اتحاد راهبردی با ژئوپلیتیک پیچیدهٔ میان طرفداران رژیم حافظ اسد وحامیان شورشی تنها یکی ازعواملی است که برای حل مشکلات جنگ و خونریزی در سوریه که بیش از دو سال جریان دارد، راهگشا است. به هرحال، یکی از مهمترین تحولات در بحران سوریه دخالت مستقیم و نقش رو به رشد حزب الله تحت رهبری حسن نصرالله در این عرصه است. نقش کنونی این رهبر شیعه که یک بازیگر غیر دولتی در کسوت یک مبارزه برجسته و شخصیت سیاسی است، جنگ داخلی سوریه را به یک مرحله جدید وارد کرده است.
از جمله دلایل بسیار مهم پیروزی نتیجهبخش حزبالله در شهر غربی قصیر و همچنین شکست شورشیان، را باید موج اخیر حمایت عمومی از سید حسن نصرالله - همچنین نظامیان، نیروهای اطلاعاتی، و مشاوران امنیتی- او دانست. پیروزی حزب الله در جنگ قصیر، باعث برجسته شدن عوامل سیاسی شد که درگیریهای سوریه را به مرحلهای نامتعارف و متمایز وارد کرده است.
نخست، حزب الله را میتوان به عنوان قویترین بازیگر و سازمان غیر دولتی در خاورمیانه، بخاطر نیروی نظامی و چشمانداز رو به رشد آن بشمار آورد.
این میتواند تاثیر قابل توجهی درتغییر موازنهٔ قدرت نه تنها در داخل سوریه، بلکه در سراسر خاورمیانه نیز داشته باشد. نمونه بارز این ادعا، به دست آوردن یکی ازاستراتژیکترین شهرها یعنی قصیر است. برای ماهها، نیروهای نظامی بشار اسد این شهر را محاصره کرده بودند و به گلولهباران و بمباران محلههای این شهر دست میزدند؛ شورشیان نیز طی این مدت ثابت کردند که قدرت مقاومت و مبارزه با نیروهای نظامی اسد را دارند؛ اما با ورود نیروهای کارآزموده حزبالله به درگیریهای قصیر موازنهٔ قدرت به سرعت تغییر یافت.
به زودی پس از شکست استراتژیک خود، شورشیان اعلام کردند که عقبنشینی آنها به علت درگیری مستقیم مبارزان حزب الله بوده است. آنان در یک بیانیهٔ عمومی، علت شکست خود را چنین بیان کردند: «مواجهه با زرادخانهٔ بزرگ و مداخله آشکار حزب الله.»
حزب الله با حمایت سپاه قدس، نیروی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، و نیروهای اطلاعاتی این کشور، به سازمانی با سطح آموزش نظامی بسیار بالا تبدیل شده است. این سطوح نظامی، راهبردی و تاکتیکی، حزب الله را قادر ساخت که چندین جنگ علیه اسرائیل تدارک ببیند. برای نمونه، میتوان از جنگ میان حزب الله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ نام برد. همچنین حزب الله اسرائیل را از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ بیرون راند و برتری نظامی خود را در چند سال گذشته در بیروت نشان داده است. علاوه بر این، حزبالله این گروه سیاسی شیعه در طی روند پیشرفت و تکاملش ثابت کرده است که هر زمان که رهبران این گروه عزم خود را جزم کنند که به حمایت از یک نهاد سیاسی یا نظامی بپردازند و یا علیه یک دولت یا نهاد غیر دولتی مبارزه کنند، نیروهای پشتیبان آن سرسختانه و بی کم و کاست تا رسیدن به هدف، هر نوع حمایتی را از حزب الله انجام میدهند.
تحول مهم دیگر که دارای ابعاد ژئوپلیتک و ایدئولوژیک است، تقویت و تشدید گفتمان و ادبیات فرقهگرایانه در جنگ داخلی سوریه از سوی حزب الله است. جانبداری علنی حزب الله از رژیم بشار اسد و مبارزه با گروههای شورشی سوریه، که در درجه اول از جمعیت اکثریت سنی سوریه بشمار میآیند، نشان میدهد که چنین درگیریها در سوریه بیشتر نمایانگر خشونتهای فرقهای است و تنش نه تنها در داخل کشور در سوریه بلکه در سراسر منطقهٔ خاورمیانه گسترش میدهد. این فرقهگرایی و رقابت مذهبی را میتوان بین دو اردوگاه سیاسی و متحدانشان نشان داد.
از یک طرف پیشگامان اندیشه مذهبی و سیاسی شیعه: جمهوری اسلامی ایران، حزب الله، و فرقه علوی اسد (که شاخهای از تشیع است). آن سوی دیگر اکثریت سنی است: شورشیان سوریه و کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس (به ویژه عربستان سعودی، است که به عنوان پیشگام اندیشههای مذهبی اهل سنت شناخته میشود). از لحاظ ایدئولوژیک و مذهبی که نگاه کنیم، جمهوری اسلامی ایران و حزب الله برای چندین دهه موضع عربستان سعودی را از طریق معرفی خودشان به عنوان حامیان واقعی ارزشهای اسلامی، در خاور میانه به چالش کشیدهاند. جمهوری اسلامی ایران، با کمک حزب الله، بورسهای تحصیلی اسلامی در سطوح عالی در سراسر خاور میانه و جهان اسلام تاسیس کردهاند. برای نمونه، شهر قم به بزرگترین مرکز بورس تحصیلی شیعه در جهان تبدیل شده است، با احتساب ۷۰،۰۰۰ طلبه دینی از ۷۵ کشور مختلف جهان.
در نتیجه، حزب الله هماینک از یک سو به عنوان یک گروه سیاسی و مقاوم در برابر دولت اشغالگر اسرائیل در میان مردم سوریه بسیار مورد احترام است و از سوی دیگر، در میان شورشیان و حامیان آنها، به عنوان یک نیروی اشغالگر فرقهگرا شناخته میشود که مانند یک عروسک خیمهشببازی در دست رژیم اسد و جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
با این توصیف، یکی از خطرات ژئوپلیتیک، سیاسی، نظامی، تاکتیکی که حزب الله با درگیری در سوریه و حمایت نظامی از بشار اسد، خود را با آن روبه رو کرده، این است که به لحاظ سیاسی خود را در معرض خطر آسیبپذیری از سوی سه جبهه قرار داده است: اول، تهدید نیروهای اسرائیل و سیاست داخلی لبنان، دوم، غرب که حامی ارتش آزاد سوریه است، و سوم، گروه شورشیان سوریه و مبارزان انقلابی.
سلیم ادریس که ریاست فعلی ستاد شورای عالی نظامی از ارتش آزاد سوریه را بر عهده دارد، میگوید: «جنگجویان حزب الله در حال تهاجم به خاک سوریه هستند و زمانی که آنها همچنان به این کار ادامه میدهند و مقامات لبنان هیچ اقدامی در متوقف کردن آنها نمیکنند، من فکر میکنم ما میتوانیم برای مبارزه با جنگجویان حزب الله در داخل خاک لبنان برویم.»
جان کلام اینکه حزب الله اکنون با افزایش نیروهای مبارز خود، باید یک سامانه دفاعی بسیار پیچیده و قدرتمند و دستگاهی که قادر به کنترل همه چیز است، تدارک ببیند تا بتواند درمقابل سه جبهه ایستادگی کند. برای رسید به چنین هدفی، تقویت ساختار اقتدارگرایانه که همه چیز را وابسته به یک فرد میکند، ضروری است. به علاوه، دخالت نظامی حزبالله در سوریه میتواند مشروعیت این گروه را که در محافلی به عنوان نماد مقاومت در جهان اسلام و عرب مطرح شده کاهش دهد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*دکتر مجيد رفيعزاده، محقق ايرانی- آمريکايی، ریيس شورای بينالمللی آمريکا در خاورميانه است.
از جمله دلایل بسیار مهم پیروزی نتیجهبخش حزبالله در شهر غربی قصیر و همچنین شکست شورشیان، را باید موج اخیر حمایت عمومی از سید حسن نصرالله - همچنین نظامیان، نیروهای اطلاعاتی، و مشاوران امنیتی- او دانست. پیروزی حزب الله در جنگ قصیر، باعث برجسته شدن عوامل سیاسی شد که درگیریهای سوریه را به مرحلهای نامتعارف و متمایز وارد کرده است.
نخست، حزب الله را میتوان به عنوان قویترین بازیگر و سازمان غیر دولتی در خاورمیانه، بخاطر نیروی نظامی و چشمانداز رو به رشد آن بشمار آورد.
این میتواند تاثیر قابل توجهی درتغییر موازنهٔ قدرت نه تنها در داخل سوریه، بلکه در سراسر خاورمیانه نیز داشته باشد. نمونه بارز این ادعا، به دست آوردن یکی ازاستراتژیکترین شهرها یعنی قصیر است. برای ماهها، نیروهای نظامی بشار اسد این شهر را محاصره کرده بودند و به گلولهباران و بمباران محلههای این شهر دست میزدند؛ شورشیان نیز طی این مدت ثابت کردند که قدرت مقاومت و مبارزه با نیروهای نظامی اسد را دارند؛ اما با ورود نیروهای کارآزموده حزبالله به درگیریهای قصیر موازنهٔ قدرت به سرعت تغییر یافت.
به زودی پس از شکست استراتژیک خود، شورشیان اعلام کردند که عقبنشینی آنها به علت درگیری مستقیم مبارزان حزب الله بوده است. آنان در یک بیانیهٔ عمومی، علت شکست خود را چنین بیان کردند: «مواجهه با زرادخانهٔ بزرگ و مداخله آشکار حزب الله.»
حزب الله با حمایت سپاه قدس، نیروی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، و نیروهای اطلاعاتی این کشور، به سازمانی با سطح آموزش نظامی بسیار بالا تبدیل شده است. این سطوح نظامی، راهبردی و تاکتیکی، حزب الله را قادر ساخت که چندین جنگ علیه اسرائیل تدارک ببیند. برای نمونه، میتوان از جنگ میان حزب الله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ نام برد. همچنین حزب الله اسرائیل را از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ بیرون راند و برتری نظامی خود را در چند سال گذشته در بیروت نشان داده است. علاوه بر این، حزبالله این گروه سیاسی شیعه در طی روند پیشرفت و تکاملش ثابت کرده است که هر زمان که رهبران این گروه عزم خود را جزم کنند که به حمایت از یک نهاد سیاسی یا نظامی بپردازند و یا علیه یک دولت یا نهاد غیر دولتی مبارزه کنند، نیروهای پشتیبان آن سرسختانه و بی کم و کاست تا رسیدن به هدف، هر نوع حمایتی را از حزب الله انجام میدهند.
تحول مهم دیگر که دارای ابعاد ژئوپلیتک و ایدئولوژیک است، تقویت و تشدید گفتمان و ادبیات فرقهگرایانه در جنگ داخلی سوریه از سوی حزب الله است. جانبداری علنی حزب الله از رژیم بشار اسد و مبارزه با گروههای شورشی سوریه، که در درجه اول از جمعیت اکثریت سنی سوریه بشمار میآیند، نشان میدهد که چنین درگیریها در سوریه بیشتر نمایانگر خشونتهای فرقهای است و تنش نه تنها در داخل کشور در سوریه بلکه در سراسر منطقهٔ خاورمیانه گسترش میدهد. این فرقهگرایی و رقابت مذهبی را میتوان بین دو اردوگاه سیاسی و متحدانشان نشان داد.
از یک طرف پیشگامان اندیشه مذهبی و سیاسی شیعه: جمهوری اسلامی ایران، حزب الله، و فرقه علوی اسد (که شاخهای از تشیع است). آن سوی دیگر اکثریت سنی است: شورشیان سوریه و کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس (به ویژه عربستان سعودی، است که به عنوان پیشگام اندیشههای مذهبی اهل سنت شناخته میشود). از لحاظ ایدئولوژیک و مذهبی که نگاه کنیم، جمهوری اسلامی ایران و حزب الله برای چندین دهه موضع عربستان سعودی را از طریق معرفی خودشان به عنوان حامیان واقعی ارزشهای اسلامی، در خاور میانه به چالش کشیدهاند. جمهوری اسلامی ایران، با کمک حزب الله، بورسهای تحصیلی اسلامی در سطوح عالی در سراسر خاور میانه و جهان اسلام تاسیس کردهاند. برای نمونه، شهر قم به بزرگترین مرکز بورس تحصیلی شیعه در جهان تبدیل شده است، با احتساب ۷۰،۰۰۰ طلبه دینی از ۷۵ کشور مختلف جهان.
در نتیجه، حزب الله هماینک از یک سو به عنوان یک گروه سیاسی و مقاوم در برابر دولت اشغالگر اسرائیل در میان مردم سوریه بسیار مورد احترام است و از سوی دیگر، در میان شورشیان و حامیان آنها، به عنوان یک نیروی اشغالگر فرقهگرا شناخته میشود که مانند یک عروسک خیمهشببازی در دست رژیم اسد و جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
با این توصیف، یکی از خطرات ژئوپلیتیک، سیاسی، نظامی، تاکتیکی که حزب الله با درگیری در سوریه و حمایت نظامی از بشار اسد، خود را با آن روبه رو کرده، این است که به لحاظ سیاسی خود را در معرض خطر آسیبپذیری از سوی سه جبهه قرار داده است: اول، تهدید نیروهای اسرائیل و سیاست داخلی لبنان، دوم، غرب که حامی ارتش آزاد سوریه است، و سوم، گروه شورشیان سوریه و مبارزان انقلابی.
سلیم ادریس که ریاست فعلی ستاد شورای عالی نظامی از ارتش آزاد سوریه را بر عهده دارد، میگوید: «جنگجویان حزب الله در حال تهاجم به خاک سوریه هستند و زمانی که آنها همچنان به این کار ادامه میدهند و مقامات لبنان هیچ اقدامی در متوقف کردن آنها نمیکنند، من فکر میکنم ما میتوانیم برای مبارزه با جنگجویان حزب الله در داخل خاک لبنان برویم.»
جان کلام اینکه حزب الله اکنون با افزایش نیروهای مبارز خود، باید یک سامانه دفاعی بسیار پیچیده و قدرتمند و دستگاهی که قادر به کنترل همه چیز است، تدارک ببیند تا بتواند درمقابل سه جبهه ایستادگی کند. برای رسید به چنین هدفی، تقویت ساختار اقتدارگرایانه که همه چیز را وابسته به یک فرد میکند، ضروری است. به علاوه، دخالت نظامی حزبالله در سوریه میتواند مشروعیت این گروه را که در محافلی به عنوان نماد مقاومت در جهان اسلام و عرب مطرح شده کاهش دهد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*دکتر مجيد رفيعزاده، محقق ايرانی- آمريکايی، ریيس شورای بينالمللی آمريکا در خاورميانه است.