امیرحسین اعتمادی*
در سالهای آغازین دههٔ هشتاد خورشیدی بود که از جانب طیفی از فعالان دانشجویی به ویژه در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران صداهایی بلند شد که با آنچه تا آن زمان در جنبش دانشجویی ایران شنیده میشد، متفاوت بود. این طیف از فعالان دانشجویی از یک سو منتقد سرسخت جریان چپ دانشجویی و چندین دهه سیطرهٔ آن بر فضای جنبش دانشجویی بودند و از سوی دیگر با اسلام سیاسی که انجمنهای اسلامی و اتحادیهٔ آنها، دفتر تحکیم وحدت، آن را نمایندگی میکردند، مرزبندی جدی داشتند.
این صداها که نخستین بار توسط برخی از اعضای لغو عضویتشدهٔ انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ فنی در قالب روزنامهٔ دانشجویی «فردا» بازتاب مییافت، به تدریج بنیان گروهی را نهاد که امروز به عنوان اولین و تنها گروه دانشجویی و سیاسی لیبرال در ایران شناخته میشود.
شاید بد نباشد برای درک بهتر شرایطی که به شکلگیری جریان لیبرال در دانشگاههای ایران منجر شد، مروری بر وضعیت جنبش دانشجویی در آن سالها بیندازیم. جنبشی که از یک سو زخمهای ناشی از سرکوب خیزش ۱۸ تیر ۷۸ را بر تن داشت و از سوی دیگر با شکست پروژه اصلاحات سیاسی دولت محمد خاتمی، روزبهروز فاصلهٔ بیشتری با حکومت میگرفت. در این میان، دفتر تحکیم وحدت، به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی آن زمان، درگیر در انشعابی ساختهٔ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بود تا جایی که وزارت علوم دولت اصلاحات نیز که طیف اکثریت تحکیم را منتقد خود میدید، در حمایت ضمنی از طیف اقلیت موسوم به «تحکیم شیراز»، اجازهٔ برگزاری نشست به بیش از ۴۰ انجمن اسلامی دانشجویی عضو اکثریت «علامه» را نمیداد.
به اینها اضافه کنید دستهبندیهای داخل تحکیم علامه را که از یک سو درگیر دوگانهٔ مدرن-سنتی بود و از سوی دیگر در داخل طیف مدرن نیز چپهای مارکسیست-لنینیست به دنبال سهم خود بودند.
در چنین شرایطی، جریانی که خود را لیبرال دموکرات میدانست و در عین حال دو طیف سنتی و مارکسیست در انجمنها را به دلیل عدم اعتقاد به ارزشهایی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، قابل همکاری نمیدانست، تصمیم گرفت که با وجود داشتن اشتراکاتی با طیف دموکراسیخواه دفتر تحکیم وحدت، راه خود را از آن جدا کند و به صورت مستقل، ایدهٔ تشکلسازی برای جریان خود را به پیش ببرد. برای این منظور، گام اول، تشکیل یک حلقهٔ مطالعاتی بود که جلسات آن به صورت هفتگی تشکیل میشد و در آن آثار اندیشمندان لیبرال به صورت گروهی خوانده میشد و مورد بحث و بررسی قرار میگرفت. از دل همین حلقهٔ مطالعاتی بود که در سال ۱۳۸۴، «گروه دانشجویان لیبرال دانشگاه تهران» با هدف توسعه و تبیین دیدگاههای لیبرالی منطبق با جامعهٔ ایران تشکیل شد و با معرفی رسمی نشریه دانشجویی «تلنگر»، به عنوان پایگاه این گروه، اولین گروه دانشجویی که با «صدای بلند» خود را «لیبرال» مینامید، اعلام موجودیت کرد.
این اتفاق در روزهایی افتاد که با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، فضای دانشگاهها بیش از همیشه در اختیار طیفهای حامی حکومت قرار گرفته بود و وزارت علوم و روسای تازه منصوبشدهٔ دانشگاهها کمر همت به تعطیلی تشکلهای دانشجویی منتقد و به طور مشخص انجمنهای اسلامی دانشجویان بسته بودند. فضایی که هرچند در مناسبتهای مختلف با اعتراضاتی شکسته میشد اما کلیت آن دستکم تا زمان انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۸۸ باقی ماند. سالهایی که فعالان دانشجویی ستارهدار شدند و از ادامهٔ تحصیل در مقاطع بالاتر بازماندند. هزینهٔ فعالیت در دانشگاهها بیشتر و امکان آن نیز سختتر شد. نشریات دانشجویی به بهانههای مختلف تعطیل و دانشجویان روانهٔ زندان شدند.
در این میان، گروه دانشجویان لیبرال، در کنار حفظ حضور خود در فضای سیاسی دانشگاهها که اغلب همسو با فعالیتهای طیف علامهٔ دفتر تحکیم وحدت بود، تصمیم گرفت تا از فرصت پدیدآمده ناشی از رکود نسبی فعالیتهای دانشجویی، برای بسط اندیشهٔ سیاسی لیبرال و جذب نیروهای همفکر استفاده کند. در همین دوره بود که گسترهٔ فعالیتهای گروه از دانشگاه تهران فراتر رفت و به تدریج فعالان دانشجویی لیبرال سایر دانشگاهها نیز به آن پیوستند. در سال ۱۳۸۶ بود که ایدهٔ تدوین مرامنامهای توسط اعضای گروه شکل گرفت که در آن، خط فکری، اهداف و برنامههای گروه دانشجویان لیبرال که دیگر «دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران» نامیده میشد، مشخص باشد.
سرانجام در نخستین روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ و در اوج کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری آن سال بود که مانیفستی که حاصل نزدیک به دو سال فعالیت فکری اعضای گروه بود در یک مقدمه و هفده بخش منتشر شد و در آن به گونهای شفاف از لیبرالیسم به عنوان «بدیل ناگزیر انواع نظامهای سیاسی-اقتصادی بسته و توتالیتر» دفاع شد.
نویسندگان «مانیفست لیبرالیسم» در مقدمهٔ آن با تاکید بر اینکه این مرامنامه، «مبانی نظری مشترک کسانی خواهد بود که ذیل پرچم لیبرالیسم به ایران و جهانی آبادتر، ثروتمندتر، و آزادتر میاندیشند» اعلام کردند که بر مبارزهای «عملگرایانه» و «عقلمحور» تا زمان تحقق حقوق بشر و دموکراسی به عنوان «والاترین ارزشهای لیبرالیسم» ادامه خواهند داد.
مبارزهای که از قضا خیلی زود جنبهٔ عملی به خود گرفت و گروه دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از مهدی کروبی به عنوان نامزدی که بیش از سایر نامزدها مطالبات لیبرالی را نمایندگی میکرد، حمایت کرده بود، با سر برآوردن جنبش سبز، به طور تمامقد به صف معترضان و حامیان این جنبش پیوست و در جریان آن، همراه و همگام با سایر نیروهای خواهان تغییر، با بازداشت، تهدید و ارعاب اعضای خود نیز روبهرو شد.
شاید به جرأت بتوان گفت که جنبش سبز نقطهٔ عطفی برای جریان لیبرالیسم در ایران به شمار میرود که بعد از سالها غلبهٔ جریانهای ملیگرا، چپ و اسلامگرای ضد امپریالیستی بر سپهر سیاسی ایران، در جریان آن بخش بزرگی از جامعهٔ ایران به پا خاست که خواست اصلیاش را آزادی، دموکراسی و حقوق بشر میدانست؛ خواهان حمایت جهان غرب از حرکت اعتراضیاش بود؛ و همزمان آن تکثری را نمایندگی میکرد که ابتدا در درونش شکل گرفته بود.
اما به نظر میرسد که امروز که فضای سیاسی کشور در سایهٔ نتایج حاصل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران تغییرات جدی پیدا کرده و خواستهای حداکثری جنبش سبز جایش را به مطالباتی حداقلی در هیئت دولت «اعتدال» حسن روحانی دادهاست، فرصت دوبارهای است که جریان لیبرال دانشجویی به بازسازی تشکیلاتی خود در دانشگاهها بپردازد و با بسط گفتمان خود -که به عقیدهٔ من، همچون دههٔ قبل، دست بالا را در میان فعالان دانشجویی دارد- امید به توسعه، آزادی و دموکراسی برای ایران را زنده نگه دارد.
----------------------------------------------
*امیرحسین اعتمادی، سخنگوی گروه دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران است.
در سالهای آغازین دههٔ هشتاد خورشیدی بود که از جانب طیفی از فعالان دانشجویی به ویژه در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران صداهایی بلند شد که با آنچه تا آن زمان در جنبش دانشجویی ایران شنیده میشد، متفاوت بود. این طیف از فعالان دانشجویی از یک سو منتقد سرسخت جریان چپ دانشجویی و چندین دهه سیطرهٔ آن بر فضای جنبش دانشجویی بودند و از سوی دیگر با اسلام سیاسی که انجمنهای اسلامی و اتحادیهٔ آنها، دفتر تحکیم وحدت، آن را نمایندگی میکردند، مرزبندی جدی داشتند.
این صداها که نخستین بار توسط برخی از اعضای لغو عضویتشدهٔ انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ فنی در قالب روزنامهٔ دانشجویی «فردا» بازتاب مییافت، به تدریج بنیان گروهی را نهاد که امروز به عنوان اولین و تنها گروه دانشجویی و سیاسی لیبرال در ایران شناخته میشود.
شاید بد نباشد برای درک بهتر شرایطی که به شکلگیری جریان لیبرال در دانشگاههای ایران منجر شد، مروری بر وضعیت جنبش دانشجویی در آن سالها بیندازیم. جنبشی که از یک سو زخمهای ناشی از سرکوب خیزش ۱۸ تیر ۷۸ را بر تن داشت و از سوی دیگر با شکست پروژه اصلاحات سیاسی دولت محمد خاتمی، روزبهروز فاصلهٔ بیشتری با حکومت میگرفت. در این میان، دفتر تحکیم وحدت، به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی آن زمان، درگیر در انشعابی ساختهٔ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بود تا جایی که وزارت علوم دولت اصلاحات نیز که طیف اکثریت تحکیم را منتقد خود میدید، در حمایت ضمنی از طیف اقلیت موسوم به «تحکیم شیراز»، اجازهٔ برگزاری نشست به بیش از ۴۰ انجمن اسلامی دانشجویی عضو اکثریت «علامه» را نمیداد.
به اینها اضافه کنید دستهبندیهای داخل تحکیم علامه را که از یک سو درگیر دوگانهٔ مدرن-سنتی بود و از سوی دیگر در داخل طیف مدرن نیز چپهای مارکسیست-لنینیست به دنبال سهم خود بودند.
در چنین شرایطی، جریانی که خود را لیبرال دموکرات میدانست و در عین حال دو طیف سنتی و مارکسیست در انجمنها را به دلیل عدم اعتقاد به ارزشهایی چون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، قابل همکاری نمیدانست، تصمیم گرفت که با وجود داشتن اشتراکاتی با طیف دموکراسیخواه دفتر تحکیم وحدت، راه خود را از آن جدا کند و به صورت مستقل، ایدهٔ تشکلسازی برای جریان خود را به پیش ببرد. برای این منظور، گام اول، تشکیل یک حلقهٔ مطالعاتی بود که جلسات آن به صورت هفتگی تشکیل میشد و در آن آثار اندیشمندان لیبرال به صورت گروهی خوانده میشد و مورد بحث و بررسی قرار میگرفت. از دل همین حلقهٔ مطالعاتی بود که در سال ۱۳۸۴، «گروه دانشجویان لیبرال دانشگاه تهران» با هدف توسعه و تبیین دیدگاههای لیبرالی منطبق با جامعهٔ ایران تشکیل شد و با معرفی رسمی نشریه دانشجویی «تلنگر»، به عنوان پایگاه این گروه، اولین گروه دانشجویی که با «صدای بلند» خود را «لیبرال» مینامید، اعلام موجودیت کرد.
این اتفاق در روزهایی افتاد که با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، فضای دانشگاهها بیش از همیشه در اختیار طیفهای حامی حکومت قرار گرفته بود و وزارت علوم و روسای تازه منصوبشدهٔ دانشگاهها کمر همت به تعطیلی تشکلهای دانشجویی منتقد و به طور مشخص انجمنهای اسلامی دانشجویان بسته بودند. فضایی که هرچند در مناسبتهای مختلف با اعتراضاتی شکسته میشد اما کلیت آن دستکم تا زمان انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۸۸ باقی ماند. سالهایی که فعالان دانشجویی ستارهدار شدند و از ادامهٔ تحصیل در مقاطع بالاتر بازماندند. هزینهٔ فعالیت در دانشگاهها بیشتر و امکان آن نیز سختتر شد. نشریات دانشجویی به بهانههای مختلف تعطیل و دانشجویان روانهٔ زندان شدند.
در این میان، گروه دانشجویان لیبرال، در کنار حفظ حضور خود در فضای سیاسی دانشگاهها که اغلب همسو با فعالیتهای طیف علامهٔ دفتر تحکیم وحدت بود، تصمیم گرفت تا از فرصت پدیدآمده ناشی از رکود نسبی فعالیتهای دانشجویی، برای بسط اندیشهٔ سیاسی لیبرال و جذب نیروهای همفکر استفاده کند. در همین دوره بود که گسترهٔ فعالیتهای گروه از دانشگاه تهران فراتر رفت و به تدریج فعالان دانشجویی لیبرال سایر دانشگاهها نیز به آن پیوستند. در سال ۱۳۸۶ بود که ایدهٔ تدوین مرامنامهای توسط اعضای گروه شکل گرفت که در آن، خط فکری، اهداف و برنامههای گروه دانشجویان لیبرال که دیگر «دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران» نامیده میشد، مشخص باشد.
سرانجام در نخستین روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ و در اوج کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری آن سال بود که مانیفستی که حاصل نزدیک به دو سال فعالیت فکری اعضای گروه بود در یک مقدمه و هفده بخش منتشر شد و در آن به گونهای شفاف از لیبرالیسم به عنوان «بدیل ناگزیر انواع نظامهای سیاسی-اقتصادی بسته و توتالیتر» دفاع شد.
نویسندگان «مانیفست لیبرالیسم» در مقدمهٔ آن با تاکید بر اینکه این مرامنامه، «مبانی نظری مشترک کسانی خواهد بود که ذیل پرچم لیبرالیسم به ایران و جهانی آبادتر، ثروتمندتر، و آزادتر میاندیشند» اعلام کردند که بر مبارزهای «عملگرایانه» و «عقلمحور» تا زمان تحقق حقوق بشر و دموکراسی به عنوان «والاترین ارزشهای لیبرالیسم» ادامه خواهند داد.
مبارزهای که از قضا خیلی زود جنبهٔ عملی به خود گرفت و گروه دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از مهدی کروبی به عنوان نامزدی که بیش از سایر نامزدها مطالبات لیبرالی را نمایندگی میکرد، حمایت کرده بود، با سر برآوردن جنبش سبز، به طور تمامقد به صف معترضان و حامیان این جنبش پیوست و در جریان آن، همراه و همگام با سایر نیروهای خواهان تغییر، با بازداشت، تهدید و ارعاب اعضای خود نیز روبهرو شد.
شاید به جرأت بتوان گفت که جنبش سبز نقطهٔ عطفی برای جریان لیبرالیسم در ایران به شمار میرود که بعد از سالها غلبهٔ جریانهای ملیگرا، چپ و اسلامگرای ضد امپریالیستی بر سپهر سیاسی ایران، در جریان آن بخش بزرگی از جامعهٔ ایران به پا خاست که خواست اصلیاش را آزادی، دموکراسی و حقوق بشر میدانست؛ خواهان حمایت جهان غرب از حرکت اعتراضیاش بود؛ و همزمان آن تکثری را نمایندگی میکرد که ابتدا در درونش شکل گرفته بود.
اما به نظر میرسد که امروز که فضای سیاسی کشور در سایهٔ نتایج حاصل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران تغییرات جدی پیدا کرده و خواستهای حداکثری جنبش سبز جایش را به مطالباتی حداقلی در هیئت دولت «اعتدال» حسن روحانی دادهاست، فرصت دوبارهای است که جریان لیبرال دانشجویی به بازسازی تشکیلاتی خود در دانشگاهها بپردازد و با بسط گفتمان خود -که به عقیدهٔ من، همچون دههٔ قبل، دست بالا را در میان فعالان دانشجویی دارد- امید به توسعه، آزادی و دموکراسی برای ایران را زنده نگه دارد.
----------------------------------------------
*امیرحسین اعتمادی، سخنگوی گروه دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران است.