«بحران خشکسالی» در ایران با آنکه در رسانههای فارسیزبان به طور ملموسی بیشتر از گذشته مورد توجه قرار میگیرد، اما کارشناسان معتقدند بدون ایجاد یک «گفتمان اجتماعی» جدی دربارهٔ «خطر بیآبی»، این بحران از سوی سیاستگذاران به رسمیت شناخته نخواهد شد و مردم و مقامهای رسمی تنها به تکرار مقطعی «اطلاعات اندکی» که در این زمینه از رسانهها دریافت میکنند، ادامه میدهند.
تغییرات اقلیمی و کاهش قابل توجه میزان بارندگی، سدسازیهای غیراصولی، سوءمدیریت و سرعت بالای توسعه، توزیع نامتناسب منطقهای جمعیت، کشاورزی ناکارآمد، زیادهخواهی در مصرف و مواردی از این دست به فراخور از سوی متخصصان و مقامهای رسمی کشور به عنوان علل این بحران در ایران مطرح شدهاند.
با این حال این روزها دیگر علاوه بر انتقاد از نحوه اطلاعرسانی پیرامون خطرات امنیتی-اقتصادی احتمالی در صورت ادامه این بحران، تردیدهایی جدی نیز نسبت به مطلع بودن سیاستگذاران و قانونگذاران جمهوری اسلامی از عمق بحران کمآبیِ دامنگیر کشور مطرح است.
اطلاعات «ناکافی» سیاستگذاران ارشد و میانی دربارهٔ بحران آب و تردید پیرامون «باور» آنها نسبت به خطرناک بودن شرایط تا جایی پیش رفته که موضوع «حکمرانی غلط آب» ناشی از این بیاطلاعی، به عنوان اصلیترین مشکل بروز این پدیده در کشور مطرح شدهاست.
آن هم در شرایطی که برخی کارشناسان میگویند بحران آب در کشور به اندازهای جدی است که در صورت ادامه روند فعلی و خشکسالی بلندمدت، ایران آیندهای همچون سومالی خواهد داشت و شماری دیگر حتی از احتمال جنگ خانه به خانه بر سر آب سخن میگویند.
آمارهای برخی کارشناسان آب و خاک دربارهٔ وضعیت زیستمحیطی کشور به اندازهای وحشتناک است که گاهی باور آنها سخت به نظر میرسد. مثل آماری که یکی از استادان دانشگاه اصفهان دربارهٔ تخریب ۳۹۹ دشت از ۶۰۹ دشت ایران مطرح کردهاست.
متخصصان بر این باورند تا وقتی نظام سیاسی «متوجه» بحران نشود، آن را نپذیرد و به آن رسمیت نبخشد، تلاشهای پراکنده در این زمینه راه به جایی نخواهد برد.
تبدیل موضوع خشکسالی به یک «گفتمان اجتماعی»، اعلام «بسیج عمومی»، «ملی اعلام شدن» پدیده بحران آب و «نگاه سیستمی و چندسویه» به این مقوله در میان قانونگذارارن، برنامهریزان و اجراکنندگان تنها راههای جدی و مؤثر برونرفت و نجات کشور از بحران آب اعلام شدهاست.
متخصصان، سهم «آگاهی عمومی» در ایجاد این گفتمان ملی و در نتیجه مطالبه از حاکمیت برای تغییر رویکردها نسبت به محیط زیست را دارای اهمیتی ویژه میدانند و میگویند نخبگان به عنوان واسطه میان مردم و حاکمیت، میتوانند در این مقطع حساس راه درست را به جامعه و سیاستمداران نشان دهند.
فیلم «مادرکشی»، تحریک عاطفی برای آگاهی عمومی از بحران آب
«شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی» که زیرنظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری قرار دارد، تلاش میکند دادههای تخصصی حوزههای مختلف استراتژیک را از نخبگان دریافت کرده و در اختیار سیاستگذاران قرار دهد.
این شبکه در گزارشی از نشست بحران کمآبی در ایران که در دانشگاه اصفهان برگزار شده بود، اظهارات کارشناسی شماری از متخصصان حوزه آب و خاک و استادان دانشگاههای این شهر دربارهٔ وضعیت خشکسالی در ایران را منتشر کردهاست.
کمیل سوهانی، پژوهشگر و کارگردان مستند «مادرکشی» که به پدیده بحران آب در ایران پرداخته، در این مراسم گفته در پژوهشهایی که برای ساخت این فیلم انجام داده به این نتیجه رسیده که «ریشه نابسامانیهای محیط زیستی ما با نابسامانیها و آشفتگیهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادیمان مشترک است.»
سوهانی «مسئله آب» و زاویه دید ما نسبت به این عنصر را لحظه مواجهه «با مسائل بسیار بزرگتری» میداند؛ لحظهای که «میتوانیم مختصات خودمان را در زمان و مکان و تاریخ و جغرافیا پیدا کنیم.»
وی «فدا شدن» آب در ایران را ناشی از «اشتباهات تاریخی» و «حکمرانی غلط آب» عنوان کرده و فرهنگ نادرست مصرف را هم زیرمجموعه این نوع حکمرانی قرار دادهاست.
به باور این پژوهشگر، غلبه «نگاه فنسالارانه و غلط به توسعه»، «استفاده نادرست از پول نفت»، «غفلت از دانش بومی» و عوامل تاریخی دیگری در طول یکصد سال اخیر، «سیستمی» مقاوم مقابل تغییرات ایجاد کرده که «همه جا نفوذ دارد، از رسانه گرفته تا دستگاههای نظامی و قضایی.»
سوهانی گفته مستند «مادرکشی» را با هدف کمک به ایجاد گفتمان اجتماعی در مورد «مسئله آب»، تحریک عواطف عمومی برای دستیابی به اطلاعات ضروری از بحران خشکسالی و بدنبال آن «مطالبهگری» شهروندان از حاکمیت برای اصلاح و تغییر نگاه خود به محیط زیست ساختهاست.
«امتناع مسئولان کماطلاع و سیاسیکار از پذیرفتن بحران»
اطلاعات متخصصان حوزه آب و خاک از شرایطی که در آن قرار داریم و نگرانی از سرنوشتی که خشکسالی و ناتوانی در مدیریت بحران کمآبی همچون نمونههای مشابه مثل سوریه ممکن است برای ایران رقم بزنند، این روزها صریحتر از گذشته بیان میشود.
مهدی بصیری، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان در نشست بررسی بحران آب در ایران، «اطلاعات اندک» مردم و مقامهای رسمی در این زمینه را «عمدهترین مشکل» فعلی پیرامون پدیده خشکسالی در کشور عنوان کردهاست.
وی بر این باور است که مقامهای رسمی کشور، «اطلاعات کمّی و عددی دقیقی در مورد آب ندارند، به رابطه علت و معلولی توجه ندارند و فقط مسائلی که در رسانه ملی گفته میشود {را} میدانند و همانها را تکرار میکنند.»
بصیری در عین حال بر ضرورت رسانهای شدن مباحث کارشناسی دربارهٔ آب در ایران تأکید کرده و گفته حتی اگر «کانون گفتمان آب تشکیل شود، ولی مباحث مطرح شده در آن جایی منتشر نشود، باز هم تأثیری ندارد.»
احمد خاتونآبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان هم گفته معتقد است برای «حفظ» کشور از تبعات بحران کمآبی، قانونگذاران و مجریان قانون باید به «درکی سیستمی، جامع و معرفتی» در زمینه آب برسند.
وی نگاه «سازهای و فنسالارانه» را عامل «تخریب» ایران دانسته که «ریشه در یک بحث شناختی دارد و باید در مسیری قرار گیرد که فارغ از جناحبندیهای سیاسی همه به فکر حفظ کشور باشند.»
خاتونآبادی با اعلام آمار «تخریب ۳۹۹ دشت از ۶۰۹ دشت کشور»، خواستار توجه به موضوع «فرونشست زمین یا وسعت کشت در مناطق کمآب» و موضوع «انتقال آب» شده و گفته برخی تخریبهای رخداده «دیگر قابل جبران نیست.»
محسن رنانی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان هم «گام نخست» مبارزه با بحران کمآبی در ایران را «متوجه کردن» نظام سیاسی به وجود بحران، پذیرفتن آن، اعلام رسمی و گفتوگوی فراگیر ملی دربارهٔ این پدیده عنوان کردهاست.
این استاد دانشگاه، تخریب محیط زیست و بحرانهای زیستمحیطی در ایران را ناشی از «پیشرفت بدون توسعه» دانسته و از فقدان «عزم و تصمیم جدی در نظام سیاسی» و باور نداشتن «سطوح عالی» نظام به اینکه «سیل خشکسالی ما را میبرد» ، انتقاد کردهاست.
متخصصان نگرانند با بیاعتنایی به فرصتهای اندک باقیمانده و فرار از مسئولیت ناشی از «مدیریتی بحرانی» که بر بحران خشکسالی میچربد، همین فرصت کوتاه نجات کشور هم از دست برود.
اغلب آنها نقطه شروع تصمیمگیری برای آینده را آشنایی با روندی میدانند که کشور را به مرحله امروز رسانده است؛ گزارشی تاریخی که میتواند سهم هر یک از عوامل اقلیمی، مهندسی و سیاسی در به وجود آمدن وضع موجود را نشان دهد.