گزارشی از: عبدالله عاشورف و امرالدین عالمف
تودهایها چگونه از ایران به تاجیکستان شوروی رسیدند؟ نسل بعدی آنها در چه وضعیتی قرار دارند؟ بخش تاجیکی رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی به دنبال پاسخ دادن به این پرسشها بوده و گزارشی در این مورد تهیه کردهاست:
فاطمه غلاماُوا، هنرپیشه معروف تاجیک و دختر حسن غلامزاده، از کمونیستهای وقت ایران، که بعدها عنوان تودهای به خود گرفت، با افتخار به عکس پدرش مینگرد. به گفته او آقای غلامزاده در تشکیل تاجیکستان نقش بزرگی داشته است. او به عنوان افسر بر ضد ابراهیمبیک جنگیده است و در کسوت معلمی، اولین مکتب را در ناحیه کویبیشف سابق (ناحیه عبدالرحمان جامی امروزی) ساخته است و به فرزندان تاجیک خطّ و سواد آموخته است.
حسن غلامزاده یکی از ۴۰۰ افسر ایرانی بود که در دهه بیستم قرن گذشته همراه شاعر سرشناس، ابوالقاسم لاهوتی، از رود ارس گذشته و وارد قلمرو شوروی شدند. پس از آن، اکثر آنها به خاطر قرابت فرهنگی و زبانی به تاجیکستان فرستاده شدند.
حسن غلامزاده یکی از ۴۰۰ افسر ایرانی بود که در دهه بیستم قرن گذشته همراه شاعر سرشناس، ابوالقاسم لاهوتی، از رود ارس گذشته و وارد قلمرو شوروی شدند. پس از آن، اکثر آنها به خاطر قرابت فرهنگی و زبانی به تاجیکستان فرستاده شدند.
قیامالدین ستاری، تحلیلگر، در این ارتباط میگوید: «اکثر تودهایهایی که در تاجیکستان میزیستند اهل فرهنگ و هنر بودند. از همه بیشتر سهم ابوالقاسم لاهوتی برای تاجیکان اهمیت دارد که حتی در تشکیل تاجیکستان به عنوان کشور نیز سهم داشت. در این ارتباط میتوان به عسکر هلالیان، نویسنده، قاسم دیلمی، روزنامهنگار، و محمود طاهراف، هنرپیشه، نیز اشاره کرد که از جمله تودههایی بودند که در رشد جامعه نو تاجیک نقش بسیار مهمی ایفا کردند.»
موج مهاجرت کمونیستها و اعضای حزب توده ایران (که پس از آن یعنی در سال ۱۹۴۱ رسماً تأسیس یافت) به اتحاد شوروی در سه دوره صورت گرفتهاست. سوءقصد به جان محمدرضا شاه در سال ۱۹۴۹ به تودهایها نسبت داده شد و تعقیب کمونیستها در ایران موج مهاجرت آنها به اتحاد شوروی را در پی داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ نیز گروه بزرگی از تودهایها به شوروی پناهنده شدند.
اکنون از این مهاجران تودهای، در تاجیکستان نسل سومی زندگی میکنند که در میان آنها نیز افراد سرشناسی در سطح کشوری دیده میشوند. از میان آنها میتوان به ناهید زینلپور، ویلننواز مشهور تاجیک اشاره کرد که پدرش تودهای بود. «زاور دَخته»، عکاس و فیلمبردار مشهور (ایرانی گرجیتبار)، نیز تنها ۱۴ سال داشت که به تاجیکستان آمد.
زاور دخته در مورد خاطرات خود میگوید: «پدرم من و سه برادرم را به یک چوپان سپرد، که راه به سمت مرز ترکمنستان شوروی بلد بود. پدر سیبی به دستم داد و گفت اگر چوپان شما را سالم تا مرز برد، آن سیب را سالم به دست چوپان بده تا من بفهمم که شما به سلامت به مرز رسیدهاید و حق و دستمزد او را بدهم. اگر به شما آسیبی رسید، سیب را یک بار گاز بزن و به دست او بده.»
حسن رضازاده هشتاد ساله یکی از دیگر اعضای حزب توده است که ۵۴ سال از عمرش را در تاجیکستان گذراندهاست. او با فروپاشی شوروی خود را مانند فردی یتیم حس میکند. رضازاده میگوید: «شوروی خوب بود. خوراک و پوشاکمان را تأمین میکرد، خانه داشتیم. برای من مثل پدر بود. شوروی که فروپاشید ما بیکس شدیم. الان از ناچاری کتاب میفروشم و درآمد یکروزهام تنها کفاف خریدن دو نان و کرایه راه را میدهد و بس.»
فروپاشی شوروی برای تودهایها ضربه سختی بود. آنها که تمام عمرشان را صرف ایده کمونیسم کردهاند، اکنون خود را بیکس و تنها احساس میکنند. حسن رضازاده هشتاد ساله یکی از دیگر اعضای حزب توده است که ۵۴ سال از عمرش را در تاجیکستان گذراندهاست. او با فروپاشی شوروی خود را مانند فردی یتیم حس میکند. رضازاده میگوید: «شوروی خوب بود. خوراک و پوشاکمان را تأمین میکرد، خانه داشتیم. برای من مثل پدر بود. شوروی که فروپاشید ما بیکس شدیم. الان از ناچاری کتاب میفروشم و درآمد یکروزهام تنها کفاف خریدن دو نان و کرایه راه را میدهد و بس.»
امروزه باقیماندگان حزب توده در تاجیکستان را میتوان با انگشتان یک دست شمرد. اما این افراد با وجود اقامت طولانی، هنوز هم خبرهای ایران را با علاقه دنبال میکنند. آنها میگویند که هنوز هم نمیتوانند نسبت به سرنوشت وطنشان بیتفاوت بمانند.