نیروی دریایی ارتش ایران، روز سهشنبه اول بهمن ماه، یک ناوگروهِ متشکل از ناوشکن سبلان و ناو تدارکاتی خارک را برای نخستین بار به مقصد اقیانوس اطلس اعزام کرد. قرار است این دو ناو با طی مسیری در امتداد سواحل شرقی آفریقا (غرب اقیانوس هند) و دور زدن دماغه امید نیک خود را به آبهای جنوبی اقیانوس اطلس برسانند. دماغه امید نیک در جنوب کشور آفریقای جنوبی مشرف به اقیانوس اطلس قرار دارد و در چند کیلومتر جنوب شرقی آن جریانهای دو اقیانوس هند و اطلس تلاقی میکنند.
ابعاد ماموریت ناوگروه اعزامی
به گفته دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش، این دو ناو علاوه بر گشتِ اطلاعاتی و عملیاتی، آموزش عملی شماری از دانشجویان دانشگاه دریایی نوشهر را نیز به عهده خواهند داشت.
سرتیپ عبدالرحیم موسوی، جانشین فرمانده ارتش، که به همراه حبیبالله سیاری در مراسم بدرقه این ناوگروه در بندرعباس حضور داشت، بُعد دیگر مأموریت این ناوگروه را «توسعه دیپلماسی، به نمایش گذاشتن سیاست خارجی و سیاستهای جمهوری اسلامی، و ایجاد تعامل دوجانبه با کشورهای دنیا» توصیف کرد.
این بُعد ماموریتِ ناوگروه یادشده، یعنی بعد سیاسی آن، معمولاً بخشی از ماموریتِ یک نیروی دریایی آبهای آزاد یا نیروی دریایی راهبردی را تشکیل میدهد و اظهارات عبدالرحیم موسوی در واقع تاکیدی است به برآورده شدن خواسته آیتالله خامنهای که چهار سال پیش برای اولین بار از آن سخن به میان آورد.
آیتآلله خامنهای در ۱۴ مهر ماه ۱۳۸۸، طی یک سخنرانی در مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه دریایی نوشهر، با اشاره به «ظرفیتهای فراوان» نیروی دریایی ارتش، گفت که این نیرو با «استمرار افزایش توانمندیهایش» باید به یک «نیروی راهبردی» تبدیل شود.
گونههای نیروی دریایی
به طور کلی نیروهای دریایی دنیا از نظر توان، ظرفیت و حوزه عملیات به سه دسته تقسیم میشوند: نیروی دریایی آبهای آزاد، نیروی دریایی آبهای سبز و نیروی دریایی آبهای قهوهای.
نیروی دریایی آبهای آزاد یا راهبردی از نظر فنی به نیرویی گفته میشود که قادر به اجرای عملیات در آبهای فراتر از ۲۰۰ مایل دریایی (۳۷۰ کیلومتری) سواحل کشور مربوطهاش باشد. این نیرو همانگونه که از نام آن پیداست به کشور دارنده آن اجازه میدهد که توان دریایی خود را به آبهای آزاد و دوردست گسترش دهد.
از این رو، ناوهای چنین نیرویی قادرند در فواصل بسیار دور از آبهای سرزمینی خود، علاوه بر دست زدن به عملیات تهاجمی، تهدیدهای سطحی و زیرسطحی و هوایی دشمنان را نیز پس زنند و با برخورداری از حمایتهای تدارکاتی بیوقفه (ازجمله دریافت مواد خوراکی، سوخت، مهمات و قطعات)، حضور دائم خود را در آبهای آزاد مورد نظر حفظ کنند. این نیرو معمولاً، ولی نه لزوماً، یک یا چند ناو هواپیمابر یا بالگردبر دارد. با توجه به این ویژگیها، نیروهای دریایی آمریکا، بریتانیا، روسیه و فرانسه در ردیف عمدهترین نیروهای راهبردیاند.
نیروی دریایی آبهای سبز نیرویی است که حضور و عملیات آن به آبهای ساحلی و محدوده فلات قاره کشور مربوطهاش محدود میشود و غالباً شناورهای بسیار بزرگ مانند ناوهای هواپیمابر ندارد و برای تامین پوشش هواییاش به پایگاههای زمینی وابسته است. این نیرو ممکن است توانایی اعزام چند ناو را به مأموریتهای دوردست داشته باشد ولی در مجموع قادر به حضور پیوسته و اجرای عملیات در آبهای آزاد نیست. بیشتر نیروهای دریایی جهان از این گونهاند.
نیروی دریایی آبهای قهوهای معمولاً به نیرویی اطلاق میشود که دارای قایقهای گشتی، ناوچههای توپدار و شناورهای کوچک آبخاکی است و حوزه عملیاتش به رودخانهها و آبهای نزدیک ساحلی محدود میشود.
هدف راهبردی، منطقه گشت نیروی دریایی ارتش
دلمشغولیهای جمهوری اسلامی از نظر دفاعی حول سه محور دور میزند: رسیدن به خودکفایی، تثبیت خود به عنوان یک قدرت منطقهای، و ایجاد بازدارندگی موثر در برابر حملات دشمنان.
جمهوری اسلامی برای تثبیت قدرت منطقهایاش، اهداف و جاهطلبیهای آشکاری دارد و به جد میکوشد که نفوذ خود را در منطقه و فراتر از آن افزایش دهد و راهبردی شمردن نیروی دریایی ارتش نیز در همین راستا است.
مقامهای جمهوری اسلامی خلیج فارس و دریای عمان را مناطق ژئواستراتژیک میدانند که بروز تحولات در آنها اثر مستقیم بر اقیانوس هند دارد و بالعکس. از این رو آیتالله خامنهای حوزه فعالیت و گسترش نیروی دریایی ارتش را بخشی از این اقیانوس تعیین کردهاست.
در این رابطه، دریادار سیاری در اردیبهشتماه سال ۹۲ گفت: «مثلث طلایی [تنگه] مالاکا، بابالمندب و تنگه هرمز مثلث مهمی است که بنا به توصیه رهبری محل تمرکز نیروی دریایی [ارتش] است و ... ۹۳ درصد واردات و صادرات ما از این مسیر انجام میگیرد». پیش از این در جریان رزمایش ولایت ۹۱، دریادار سیاری تاکید کرده بود که نیروی دریایی ارتش امنیت این مثلث استراتژیک را تامین میکند.
بهرغم این، در برخی موارد حوزه گشت ناوهای نیروی دریایی ارتش از محدوده این مثلث فراتر رفتهاست. در چند سال گذشته ناوگروههای مختلف نیروی دریایی به بنادر سودان، جیبوتی، سوریه (لاذقیه)، عربستان سعودی (جده)، سریلانکا (کلمبو)، هند (بمبئی)، چین (ژان ژیانگ) سفر کردهاند، گو اینکه بیشترین مدت دریانوردی این ناوها صرف مبارزه با دزدی دریایی در آبهای اطراف سومالی، خلیج عدن و دریای سرخ شدهاست.
توانایی، ظرفیت، کمبودها
جمهوری اسلامی کوشش قابل ملاحظهای را برای تقویت توان دریاییاش بهعمل آوردهاست ولی با وجود پیشرفتهایی که در زمینه تولید قایقهای تندرو، مین، موشکهای ضد کشتی، اژدر، پهپاد، زیردریاییهای کوچک و همچنین بهینهسازی شناورهای قدیمی زمان شاه داشته، در ساختن و یا خریدن ناوهای بزرگ اقیانوسپیما که از نیازمندیهای اساسی یک نیروی دریایی راهبردی است، موفقیتی نداشتهاست.
جمهوری اسلامی، جدا از عملیاتی کردن ناو جماران و اعلام اینکه دو یا سه فروند ناو مشابه را در دست تولید دارد، ناو دیگری را عملاً وارد میدان نکردهاست.
ساختن ناو جماران میتواند گام مثبت و نشانه پیشرفت صنایع دریایی کشور باشد، ولی این ناو از ناوهای کلاسِ اَلوند ساخت ۴۰ سال پیش بریتانیا، روبرداری شده و توانایی و فناوری بهکار رفته در آن را باید با ناوهای کشورهای منطقهای و فرامنطقهای که در صحنه حضور دارند، مقایسه کرد. برخی از جنگافزارهای این ناو مدرن است اما زمان صرف شده برای ساختن آن و اینکه این ناو بزرگترین شناور اقیانوسپیمایِ نیروی دریایی است، حکایت از توسعهنیافتگی و محدودیتهای صنایع کشتیسازی کشور دارد.
جدا از این، تحریمهای اعمالشده علیه ایران در رابطه با برنامه هستهای نیز مزید بر علت شده و دسترسی جمهوری اسلامی را به فناوری پیشرفته محدود کردهاست.
با این وجود، ناخدا مقصودلو، معاون وقت اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی دریایی ارتش، در ۷ مهر ۱۳۹۰، گفت: «نیروی دریایی ارتش مراحل طراحی و ساخت انواع شناورها را بهخوبی طی کرده، و با کسب دانش و تجارب، اینک طراحی و ساخت ناو بالگردبر و هواپیمابر را دنبال میکند». به همین سان، دریادار عباس زمینی، معاون فنی نیروی دریایی ارتش، در خردادماه ۱۳۹۱ در اظهار نظر مشابهی، از «اولین گامها برای ساخت زیردریاییهای اتمی» سخن به میان آورد.
جدا از ایجاد ظرفیت و توانایی برای ساختن ناوهای مدرن، نیروی دریایی ارتش برای راهبردی شدن برای حضور مقتدرانه و مستمر در حوزه دریایی مورد نظرش در آبهای آزاد، به پایگاههای مناسب چه در سواحل خودی و چه در سواحل دیگر کشورهای دوست یا همپیمان نیاز دارد، تا بتواند قدرت تاثیرگذار خود را در خدمت منافع ملی بهکار گیرد. دستکم، نیروی دریایی ارتش باید این امکان را داشته باشد که از بنادر کشورهای دوست در حوزه دریاییاش برای حمایتهای لجستیکی استفاده کند. در حال حاضر، با توجه به جنگ داخلی سوریه، استفاده نیروی دریایی از بنادر این کشور دوست جمهوری اسلامی، با محدودیت روبهرو ست.
از نظر پایگاههای داخلی، نیروی دریایی ارتش به جز پایگاه بندرعباس، تأسیسات مجهز و معتبری در سواحل مکران ندارد و قرار است در چند سال آینده استقرار یگانهای خود را در طول این سواحل در میناب، سیریک، جاسک، راس میدانی، کنارک و پَسابندر سر و سامان دهد که این کار با توجه به توسعهنیافتگی استان سیستان و بلوچستان و فقدان زیرساختهای اولیه آن مانند جادههای ارتباطی، آب آشامیدنی، شبکه برقرسانی و مخابرات بسیار دشوار خواهد بود. بهرغم این کمبودها و چالشهایی که نیروی دریایی ارتش با آن روبهروست، آیتالله خامنهای «طلایهداری» توسعه مکران را به نیروی دریایی ارتش واگذار کردهاست که تجربهای در زمینه پروژههای سازندگی و اقتصادی ندارد.
ناهمخوانی مأموریت با توانایی
سرتیپ عبدالرحیم موسوی و دریادار سیاری و شماری دیگر از مقامهای نظامی جمهوری اسلامی هدف راهبردی نیروی دریایی ارتش را با سفرهای گاهبگاه یک یا دو ناو به بنادر خارجی تحققیافته میدانند و حتی در مواردی از اعزام ناو به ۱۲ مایلی سواحل آمریکا و یا دریانوردی به قطب جنوب و ادعای حاکمیت بخشی از آن، صحبت به میان آوردهاند. این فرماندهان مدام افقهای دورتری را برای نیروی دریایی ارتش تعیین میکنند بی آنکه در گام اول به ارزیابی استعداد، توانایی و ظرفیت این نیرو بنشینند و در گام دوم با تدوین برنامههای درازمدت و تعیین اهداف دستیافتنی، پتانسیلهای موجود در این نیرو را از بالقوه به بالفعل تبدیل کنند.
سال پیش سرتیپ وحیدی، وزیر دفاع پیشین، گفته بود که با توجه به افول قدرت نظامی و اقتصادی غرب، از جمله آمریکا، و نقش مهمی که قدرتهای نوظهور مانند چین و هند در اقیانوس هند و آبهای مجاور ایفا خواهند کرد، ایران با نیروی دریایی راهبردیاش میتواند یکی از «بازیگران قدرتمند» در اقیانوس هند باشد.
در حالیکه نیروی دریایی ارتش با بنیه یک نیروی ساحلی (یا نیروی آبهای سبز) و به عنوان خط اول دفاعی کشور در دریا، برای تثبت موقعیتاش در دریای عمان با چالشهای جدی روبهروست، هماورد دانستن این نیرو با دیگر ناوگان حاضر در منطقه، مانند ناوگان آمریکا و هند، و اطلاق عنوان راهبردی به آن صرفاً مصرف داخلی و سیاسی دارد و ضربالمثل «غوره نشده میخواهد مَویز شود» را به ذهن تداعی میکند.
ابعاد ماموریت ناوگروه اعزامی
به گفته دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش، این دو ناو علاوه بر گشتِ اطلاعاتی و عملیاتی، آموزش عملی شماری از دانشجویان دانشگاه دریایی نوشهر را نیز به عهده خواهند داشت.
سرتیپ عبدالرحیم موسوی، جانشین فرمانده ارتش، که به همراه حبیبالله سیاری در مراسم بدرقه این ناوگروه در بندرعباس حضور داشت، بُعد دیگر مأموریت این ناوگروه را «توسعه دیپلماسی، به نمایش گذاشتن سیاست خارجی و سیاستهای جمهوری اسلامی، و ایجاد تعامل دوجانبه با کشورهای دنیا» توصیف کرد.
این بُعد ماموریتِ ناوگروه یادشده، یعنی بعد سیاسی آن، معمولاً بخشی از ماموریتِ یک نیروی دریایی آبهای آزاد یا نیروی دریایی راهبردی را تشکیل میدهد و اظهارات عبدالرحیم موسوی در واقع تاکیدی است به برآورده شدن خواسته آیتالله خامنهای که چهار سال پیش برای اولین بار از آن سخن به میان آورد.
آیتآلله خامنهای در ۱۴ مهر ماه ۱۳۸۸، طی یک سخنرانی در مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه دریایی نوشهر، با اشاره به «ظرفیتهای فراوان» نیروی دریایی ارتش، گفت که این نیرو با «استمرار افزایش توانمندیهایش» باید به یک «نیروی راهبردی» تبدیل شود.
گونههای نیروی دریایی
به طور کلی نیروهای دریایی دنیا از نظر توان، ظرفیت و حوزه عملیات به سه دسته تقسیم میشوند: نیروی دریایی آبهای آزاد، نیروی دریایی آبهای سبز و نیروی دریایی آبهای قهوهای.
نیروی دریایی آبهای آزاد یا راهبردی از نظر فنی به نیرویی گفته میشود که قادر به اجرای عملیات در آبهای فراتر از ۲۰۰ مایل دریایی (۳۷۰ کیلومتری) سواحل کشور مربوطهاش باشد. این نیرو همانگونه که از نام آن پیداست به کشور دارنده آن اجازه میدهد که توان دریایی خود را به آبهای آزاد و دوردست گسترش دهد.
از این رو، ناوهای چنین نیرویی قادرند در فواصل بسیار دور از آبهای سرزمینی خود، علاوه بر دست زدن به عملیات تهاجمی، تهدیدهای سطحی و زیرسطحی و هوایی دشمنان را نیز پس زنند و با برخورداری از حمایتهای تدارکاتی بیوقفه (ازجمله دریافت مواد خوراکی، سوخت، مهمات و قطعات)، حضور دائم خود را در آبهای آزاد مورد نظر حفظ کنند. این نیرو معمولاً، ولی نه لزوماً، یک یا چند ناو هواپیمابر یا بالگردبر دارد. با توجه به این ویژگیها، نیروهای دریایی آمریکا، بریتانیا، روسیه و فرانسه در ردیف عمدهترین نیروهای راهبردیاند.
نیروی دریایی آبهای سبز نیرویی است که حضور و عملیات آن به آبهای ساحلی و محدوده فلات قاره کشور مربوطهاش محدود میشود و غالباً شناورهای بسیار بزرگ مانند ناوهای هواپیمابر ندارد و برای تامین پوشش هواییاش به پایگاههای زمینی وابسته است. این نیرو ممکن است توانایی اعزام چند ناو را به مأموریتهای دوردست داشته باشد ولی در مجموع قادر به حضور پیوسته و اجرای عملیات در آبهای آزاد نیست. بیشتر نیروهای دریایی جهان از این گونهاند.
نیروی دریایی آبهای قهوهای معمولاً به نیرویی اطلاق میشود که دارای قایقهای گشتی، ناوچههای توپدار و شناورهای کوچک آبخاکی است و حوزه عملیاتش به رودخانهها و آبهای نزدیک ساحلی محدود میشود.
هدف راهبردی، منطقه گشت نیروی دریایی ارتش
دلمشغولیهای جمهوری اسلامی از نظر دفاعی حول سه محور دور میزند: رسیدن به خودکفایی، تثبیت خود به عنوان یک قدرت منطقهای، و ایجاد بازدارندگی موثر در برابر حملات دشمنان.
جمهوری اسلامی برای تثبیت قدرت منطقهایاش، اهداف و جاهطلبیهای آشکاری دارد و به جد میکوشد که نفوذ خود را در منطقه و فراتر از آن افزایش دهد و راهبردی شمردن نیروی دریایی ارتش نیز در همین راستا است.
مقامهای جمهوری اسلامی خلیج فارس و دریای عمان را مناطق ژئواستراتژیک میدانند که بروز تحولات در آنها اثر مستقیم بر اقیانوس هند دارد و بالعکس. از این رو آیتالله خامنهای حوزه فعالیت و گسترش نیروی دریایی ارتش را بخشی از این اقیانوس تعیین کردهاست.
در این رابطه، دریادار سیاری در اردیبهشتماه سال ۹۲ گفت: «مثلث طلایی [تنگه] مالاکا، بابالمندب و تنگه هرمز مثلث مهمی است که بنا به توصیه رهبری محل تمرکز نیروی دریایی [ارتش] است و ... ۹۳ درصد واردات و صادرات ما از این مسیر انجام میگیرد». پیش از این در جریان رزمایش ولایت ۹۱، دریادار سیاری تاکید کرده بود که نیروی دریایی ارتش امنیت این مثلث استراتژیک را تامین میکند.
بهرغم این، در برخی موارد حوزه گشت ناوهای نیروی دریایی ارتش از محدوده این مثلث فراتر رفتهاست. در چند سال گذشته ناوگروههای مختلف نیروی دریایی به بنادر سودان، جیبوتی، سوریه (لاذقیه)، عربستان سعودی (جده)، سریلانکا (کلمبو)، هند (بمبئی)، چین (ژان ژیانگ) سفر کردهاند، گو اینکه بیشترین مدت دریانوردی این ناوها صرف مبارزه با دزدی دریایی در آبهای اطراف سومالی، خلیج عدن و دریای سرخ شدهاست.
توانایی، ظرفیت، کمبودها
جمهوری اسلامی کوشش قابل ملاحظهای را برای تقویت توان دریاییاش بهعمل آوردهاست ولی با وجود پیشرفتهایی که در زمینه تولید قایقهای تندرو، مین، موشکهای ضد کشتی، اژدر، پهپاد، زیردریاییهای کوچک و همچنین بهینهسازی شناورهای قدیمی زمان شاه داشته، در ساختن و یا خریدن ناوهای بزرگ اقیانوسپیما که از نیازمندیهای اساسی یک نیروی دریایی راهبردی است، موفقیتی نداشتهاست.
جمهوری اسلامی، جدا از عملیاتی کردن ناو جماران و اعلام اینکه دو یا سه فروند ناو مشابه را در دست تولید دارد، ناو دیگری را عملاً وارد میدان نکردهاست.
ساختن ناو جماران میتواند گام مثبت و نشانه پیشرفت صنایع دریایی کشور باشد، ولی این ناو از ناوهای کلاسِ اَلوند ساخت ۴۰ سال پیش بریتانیا، روبرداری شده و توانایی و فناوری بهکار رفته در آن را باید با ناوهای کشورهای منطقهای و فرامنطقهای که در صحنه حضور دارند، مقایسه کرد. برخی از جنگافزارهای این ناو مدرن است اما زمان صرف شده برای ساختن آن و اینکه این ناو بزرگترین شناور اقیانوسپیمایِ نیروی دریایی است، حکایت از توسعهنیافتگی و محدودیتهای صنایع کشتیسازی کشور دارد.
جدا از این، تحریمهای اعمالشده علیه ایران در رابطه با برنامه هستهای نیز مزید بر علت شده و دسترسی جمهوری اسلامی را به فناوری پیشرفته محدود کردهاست.
با این وجود، ناخدا مقصودلو، معاون وقت اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی دریایی ارتش، در ۷ مهر ۱۳۹۰، گفت: «نیروی دریایی ارتش مراحل طراحی و ساخت انواع شناورها را بهخوبی طی کرده، و با کسب دانش و تجارب، اینک طراحی و ساخت ناو بالگردبر و هواپیمابر را دنبال میکند». به همین سان، دریادار عباس زمینی، معاون فنی نیروی دریایی ارتش، در خردادماه ۱۳۹۱ در اظهار نظر مشابهی، از «اولین گامها برای ساخت زیردریاییهای اتمی» سخن به میان آورد.
جدا از ایجاد ظرفیت و توانایی برای ساختن ناوهای مدرن، نیروی دریایی ارتش برای راهبردی شدن برای حضور مقتدرانه و مستمر در حوزه دریایی مورد نظرش در آبهای آزاد، به پایگاههای مناسب چه در سواحل خودی و چه در سواحل دیگر کشورهای دوست یا همپیمان نیاز دارد، تا بتواند قدرت تاثیرگذار خود را در خدمت منافع ملی بهکار گیرد. دستکم، نیروی دریایی ارتش باید این امکان را داشته باشد که از بنادر کشورهای دوست در حوزه دریاییاش برای حمایتهای لجستیکی استفاده کند. در حال حاضر، با توجه به جنگ داخلی سوریه، استفاده نیروی دریایی از بنادر این کشور دوست جمهوری اسلامی، با محدودیت روبهرو ست.
از نظر پایگاههای داخلی، نیروی دریایی ارتش به جز پایگاه بندرعباس، تأسیسات مجهز و معتبری در سواحل مکران ندارد و قرار است در چند سال آینده استقرار یگانهای خود را در طول این سواحل در میناب، سیریک، جاسک، راس میدانی، کنارک و پَسابندر سر و سامان دهد که این کار با توجه به توسعهنیافتگی استان سیستان و بلوچستان و فقدان زیرساختهای اولیه آن مانند جادههای ارتباطی، آب آشامیدنی، شبکه برقرسانی و مخابرات بسیار دشوار خواهد بود. بهرغم این کمبودها و چالشهایی که نیروی دریایی ارتش با آن روبهروست، آیتالله خامنهای «طلایهداری» توسعه مکران را به نیروی دریایی ارتش واگذار کردهاست که تجربهای در زمینه پروژههای سازندگی و اقتصادی ندارد.
ناهمخوانی مأموریت با توانایی
سرتیپ عبدالرحیم موسوی و دریادار سیاری و شماری دیگر از مقامهای نظامی جمهوری اسلامی هدف راهبردی نیروی دریایی ارتش را با سفرهای گاهبگاه یک یا دو ناو به بنادر خارجی تحققیافته میدانند و حتی در مواردی از اعزام ناو به ۱۲ مایلی سواحل آمریکا و یا دریانوردی به قطب جنوب و ادعای حاکمیت بخشی از آن، صحبت به میان آوردهاند. این فرماندهان مدام افقهای دورتری را برای نیروی دریایی ارتش تعیین میکنند بی آنکه در گام اول به ارزیابی استعداد، توانایی و ظرفیت این نیرو بنشینند و در گام دوم با تدوین برنامههای درازمدت و تعیین اهداف دستیافتنی، پتانسیلهای موجود در این نیرو را از بالقوه به بالفعل تبدیل کنند.
سال پیش سرتیپ وحیدی، وزیر دفاع پیشین، گفته بود که با توجه به افول قدرت نظامی و اقتصادی غرب، از جمله آمریکا، و نقش مهمی که قدرتهای نوظهور مانند چین و هند در اقیانوس هند و آبهای مجاور ایفا خواهند کرد، ایران با نیروی دریایی راهبردیاش میتواند یکی از «بازیگران قدرتمند» در اقیانوس هند باشد.
در حالیکه نیروی دریایی ارتش با بنیه یک نیروی ساحلی (یا نیروی آبهای سبز) و به عنوان خط اول دفاعی کشور در دریا، برای تثبت موقعیتاش در دریای عمان با چالشهای جدی روبهروست، هماورد دانستن این نیرو با دیگر ناوگان حاضر در منطقه، مانند ناوگان آمریکا و هند، و اطلاق عنوان راهبردی به آن صرفاً مصرف داخلی و سیاسی دارد و ضربالمثل «غوره نشده میخواهد مَویز شود» را به ذهن تداعی میکند.