تحریم اقتصادی بینالمللی، در کنار مدیریت ضعیف، اقتصاد ایران را در بدترین موقعیت دوران بعد از جنگ با عراق قرار دادهاست.
پرسش در مورد گستره تأثیر این تحریمها را با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی مقیم پاریس، در میان گذاشتهایم:
در حالی که اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا زمینه اعمال دور تازهای از مجازاتهای اقتصادی یکجانبه علیه جمهوری اسلامی را فراهم میکنند، واشینگتن از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کردهاست تحریمهای بینالمللی اقتصادی علیه ایران را تشدید کند. با توجه به این که شماری از ناظران بینالمللی سیاستهای مبتنی بر تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی را بیاثر میدانند، چرا قدرتهای غربی همچنان بر تداوم این گونه سیاستها پافشاری میکنند؟
فریدون خاوند: درجه تاثیرگذاری مجازاتهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، چه آنها که به صورت یکجانبه از سوی قدرتهای بزرگ به اجرا گذاشته شده و یا آنهایی که متکی بر مصوبات شورای امنیت هستند، میتواند بر پایه دو ملاک اندازهگیری بشود.
ملاک اول، تاثیر این مجازاتها است بر رفتار ایران در عرصه بینالمللی، به ویژه در رابطه با پرونده هستهای است. از این نظر میتوان گفت که در رابطه با این هدف، تحریمها موثر نبودهاند و کمترین تغییری در رفتار بینالمللی جمهوری اسلامی به وجود نیاوردهاند.
و اما ملاک دوم، پیامد اقتصادی تحریمها است و یا، به عبارت دیگر، نقش تحریم است در دامن زدن به دشواریهای کنونی اقتصادی کشور است. اگر پدیده تحریم را از این دیدگاه مطرح کنیم، تردیدی نیست که این پدیده به شدت مؤثر بوده و در آشفتگی بزرگی که در حال حاضر دامن اقتصاد ایران را گرفته، سهم زیادی دارد.
در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، گفتن این که «تحریم هیچ تأثیری بر اقتصاد ایران نداشته»، ترجیعبندی است که باید دائماً تکرار شود. ولی در کنار این دگم رسمی، جملات دیگری بر زبان میآید که از تأثیر مخرب تحریم اقتصادی خبر میدهد. واقعیت آن است که تحریم کمر اقتصاد ایران شکسته است.
چه عرصههایی، در اقتصاد ایران، بیشتر از همه از تحریمهای بینالمللی آسیب دیدهاند؟
مهمترین عرصه، نفت و گاز است که ستون فقرات اقتصاد ایران به شمار میآیند.
کاهش تولید نفت ایران، پدیدهای است که نه تنها منابع بینالمللی، بلکه منابع جمهوری اسلامی هم با تاخیر زیاد، بالاخره واقعیت آنرا قبول کردهاند. کافی است به سخنان دو روز پیش احمد قلعهبانی مدیر عامل شرکت ملی نفت توجه کنیم که صنعت نفت ایران را به یک گاو شیرده تشبیه میکند، اما بلافاصله میافزاید که این گاو شیرده به دلیل نبود منابع لازم تبدیل به پوست و استخوان شده.
دستیابی به تولید پنج میلیون بشکه نفت در روز، که برای برنامههای پنجساله سوم و چهارم در نظر گرفته شده بود، حالا به هدف برنامه پنجساله پنجم (۱۳۹۰ – ۱۳۹۵) بدل شده. ولی آقای قلعهبانی میگوید که برای دستیابی به این هدف، کشور به ۱۵۶ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد. اگر این رقم را بر شصت ماه برنامه پنجم تقسیم کنیم، صنعت نفت ایران هر ماه به ۲٫۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد تا بتواند در سال ۱۳۹۵ پنج میلیون بشکه نفت در روز تولید کند.
ولی در ورای این ارقام، واقعیت کنونی صنعت نفت ایران را میبینیم که پیرامون سه میلیون و پانصد هزار بشکه در روز در جا زده و جز قرارگاه خاتمالانبیا هم تکیهگاهی ندارد.
و باز در همین عرصه نفت، تحریم مالی و بانکی وضعیتی را به وجود آورده که کشورهای خریدار نفت برای پرداخت پول این کالا به ایران با مشکلات روزافزون روبهرو میشوند.
شماری از خریداران عمده نفت ایران، از جمله هند، به علت دشواریهای موجود در پرداخت پول ایران، به دیگر تولیدکنندگان نفت مراجعه میکنند. مثلا پالایشگاه هندی «بهارات»، چون دیگر نمیتوان برای انتقال پول نفت خریداری شده از ایران از بانک ترکیهای «حالک بانکاسی» (بانک خلق) استفاده کند، الزاما دیگر تولیدکنندگان نفت را جانشین ایران میکند.
خبرگزاری فارس به نقل از یک «مقام آگاه» در وزارت نفت جمهوری اسلامی مینویسد که «بانک خلق ترکیه حاضر نیست برای پالایشگاه بهارات پترولیوم هندوستان حسابی باز کند تا این شرکت بتواند بهای نفت دریافتی خود از ایران را به آن حساب واریز کند».
این مشکلات به احتمال زیاد بر موجودیهای ارزی ایران تاثیر میگذارد، دامنه مانور بانک مرکزی جمهوری اسلامی را کاهش میدهد و یکی از دلایل تکانهای شدیدی است که در بازار ارز ایران به وجود آمده، همراه با پیامدهای آن بر سایر بخشهای اقتصادی کشور.
شمار زیادی از شاخصهای اقتصاد کلان کشور، از نرخ رشد گرفته تا نرخ تورم، از تحریمها تاثیر میپذیرند. موج گسترده تعطیلی واحدهای تولیدی، و این که شمار زیادی از کارخانه با سی تا چهل در صد ظرفیت خود کار میکنند، با تحریمها بیارتباط نیست...
آیا نابسامانیهای فعلی اقتصادی کشور فقط از تحریم منشا میگیرند، یا عوامل دیگری هم در ایجاد آنها موثر بودهاند؟
ناگفته پیدا است که گناه نابسامانیهای اقتصادی را تنها نباید به گردن تحریم انداخت، عوامل دیگری در ایجاد این نابسامانیها سهیماند، از جمله سیاستهای نادرست، ضعف شدید مدیریت، فساد و درگیریهای دائمی بین جناحهای متخاصم درون نظام، که فضای به شدت ناامنی را برای کسب و کار به وجود آورده...
ولی این عوامل منفی، زیر تاثیر تحریم اقتصادی، ابعاد تازهای به خود گرفتهاند. درهمآمیختگی فضای نامساعد داخلی و تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران را در رکودی فرو برده که از پایان جنگ با عراق تا امروز، سابقه نداشتهاست.
پرسش در مورد گستره تأثیر این تحریمها را با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی مقیم پاریس، در میان گذاشتهایم:
در حالی که اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا زمینه اعمال دور تازهای از مجازاتهای اقتصادی یکجانبه علیه جمهوری اسلامی را فراهم میکنند، واشینگتن از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کردهاست تحریمهای بینالمللی اقتصادی علیه ایران را تشدید کند. با توجه به این که شماری از ناظران بینالمللی سیاستهای مبتنی بر تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی را بیاثر میدانند، چرا قدرتهای غربی همچنان بر تداوم این گونه سیاستها پافشاری میکنند؟
فریدون خاوند: درجه تاثیرگذاری مجازاتهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، چه آنها که به صورت یکجانبه از سوی قدرتهای بزرگ به اجرا گذاشته شده و یا آنهایی که متکی بر مصوبات شورای امنیت هستند، میتواند بر پایه دو ملاک اندازهگیری بشود.
ملاک اول، تاثیر این مجازاتها است بر رفتار ایران در عرصه بینالمللی، به ویژه در رابطه با پرونده هستهای است. از این نظر میتوان گفت که در رابطه با این هدف، تحریمها موثر نبودهاند و کمترین تغییری در رفتار بینالمللی جمهوری اسلامی به وجود نیاوردهاند.
و اما ملاک دوم، پیامد اقتصادی تحریمها است و یا، به عبارت دیگر، نقش تحریم است در دامن زدن به دشواریهای کنونی اقتصادی کشور است. اگر پدیده تحریم را از این دیدگاه مطرح کنیم، تردیدی نیست که این پدیده به شدت مؤثر بوده و در آشفتگی بزرگی که در حال حاضر دامن اقتصاد ایران را گرفته، سهم زیادی دارد.
در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی، گفتن این که «تحریم هیچ تأثیری بر اقتصاد ایران نداشته»، ترجیعبندی است که باید دائماً تکرار شود. ولی در کنار این دگم رسمی، جملات دیگری بر زبان میآید که از تأثیر مخرب تحریم اقتصادی خبر میدهد. واقعیت آن است که تحریم کمر اقتصاد ایران شکسته است.
چه عرصههایی، در اقتصاد ایران، بیشتر از همه از تحریمهای بینالمللی آسیب دیدهاند؟
مهمترین عرصه، نفت و گاز است که ستون فقرات اقتصاد ایران به شمار میآیند.
کاهش تولید نفت ایران، پدیدهای است که نه تنها منابع بینالمللی، بلکه منابع جمهوری اسلامی هم با تاخیر زیاد، بالاخره واقعیت آنرا قبول کردهاند. کافی است به سخنان دو روز پیش احمد قلعهبانی مدیر عامل شرکت ملی نفت توجه کنیم که صنعت نفت ایران را به یک گاو شیرده تشبیه میکند، اما بلافاصله میافزاید که این گاو شیرده به دلیل نبود منابع لازم تبدیل به پوست و استخوان شده.
دستیابی به تولید پنج میلیون بشکه نفت در روز، که برای برنامههای پنجساله سوم و چهارم در نظر گرفته شده بود، حالا به هدف برنامه پنجساله پنجم (۱۳۹۰ – ۱۳۹۵) بدل شده. ولی آقای قلعهبانی میگوید که برای دستیابی به این هدف، کشور به ۱۵۶ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد. اگر این رقم را بر شصت ماه برنامه پنجم تقسیم کنیم، صنعت نفت ایران هر ماه به ۲٫۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد تا بتواند در سال ۱۳۹۵ پنج میلیون بشکه نفت در روز تولید کند.
ولی در ورای این ارقام، واقعیت کنونی صنعت نفت ایران را میبینیم که پیرامون سه میلیون و پانصد هزار بشکه در روز در جا زده و جز قرارگاه خاتمالانبیا هم تکیهگاهی ندارد.
و باز در همین عرصه نفت، تحریم مالی و بانکی وضعیتی را به وجود آورده که کشورهای خریدار نفت برای پرداخت پول این کالا به ایران با مشکلات روزافزون روبهرو میشوند.
شماری از خریداران عمده نفت ایران، از جمله هند، به علت دشواریهای موجود در پرداخت پول ایران، به دیگر تولیدکنندگان نفت مراجعه میکنند. مثلا پالایشگاه هندی «بهارات»، چون دیگر نمیتوان برای انتقال پول نفت خریداری شده از ایران از بانک ترکیهای «حالک بانکاسی» (بانک خلق) استفاده کند، الزاما دیگر تولیدکنندگان نفت را جانشین ایران میکند.
خبرگزاری فارس به نقل از یک «مقام آگاه» در وزارت نفت جمهوری اسلامی مینویسد که «بانک خلق ترکیه حاضر نیست برای پالایشگاه بهارات پترولیوم هندوستان حسابی باز کند تا این شرکت بتواند بهای نفت دریافتی خود از ایران را به آن حساب واریز کند».
این مشکلات به احتمال زیاد بر موجودیهای ارزی ایران تاثیر میگذارد، دامنه مانور بانک مرکزی جمهوری اسلامی را کاهش میدهد و یکی از دلایل تکانهای شدیدی است که در بازار ارز ایران به وجود آمده، همراه با پیامدهای آن بر سایر بخشهای اقتصادی کشور.
شمار زیادی از شاخصهای اقتصاد کلان کشور، از نرخ رشد گرفته تا نرخ تورم، از تحریمها تاثیر میپذیرند. موج گسترده تعطیلی واحدهای تولیدی، و این که شمار زیادی از کارخانه با سی تا چهل در صد ظرفیت خود کار میکنند، با تحریمها بیارتباط نیست...
آیا نابسامانیهای فعلی اقتصادی کشور فقط از تحریم منشا میگیرند، یا عوامل دیگری هم در ایجاد آنها موثر بودهاند؟
ناگفته پیدا است که گناه نابسامانیهای اقتصادی را تنها نباید به گردن تحریم انداخت، عوامل دیگری در ایجاد این نابسامانیها سهیماند، از جمله سیاستهای نادرست، ضعف شدید مدیریت، فساد و درگیریهای دائمی بین جناحهای متخاصم درون نظام، که فضای به شدت ناامنی را برای کسب و کار به وجود آورده...
ولی این عوامل منفی، زیر تاثیر تحریم اقتصادی، ابعاد تازهای به خود گرفتهاند. درهمآمیختگی فضای نامساعد داخلی و تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران را در رکودی فرو برده که از پایان جنگ با عراق تا امروز، سابقه نداشتهاست.