بررسی تصمیمها و اقدامهای فرهنگی دولت روحانی در دو سال گذشته نشاندهنده نوعی رابطه اعلامنشده میان تصمیمها و اقدامهای فرهنگی دولت از یک سو و شرایط حاکم بر مذاکرات ایران و گروه پنج بهعلاوه یک بر سر برنامه اتمی، از سوی دیگر است.
دو طرف در ابتدای آذر ماه ۱۳۹۲ (سه ماه پس از بر سر کار آمدن دولت حسن روحانی) به توافق موقت دست یافتند. توافقی که با بهبود نسبی روابط ایران و آمریکا و ارتقای سطح گفتوگوهای آشکار میان مقامهای دو کشور همراه بود.
این توافق بیش از آن که حاصل گفتوگو بر سر جزئیات برنامه اتمی ایران و نحوه برداشتن تحریمها باشد، نتیجه نوعی امیدواری به تغییر فضای سیاسی در ایران، تحت تأثیر انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۱۳۹۲ بود. تحولی که با خواست باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در تغییر رویه برخورد با ایران همراه بود. خواستی که در نامههای (آن زمان محرمانه) آقای اوباما به آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران بازتاب یافت.
این دوره از مذاکرات با نوعی گشایش و یا حداقل افزایش امید به گشایش (در پارهای از بخشها) در فضای فرهنگی همراه بود. علی جنتی وزیر ارشاد پیشنهاد برداشتن ممیزی پیش از چاپ کتابها را مطرح کرد. وزارت ارشاد به سرعت از این پیشنهاد عقبنشینی کرد اما سیر صدور مجوز کتاب در وزارت ارشاد سرعت بیشتری گرفت و از دامنه سانسورهای سلیقهای کاسته شد؛ و نظارتهای امنیتی بر کار ناشران و نویسندگان تا حد ممکن در مناسبات حاکم بر جمهوری اسلامی تقلیل یافت. خانه سینما، که به عنوان نمادی از جدال میان سینماگران و دولت در زمان دولت احمدینژاد تعطیل شده بود، بازگشایی و برداشتن فیلترینگ فیسبوک، بحث روز شد. صدور مجوز برای برگزاری کنسرتهای موسیقی آسانتر و صحنههای نمایش تئاتر فعالتر شد.
در این دوره بودجه بخش فرهنگ در قالب بودجه سال ۱۳۹۳ مورد بازنگری قرار گرفت و باوجود آن که دولت در شرایط مالی مناسبی قرار نداشت بودجه بخشهایی مانند کتاب و مطبوعات و سینما افزایش یافت؛ و مهم تر از آن این که بخشی از بودجههایی که در دولت پیشین به نام بودجه فرهنگی در اختیار برخی گروههای نزدیک به دولت قرار میگرفت و عمدتاً به مصرف انتشار کتابها و مجلات و سایتهایی با مضامین سفارشی مورد نظر دولت احمدینژاد میرسید و در اختیار تشکلهای متعلق به تندروها قرار میگرفت، از ردیفهای بودجه خارج شد.
اما اثر همین کاهش بودجه بر برخی محافل و تغییرات در فضای فرهنگی به طرح پرسش از وزیر ارشاد دربارهٔ مطلب منتشره در روزنامه توقیف شده بهار و ادعای دادن مجوز به تکخوانی خواننده زن به دادن نخستین کارت زرد مجلس به وزیر ارشاد در ۱۷ دی ماه ۱۳۹۲ منجر شد. این اعتراضها سپس در بهمن ماه در سخنان چهرههایی مانند محمدتقی مصباح یزدی و در اسفند ماه در سخنان آقای خامنهای در قالب انتقاد از شرایط فرهنگی کشور بازتاب یافت.
نطق آغاز سال ۱۳۹۳ آقای خامنهای در مشهد بیانیه مفصلی بود در شرح آنچه فرهنگ مقاومتی نامیده میشد که با انتقاد تندی از شرایط فرهنگی همراه بود.
پس از سخنان رهبر جمهوری اسلامی، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه، نخستین مقام رسمی بود که در فروردین ماه ۱۳۹۳ از بیاعتنایی دولت به برنامههای پیشنهادی سپاه برای تقویت مقاومت فرهنگی در برابر دشمن انتقاد کرد و پس از آن حمید مقدم، مسئول فرهنگی سپاه، به دولت دربارهٔ برنامههای فرهنگی هشدار داد.
نخستین همایش دلواپسان توافق اتمی در ۱۳ اردیبهشت برگزار شد و بخش عمدهای از سخنان چهرههای تندرو به انتقاد از برنامههای فرهنگی دولت اختصاص یافت. به این ترتیب برنامههای فرهنگی دولت به دستاویزی برای فشار تندروها و برخی از اصولگرایان مخالف توافق اتمی، به دولت مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
از این زمان با وجود این که آقای روحانی و علی جنتی، وزیر ارشاد، سعی میکردند به انتقادها پاسخ دهند، اما در عمل و همزمان با مطرح شدن زمزمههای استیضاح وزیر ارشاد، به تدریج نوعی تعدیل در روند اجرایی برنامههای فرهنگی دولت آغاز شد.
نتیجه این تنش را میتوان در لغو مجموعهای از برنامههای تاتر و موسیقی دید که در فاصله خرداد ۱۳۹۳ تا مهر همان سال با وجود مجوز اجرا صورت گرفت. تنظیم نامهای برای استیضاح وزیر ارشاد در آبان ماه ۱۳۹۳ و همزمان با گره خوردن در سیر مذاکراتی رخ داد که در وین در جریان بود. نامهای که به درخواست آقای روحانی کنار نهاده شد. کنار نهادن استیضاح با بر سر کار آمدن حسین نوشآبادی به عنوان سخنگوی وزارت ارشاد همراه بود که عملاً به معنای آغاز دورهای از عقبنشینیهای وزارت ارشاد از برنامههای فرهنگی از پیش اعلام شده بود. در نخستین نشست مطبوعاتی، آقای نوشآبادی از توافق وزارت ارشاد و کمیسیون فرهنگی مجلس برای لغو برنامههای اکران ۶ فیلم خبر داد. در وین مذاکرات اتمی به بنبست رسید و ادامه آن به آذر ماه و سپس به اسفند همان سال موکول شد.
ارزیابیها ناظران در ماههای بعد این بود که دولت روحانی برای پرهیز از ایجاد تنشی که احتمال میرود بر پیشبرد مذاکرات اتمی اثر نهد، از دامن زدن به تنش بر سر موارد اختلاف در برنامههای فرهنگی پرهیز میکند. به عنوان تازهترین نمونه از خویشتنداریهای دولت میتوان به مصالحه دولت بر سر مداخله رسمی نیروی انتظامی و قوه قضائیه در حق وزارت ارشاد در دادن مجوز برگزاری کنسرت و صرف نظر کردن دولت از اجرای مصوبه حضور زنان در ورزشگاهها اشاره کرد که درست پیش از آغاز دور اخیر مذاکرات در خرداد ماه ۱۳۹۴ در وین، صورت گرفت.
به این ترتیب تقریباً از تابستان سال ۱۳۹۳ یعنی نزدیک به نیمی از عمر دولت، بخشی از برنامههای فرهنگی دولت که مورد اختلاف بوده به حالت تعلیق در آمدهاست. حالا و پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات این پرسش مطرح است که فضای جدید تا چه حد میتواند بر نحوه ادامه برنامههای فرهنگی دولت اثر بگذارد؟ آیا همانطور که گره افتادن در کار مذاکرات فضای کار را برای اهل فرهنگ و هنر دشوارتر کرد، گشایش در این مذاکرات میتواند به فضای فرهنگی کمتنشتری بیانجامد؟
با توجه به سابقه احتیاطی که در دولت آقای روحانی دیده میشود، بعید به نظر میرسد حداقل تا زمان تصویب نهایی توافق وین در مجلس و سپس شورای نگهبان و رسیدن آن به مرحله اجرایی (یعنی حداقل ۶ ماه دیگر) تغییری در سیاست فرهنگی دولت دیده شود. اما نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که شکست روانی تندروهایی که مخالف توافق بودند و مخالفان عمده برنامههای فرهنگی دولت هستند به میزان زیادی میتواند به طور غیر مستقیم به کمتنشتر شدن فضای فرهنگی منجر شود. حتی اگر چهرههای اصلی حامی تندروها بکوشند با افزایش حملات لفظی به دولت و سیاست داخلی آن از وقوع چنین تحولی جلوگیری کنند.
امیدی که در بسیاری از گروههای مردم و از جمله در میان اهل فرهنگ و هنر به وجود آمدهاست ممکن است هنوز با تحولات عینی فاصله داشته باشد اما امید در ایران همواره عاملی برای تغییرات مثبت بودهاست. تغیراتی که اهل فرهنگ و هنر بیش از سیاستمداران تشنه آنند.