درحالیکه بسیاری از منتقدان ادبی و کارشناسان ادبیات منتظر بودند تا نام آدونیس، شاعر معروف سوری را به عنوان برنده نوبل ادبی امسال بشنوند، توماس ترانسترومر شاعر هشتاد سالهٔ سوئدی، این جایزه را به خود اختصاص داد. طرفداران موراکامی نویسنده نامی ژاپن و باب دیلن نویسنده، شاعر و آهنگساز بزرگ آمریکایی از دیگر ناکامان بزرگ این جایزه معتبر ادبی در سال ۲۰۱۱ بودند.
مانیا منصور در گفتوگو با سهراب رحیمی شاعر مقیم سوئد که شعرهای بسیاری از این شاعر سوئدی را به فارسی ترجمه کرده، ابتدا از او پرسیده آیا مردم سوئد انتظار داشتند تا جایزهٔ نوبل به شاعری از این کشور تعلق بگیرد؟
سهراب رحیمی: من صبح که از خواب بیدار شدم، روزنامههای روز را که میخواندم، از آنجایی که چند روز قبل از اعلام نهایی، لیست کاندیداهای جایزه نوبل را اعلام میکنند، پیش از اعلام نهایی در روزنامهها نزدیک به یکصد اسم از کاندیداها را نام برده بودند که ترانسترومر جزو چند نفر آخر لیست کاندیداها بود.
به نظر نمیآمد که شانس زیاد باشد، یکی به این دلیل که سوئدی است و دیگری به این دلیل که شاعر است.
کمی در مورد زندگی این شاعر برایمان بگویید؟
توماس ترانسترومر در سال ۱۹۳۱ – یعنی ۸۰ سال پیش- در یکی از شهرکهای نزدیک استکهلم به نام وستروس به دنیا آمد، و پدرش سردبیر روزنامه همین شهر بود.
ایشان در همان شهر به دانشگاه رفته و در سال ۱۹۵۶ در رشته روانشناسی، مدرک لیسانس گرفتند.
ترومر اولین شعرش را در سن ۱۴ سالگی و در یک روزنامه محلی منتشر کرد.
اولین مجموعه شعرش را در ۱۷ سالگی به نام «هفده شعر» به چاپ رساند. ولی کتابش به آن صورت که باید مورد توجه قرار نگرفت و مطرح نشد؛ با اینکه به اعتقاد من بهترین کتاب ترومر، همان کتاب اول اوست.
بعد از آن به استکهلم آمدند و در دانشگاه استکهلم در بخش رواندرمانی به عنوان محقق فعالیت میکردند. از سال ۱۹۸۰ یعنی از سن ۵۰ سالگی هم به عنوان روانشناس در وزارت کار سوئد مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۹۰ یعنی در سن ۶۰ سالگی، درست چند روز بعد از اینکه جایزه بهترین شاعر اسکاندیناوی را دریافت کردند، سکته مغزی کرده و از همان زمان تا کنون دیگر توانایی حرف زدن را از دست دادهاند.
در این مدت البته جوایز معتبر بینالمللی زیادی دریافت کردند که مهمترین آنها یکی، جایزه بلمن است که بزرگترین جایزه شعر سوئد محسوب میشود.
همچنین جایزه دنیا که جایزه آکادمی سوئد است، نیز یکی دیگر از جوایزی است که وی به عنوان بهترین شاعر سال، موفق به دریافت آن شدهاست.
در سال ۱۹۸۸ نیز موفق به دریافت جایزه پینوت شدند که از جوایز معتبر شعر سوئد محسوب میشود.
بعد از آن در سال ۱۹۹۶ نیز جایزه آگوست – جایزه بهترین کتاب سال- را از آن خود کردند و در سال ۲۰۰۰ نیز برنده جایزه شعر استروگار در مقدونیه شدند، که مهمترین جایزه شعر بعد از نوبل است.
کتابهای او به ۶۰ زبان زنده دنیا ترجمه شدهاست و از جمله در آمریکا شنیدهام که کتابهای او خیلی پرفروشند و بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار دارند، چون کتابهای او را رابرت بلاین ترجمه کردهاست که رابرت بلاین بسیار خوب و شیوا شعرهای او را ترجمه کردهاست.
آقای رحیمی، توماس ترانسترومر چه جایگاهی در شعر و ادبیات سوئد دارد و ایشان به چه سبک و سیاقی شعر میگویند؟
در واقع میتوان گفت که ترانسترومر جزو اولین شاعرانی بود که به سبک مدرن شعر سرودهاست.
به این معنا که تا قبل از او در سوئد شعرهای قافیهدار گفته میشد. اما ترانسترومر نه تنها قافیه را در شعر کنار گذاشت و حتی وزن را هم کنار گذاشت. میشود گفت که ترانسترومر شاعری است که حتی تغزل را هم کنار گذاشت. یعنی نگاه تغزلی به شعر را هم حذف کرد.
شعر او یک شعر فلسفی است. شعری است که با اشیاء سر و کار دارد. یعنی روایت در عالم اشیاء را متداول کردهاست.
شما در شعر ترانسترومر به ندرت یک شخصیت میبینید. بیشتر شاهد جان گرفتن سایهها، اشیاء و طبیعت هستید.
اسطورههای اسکاندیناوی، اسطورههای اروپایی و ژرمنی و در اشعارش بسیار مهماند. کاملا مشخص و روشن است که اطلاعات خیلی خوبی هم در امر معماری، نقاشی و حتی موسیقی دارد و اصطلاحات موسیقی و نقاشی و معماری در اشعارش زیاد به کار برده میشود. میشود گفت که ایشان بدون اینکه ادعایی داشته باشد یا مانیفستی در این زمینه نوشته باشد، یک سبک جدید و کاملا مستقل و نوین را وارد شعر معاصر سوئد کرد.
بعد از انتشار سومین کتابش، بسیاری از شاعران سوئدی تلاش کردند در این سبک شعر بسرایند.
چرا در ایران زیاد شناخته شده نیست؟ و اینکه تا به حال چه کتابهایی از ایشان ترجمه شده است؟
در ایران یک کتاب از ایشان ترجمه شدهاست. حدود هشت سال پیش آقای مرتضی ثقفیان کتاب «مجموعه رؤیا» از این نویسنده را ترجمه کردند و نشر دیگر آن را منتشر کردهاست.
به جز آن، من خودم نیز بسیاری از شعرهای این شاعر را ترجمه کرده و در روزنامهها و مجلههای تهران و شهرستانها منتشر کردهام.
الان هم منتخبی از آثار این شاعر را با همکاری همسرم، آزیتا قهرمان، داریم برای چاپ در ایران آماده میکنیم.
ممکن است برای اینکه مخاطبان ما بتوانند بیشتر با آثار ترانسترومر آشنا شوند، یک شعر کوتاه از این شاعر را برایمان بخوانید؟
این شعر در چهارمین کتاب آقای ترانسترومر منتشر شده و نام آن «برای مردگان و زندگان» است.
این کتاب در واقع بیشتر از سایر کتابهای ترانسترومر در دانشگاهها تدریس شده یا مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاست.
اسم شعری که دکلمه میکنم «غزل» است:
«جنگلی تاریک را به ارث بردهام
کمتر به آنجا میروم
ولی روزی میآید که مردگان و زندگان جابهجا شوند.
آنگاه جنگل به جنبش در میآید
ما چندان هم نومید نیستیم
دشوارترین جنایات، علیرغم تلاش پلیس، برملا نمیشوند
به همینسان در زندگی ما عشقی بزرگ هست
جنگلی تاریک را به ارث بردهام
اما امروز، در آن جای دیگر، در جنگل روشن گام برمیدارم
این همه زندگی که میخواند، میلولد، میلرزد، میخزد
بهار است و هوا جوان و سرشار
من از دانشگاه فراموشی مدرک دارم
و به اندازه پیراهنی بر بند رخت
دستانم خالی است»
مانیا منصور در گفتوگو با سهراب رحیمی شاعر مقیم سوئد که شعرهای بسیاری از این شاعر سوئدی را به فارسی ترجمه کرده، ابتدا از او پرسیده آیا مردم سوئد انتظار داشتند تا جایزهٔ نوبل به شاعری از این کشور تعلق بگیرد؟
گفتوگوی مانیا منصور با سهراب رحیمی، شاعر و مترجم، در مورد توماس ترانسترومر
سهراب رحیمی: من صبح که از خواب بیدار شدم، روزنامههای روز را که میخواندم، از آنجایی که چند روز قبل از اعلام نهایی، لیست کاندیداهای جایزه نوبل را اعلام میکنند، پیش از اعلام نهایی در روزنامهها نزدیک به یکصد اسم از کاندیداها را نام برده بودند که ترانسترومر جزو چند نفر آخر لیست کاندیداها بود.
به نظر نمیآمد که شانس زیاد باشد، یکی به این دلیل که سوئدی است و دیگری به این دلیل که شاعر است.
کمی در مورد زندگی این شاعر برایمان بگویید؟
توماس ترانسترومر در سال ۱۹۳۱ – یعنی ۸۰ سال پیش- در یکی از شهرکهای نزدیک استکهلم به نام وستروس به دنیا آمد، و پدرش سردبیر روزنامه همین شهر بود.
ایشان در همان شهر به دانشگاه رفته و در سال ۱۹۵۶ در رشته روانشناسی، مدرک لیسانس گرفتند.
ترومر اولین شعرش را در سن ۱۴ سالگی و در یک روزنامه محلی منتشر کرد.
اولین مجموعه شعرش را در ۱۷ سالگی به نام «هفده شعر» به چاپ رساند. ولی کتابش به آن صورت که باید مورد توجه قرار نگرفت و مطرح نشد؛ با اینکه به اعتقاد من بهترین کتاب ترومر، همان کتاب اول اوست.
بعد از آن به استکهلم آمدند و در دانشگاه استکهلم در بخش رواندرمانی به عنوان محقق فعالیت میکردند. از سال ۱۹۸۰ یعنی از سن ۵۰ سالگی هم به عنوان روانشناس در وزارت کار سوئد مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۹۰ یعنی در سن ۶۰ سالگی، درست چند روز بعد از اینکه جایزه بهترین شاعر اسکاندیناوی را دریافت کردند، سکته مغزی کرده و از همان زمان تا کنون دیگر توانایی حرف زدن را از دست دادهاند.
در این مدت البته جوایز معتبر بینالمللی زیادی دریافت کردند که مهمترین آنها یکی، جایزه بلمن است که بزرگترین جایزه شعر سوئد محسوب میشود.
همچنین جایزه دنیا که جایزه آکادمی سوئد است، نیز یکی دیگر از جوایزی است که وی به عنوان بهترین شاعر سال، موفق به دریافت آن شدهاست.
در سال ۱۹۸۸ نیز موفق به دریافت جایزه پینوت شدند که از جوایز معتبر شعر سوئد محسوب میشود.
بعد از آن در سال ۱۹۹۶ نیز جایزه آگوست – جایزه بهترین کتاب سال- را از آن خود کردند و در سال ۲۰۰۰ نیز برنده جایزه شعر استروگار در مقدونیه شدند، که مهمترین جایزه شعر بعد از نوبل است.
کتابهای او به ۶۰ زبان زنده دنیا ترجمه شدهاست و از جمله در آمریکا شنیدهام که کتابهای او خیلی پرفروشند و بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار دارند، چون کتابهای او را رابرت بلاین ترجمه کردهاست که رابرت بلاین بسیار خوب و شیوا شعرهای او را ترجمه کردهاست.
آقای رحیمی، توماس ترانسترومر چه جایگاهی در شعر و ادبیات سوئد دارد و ایشان به چه سبک و سیاقی شعر میگویند؟
در واقع میتوان گفت که ترانسترومر جزو اولین شاعرانی بود که به سبک مدرن شعر سرودهاست.
به این معنا که تا قبل از او در سوئد شعرهای قافیهدار گفته میشد. اما ترانسترومر نه تنها قافیه را در شعر کنار گذاشت و حتی وزن را هم کنار گذاشت. میشود گفت که ترانسترومر شاعری است که حتی تغزل را هم کنار گذاشت. یعنی نگاه تغزلی به شعر را هم حذف کرد.
شعر او یک شعر فلسفی است. شعری است که با اشیاء سر و کار دارد. یعنی روایت در عالم اشیاء را متداول کردهاست.
شما در شعر ترانسترومر به ندرت یک شخصیت میبینید. بیشتر شاهد جان گرفتن سایهها، اشیاء و طبیعت هستید.
اسطورههای اسکاندیناوی، اسطورههای اروپایی و ژرمنی و در اشعارش بسیار مهماند. کاملا مشخص و روشن است که اطلاعات خیلی خوبی هم در امر معماری، نقاشی و حتی موسیقی دارد و اصطلاحات موسیقی و نقاشی و معماری در اشعارش زیاد به کار برده میشود. میشود گفت که ایشان بدون اینکه ادعایی داشته باشد یا مانیفستی در این زمینه نوشته باشد، یک سبک جدید و کاملا مستقل و نوین را وارد شعر معاصر سوئد کرد.
بعد از انتشار سومین کتابش، بسیاری از شاعران سوئدی تلاش کردند در این سبک شعر بسرایند.
چرا در ایران زیاد شناخته شده نیست؟ و اینکه تا به حال چه کتابهایی از ایشان ترجمه شده است؟
در ایران یک کتاب از ایشان ترجمه شدهاست. حدود هشت سال پیش آقای مرتضی ثقفیان کتاب «مجموعه رؤیا» از این نویسنده را ترجمه کردند و نشر دیگر آن را منتشر کردهاست.
به جز آن، من خودم نیز بسیاری از شعرهای این شاعر را ترجمه کرده و در روزنامهها و مجلههای تهران و شهرستانها منتشر کردهام.
الان هم منتخبی از آثار این شاعر را با همکاری همسرم، آزیتا قهرمان، داریم برای چاپ در ایران آماده میکنیم.
ممکن است برای اینکه مخاطبان ما بتوانند بیشتر با آثار ترانسترومر آشنا شوند، یک شعر کوتاه از این شاعر را برایمان بخوانید؟
این شعر در چهارمین کتاب آقای ترانسترومر منتشر شده و نام آن «برای مردگان و زندگان» است.
این کتاب در واقع بیشتر از سایر کتابهای ترانسترومر در دانشگاهها تدریس شده یا مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاست.
اسم شعری که دکلمه میکنم «غزل» است:
«جنگلی تاریک را به ارث بردهام
کمتر به آنجا میروم
ولی روزی میآید که مردگان و زندگان جابهجا شوند.
آنگاه جنگل به جنبش در میآید
ما چندان هم نومید نیستیم
دشوارترین جنایات، علیرغم تلاش پلیس، برملا نمیشوند
به همینسان در زندگی ما عشقی بزرگ هست
جنگلی تاریک را به ارث بردهام
اما امروز، در آن جای دیگر، در جنگل روشن گام برمیدارم
این همه زندگی که میخواند، میلولد، میلرزد، میخزد
بهار است و هوا جوان و سرشار
من از دانشگاه فراموشی مدرک دارم
و به اندازه پیراهنی بر بند رخت
دستانم خالی است»