نسرین علوی روزنامهنگار، نویسنده و پژوهشگران ایرانی در مطلبی که وبسایت «اوپن دمکراسی» آن را منتشر کرده با نگاهی به تداوم اعتراضها در ایران مینویسد که «مبارزه شجاعانه و از خود گذشتگی بسیاری از ایرانیان به آنها مشروعیتی بخشیده که دیکتاتورهای حاکم بر آن کشور به هیچ شکلی نمیتوانند با آن مقابله کنند.»
دهههای اخیر شاهد فروپاشی و سرنگونی حکومتهای دیکتاتوری در سراسر جهان بوده ولی به نظر میرسد که این نوع حکومتها در خاورمیانه به سادگی حاضر به ترک قدرت نیستند. شاید ایران معاصر یکی از نمونههای برجسته این شرایط باشد. در سال ۱۹۷۹ جنبشی گسترده و آزادیخواهانه حکومت شاهنشاهی را سرنگون کرد اما در همان روزهای اول در محاکمه و اعدام افراد رژیم سابق چنان خشونت و بیرحمی به کار برده شد که زیربنایی شد برای گسترش و تداوم سرکوب در سالها و دهههای بعدی.
نسرین علوی یادآوری میکند که پس از استعفا (کنارهگیری) مهدی بازرگان از حکومت در اعتراض به رفتارهای غیرقانونی و سرکوبگرانه روحانیت حاکم، «میشل فوکو» فیلسوف فرانسوی که خود به شکلی از انقلاب ایران دفاع کرده بود، در پیامی خطاب به بازرگان نوشت: «شما مدتهای مدید رفتار و اعمال غیرقانونی و نقض عدالت را تحمل کردهاید. عدالت و یا بیعدالتی در هر انقلابی بسیار حساس و مهم است. انقلابها معمولا از همین مفهوم و خواست سرچشمه میگیرند و به همین دلیل از مسیر خود منحرف میشوند.»
ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهور ایران پس از انقلاب اسلامی نیز در این مورد هشدار داد و گفت: «آنها با کشتار بدترین آدمها کار خود را شروع کرده و با از بین بردن بهترین فرزندان ایران به کار خود خاتمه خواهند داد.» اما هشدارهای بنیصدر نیز در فضای آشفته سالهای بعد از انقلاب شنیده نشد.
نسرین علوی در ادامه مطلب خود که در وبسایت «اوپن دمکراسی» منتشر شده مینویسد انقلاب ایران نیز مانند دیگر انقلابها فرزندان خود را به مرور و حتی سه دهه پس از وقوع انقلاب سرکوب کردهاست. در سال ۲۰۱۱ هنوز هم دانشجویان به خاطر فعالیتهایی چون تشکیل دادن محافل مطالعه تاریخ و یا ادبیات دستگیر و زندانی میشوند. هنوز هم دگراندیشان در زنداناند و بر اثر شرایط بد زندان، فشارها و شکنجهها، زندانیایی همچون هدی صابر، جان خود را از دست میدهند.
نسل جوان و الهامبخش
در کنار گزارشهای مربوط به سرکوب، آزار و بیرحمیهای حکومت، انبوهی از اخبار و حکایتهای مربوط به شجاعت و از خود گذشتگی و ایستادگی نسل جوان در برابر حکومت دیکتاتوری وجود دارد. نمونه آن سرنوشت آرش و کامیار علایی دو برادر متخصص مبارزه با بیماری ایدز است که از سال ۲۰۰۸ به جرم واهی «تلاش برای سرنگونی حکومت» بازداشت شدند. آنها اخیرا از زندان آزاد شده و میگویند که محافل و گروههای خودجوشی که آنها تشکیل دادهاند کار مبارزه با گسترش ایدز را هنوز هم به پیش میبرند.
نسرین علوی میافزاید کنشگران ایرانی، چه دانشجو، چه روزنامهنگار، چه رهبران اتحادیههای کارگری، چه سیاستمدار و چه روحانی، با تلاشهای خود همگی بر یک اصل تاکید دارند و آن شاید مهمترین موضوع در تاریخ معاصر ایران یعنی به چالش کشیدن مشروعیت سیاسی و اخلاقی حاکمان تندرو است.
جوانان و به خصوص دانشجویان قربانیان اصلی سرکوب و بهویژه سرکوب چند سال اخیر بودهاند. ولی این اِعمال فشارها نتوانسته آنها را ساکت کند. روز یازدهم سپتامبر گروهی از دانشجویان در جریان سخنرانی حسین شریعتمداری، سردبیر تندرو روزنامه کیهان و یکی از نظریهپردازان گروههای افراطی، وی را به چالش کشیدند.
حاضران در این جلسه سخنرانی پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود «کیهان، رسانه فاشیستی» و در کنار آن عکس یکی از رهبران زندانی دانشجویان یعنی مجید توکلی را میشد دید.
در این جلسه که طبق معمول حسین شریعتمداری از ضرورت مقابله با آمریکا و اسرائیل سخن میگفت، دانشجویان حرفهای او را قطع کرده و میگفتند: «تو میتوانی حتی چند دقیقه بدون نام بردن از این دو کشور حرفی بزنی؟» دانشجوی دیگری گفت: «تو آلت دست همان کشورها هستی و آنها هم آلت دست تو.»
نسرین علوی در پایان مطلب خود مینویسد یک چنین صداهایی در سراسر منطقه خاورمیانه طنین انداختهاست. این جوانان تحصیلکرده و مقاوم، چه در میدان تحریر قاهره و چه در دانشگاههای تهران، منشا امیدواری به آینده هستند. دیکتاتورها سقوط کرده و یا در حال ساقط شدن هستند.
دهههای اخیر شاهد فروپاشی و سرنگونی حکومتهای دیکتاتوری در سراسر جهان بوده ولی به نظر میرسد که این نوع حکومتها در خاورمیانه به سادگی حاضر به ترک قدرت نیستند. شاید ایران معاصر یکی از نمونههای برجسته این شرایط باشد. در سال ۱۹۷۹ جنبشی گسترده و آزادیخواهانه حکومت شاهنشاهی را سرنگون کرد اما در همان روزهای اول در محاکمه و اعدام افراد رژیم سابق چنان خشونت و بیرحمی به کار برده شد که زیربنایی شد برای گسترش و تداوم سرکوب در سالها و دهههای بعدی.
نسرین علوی یادآوری میکند که پس از استعفا (کنارهگیری) مهدی بازرگان از حکومت در اعتراض به رفتارهای غیرقانونی و سرکوبگرانه روحانیت حاکم، «میشل فوکو» فیلسوف فرانسوی که خود به شکلی از انقلاب ایران دفاع کرده بود، در پیامی خطاب به بازرگان نوشت: «شما مدتهای مدید رفتار و اعمال غیرقانونی و نقض عدالت را تحمل کردهاید. عدالت و یا بیعدالتی در هر انقلابی بسیار حساس و مهم است. انقلابها معمولا از همین مفهوم و خواست سرچشمه میگیرند و به همین دلیل از مسیر خود منحرف میشوند.»
ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهور ایران پس از انقلاب اسلامی نیز در این مورد هشدار داد و گفت: «آنها با کشتار بدترین آدمها کار خود را شروع کرده و با از بین بردن بهترین فرزندان ایران به کار خود خاتمه خواهند داد.» اما هشدارهای بنیصدر نیز در فضای آشفته سالهای بعد از انقلاب شنیده نشد.
نسرین علوی در ادامه مطلب خود که در وبسایت «اوپن دمکراسی» منتشر شده مینویسد انقلاب ایران نیز مانند دیگر انقلابها فرزندان خود را به مرور و حتی سه دهه پس از وقوع انقلاب سرکوب کردهاست. در سال ۲۰۱۱ هنوز هم دانشجویان به خاطر فعالیتهایی چون تشکیل دادن محافل مطالعه تاریخ و یا ادبیات دستگیر و زندانی میشوند. هنوز هم دگراندیشان در زنداناند و بر اثر شرایط بد زندان، فشارها و شکنجهها، زندانیایی همچون هدی صابر، جان خود را از دست میدهند.
نسل جوان و الهامبخش
در کنار گزارشهای مربوط به سرکوب، آزار و بیرحمیهای حکومت، انبوهی از اخبار و حکایتهای مربوط به شجاعت و از خود گذشتگی و ایستادگی نسل جوان در برابر حکومت دیکتاتوری وجود دارد. نمونه آن سرنوشت آرش و کامیار علایی دو برادر متخصص مبارزه با بیماری ایدز است که از سال ۲۰۰۸ به جرم واهی «تلاش برای سرنگونی حکومت» بازداشت شدند. آنها اخیرا از زندان آزاد شده و میگویند که محافل و گروههای خودجوشی که آنها تشکیل دادهاند کار مبارزه با گسترش ایدز را هنوز هم به پیش میبرند.
نسرین علوی میافزاید کنشگران ایرانی، چه دانشجو، چه روزنامهنگار، چه رهبران اتحادیههای کارگری، چه سیاستمدار و چه روحانی، با تلاشهای خود همگی بر یک اصل تاکید دارند و آن شاید مهمترین موضوع در تاریخ معاصر ایران یعنی به چالش کشیدن مشروعیت سیاسی و اخلاقی حاکمان تندرو است.
جوانان و به خصوص دانشجویان قربانیان اصلی سرکوب و بهویژه سرکوب چند سال اخیر بودهاند. ولی این اِعمال فشارها نتوانسته آنها را ساکت کند. روز یازدهم سپتامبر گروهی از دانشجویان در جریان سخنرانی حسین شریعتمداری، سردبیر تندرو روزنامه کیهان و یکی از نظریهپردازان گروههای افراطی، وی را به چالش کشیدند.
حاضران در این جلسه سخنرانی پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود «کیهان، رسانه فاشیستی» و در کنار آن عکس یکی از رهبران زندانی دانشجویان یعنی مجید توکلی را میشد دید.
در این جلسه که طبق معمول حسین شریعتمداری از ضرورت مقابله با آمریکا و اسرائیل سخن میگفت، دانشجویان حرفهای او را قطع کرده و میگفتند: «تو میتوانی حتی چند دقیقه بدون نام بردن از این دو کشور حرفی بزنی؟» دانشجوی دیگری گفت: «تو آلت دست همان کشورها هستی و آنها هم آلت دست تو.»
نسرین علوی در پایان مطلب خود مینویسد یک چنین صداهایی در سراسر منطقه خاورمیانه طنین انداختهاست. این جوانان تحصیلکرده و مقاوم، چه در میدان تحریر قاهره و چه در دانشگاههای تهران، منشا امیدواری به آینده هستند. دیکتاتورها سقوط کرده و یا در حال ساقط شدن هستند.