بهمن احمدی امویی و عبدالله مومنی، یکی روزنامهنگار است و دیگری فعال دانشجویی. هر دوی آنان در یک نکته با هم اشتراک دارند؛ زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین با محرومیت ۲۰ ماهه از ملاقات حضوری و مرخصی.
سایت کلمه با اشاره به بازداشت بهمن احمدی امویی و عبدالله مومنی در روز ۳۰ خرداد ماه سال ۸۰، نوشتهاست که این دو زندانی از جزئیترین حقوق یک زندانی عادی نیز محروم هستند.
خانواده این دو زندانی سیاسی نیز مانند بسیاری دیگر از خانوادههای زندانیان، بارها از دادستان تهران برای آنها درخواست مرخصی کردهاند، اما تاکنون با این درخواست آنها مخالفت شدهاست. این در حالی است که سایت کلمه گزارش میدهد بهمن احمدی امویی ۵۰۰ میلیون تومان و عبدالله مومنی ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه نزد دادگاه انقلاب دارند.
چرا سختگیری مقامات قضایی و امنیتی نسبت به تعدادی از روزنامهنگاران؛ همانند بهمن احمدی امویی، عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، کیوان صمیمی، محمد داوری و تعداد دیگری از روزنامهنگاران زندانی بیشتر است؟
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در پاریس میگوید: سختگیری نسبت به برخی از متهمان سیاسی و زندانیان در طول ماههای اخیر واجد یک ارزیابی قضایی نیست.
این متاسفانه به دلایلی برمیگردد که پشت ذهن آن بازجوها و مقامات و نهادهای امنیتی خوابیدهاست و اینکه هر زندانی به عنوان یک مورد مشخص، چه مشکلی داشته است.
به عنوان نمونه نسبت به برخی از زندانیان میدانند که وقتی آنها آزاد بشوند، کماکان پیگیر فعالیتهای سیاسی – مطبوعاتی خودشان خواهند بود.
اما به طور مشخص من تاکید میکنم که این امر یک برخورد غیر قانونی است و خط گرفته از سوی بازجوها است و انتقامجویی از سوی نظام بازجوسالارانهای است که در حال حاضر بر دستگاه قضایی مسلط است.
به جز روزنامهنگاران، در عرصه فعالان دانشجویی نیز کسانی مانند علی ملیحی، مجید توکلی، مجید دری، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، بهاره هدایت، حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی از جمله فعالان دانشجویی هستند که در کنار عبدالله مومنی، شرایط سخت و مشابه آن روزنامهنگاران دارند.
محمد صادقی عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم در پاریس میگوید: به دلیل نوع مواضعی که فعالان سرشناس جنبش دانشجویی در طی ۱۵ سال اخیر اتخاذ کردهاند که مواضع انتقادیشان نسبت به ساختار حاکمیت بسیار صریحتر، بیپرواتر و ساختارشکنندهتر بودهاست، بالطبع هزینه فعالیتهای آزادیخواهانه خود را دارند پرداخت میکنند.
از سوی دیگر، فعالان سرشناس جنبش دانشجویی که الان در زندان به سر میبرند، نظیر عبدالله مومنی، بهاره هدایت، مجید توکلی، و سایر دانشجویان، نهادهای امنیتی تلاش میکنند تا سرنوشت اینها را به عنوان آینه تمامنمایی در مقابل فعالان فعلی جنبش دانشجویی قرار بدهند.
با این کار، هزینه فعالیت سیاسی در داخل دانشگاهها را افزایش دادهاند به شکلی که هر دانشجویی که در شرایط فعلی بخواهد دست به فعالیتهای منتقدانه بزند، سرنوشت و عاقبتی که برای این فعالان دانشجویی در زندان رقم خورده است؛ در مقابلش قرار میگیرد.
این پروژهای است که متاسفانه وزارت اطلاعات دارد اجرا میکند و اینها را قربانی دسیسه خودش کردهاست.
هریک از این زندانیان روزنامهنگار و فعال دانشجویی به سالها زندان محکوم شدهاند.
بسیاری از آنان نقاط مشترک فراوانی دارند. امکان ملاقات حضوری با خانوادههای خود را ندارند، ملاقات آنان به صورت کابینی صورت میگیرد، مرخصی و آزادی موقت و کوتاه آنان دیگر به یک رویا برای خانوادههایشان در پشت دیوارهای بلند زندان اوین و رجاییشهر تبدیل شدهاست. تماسهای تلفنی آنان با خانوادههایشان نیز یا کاملا قطع شده و یا بسیار محدود است.
اما یک نقطه مشترک و مهمتر این روزنامهنگاران و فعالان دانشجویی، آن طور که سایتهای نزدیک به اصلاحطلبان میگویند، پافشاری آنان بر اعتقادات و مواضع خود است که تاکنون حاضر نشدهاند ذرهای از آن کوتاه بیایند.
سایت کلمه با اشاره به بازداشت بهمن احمدی امویی و عبدالله مومنی در روز ۳۰ خرداد ماه سال ۸۰، نوشتهاست که این دو زندانی از جزئیترین حقوق یک زندانی عادی نیز محروم هستند.
خانواده این دو زندانی سیاسی نیز مانند بسیاری دیگر از خانوادههای زندانیان، بارها از دادستان تهران برای آنها درخواست مرخصی کردهاند، اما تاکنون با این درخواست آنها مخالفت شدهاست. این در حالی است که سایت کلمه گزارش میدهد بهمن احمدی امویی ۵۰۰ میلیون تومان و عبدالله مومنی ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه نزد دادگاه انقلاب دارند.
چرا سختگیری مقامات قضایی و امنیتی نسبت به تعدادی از روزنامهنگاران؛ همانند بهمن احمدی امویی، عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی، مسعود باستانی، کیوان صمیمی، محمد داوری و تعداد دیگری از روزنامهنگاران زندانی بیشتر است؟
گزارش وحید پوراستاد در مورد سختگیری بیشتر به برخی زندانیهایی سیاسی
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در پاریس میگوید: سختگیری نسبت به برخی از متهمان سیاسی و زندانیان در طول ماههای اخیر واجد یک ارزیابی قضایی نیست.
این متاسفانه به دلایلی برمیگردد که پشت ذهن آن بازجوها و مقامات و نهادهای امنیتی خوابیدهاست و اینکه هر زندانی به عنوان یک مورد مشخص، چه مشکلی داشته است.
به عنوان نمونه نسبت به برخی از زندانیان میدانند که وقتی آنها آزاد بشوند، کماکان پیگیر فعالیتهای سیاسی – مطبوعاتی خودشان خواهند بود.
اما به طور مشخص من تاکید میکنم که این امر یک برخورد غیر قانونی است و خط گرفته از سوی بازجوها است و انتقامجویی از سوی نظام بازجوسالارانهای است که در حال حاضر بر دستگاه قضایی مسلط است.
به جز روزنامهنگاران، در عرصه فعالان دانشجویی نیز کسانی مانند علی ملیحی، مجید توکلی، مجید دری، ضیا نبوی، مهدیه گلرو، بهاره هدایت، حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی از جمله فعالان دانشجویی هستند که در کنار عبدالله مومنی، شرایط سخت و مشابه آن روزنامهنگاران دارند.
محمد صادقی عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم در پاریس میگوید: به دلیل نوع مواضعی که فعالان سرشناس جنبش دانشجویی در طی ۱۵ سال اخیر اتخاذ کردهاند که مواضع انتقادیشان نسبت به ساختار حاکمیت بسیار صریحتر، بیپرواتر و ساختارشکنندهتر بودهاست، بالطبع هزینه فعالیتهای آزادیخواهانه خود را دارند پرداخت میکنند.
از سوی دیگر، فعالان سرشناس جنبش دانشجویی که الان در زندان به سر میبرند، نظیر عبدالله مومنی، بهاره هدایت، مجید توکلی، و سایر دانشجویان، نهادهای امنیتی تلاش میکنند تا سرنوشت اینها را به عنوان آینه تمامنمایی در مقابل فعالان فعلی جنبش دانشجویی قرار بدهند.
با این کار، هزینه فعالیت سیاسی در داخل دانشگاهها را افزایش دادهاند به شکلی که هر دانشجویی که در شرایط فعلی بخواهد دست به فعالیتهای منتقدانه بزند، سرنوشت و عاقبتی که برای این فعالان دانشجویی در زندان رقم خورده است؛ در مقابلش قرار میگیرد.
این پروژهای است که متاسفانه وزارت اطلاعات دارد اجرا میکند و اینها را قربانی دسیسه خودش کردهاست.
هریک از این زندانیان روزنامهنگار و فعال دانشجویی به سالها زندان محکوم شدهاند.
بسیاری از آنان نقاط مشترک فراوانی دارند. امکان ملاقات حضوری با خانوادههای خود را ندارند، ملاقات آنان به صورت کابینی صورت میگیرد، مرخصی و آزادی موقت و کوتاه آنان دیگر به یک رویا برای خانوادههایشان در پشت دیوارهای بلند زندان اوین و رجاییشهر تبدیل شدهاست. تماسهای تلفنی آنان با خانوادههایشان نیز یا کاملا قطع شده و یا بسیار محدود است.
اما یک نقطه مشترک و مهمتر این روزنامهنگاران و فعالان دانشجویی، آن طور که سایتهای نزدیک به اصلاحطلبان میگویند، پافشاری آنان بر اعتقادات و مواضع خود است که تاکنون حاضر نشدهاند ذرهای از آن کوتاه بیایند.