حضور چشمگیر اقلیتهای قومی در پارلمان کانادا بهخصوص تصدی چند پست مهم وزارت توسط آنان بازتاب بسیار گستردهای در کانادا داشتهاست. پس از فروکش کردن هیجان پس از پیروزی لیبرالها و بهویژه پس از رویدادهای تروریستی اخیر بزرگترین چالش پیش روی دولت فعلی مسئله مهاجران و نقش کانادا در مناقشه خاورمیانه است.
بدون شک جامعه نوپای کانادا با برخورداری از طیف گستردهای از مهاجران از کشورهای مختلف جایگاه ویژهای میان دیگر کشورهای توسعهیافته دارد.
از یک سو نبود سنتهای دیرپا و پیشینه تاریخی امکان تغییر و انطباق فرهنگهای مختلف و ایجاد تجربه فرهنگی و فکری نوین را بوجود آوردهاست و از سوی دیگر نبود چارچوب و زیربنای مستحکم فلسفی و فکری که مبنای قراردادهای اجتماعی باشد، مانع جاری شدن ارزشهای ناب و قوی در بطن جامعه شدهاست.
نبود چنین ارزشهایی عملاً مانع گسترش یک گفتمان دائمی ریشهدار ملی پیرامون چالشهای جهانی و ملی شده و سیاست را به واکنشهای کوتاهمدت در چارچوب منافع حزبی تقلیل میدهد. در نبود گفتمان همهجانبه ملی، نقد دائمی و چالش ارزشها و نهادها عملاً فراموش شده و کارکرد طبقه روشنفکر عملاً به پادویی و دفاع از ساختارها و نهادهای سنتی تقلیل مییابد.
باید توجه داشت که جامعه کانادا در برابر چندین چالش بسیار جدی قرار گرفتهاست. کمبود نوآوری در زمینه اقتصادی و فکری کشور را پیش از پیش متکی به منابع طبیعی و بخشهای ذاتاً غیر نوآور (همانند مسکن) کرده، همزمان کاهش بهای نفت یکی از این ستونهای اقتصاد را به لرزه در آوردهاست.
در این میان انباشت سرمایه داخلی و خارجی در بخش مسکن رفته رفته حباب بزرگی را پدید آورده که هر دم بیم ترکیدن آن میرود.
از سوی دیگر گسترش افراطگرایی و بیگانههراسی در دنیا و وجود اقلیتهای بزرگ از کشورهای مختلف در کنار نبود ارزشهای جاری قوی و گفتمان ملی پایدار، نگرانی در مورد افزایش سرخوردگی و طرد جوانان و ایجاد گتوهای قومی و در نهایت کشیده شدن آنان به دام افراطگرایی را گسترش دادهاست.
باید توجه کرد که جذب و همدلی اجتماعی نیاز به گفتوگو و مجال دادن به مطرح شدن و بهکارگیری ایدههای مختلف دارد. به بیان دیگر احزاب و نهادهای سیاسی، آموزشی و مدنی باید تن به چرخه دائمی تغییر داده و درهای خود را نه تنها به صورت ظاهری بلکه به صورت ساختاری به روی ایدههای جدید باز کنند.
از سوی دگر باید توجه کرد که آزادی در اجرای آیینها تنها کسری از هویت یک بخش جامعه است، آنچه اغلب از سوی مهاجران فراموش شده طرح پرسشگری و بازنگری این آیینها و تن دادن به نوآوری در ظاهر و باطن آن در غالب یک اجتماع بزرگتر است. جذب و همدلی اجتماعی باید معنوی و فکری باشد و نه تنها محدود به سنتهای غذا و مناسک، این مهم، مسئولیتی است مشترک.
حال در برابر این پیشزمینه فرصتی فراهم آمدهاست تا جامعه کانادا با گسست از تفکر محافظهکارانه پا در مسیری نو بگذارد. موفقیت این تجربه بستگی به حضور مستمر و فعال شهروندان و روشنفکران دارد.
حضور اقلیتها در پارلمان و حتی دولت به خودی خود موجب تغییر نمیشود. تا زمانی که ساختارهای به شدت محافظهکار جامعه درهای خود را به روی افکار نو باز نکنند نمایندگان اقلیتها همانند دیگر نمایندگان عملاً وظیفهای جز گماشتگی احزاب خود نخواهند یافت.
تغییر فکری جسارتی بسیار بیشتر از تغییر ظاهری میطلبد، از سوی دگر نمایندگان بدون حمایت جامعه مدنی و فراگیر شدن و استمرار گفتمان نوآورانه و تغییر طلب کاری از پیش نخواهند برد. گام نخست در ایجاد تغییر ایجاد حرکت و انگیزه در جامعه با آشکارسازی بلاهت و ناکارآمدی ساختارهای موجود است.
در این میان باید توجه کرد که حمایت جامعه مدنی پیشنیاز انباشت سرمایه اخلاقی مورد نیاز برای نوآوری است. گام نخست پس از راهیابی نمایندگان اقلیتها به پارلمان و دولت طی شدهاست. اکنون باید دید آیا این نمایندگان توان و شهامت لازم برای نوآوری و مطرح کردن مفاهیم جدید و فعال نگه داشتن بدنه اجتماعی حامی خود را داشته و از سوی دیگر جامعه مدنی و روشنفکران بهویژه اقلیتها، میلی به حضور ماندگار به جهت شکلگیری یک گفتوگوی ملی را دارند یا خیر.
پیر تردو نخستوزیر پیشین کانادا در دهه ۷۰ و پدر نخست وزیر کنونی کانادا، جاستین تردو، با شهامتی مثالزدنی سنگ بنای جامعه چندفرهنگی کانادا را پی نهاد، پروژهای که او آغاز کرد تا کنون نیمهتمام ماندهاست. اکنون فرزند او در کنار نمایندگانی از اقلیتهای مختلف این کشور این بخت را دارند که با ایجاد یک گفتمان فراگیر و نوآوریطلب این پروژه را به پیش برند.