ماهنامه زنان امروز که تنها ماهنامه فمینیستی که در یک سال اخیر در ایران منتشر میشد توقیف شد. یکی از دلایل توقیف آن پرداختن به موضوع ورزش زنان و خواسته زنان برای ورود به استادیومهای ورزشی مطرح شد.
مهرانگیز کار حقوقدان ساکن آمریکا مهمان برنامه این هفته ما است.
خانم کار به نظر شما چرا مجله زنان توقیف شد؟
مهرانگیز کار: جمهوری اسلامی با هیچیک از مطبوعاتی را که بخواهند با زبان مردم حرف بزنند اعم از زن و مرد و احیاناً ایدهها و نظریههای مردم را انتشار بدهند، نمیتواند کنار بیاید. سقف تحملش خیلی نسبت به زنان پایینتر است از مسایل دیگر. در همه دورههای بعد از انقلاب اینها را تجربه کردیم؛ ولی در یک دوران به خصوص بود که پیشینه مجله که حالا اسمش هست زنان امروز به صورت ماهنامه زنان از سال ۱۳۷۱ آغاز به انتشار کرد با سردبیری خانم شهلا شرکت و یک نگرش متفاوت از نگرش رسمی جمهوری اسلامی را مطرح کرد بدون اینکه به چارچوبهای جمهوری اسلامی صدمهای بزند. در آن موقع ۱۶ سال تحمل شد؛ ولی آن تحمل هم من شاهد عینی بودم که چه اندازه پرتنش بود و چه اندازه این مجله هم از نظر مالی و هم از نظر امنیتی زیر فشار بود.
مجله زنان در دولت محمود احمدینژاد توقیف شد و سردبیر آن شهلا شرکت که سردبیر و مدیر مسئول ماهنامه زنان امروز هم هست هنوز فرصت نکرده در دادگاهی از اتهاماتی که علیه آن مجله شده دفاع کند. به نظر شما اصلاً انتشار مجله زنان امروز چه نیازی را در جامعه امروز ایران برطرف میکرد؟
در این دوره خاص زنان ایرانی به شدت گرفتار نبود تریبونهایی هستند برای اینکه حرفهایشان را بزنند، مشکلاتشان را طرح کنند. اساساً در خود مطبوعات غیرزنانه هم بحثهای زنانه و مسائل روز زنان ایران قابلیت انتشار ندارد. مطبوعات خیلی به ندرت روی مسایل عمده زنان تحلیل میکنند و اساساً تحلیل اضافه نمیتوانند بکنند. یا خطر نمیکنند؛ بنابراین خیلی خیلی نیاز بوده و هست نه فقط به یک مجله زنان امروز بلکه به چندین مجله زنانه. اما جای خالی نشریات زنانهای که بخواهد مخاطبانش را از طیفهای مختلف زنان و حتی مردان انتخاب کند، خالی بوده و هست.
یکی از دلایل توقیف مجله زنان امروز آن طور که در رسانهها مطرح کردهاند و در صفحه فیسبوک مجله زنان امروز هم مطرح شده، پرداختن به موضوع ازدواج سفید بوده. موضوعی که ماهها در نشریات مختلف به آن پرداخته میشد و البته قربانی آن گویا مجله زنان امروز بوده. آیا واقعاً این مجله تابوهای این روزهای جامعه ایران را شکسته بود؟
مجله که خانم شرکت بعد از هفت سال سکوت و خاموشی و حسرت منتشر کرده به نظر من بسیار محافظهکارانه بوده. برای اینکه نمیخواسته که دوباره گرفتار هفت سال سکوتی شود که پشت سر دارد. اما در همین حد هم تحمل نشد. علتش هم میشود گفت حساسیت زایدالوصف مردان جمهوری اسلامی نسبت به موضوع زن است و آن بخشی از مردان که این حساسیت را دارند در ارکان مهم امنیتی و نظامی کشور دارای مقام و مسئولیت هستند و به سهولت میتوانند باب بحث زنان امروز را نه فقط مجله زنان امروز بلکه مشکلات زنان امروز را ببندند.
چرا؟ به نظر شما چرا حکومت مردان جمهوری اسلامی تمایلی به انتشار مطالبی در مورد زنان را ندارند؟
نمیخواهند که یک بار دیگر مواجه شوند با اعتراضهای گسترده از طرف زنان برای اینکه همانطور که میدانید همه حرکتهای زنان را که گفته میشد جنبش زنان تعطیل کردند. حالا بسیار نگران هستند که مبادا یک حرکت کوچکی مثل انتشار مجله زنان امروز منجر بشود به اینکه زنان فکر کنند دوباره میتوانند حرکتی را سامان بدهند و میتوانند از مشکلات حقوقی، اقتصادی و اجتماعی خودشان حرف بزنند.
بیاییم از منظر دیگر به این بپردازیم. همانطور که شما گفتید در بیست و چند سال گذشته بعد از سال ۷۱ و انتشار مجله زنان تنها شهلا شرکت بوده که با انتشار این ماهنامه و بعد هم ماهنامه زنان امروز تلاش کرده که مجلهای را برای زنان ایرانی منتشر کند که به حقوقشان علاقهمندند.
در این فاصله زمانی ما شاهد انتشار چند شماره فصلنامه یا گاهنامه جنس دوم هم بودیم که خانم نوشین احمدی خراسانی از فعالان سرشناس مسایل زنان آن را منتشر میکردند. چرا در این مدت هیچ مجله مشابهی منتشر نشد؟ چرا دیگر فعالان حقوق زنان هیچوقت وارد این عرصه نشدند؟
من تصور میکنم احتیاج به ریسک کردن دارد. یعنی احتیاج به این دارد که کسانی که روحیه خطرکردن دارند وارد این حوزه شوند. حالا از اسمهایی که شما نام بردید بگذریم، در جمع زنان همفکر خانم شهلا شرکت که پیشینه انقلابی هم دارند و ممکن است در حال حاضر تکیهگاههای حکومتی هم داشته باشند بعضاً فراواناند زنانی که میتوانند تقاضای مجوز کنند و میتوانند نشریهای را برای جامعه متنوع ایران که یک جامعه حقیقتاً متکثر است منتشر کنند؛ ولی عموماً از خطر کردن گریزان هستند و خیلی شجاعت میخواهد. برای اینکه بعضی وقتها مردانشان مانع میشوند و بعضی وقتها خودشان ترجیح میدهند که گرفتار این رفتوآمدهای اطلاعاتی و افت و خیزهای امنیتی نشوند. جز خانم شهلا شرکت ما اگر بررسی کنیم نمیتوانیم... مثلاً خانم نوشین احمدی بسیار تلاشهای دیگر هم کردند ولی نشریهشان نتوانست چنان تیراژی داشته باشد و چنان تأثیری داشته باشد که ماهنامه زنان داشت.
با همه اینها نمیتوانیم منکر تمام تلاشهای بقیه فعالان عرصه مطبوعات زنان باشیم.
خب خانم خراسانی انرژی خودش را در جاهای دیگری گذاشته و بسیار هم ریسک کرده اما در حوزه مطبوعات نمیتوانیم ادعا کنیم که کسی غیر از خانم شهلا شرکت در این حوزه ایستادگی کرده برای اینکه بینش و نگرش او این بود که زنان ایرانی لزوماً همه آنها دارای یک نوع تفکر که مثلاً میشود گفت تفکر غالب؟ در جمهوری اسلامی هست نیستند. این خلاء همچنان باقی است.
به نظر شما چرا هیچ نشریه دیگری نتوانسته این وظیفه را بر دوش بکشد و در میان زنان راه پیدا کند؟
ایران جامعه متحولی است. زنانش زنانی هستند که در تحولات اجتماعی همین سی و پنج شش ساله بعد از انقلاب بسیار نقش ایفا کردند. خب نیاز دارند به فضاهای فرهنگی غیر از فضاهایی که فقط آنها را میبرد به سمت ارزشها و شعارها. به نظر من این در را که دارند به شدت میبندند و نمیگذارند روزنهای باز شود در نهایت مشکلات بسیار زیادی ایجاد میکند. حتی برای حکومت.