بر چهره گل نسیم نوروز خوش است/ در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست/ خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز. در نخستین برنامه دیدگاههای سال ۱۳۹۴ سخن از چیزی نیست جز خود نوروز. این رهپیمای سدهها و هزارهها و ارمغانآور سبزی و خوشی و خرمی و شادی و آبادی در آغاز هر بهار پیش و پس از دوران ساسانی و تاکنون.
همراهان ما در این بررسی فرهنگی خداداد رضاخانی استاد و پژوهشگر تاریخ ایران دوران ساسانی در برلن، حسن فرشتیان دینپژوه در پاریس و اکبر مهدی استاد ارشد جامعهشناسی در لسآنجلس.
آقای رضاخانی، نوروز شما پیروز.
خداداد رضاخانی: متشکر، عید شما هم مبارک و حالا که زود است ولی صد سال به از این سالها.
آقای فرشتیان، نوروز شما پیروز.
حسن فرشتیان: من هم متقابلاً تبریک میگویم به شما و شنوندگان. انشاءالله که سال خوبی داشته باشید.
آقای اکبر مهدی، نوروز شما هم پربار و فرخنده.
اکبر مهدی: من هم مثل بقیه دوستان نوروز را به تمام هموطنان عزیز تبریک میگویم و امیدوارم که سال بسیار نیک و پر از سلامت و موفقیت در پیش داشته باشند.
آقای رضاخانی، سابقه نوروز در تاریخ مکتوب یا آثار باستانی به کی برمیگردد؟
خداداد رضاخانی: کلمه نوروز به این صورت که داریم فقط این را از مدارک زبان پهلوی داریم. یعنی حداکثر از دوران ساسانی و یک چیزی حدود ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ سال قبل؛ ولی خب از آنجا که متون پهلوی که داریم همهشان از دوره ساسانی نیستند و در نتیجه این کلمه در پهلوی به صورت «نوگ روز» ذکر شده خیلی از نظرهایی قدیمیتر از دوره ساسانی نیست.
فقط مسئله این است که چیزی شبیهاش یعنی جشن شروع بهار در پایان زمستان بلند و شروع دوباره طبیعت این از خیلی قبل در منطقه ایران و خاورمیانه وجود داشته و ما ازش آثار باستان شناسی و آثار مکتوبی هم در دست داریم که البته به اسم نوروز نبوده ولی مثلاً در منطقه بابل به خصوص جشن گرفته میشده و ما مدارکی هم داریم که بعد از اینکه ایرانیها به خصوص هخامنشیها وارد آن منطقه میشوند این جشن را در همان زمینه و پسزمینه بابلی جشن میگرفتند؛ ولی خود کلمه نوروز به صورت اسم برمیگردد حداکثر به دوره ساسانی.
این خوتاینامهها یا خداینامهها که در شاهنامه فردوسی متجلی میشوند سابقه نوروز را به کی برمیگردانند؟
شاهنامه سابقه را برمیگرداند به دوران جمشید. مسئله خداینامهها این است که ما هیچکدام از متون خداینامهها را در دست نداریم. یعنی نمیدانیم که این خداینامه وجود داشته یا نه. یک مقدار از ذکرشان را در متون عربی یک مقدار زیادی هم به صورت زبانشناسی از بین متون باقیمانده میدانیم که یک ژانرهایی در واقع برای نوشتن تاریخ دوره ساسانی وجود داشته که احتمالاً اسمش خداینامه بوده. خود متن خداینامه را نداریم؛ ولی در خود شاهنامه به صورت نوروز جمشیدی آمده.
یک سری داستانهایی اطرافش هست که خیلی هم داستانهای جالبی است و ربطی به افسانههای زرتشتی و بعد هم در نگاه شاهنامه گسترش زمین دارد که خیلی از دانشمندان میگویند استعارهای از مهاجرتهای اجداد ایرانیان به منطقه فلات ایران و خلاصه آنها داستانهای دیگر؛ ولی اینها بیشتر به صورت تکههای ادبی است. تا اینکه مدرک تاریخی باشد که ما بتوانیم بهش ارجاع دهیم به عنوان گذشته نوروز یا مدرک قابل ارجاع تاریخی گذشته نوروز.
آقای فرشتیان، نگرش اسلام به نوروز در سالهای پس از پایان دوران ساسانی چگونه بوده و چه زیر و بمی در طول تاریخ پیدا کرده؟
حسن فرشتیان: در ابتدا همین که اسلام به مناطقی مثل ایران وارد شد و در این مناطق نوروز جشن گرفته میشد اعراب و خلفای بنی امیه و بنی عباس خیلی با بدبینی به این جشن نگاه میکردند و این جشن را جشن غیرمذهبی میدانستند.
در آن مقطع تاریخ هرگونه رفتار غیرمذهبی رفتار ضد مذهبی محسوب میشد. یعنی نمیتوانستند تفاوت بین مناسک مذهبی و مناسک ضد مذهبی و مناسک غیرمذهبی بدهند.
یا سیاه میدیدند یا سفید؛ بنابراین جشن نوروز چون در زمان پیغمبر سابقه نداشته و در اسلام پیامبر دو تا عید را جشن گرفته بودند، همان عید فطر و عید قربان را، اعراب هم همین دو تا عید را میدانستند. مخصوصاً با این عید به آن صورت آشنا نبودند. یعنی در شبه جزیره عربستان چنین عیدی وجود نداشت و اینها وارد منطقه ایران شدند و دیدند که روز اول بهار مردم جشن میگیرند.
این جشن یا جشن اول پاییز جشن مهرگان هم دقیقاً همینطور بود. در ابتدا شدیداً مقاومت میکردند. اما پس از مدتی یعنی قرن دوم یا سوم هجری که مقداری با فرهنگ ایرانیها بیشتر آشنا شدند یک مقداری تسامح کردند بعضی از خلفا. و الا در ابتدا ایرانیها مقاومت میکردند.
ایرانیانی که میخواستند این جشن را بگیرند و در فرهنگ آنها ریشه دوانیده بود و نوعی آیین مناسکی برایشان محسوب میشد مجبور بودند جزیه بدهند. یک نوع مالیات خاص میدادند. همچنانکه کسانی که میخواستند بر ادیان پیشین بمانند آنها هم اهل جزیه محسوب میشدند. مالیاتی میدادند و دین خودشان را حفظ میکردند. در مورد حکایت نوروز هم چنین بود.
در سدههای اول ایرانیها برای گرفتن این جشنها یا مخفیانه میگرفتند یا مالیاتی میدادند تا حکومت خلفا به آنها اجازه بدهند این جشن را بگیرند. منتها این به مرور تضعیف شد. یعنی به مرور احساس کردند این خطری برای دین آنها ندارد و بلکه شدت مبارزه با فرهنگها و سنتهای بومی آنها را غریبه میسازد. این است که به گونهای میشود گفت اجازه دادند.
مثلاً در تاریخ طبری نقل شده که هنگامی معتضد میخواست در بغداد جلوی این جشنها را بگیرد فرمان داد که آتشبازی و آببازی ممنوع است. ظاهراً در آن مقطع در جشن نوروز هم یک فرهنگ آتشبازی بوده و هم آب پاشیدن به هم رسم بوده. هنگامی که این فرمان را داد، خود او یکی دو روز مانده به این جشن فرمان را لغو کرد. به دلیل اینکه نگران بود از شورش مردم و نگرانی هم داشت که مردم فرمان او را اطاعت نکنند.
چون فرهنگ چیزی نیست که با فرمان بیاید و با فرمان برود. این است که او اجازه داد در آن سال و به صورت تسامح و بعد اندک اندک این در مناطق دیگر اسلامی رواج پیدا کرد. شما میبینید که مثلاً در مناطقی مثل عربستان سعودی همچنان رایج نیست اما در مناطق دیگری که به فرهنگ ایرانیان یا فارسیزبان آن زمان نزدیک بودند از تاجیکستان گرفته تا افغانستان در این منطقه خراسان بزرگ و غیره این فرهنگ همچنان رواج پیدا کرد و حتی خارج از منطقه ایران به هند و پاکستان و آن مناطق هم رفت و وارد مناطق عرب نشد.
جز در عراق کنونی که در آن زمان بخشی از آن جزو فرهنگ ایرانی محسوب میشد و تحت تأثیر آن فرهنگ قرار گرفت. این مقاومت بیشتر جنبه ضد مذهبی داشت. یعنی آن را ضد مذهبی حساب میکردند. اما این مقاومت آنها اندک اندک در برابر مقاومتی که ایرانیها برای گرفتن این جشن کردند مقاومت آنها کاهش پیدا کرد و اجازه داده شد که این جشنها گرفته شود.
آقای مهدی، کارکرد نوروز در جامعه ایران چه بوده؟
اکبر مهدی: خارج از اینکه نوروز برای افراد و بخشهای مختلف آن چه معنای شخصی داشته باشد در سطح اجتماع نوروز جزو شعایر ایرانی محسوب میشود و نقش مشخصی در ایجاد همبستگی اجتماعی و ایجاد تجربههای مشترک، تجدید میثاقهای عاشقانه و دوستانه و خانوادگی و خویشاوندی و قومی و ملی دارد. از طرف دیگر کمک میکند به استحکام روابط خانوادگی و انتقال ارزشهای فرهنگی. مهمترین نقش نوروز در این حوزه هویتسازی و هویتآفرینی برای افراد جامعه و قشرهای مختلف جامعه است.
در درون خانوادهها نوروز نقش مهمی در اجتماعی شدن فرهنگی فرزندان بازی میکند. مراسم و مناسک نوروزی جزو پایدارترین و شیرینترین خاطرات کودکی همه ما است که تا دیرترین لحظات حیاتمان با شیرینی و حسرت در خاطرههایمان به یاد میماند؛ و بالاخره اینکه نوروز به ارزشهای فرهنگی جلوه میبخشد و با تکرار منظم و پرشکوه آنها به تأیید و تنقیل آنها در سالها و هزارهها یاری میرساند.
آقای رضاخانی، در کنار نوروز بهاری که ازش اسم بردید در پاسخ به پرسش اول نوروزهای دیگری هم بوده. اینها کدام نوروزها بودند و کجاها جشن گرفته میشدند؟
من قبل از اینکه جواب این سؤال را بدهم اگر اجازه باشد یک چیزی که به صحبتی که فرموده شد عرض کنم. به طور رسمی در دوره اوایل اسلامی جشن نوروز یا جشنهای ایرانی به خاطر اینکه کاملاً در زمینه اسلامی جا نمیشدند رسماً جشن گرفته نمیشد.
ما مدارکی داریم که نشان میدهد در شهرهایی که تعداد آدمهایی که مسلمان شده بودند کمتر از جمعیت محلی بوده مثل جاهایی در شیراز و به خصوص در شرق ایران در مرو و حتی منطقه ری و اصفهان این جشنها هنوز به طور قوی در اوایل دوره اسلامی هم جشن گرفته میشد و جوری بود که حاکمان مسلمان محلی هم نمیتوانستند جلوی این را بگیرند.
این روایتی که از دوره اموی هست و بعد هم روایتی که صحبت کردند از معتضد در مورد جلوگیری از جشن آبپاشی و آتش، یک مقدار ربطی به جشن گرفتنش در منطقه مرکزی حکومت اسلامی یعنی عراق دارد. نه لزوماً در بقیه دنیا. ما مدرک داریم که کلاً این در ایران جشن گرفته میشد.
حالا در مورد سؤال شما. بر مبنای تقویمی که در ایران از دوره بعد از هخامنشی استفاده میشده که بر مبنای تقویم بابلیها است در بینالنهرین در احتمالاً دوره ساسانی یا اوایل دوره اسلامی هر موقعی که این متون زرتشتی که سرش بحث است هر ماه سال به سی روز و هر سال به ۱۲ ماه تقسیم میشد. هرکدام از این ماهها یک روزش با اسم ماه یکی میشد. مثلاً روز فروردین از ماه فروردین. روز اردیبهشت از ماه اردیبهشت. روز امرداد از ماه امرداد. این روزهای به خصوص جشن گرفته میشدند.
شش تا از اینها به عنوان جشنهای فصلی مطرح بودند. از جمله جشنهای فصلی که مهرگان که اسمش را خیلیها شنیدهاند. دو سه تا از این جشنها بوده که به اسم نوروز جشن گرفته میشد. یعنی نوروز بهاری که اگر توجه کنید ما میگوییم نوروز جمشیدی برمبنای همان پاسخ قبلی من یکی از این نوروزها است. ما اثری از نوروزهایی که در تابستان و در پاییز هم جشن گرفته میشدند داشتیم.
از جمله باقیماندههای این جشنهای غیر از بهاری نوروز جشنی که هنوز در شمال ایران به خصوص گیلان جشن گرفته میشود در وسط تابستان است و یک چیزی یک جشن میانتابستانی است که در کشورهای شمالی اروپا هم جشن گرفته میشود. آنها هم خطاب نوروز میشد. در نتیجه نوروز بهاری فقط یکی از این نوروزها است. نوروز تابستانی و نوروز پاییزی هم داریم؛ و همانطور که گفتم اثراتش هنوز هم هست.
آقای فرشتیان، بپردازیم به فراز دیگر. برخورد امامان شیعه با نوروز چگونه بود؟ همه به نوروز به یکسان نگاه میکردند یا تفاوتهایی هم بوده در نگاه آنها؟
امامان شیعه یک نگرش خاصی به فرهنگهای بومی داشتند. امامان شیعه با مردم ایران یک رابطه خاص داشتند در طول تاریخ. ایرانیان هم از همان ابتدا به دلایل متعددی خود را به امامان اهل بیت بیشتر از خلفای اهل تسنن نزدیک میدانستند. به قول امروزیها امامان به گونهای اپوزیسیون حاکمان موجود بودند و خب ایرانیان به آنها بیشتر تمایل داشتند.
اتفاقاً نکتهای که آقای رضاخانی اشاره کردند نکته بجایی است که البته تناقضی هم با عرض بنده ندارد. در مناطقی که خلفای اهل تسنن یا خلفای بنی امیه یا بنی عباس بودند طبیعتاً اجازه داده نمیشد و این جشنها گرفته نمیشد. اما مناطقی که ایشان اشاره کردند بیشتر میشود گفت این مناطق تحت نفوذ خلفای مرکزی نبوده و گاهی حاکمان محلی در آنجا به گونهای ولایت به آنها تفویض میشده.
این است که هنگامی که حکومت مرکزی یعنی حکومت خلیفه چندان قوی نبود در این نواحی و ولایتها امکان نوروز فراهم میشده. اتفاقاً در مناطقی در ایران که تمایلات مردم به تشیع که آن روز به نام تشیع شناخته نمیشد و به نام خاندان اهل بیت شناخته میشد، بیشتر بوده، آنها اجازه میدادند. مثلاً ما داریم که حضرت علی فرمانداری را فرستاده بود به ایران و به ایشان توصیه کرد که رسوم و سنن محلی را احترام بگذار. این درس بزرگی بود برای حتی برخی امرا و سلاطین که به گونهای با امامان در ارتباط بودند که اینها رعایت شود.
ما از همان زمان از حضرت علی داریم که در روایات اشاراتی شده با تلفظ زبان عربی کلمه نیروز بوده که یک وقتی برای حضرت علی هدیهای آوردند. گفتند این از کجا آمده. از همین مناطق حاشیهای نزدیک ایران آمده بود. گفتند امروز روز «نیروز» است و ما این جشن را برای شما آوردیم. حضرت هم پاسخ دادند که «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا» یعنی هر روز را برای ما نوروز قرار دهید. نه اینکه بنا است جشن گرفته شود.
منتها یک روایت مشهور داریم به نام «معلی بن حُنیس» که ایشان میگوید من رفتم پیش امام صادق که دیدم ایشان لباس نویی پوشیده. پرسیدم که امروز چه خبر است ایشان گفتند نوروز است. «نیروز» در حقیقت.
این نشان میدهد در منطقه مدینه که امام بودند چندان رایج نبوده که دوستان امام هم نمیدانستند که امروز خبری هست. نوروز است. بعد میگوید پرسیدم چه خبر است حضرت فرمودند که نوروز است و بعد از من پرسیدند میدانی نوروز چه روزی است؟ گفتم بله نوروز روز جشن است مال عجمها. پاسخی که حضرت میدهند خیلی مهم است.
میگویند نه اشتباه کردی: «كلا و البيت العتيق الذي ببطن مكة» یعنی به خدا قسم، قسم به این خانه کعبه که توی شکم مکه قرار دارد، «ما هذا اليوم إلا لأمر قديم» یعنی این خیلی قدیمیتر از اینها است. یعنی مشهور بوده که روزی که عجمها (غیرعربها) جشن میگرفتند و تبریک میگفتند به همدیگر. حضرت میگویند نه این مال خیلی قدیم است.
البته این روایت از جهت استناد فقهی سندش خیلی قوی نیست ولی در این جور روایتها که امر و نهی شرعی نمیکند سند مهم نیست بیشتر روایت تاریخی است. یک سلسله روایت هم در این زمینه داریم که مثلاً خیلی سندیت ندارد ولی میشود از جهت فرهنگی طرفداران نوروز در طول تاریخ مخصوصاً ایرانیان که میخواستند این جشن را بگیرند به اینها استناد میکردند که نوروز روزی است که خدا آدم را آفرید و نوروز روزی است که ابراهیم بتها را شکست و کشتی نوح نجات یافت، روز غدیر خم مصادف با نوروز بود، روزی که در آخر زمان امام زمان ظهور خواهد کرد نوروز خواهد بود. از این قبیل روایات هم کمک کرده در روایاتی که در اهل تشیع میشود پیدا کرد.
یعنی شیعیان از اول نگاه مثبت داشتند. این نگاه مثبتشان هم حتی به آخرالزمان هم منتقل میکنند. امروز گفته میشود که روز غدیر که میشود گفت در فرهنگ شیعه بزرگترین جشن هویتی شیعه است بعد از آن دو جشن مسلمانها. میگویند آن روز هم نوروز بوده. مصادف با نوروز بوده. آن امیدی که به آخر زمان هست روز ظهور امام هم نوروز گفته میشود.
روایتی هم داریم از امام جعفر صادق که میگوید ما هر زمانی که نوروز میشود انتظار ظهور میکشیم. این شد که در فرهنگ شیعه نوروز به گونهای جا افتاد. یعنی علیرغم آن مخالفتی که در ابتدا توسط جامعه مسلمانان عرب نسبت به نوروز میشد در بین فرهنگ اهل بیت و مخصوصاً بخشهایی از ایران که متمایل به اهل بیت بودند و گرایش به آنها داشتند نوروز به عنوان یک امر حتی میشود گفت برونمذهبی بود که به گونهای تبدیل به یک امر دروندینی شد و آداب و رسوم خاصی برای آن گفتند از قبیل نظافت کردن، غسل کردن، عطر خوش زدن و دید و بازدید کردن و دعای خاص و اینها و اینها همه در آن راستا بود که این امری که خارج از دین بود و ربطی به دین نداشت به گونهای در فرهنگ دینی جا افتاد و مورد استقبال مکتب اهل بیت قرار گرفت.
میرسیم به سهم نوروز در شکل دادن به هویت ایرانی. آقای مهدی؟
اول اینکه نقش تداومبخش داشته و استمرار تاریخی دارد. پیوندهای فراقومی و فرازمانی فراایدئولوژیک را به وجود میآورد که هیچ نهاد و فراگرد دیگری توانایی اینکه بتواند چنین پیوندهایی را به وجود بیاورد نمیشناسیم. همزمانی نوروز با روند طبیعی چرخش زمان و طبیعت نظم و استحکام زیادی به قدرت نهادینه شدن آن و انتقال آسان مفاهیم و ارزشهایی که نمایندگی میکند را داشته.
دوم اینکه دنیای جدید با توجه به گسترش حوزه عمومی و ارتباط وسیع جهانی ما را با انفجار و تکثر هویتها مواجه کرده و این رقابت شدیدی بین هویتهای فردی و شخصی و فرهنگی برای توجه و تمرکز را به وجود آورده. نوروز یکی از هویتهای جمعی ما است که به طور منظم و مستحکم سالانه در زندگی ایرانیان جلوهآفرینی کرده و سهم خود را از تاریخ آنها میستاند و انگ خود را بر فرهنگ هویت فرهنگی و تاریخی آنها میزند.
آقای رضاخانی، برای کدام مردمان در چه گستره جغرافیایی و از چه زمانی بود که نوروز آغاز سال نو شد؟
قضیه سال نو بودن نوروز را روایتهای مختلفی داریم و نمیتوانم جوابی بدهم که همه با آن موافق باشند. اکثراً به عنوان شروع سال نو و شروع تقویم این را برمیگردانند به دورانی که عمر خیام تقویم خورشیدی را اصلاح کرد و به عنوان تقویم جلالی به اسم جلالالدین ملکشاه اسمگذاری کرد.
از آنجا بود که نوروز یعنی اول فروردین را روز اول سال گذاشت؛ ولی این مسئلهای که دارد ما عملاً تا اوایل قرن بیستم در ایران تقویمی که دولت با آن کار میکرده تقویم خورشیدی نبوده. ما مثل کشورهای دیگر اسلامی از تقویم قمری استفاده میکردیم. همه تاریخهایی که در دوران صفوی و افشاری و دوران قاجار هست همه به قمری است.
این که در چه موقعی دقیقاً به عنوان تاریخ تحویل سال نو و سال رسمی مملکت هست واقعاً از یک نظر برمیگردد به اوایل قرن بیستم که ما این تقویم فعلی را کردیم تقویم رسمی خودمان؛ ولی در تقویم خورشیدی این احتمالاً اولینی است که میتوانیم به طور قطع یقین بگوییم از دوران اصلاحات تقویمی که عمر خیام کرده و متنی هم که بهش ارتباط داده میشود و لزوماً نوشته عمر خیام نیست.
نوروزنامه. درباره آن کلی صحبت کرده؛ ولی اینکه نوروز اول تولد دوباره طبیعت باشد و به عنوان اول سال خورشیدی گرفته شود از این خیلی قدیمیتر است. اینکه دقیقاً زمانش تنظیم شده باشد لزوماً نیست؛ ولی اینکه نوروز جمشیدی نوروز اول بهار را ما از خیلی قبلتر داریم به عنوان شروع سال نو و در این زمینه به خصوص میتوانیم بگوییم فقط در ایران و افغانستان است که امروزه این اهمیت را دارد چون ایران و افغانستان تنها دو کشوری هستند که تقویم رسمیشان تقویم خورشیدی است؛ ولی در کشورهای دیگر هم همانطور که میدانید جشن گرفته میشوند و به عنوان حداقل جشن سنتی شروع بهار که خیلی طبیعی به عنوان شروع سال میتواند شناخته شود در بیشتر منطقه خاورمیانه و غرب آسیا و آسیای مرکزی و شرق اروپا هم حتی وجود دارد.
آقای فرشتیان، میرسیم به برخورد روحانیون شیعه به نوروز. این برخورد چه زیر و بمی داشته در طول تاریخ؟
از روزهای اولی که طبقهای به نام روحانیت در شیعه شکل گرفت چند قرن بعد از ظهور اسلام در ابتدا طبق اسنادی که وجود دارد در دربارها جشنهایی که گرفته میشد به دیدن شاه میرفتند و اینها و یک طبقهای که شرکت داشتند از بزرگان و معتمدان جامعه همین روحانیون بودند.
روحانیون هم شرکت میکردند و حتی در برخی از این متون گفته شده که اینها بخشی از مراسم را هم به عهده داشتند. از قبیل خواندن دعا برای سلامتی سلطان و کشور. از قدیمیترین اسناد شاید ما ابوریحان بیرونی باشد که نقل میکند که به دیدن شاه میرفتند تا سفرنامههایی که در دوران صفویه و دوران قاجار هست نشان میدهد که روحانیون در این جشنها شرکت داشتند که بعدها به نام سلام شناخته میشد.
اما در دوران نزدیک به معاصر و نزدیک به قبل از انقلاب کمکم روحانیون به گونهای فاصله گرفتند و حتی آن روایتی که خواندم سندش را زیر اشکال بردند و روحانیون چون از حکومت جدا شده بودند در این دهههای آخر این را دیگر جشن خود نمیدانستند. جشن آنها میدانستند.
من یادم هست قبل از انقلاب در حوزه مشهد که بودم حتی روز نوروز کلاسهای درس ما برقرار بود. یعنی عین روزهای دیگر بود. رسم نبود که تبریک گفته شود. فقط شاید روحانیونی که به دربار نزدیک بودند جشن میگرفتند یا روحانیون سیاسی و غیره؛ ولی در فرهنگ سنتی حوزه حتی جشنی گرفته نمیشد و آن روز مثل سایر روزها درسها برقرار بود.
اما بعد از انقلاب به دلایل متعددی تغییر پیدا کرد. شاید عمدهترین دلیلش این بود که روحانیون در صدر کشور قرار گرفتند به عنوان حاکمان کشور و ناچار بودند فرهنگ کشور را رعایت کنند و طبیعتاً بعد از انقلاب ما مواجه شدیم با این که روحانیون به گونهای خود را هماهنگ کردند.
در حالی که قبل از انقلاب اینگونه نبود و دومرتبه آن آداب وسنتهای مذهبی در زمان نوروز مثل دعای هنگام تحویل سال دو مرتبه رواج پیدا کرد و این بار فقط دیگر جنبه ملی ندارد. یعنی اگر زمان گذشته رهبر کشور، شاه، سلطان دعای ملی میکرد و پیام ملی میداد خب طبیعتاً بعد از انقلاب هم پیام ملی و هم آن جنبه دعای مذهبی خود را حفظ میکند.
گهگداری با چهارشنبهسوری هنوز مسایلی هست.
بله. چهارشنبهسوری کاملاً متفاوت است. چهارشنبهسوری اجمالاً عرض کنم آن نگرانی که در کنه باورهای برخی از متدینین وجود دارد که این را مرتبط میدانند با فرهنگ ایران قبل از اسلام و فرهنگ ایران قبل از اسلام را مرتبط میدانند با زرتشتیگری و به گونهای این نگرانی از جنبه تمایلات آتشپرستی که از قبل وجود داشته این بخشی از آن نگرانی است. اسلام مثلاً با نوروز کاملاً هماهنگ شد ولی هیچ مراسمی برای چهارشنبهسوری در فرهنگ شیعه در نظر گرفته نشد. شاید بیشتر به دلیل آن نگرانی به گونهای مقاومت هم شده.
آقای مهدی، سبب شناختهتر شدن نوروز در چند دهه اخیر در جهان چه بوده؟ امسال گذر نوروز به کاخ سفید آمریکا هم افتاد تا شماری از ایرانیان و ایرانیتباران آمریکایی همراه با میشل اوباما بانوی اول آن کشور در کنار سفره هفتسین نوروز را جشن بگیرند.
مهاجرتهای گذشته ایرانیان خیلی محدودمکان بود؛ ولی آخرین مهاجرت ایرانیان حدشکنی زیادی داشته و ایرانیان را به اقصی نقاط دنیا کشانده و پراکنده کرده. این پراکندگی و تمرکز وسیعی که بخشی از مهاجرت گسترده بعد از انقلاب به وجود آمده هم به برپایی جشنهای نوروزی در کشورهای مختلف انجامیده و هم جشنها را در معرض دید و نظر دیگران قرار داده.
در آمریکا که بیشترین جمعیت مهاجر ایران حضور دارد، فرمانداران چندین ایالت نوروز را در ایالت خود به رسمیت شناخته و حتی به ثبت رسمی رساندند؛ بنابراین نوروز امروز یک سنت شناخته شده در سطح جهان است نه تنها توسط ایرانیانی که در اقصی نقاط جهان گسترده شده و زندگی میکنند بلکه برای دیگرانی که با این فرهنگ و با این جمعیتها آشنا میشوند.