه عطایی می‌رود و از او می‌خواهد که چشم‌هایش را ببندد تا هدیه‌ای که برای نوه خود گرفته را به او تحویل دهد. معصومه عطایی چشم‌هایش را می‌بندد اما هدیه پدرشوهر اسیدی بود که روی صورت او پاشیده شد و بینایی چشم‌هایش را از او گرفت.

مسیح علی‌نژاد خبرنگار آزاد، گفت‌وگویی با معصومه عطایی انجام داده که در پی می‌آید:

please wait

No media source currently available

0:00 0:05:31 0:00
لینک مستقیم

خانم عطایی بدون مقدمه سوال اولم را می‌پرسم وقتی پدرشوهرتان اسید به صورت‌تان پاشید شما هم قصد داشتید قصاص کنید چرا چنین تصمیمی داشتید؟

برای اینکه احساس می‌کردم با انجام این کار شاید اگر یک بار این کار انجام شود مشخص می‌شود که آیا قصاص بازدارنده است یا نه. و خیلی‌ها می‌گویند قصاص بازدارنده این جرم‌ها در جامعه نیست ولی وقتی این کار انجام نشده از کجا می‌دانند که بازدارنده هست یا نیست.

یعنی فکر می‌کنید قصاص خوب است چون ممکن است جلوی تکرار این کار را در جامعه می‌گیرد؟

نه من نمی‌گویم که قصاص درست است ولی الان تنها مجازاتی است که وجود دارد. ممکن است یک مجازات بازدارنده‌تر مثل حبس ابد وجود داشت من مسلما حبس ابد را انتخاب می‌کردم. فکر می‌کنم این خیلی دردناک‌تر بود برای پدرشوهرم تا اینکه من بخواهم قصاص کنم و یک نفر دیگر مثل خودم را به جامعه اضافه کنم.

خب یک بار به دلیل اینکه دیه زن و مرد برابر نیست به شما گفتند باید یک مبلغی را پرداخت کنید تا قصاص پدرشوهرتان صورت بگیرد و در جریان هستم که وکیل‌تان آقای خرمشاهی تلاش‌های زیادی در این زمینه انجام داد ممکن است خودتان توضیح دهید؟

خب ببیند اولاً که من نمی‌دانم حکم آمده بود…آقای خرمشاهی برای من حکم گرفته بود، دیه مشخص شده بود زندان هم مشخص شده بود اما من در شرایطی قرار گرفتم که بچه‌ام را داشتم از دست می‌دادم.

یعنی شوهر سابق من حضانت بچه را گرفته بود و من باید بچه را تحویل می‌گرفتم. پشت پرونده به من پیشنهاد دادند که اگر شما از قصاص بگذرید می‌توانید بچه‌تان را داشته باشید، خب من در شرایطی قرار گرفته بودم که ترجیح دادم که بچه‌ام را داشته باشم تا اینکه یک پیرمرد هفتاد ساله را قصاص کنم که این کار هیچ گونه بازدارندگی ندارد و هیچ دلخوشی و آرامشی به من نمی‌دهد به اندازه‌ای که رضایت بدهم و وجود بچه‌ام کنارم به من آرامش می‌دهد.

وقتی قصاص نکردید و رضایت دادید و برگشتید خانه چه احساسی داشتید؟

خوشحالی را در وجود بچه‌ام دیدم. اینکه با خوشحالی می‌پرد بغل من و خیالش راحت است که ماجرا تمام شده، حضانتش دست مامانش است و دیگر کسی حق ایجاد مزاحمت برایش ندارد.

در مورد شادی و آرامش بچه‌تان گفتید می‌توانم بپرسم الان ندیدن این لبخند (به دلیل از دست دادن بینایی‌تان) برای شما چگونه است؟

من لبخند را روی صورت پسرم احساس می‌کنم، خوشحالی‌اش را حس می‌کنم. او شاد باشد من هم شاد هستم. پیش خودم فکر می‌کنم این شادی و نشاطی که این لحظه به من دست داده، این آرامشی که الان در کنار بچه‌ام دارم آیا آن لحظه اگر واقعا قصاص می‌کردم باز هم این حس را داشتم

چه چیزی این اتفاقی که برای شما افتاده را جبران می‌کند؟

خب این اتفاقی که برایم افتاده با هیچ چیزی قابل جبران نیست نه از نظر مادی و نه با قصاص. هیچ طوری واقعا قابل جبران نیست. من دچار سوختگی شدید صورت و دو تا دست شدم و بینایی‌ام را به صورت کامل از دست دادم و بینایی‌ام به هیچ عنوان بر نمی‌گردد. قصاص آن آدم چیزی را تغییر نمی‌داد اصلاً نمی‌دانم بازدارنده این جور جرائم بود و اصلا نمی‌دانم که آیا منصفانه بود یا نه.

نمی‌دانم اینها را ولی تمایل به قصاص داشتم با این همه در شرایطی رضایت دادم که تقریبا نزدیک به پنج شش ماه است که درمانم به خاطر مشکلات مالی متوقف شده بود. برای اینکه بیمه ندارم و عملم متوقف شده چون هزینه پرداخت درمان آزاد را ندارم.

می‌توانم بپرسم کمک‌های دولت از شما برای درمان چشم‌هایتان چگونه بود؟

متاسفانه از دولت خیلی بیشتر از اینها انتظار داشتم که هیچ گونه حمایتی از طرف دولت صورت نگرفت. من حدود بیست هفت یا بیست و هشت بار جراحی کردم که همه کمک‌ها از طرف مردم بود.

می‌توانم بگویم خانواده‌ام دچار ورشکستگی شدند چون همه زندگی‌شان را فروختند و خرج درمان من کردند.

به هر حال شما در یک شرایط سختی رضایت دادید. سوالم این است که این روزها آیا در جریان پرونده ریحانه جباری هستید؟ این روزها باز دوباره بحث قصاص و بخشش مطرح می‌شود. می‌خواهم ببینم وقتی این بحث‌ها را می‌شنوید چه حس و حالی دارید؟

این شرایطش متفاوت است و من خیلی متاثر شدم، امیدوارم رضایت بدهند و بگذرند من اگر در جایگاه آنها بودم واقعا می‌گذشتم….امیدوارم در شرایطی قرار بگیرند و نمی‌دانم چه به آنها بگویم امیدوارم اگر صدای مرا می‌شنوند از آنها خواهش می‌کنم که بگذرند و ببخشند. این خواسته قلبی‌ام است.

XS
SM
MD
LG