پنج روز بعد از جراحی پر سر و صدای رهبر جمهوری اسلامی، و در شرایطی که هسته اصلی قدرت به شکل محسوسی در پی بهرهبرداری تبلیغاتی حداکثری از رویداد است، نامهٔ محمد خاتمی به شخص اول نظام، بهمثابهٔ نقطهعطفی در سلسله اخبار ماجرا مطرح شد.
فهرستی مطول، از عالیترین مقامهای حکومتی گرفته تا مدیران ارشد نظام و مبلغان و شریکان و همراهان آن، در روزهای اخیر به دیدار رهبر جمهوری اسلامی رفته، و «مجوز» عرض ارادت و بیعت یافتهاند. در این فهرست دامنهدار، جای خالی اصلاحطلبان بهگونهای مشهود، خودنمایی کردهاست.
بجز معدودی اصلاحطلبان همراه دولت روحانی، و محمدرضا عارف، کسی از جمع اصلاحطلبان «امکان» دیدار با شخص اول نظام را نیافت. «امکان نیافتند»، چون به نظر میرسد در بخش مهمی از آنان، این تمایل وجود داشته و دارد که به دیدار رهبری بروند و از تعمیق کدورت و آزردگیها بکاهند؛ اما شخص آیتالله خامنهای چنین امکان و مجالی را فراهم نکردهاست.
اینک، پیام تأملبرانگیز «مجمع روحانیون مبارز» به رهبری که «عالیقدر» خطاب شده و «دوام عمر شریف»اش از خدا مسألت، منتشر شده است؛ نامهای با امضای دبیر مجمع، خاتمی. این پیغام مهم، بارزترین مراتب احترام و ارادتِ بخش مهمی از اصلاحطلبان به شخص اول نظام در پنج سال گذشته است؛ مکتوب معنادار کسانی که به تعبیر رهبر جمهوری اسلامی نزدیک به «فتنه» بودهاند.
از امروز، اصلاحطلبان منتظر واکنش آیتالله خامنهای هستند؛ رهبری که ابایی ندارد در ایام نقاهت، روی تخت بیمارستان با «کیهان» شریعتمداری عکس بگیرد. کیهانی که تندترین تعابیر و اتهامها را در چند سال اخیر، نثار خاتمی و موسوی خوئینیها و دیگر اصلاحطلبان همدل با موسوی و کروبی کردهاست.
آیا رهبر فراموش میکند؟
قهر رهبری با اصلاحطلبان و شخص خاتمی، از فردای انتخابات ۱۳۸۸ آغاز شد. وقتی موسوی و کروبی و همراهان، به نظر و ارزیابی نفر اول جمهوری اسلامی تمکین نکردند و نتیجهٔ انتخابات را متأثر از تقلب معنادار دانستند، واکنش ولایت مطلقه فقیه قابل پیشبینی بود. به میزانی که خشونت و سرکوب علیه شهروندان معترض به نتایج انتخابات و اعضای ستادهای موسوی و کروبی و کنشگران سیاسی و دانشجویی و مطبوعاتی تشدید شد، و به همان اندازه که خاتمی در کنار سبزها ایستاد، فاصلهٔ بیت رهبری با وی افزایش یافت.
خاتمی در نخستین موضعگیری خود دربارهٔ نتایج انتخابات ۸۸ تاکید کرد که «اعتماد عمومی» مخدوش شدهاست. وی اعتراض مردم «با روشهای مسالمتآمیز» را «حق» آنان دانست. او همچنین در جمع میلیونی و اعتراضی سبزها در ۲۵ خرداد ۸۸ با تأیید «تداوم حضور مدنی و آرام و متین و اعتراض منطقی» معترضان، تاکید کرد: «چنین جمعیتی در حقیقت اعتراضی روشن و صریح است به آنچه که بهعنوان نتیجه انتخابات اعلام شدهاست.»
رئیس جمهور اسبق نظام در نامهای به رئیس قوه قضائیهٔ منصوب رهبری، از «برخورد خشونتآمیز» انتقاد کرد و خواستار «آزادی دستگیرشدگان» شد.
او همچنین پس از تظاهرات خونین ۳۰ خرداد که فردای نماز جمعهٔ مشهور آیتالله خامنهای بعد از انتخابات صورت گرفت، از حاکمیت بهخاطر «مقابله نظامی» با اعتراضات صلحجویانه و آرام مردم انتقاد کرد. وی ضمن تاکید بر «حق مسلّم» شهروندان در ابراز اعتراض، با اشارهای غیرمستقیم به خطبههای نماز جمعه رهبر جمهوری اسلامی، انتساب «حرکت سالم» مردم به «بیگانگان» را «اعمال سیاستهای نادرست» دانست که سبب «دورتر شدن مردم از حکومت» میشود.
خاتمی در اظهارنظری تند حتی تاکید کرد: «اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند با توجه به آنچه انجام گرفت و یکطرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین، علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفتهاست.»
وی از اینکه «حرکت مترقی و آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی با منشاء بیگانه تعبیر میشود و چهرههایی که همگی سابقهای روشن دارند هدف پروژه نخنمای توابسازی و گرفتن اعترافات بیاساس و نمایشهای تلویزیونی قرار میگیرند و آنگاه دم از آشتی ملی و فضای آرام زده میشود» انتقاد کرده بود.
خاتمی همچنین از وضع امنیتی و سرکوب و عملکرد صدا و سیمایی که زیرمجموعهٔ رهبری است، انتقاد کرده و گفته بود: «میلیونها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم میزند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمدهاند؛ دهها نفر کشته شدهاند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند! کجاست صدا و سیما که اینها را به جامعه نشان دهد؟»
او در اظهارنظر مهم دیگری، «برگزاری همهپرسی» توسط «نهادهای بیطرف» را «تنها راه برونرفت نظام از بحران» ارزیابی کرده بود.
افزون بر اینها، خاتمی در نقدی معنادار که یادآور ارزیابی مشهور آیتالله منتظری بود، گفته بود: «مسائل غیرقانونی و غیرشرعی که در جریان بازداشتهای اخیر و سپس در زمان نگهداری زندانیان رخ داده نه تنها جمهوریت نظام را خدشهدار کرده، بلکه اسلامیت نظام را هم مورد تردید قرار دادهاست.»
رئیس جمهور پیشین ایران همچنین در نامهای سرگشاده که همراه با تعدادی از شخصیتهای سیاسی خطاب به مراجع تقلید منتشر شد از «اشاعهٔ بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی» انتقاد، و به «برخوردهای خشونتبار و استفاده از شیوههای بازجویی» که به گفته او «یادآور دوران سیاه ستمشاهی است»، اعتراض کرده بود.
خاتمی پس از انتخابات پرمسئله و ابهام ۱۳۸۸ مکرر به دیدار خانوادهٔ جانباختگان رویدادهای پس از انتخابات رفت؛ آنها را «شهید» خواند و تاکید کرد: «ایرانیان رشید هرگز از خواستهای بهحق خود دست بر نخواهند داشت.»
هرچند او در متن این داوریها و سخنان همواره بر حفظ «نظام» تاکید کرده و اصل ولایت فقیه را «مورد قبول و احترام» خوانده بود، اما بعید به نظر میرسد این دست سخنان در برابر مجموعه گفتار و کردار سیاسی وی پس از انتخابات، آیتالله خامنهای و راست افراطی همسو را راضی کرده باشد؛ و بیهوده نبود که از تابستان ۱۳۸۸ تا به امروز، خاتمی دیگر در هیچ مراسمی در بیت رهبری، مشاهده نشد.
اصرار بر اصلاحات در میانهٔ شکاف
چهرهٔ نخست اصلاحطلبی با وجود همدلی با رهبران و زندانیان و فعالان جنبش سبز، کوشیده در میانهٔ شکاف ملت و حکومت بایستد. یک سال پس از حبس خانگی رهبران جنبش سبز، و درحالیکه قهر سبزها با صندوقهای رأی محسوس بود او در انتخابات مجلس ۱۳۹۰ مشارکت کرد. حضوری که موجب نقدها و گلایههای بسیار از وی شد. خاتمی اما میکوشید از زاویهٔ سیاستورزی خود، درهای گفتوگوی اصلاحطلبان با هسته اصلی قدرت را باز نگه دارد.
فعال شدن وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ اما اوج فعالیت خاتمی در متن سیاستهایی بود که موجب تثبیت و افزایش اقتدار نظام میشد. هرچند نتیجهٔ انتخابات (پیروزی روحانی) موجب خشنودی وی و اصلاحطلبان بود، اما همزمان کاهش شکاف ملت و حکومت را نیز نشان میداد؛ شکافی که پس از انتخابات ۱۳۸۸ عمقی غریب یافته بود.
از فردای انتخابات ۱۳۹۲، خاتمی و اصلاحطلبان به انتظار پاسخ اثباتی و تعامل فعال رهبر جمهوری اسلامی و کانون مرکزی قدرت نشستند. فشارها علیه اصلاحطلبان اما دچار تغییر محسوس نشد. آیتالله خامنهای پیشنهاد روحانی مبنی بر سفر خاتمی به آفریقای جنوبی برای شرکت در مراسم تشییع و تدفین پیکر نلسون ماندلا را رد کرد، و ممنوعالخروجی خاتمی ادامه یافت.
تضییقات و فشارها و تهدیدهای امنیتی علیه جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب، دو جمعیت سیاسی مهم اصلاحطلبان ادامه یافت، و هر جا دولت روحانی به یاران خاتمی نزدیک شد، از شخص رهبری تذکر شنید و از نهادهای مطیع وی، واکنش تند دید.
بهعنوان جدیدترین شاهد برجسته، آیتالله خامنهای در دیدار با دولت روحانی، تصریح کرد که «دولت و اعضای آن نباید اسیر جناحبندیها شوند»؛ و تاکید نمود که «باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.» رأس هرم نظام سیاسی که از واکنش موسوی و کروبی و سبزها، همچنان برآشفته مانده، «خطوط قرمز» را هم تدقیق کرد: «فتنه و فتنهگران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسهٔ رأی اعتماد خود بر فاصلهگذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.»
آشتی مشروط به «عفوطلبی»
درحالیکه حبس خانگی رهبران جنبش سبز از ۱۳۰۰ روز فراتر رفته، آیتالله خامنهای هیچ نشانهای از نرمش برای گشایش فضای سیاسی نشان نمیدهد. برعکس ـ و چنانکه علی مطهری گزارش میکند ـ او بر تداوم حصر غیرقانونی و مجازات بدون محاکمهٔ موسوی و کروبی و رهنورد، مصّر است.
مجموعه اظهارنظرهای مهمترین تریبونهای معرف و مبلغ و مروج مواضع رهبر جمهوری اسلامی (از دبیر شورای نگهبان گرفته تا رئیس و سنخگوی قوه قضائیه و از سپاه و بسیج تا کیهان و امام جمعههای پایتخت) در ماههای گذشته، دال بر لزوم «عفوطلبی» و «درخواست گذشت» و «خواهش بخشایش» از «نظام» و رأس هرم سیاسی آن، برای تغییر وضع رهبران و زندانیان و فعالان جنبش سبز، و نیز اصلاحطلبان همدل با آنان است.
تا چنین چیزی رخ ندهد (درخواست عفو و طلب بخشش)، آتشبار توهین و اتهام و تهدید و تحدید علیه اصلاحطلبان همدل با موسوی و کروبی مستدام است.
خاتمی در یکی از اظهارنظرهای اخیرش بار دیگر از ضرورت «آشتی» گفته: «راهحل مشکلات کنونی میدان دادن به افرادی با زبان تند و حصر و محدود کردن نیروها نیست بلکه مصلحت نظام ما آشتی ملی است... عدهای بهجای آشتی به حذف و کینه میاندیشند.» اما آیا نگاه و رویکرد سیاسی رهبر جمهوری اسلامی با تمامیتخواهان واجد تمایز محسوس است؟
یکی از مهمترین تریبونها و نمادهای آشتیستیزی و گفتوگوگریزی، «کیهان» است. روزنامهای که آیتالله خامنهای با آن عکس یادگاری میگیرد و روی تخت بیمارستان، یکی از منابع خبری شخص اول نظام میشود.
با چنین وضعی (همدلی رهبر جمهوری اسلامی با نگاه تمامیتطلبانه و صلحستیز)، آیا نامهٔ مجمع روحانیون مبارز ـ با امضای خاتمی ـ موجب تغییر نگرش و روشی در کانون مرکزی قدرت خواهد شد؟ آنجا که بهطور مکرر نشان داده رغبت و تمایلی به توسعه سیاسی و مشارکت ملی ندارد.
خاتمی و مجمع روحانیون مبارز اما با ارسال پیام مودت و ارادت برای آیتالله خامنهای، «آزموده»ای را بار دیگر ـ و شاید برای ثبت در تاریخ و پیش وجدان خود ـ میآزمایند. کوششی برای تغییر وضع تدریجی کشور از دل مصالحه. اقدامی که برای خاتمی و مجمع، بیهزینه نیست: رنجش بخش مهمی از سبزها. آنهایی که ترجیح میدهند خاتمی در متن جامعه مدنی و کنار جنبش اجتماعی بایستد و تلاش برای آشتی را به کسانی چون هاشمی و ناطق نوری و حسن خمینی بسپارد.
برخلاف بسیاری دیگر از رویدادهای سیاسی، به نظر میرسد چشمانتظاری برای واکنش رهبر جمهوری اسلامی به پیام مجمع روحانیون مبارز با امضای خاتمی، چندان به درازا نینجامد. رهبری که منافع نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه را به منافع ملی ترجیح میدهد، در یک سالی که از برآمدن دولت «تدبیر و امید» روحانی گذشته، فرصتهای مهم و ارزشمندی را برای آشتی، سوزاندهاست. رهبری که خود را پشتگرم به سلاح و سرکوب میداند و ضرورتی برای گشایش سیاسی قائل نیست، آیا واکنشی متفاوت به این پیام خواهد داشت؟