سخنان رئیس جمهور ایران، حسن روحانی، به نظر در تضاد با سخنان رهبری در خصوص امکان همکاریهای بیشتر میان ایران و ایالات متحده آمریکا است.
گرچه آیتالله خامنهای همچنان به رد احتمال هر گونه نزدیکی بیشتر میان تهران و واشینگتن میپردازد، تغییر تاکتیکی موضع سیاست خارجه و اولویتهای ایران، و نیز سخنان روحانی روایتی دیگر را تقریر میکند.
اگر به دقت سخنان حسن روحانی در خصوص روابط میان ایران و ایالات متحده را موشکافی کنیم در خواهیم یافت لحن گفتههای او به دو مسئله مهم و حیاتی اشاره دارد:
نخست، تمایل ایران به گسترش همکاریها با غرب و ایالات متحده.
این همکاریها به نظر در دو سطح اقتصادی و ژئوپلتیک رخ خواهند داد. روحانی پیش از این گفته بود حاضر است با گسترش حجم مبادلات اقتصادی با غرب و دیگر کشورها، ایران را به قطبی تجاری در منطقه بدل سازد. این مسئله حاکی از آن است که روحانی، تحت نظارت رهبری، تلاش دارد تا منافع اقتصادی و ملی را نسبت به منافع ایدئولوژیک ارجحیت دهد.
دوم: روحانی در تلاش است از ایران تصویر کشوری را بسازد که با تروریسم مقابله میکند و حاضر است برای حل مسائل منطقه و ریشهکنسازی تروریسم با جامعه بینالمللی همکاری کند.
به عبارت بهتر، روحانی در تلاش است تا مشروعیت جهانی و منطقهای ایران را بدون اشاره به نقش این کشور در سوریه، لبنان، عراق و یمن و نیز بدون پرداختن به عملکرد سپاه قدس در بحرانهای منطقه از طریق دخالت نظامی، حمایت مالی و برانگیختن تضادهای قومی، تقویت کند.
اولویت دادن به منافع اقتصادی نسبت به منافع ایدئولوژیک
تقویت مشروعیت ژئوپلتیک ایران در سطح جهانی – که با پیشبینی و هدایت رهبران ایران صورت میگیرد و به واسطه دستیابی به توافق هستهای و موضع سیاست خارجه دولت اوباما نسبت به تهران پشتیبانی میشود- میتواند تأثیر بهسزایی در احیای سریعتر اقتصاد بیمار ایران داشته باشد.
اگر مشروعیت دولت ایران مستحکم شود، دولتهای غربی بیشتر به دادوستد با ایران تمایل نشان خواهند داد. دیدگاه دولت اوباما که ایران را مهرهای قدرتمند و مؤثر در حل بحرانها و «مبارزه با تروریسم» میداند بر این مشروعیت مهر تأیید میزند. همانطور که اوباما در مجمع سران ملل متحد اعلام کرد، ایالات متحده آمادگی همکاری با همه کشورها، ازجمله روسیه و ایران، برای حل بحران سوریه را دارد.
از سوی دیگر، فقدان سیاستی روشن و مشخص در قبال بحرانهای خاورمیانه و مبتنی بودن سیاست خارجی آمریکا بر تأمل و مشاهده اوضاع موجب میشود تا واشینگتن ترجیح دهد وظیفه مبارزه با داعش و حل بحران سوریه و یمن را به مسکو، تهران یا کشوری دیگر محول کند.
این مسئله نشان میدهد دولت اوباما، به دلیل عدم تمایل به تصمیمگیری قاطع، همچنان به تقویت مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران و قدرتمندتر ساختن آن ادامه خواهد داد.
چرا ایران همچنان منتقد سرسخت ایالات متحده است؟
برخی تحلیلگران و سیاستمداران معتقدند انتقادهای حسن روحانی از عملکرد ایالات متحده در قبال بحرانهای منطقه نشان میدهد او به هیچوجه تمایلی به تقویت همکاری میان تهران و واشینگتن ندارد.
آنان همچنین تأکید میکنند که سخنان رهبری نیز به وضوح حاکی از عدم تمایل او به تقویت روابط میان دو کشور است.
اما، باید این را به خاطر سپرد که در طول مذاکرات هستهای میان ایران و دولتهای گروه پنج بهعلاوه یک رهبر ایران چندین خط قرمز را برای مذاکرات ترسیم کرد که نهایتاً اغلب آنها فراموش شدند.
سخنان خامنهای اغلب منعکسکننده دستورالعملهایی نیست که وی به رئیس جمهور و اعضای ارشد سپاه پاسداران میدهد. سخنان خامنهای در ملاء عام همواره بر سیاستهای ضد آمریکایی جمهوری اسلامی ایران تأکید دارند چرا که او میبایست نقش خود بر اساس اصول انقلابی را ایفا کند.
بهعلاوه، روحانی نیز چارهای جز این ندارد که با انتقاد از آمریکا و دیگر کشورهای منطقه منتقدان خود در داخل کشور را راضی نگاه دارد.
ارجحیت دادن به منافع اقتصادی و ملی تنها تغییر موضعی کوتاهمدت برای حفظ جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.
این گمان که خامنهای به تیم رئیس جمهور دستور دادهاست منافع اقتصادی و ملی را بر منافع انقلابی ارجحیت دهند به نظر درست میرسد؛ چرا که دستیابی به توافق هستهای و تغییر لحن ایران در سطح جهانی، بدون چراغ سبزی از سوی خامنهای، به هیچ وجه نمیتوانست رخ دهد. کلیه تصمیمگیریهای کلیدی در حوزه سیاستهای خارجی از سوی رئیس جمهور ایران میبایست با تأیید رهبری همراه باشد.
از سوی دیگر، اولویت دادن به منافع اقتصادی و ملی بدین معنا نیست که تهران به طور کامل اصول انقلابی خود را کنار گذاشتهاست. تهران به هیچ وجه قادر به دست کشیدن از اصول انقلابیاش نیست چرا که این اصول در قلب دولت ریشه دوانده و اساس مشروعیت آن به حساب میآیند.
این بنیاد انقلابی حتی خارج از کنترل فردی خامنهای است. ارجحیت دادن به منافع اقتصادی و ملی تنها تغییر موضعی کوتاهمدت برای حفظ جمهوری اسلامی ایران به شمار میآید.
در مجموع، اولویت دادن به منافع ملی و اقتصادی از سوی ایران، نقش غیر مستقیم ایالات متحده در تقویت مشروعیت جهانی جمهوری اسلامی و سیاست «تأمل و مشاهده اوضاع» دولت آمریکا در قبال خاورمیانه حاکی از آن است که به زودی شاهد رشد همکاریهای تاکتیکی بیشتر میان تهران و واشنگتن و تهران و غرب خواهیم بود.
این همکاری تاکتیکی اما به حل بحرانهای منطقه نخواهد انجامید چرا که تهران حاضر به تغییر بنیادین سیاست خارجه و اصول انقلابیاش نیست. با این حال همکاری بیشتر میان ایران و ایالات متحده موجب تقویت مشروعیت ایران در سطح جهانی خواهد شد.