حدود شش ماه مانده به دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران صفآراییها از میان سایهروشن طیف راست نظام سر برآورده است. برخی ناظران سه گرایش را در درون این جناح از یکدیگر تمیز میدهند. یکی حامیان رهبر، دوم حامیان محمود احمدینژاد رئیس جمهور و سوم منتقدان دولت به ویژه در مجلس. به گفته همین آگاهان هر یک از این سه گرایش با نامزد خود وارد کارزار انتخاباتی خواهد شد و به جدّ خواهد کوشید حامیان خود را به پای صندوق رای آورد تا کرسی ریاست جمهوری را صاحب شود.
این تحلیلگران میگویند رقابت اصلی میان حامیان رهبر و حامیان دولت رخ خواهد داد و تنور انتخابات را میان حامیان جناح اصولگرا گرم خواهد کرد. اما به گفته همین تحلیلگران در جناح اصلاحطلب سمتگیریهای چهرههای شاخص یا تشکلها نشان نمیدهد که این طیف امید چندانی به احتمال برگزاری انتخاباتی رقابتی داشته باشد، چه برسد به انتخاباتی آزاد.
تا اینجای کار جبهه مشارکت ایران اسلامی، عمدهترین تشکل ممنوعالفعالیت اصلاحطلبان رفع حصر را از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، چهرههای شاخص مخالف دولت و منتقد رهبر، و آزادی زندانیان سیاسی را شرط اولیه اعتمادسازی دانسته. از محمد خاتمی رئیس جمهور دوران اصلاحات هم حرفهایی نقل شده نظیر این که «عدم شرکت در انتخابات به معنای خروج از حاکمیت نیست» یا این که «انتخابات مال شما. جامعه را باز کنید».
همزمان خارج از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا فعالان و تشکلات سیاسی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی ایران که حکومت در گذشته در بازی انتخابات جایی برایشان در نظر نگرفته فعلا به این اکتفا کردهاند که نظارهگر رویدادها باشند. طیف دگراندیش، منتظر نشسته تا ببیند آیا از فضای انتخاباتی میتواند بهره گیرد یا بهتر است عَلَم تحریم را بلند کند.
مختصات و مشخصات صفآراییهای پیش از انتخابات چیست؟ آیا فضای انتخاباتی فرصتی را برای فعالان و تشکلات سیاسی دگراندیش فراهم خواهد کرد تا با بخش ناراضی رایدهندگان مرتبط شوند؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر در بن، تقی رحمانی، تحلیلگر و فعال سیاسی طیف ملیمذهبی در پاریس و در کلن فریدون احمدی، تحلیلگر و فعال سیاسی از سازماندهندگان اتحاد برای پیشبرد دموکراسی، تشکلی که در پراگ و پیش از آن در بروکسل و استکهلم نشستهایی برگزار کرده.
آقای مهدوی آزاد، از صفآرایی اصولگرایان پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری شروع کنیم. روزنامههای کیهان و جمهوری اسلامی محمود احمدینژاد رئیس جمهور را آماج انتقاد قرار دادند بعد از آن حرفهای انتقادی که در میان طیف راست بیسابقه تلقی شد و حسن غفوری فرد چهره شاخص حزب موتلفه از آماده شدن اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر پیشین رئیس جمهور که به تازگی از این سمت کناره گرفت سخن به میان آورده. شما بالا پایین سمتگیریها را در طیف راست در جزئیات چگونه دنبال میکنید؟
مهدی مهدوی آزاد: ساختار اصولگرایان نسبت به ده سال گذشته یعنی قبل از دولت آقای احمدینژاد تغییرات اساسی کرده. اگر قبلا ما میتوانستیم ۲۰ گروه و پنج یا شش گرایش اصلی در آنها بشناسیم، عملکرد احمدینژاد باعث شده که ما بتوانیم آنها را به سه دسته اصلی و سه گرایش اساسی تقسیم کنیم. گروه اول اصولگرایان طیف جبهه متحد هستند که به رهبری لاریجانی الان اکثریت پارلمان را دارند. اینها با کاندیدایی مثل لاریجانی، قالیباف و یا حتی پورمحمدی و آقای ولایتی ممکن است وارد میدان شوند. گروه دوم اصولگرایان حامی دولت یا جبهه پایداری هستند که مدتی است بین این دو، چون رهبر معنوی جبهه پایداری آیتالله مصباح یزدی است، اوضاع شکرآب و خراب شده بود، با پیوستن آقای الهام و تحولات جدید روابط این دو بهتر شده.
کسانی مثل سعید جلیلی، آقای لنکرانی، حداد عادل به ویژه و اخیرا آقای الهام بالقوه میتوانند کاندیداهای این طیف باشند. گروه سوم اصولگرایان میتوانیم بگوییم بیت رهبری یا نزدیک آقای مجتبی خامنهای هستند که در ده سال اخیر ابراز وجود کردند و تصادفا تمام دستگاههای انتظامی، امنیتی و نظامی به ویژه سپاه پاسداران را در اختیار دارند که ظاهرا همپوشانی هم با جبهه پایداری دارند که معروفترین آنها یا یکی از نزدیکان سردار عزیر جعفری خواهد بود یا نهایتا کسی مانند سعید جلیلی.
آقای رحمانی، بپردازیم به اصلاحطلبان. سمتگیری تازه حزب مشارکت ایران اسلامی حاکی از امیدواری به موثر بودن انتخابات آینده تلقی نشده. علی مزروعی، چهره شاخص این تشکل و همچنین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفته «اصلاحطلبان بدلی» بدون قید و شرط در انتخابات شرکت میکنند. و چندی پیش هم محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین هم گفته عدم شرکت در انتخابات به معنای خروج از حاکمیت نیست. با این اوصاف برآیند رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان چه میتواند باشد؟
تقی رحمانی: نحوه برخورد اصلاحطلبان با انتخابات به میزان فضایی است که بیت رهبری برایشان باز خواهد کرد. یک طیفی از اصلاحطلبان بخت ورود دارند. به نظر من اصلاحطلبانی که در ۱۳۸۸ با آقای موسوی و کروبی رفتند نمیتوانند به همین راحتی وارد انتخابات آینده شوند مگر تغییری در فضا ایجاد شود. به نظر من مهمترین موضع را آقای موسوی خویینیها گرفته که کاندید شدن آقای موسوی و کروبی حتی رفع حصر و حتی زبان آقای خاتمی که به نوعی معتقد است بدون همکاری آقای موسوی و کروبی ورود در انتخابات آینده یک ریسک بزرگی است و به مفهوم یک نوع شکست است.
اصلاحطلبان قبل از اینکه بخواهند با جناح راست گفتوگو کنند الان دارند با درون خودشان گفتوگو میکنند و میخواهند مبانیای بگذارند که هر اصلاحطلبی وارد انتخابات نشود به نام اصلاحطلب تا تشتت را بیشتر کند. چون بیت رهبری و رهبری این تمایل را دارد که بخشی از اصلاحطلبانی که آرامترند یا به قول آقای خاتمی نفر هفتم و هشتم هستند را وارد میدان کند و شکاف بین اینها را بیشتر کند. یک چیز برای اینها مسلم است که بدون نظر تاییدوار آقای موسوی و کروبی هر حرکتی در این انتخابات نمیتواند از اجماع درستی میان اصلاحطلبان چه آنها که بیرون از حاکمیتاند و چه آنها که درون حاکمیتاند و بدنهای که در جامعه هنوز به اینها اعتماد دارد اجماع ایجاد کند و این منوط است به نظر کروبی و موسوی و یک مقدار هم منوط است به تغییر شرایط و یک نوع آزادیهایی که اساسا فعلا چشماندازی از آن پیدا نیست.
آقای فریدون احمدی، خارج از این دو جناح جمهوری اسلامی ایران بپردازیم به نگاه دگراندیشان به انتخابات آینده که بعضیهایشان مثل شما شعار انتخابات آزاد را سرلوحه برنامه خودشان قرار دادند و بعضی دیگر بر مبنای سمتگیریهایی که تا حالا شاهد بودیم هر نوع شرکت در انتخابات را دادن مشروعیت به نظام تلقی میکنند و در نتیجه از پیش تحریم میکنند. برآیند سایهروشنهایی که از این مواضع بیرون میآید چگونه رفتار انتخاباتی ممکن است باشد؟
فریدون احمدی: سه تا پارامتر را به طور جدی باید در مورد انتخابات پیش رو در جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داد. یکی روانشناسی مردم است. آن چیزی که آقای رحمانی در مورد تغییر در فضا ازش صحبت کردند. این انتخابات دارد پس از انتخابات ۸۸ برگزار میشود که مردم به عینه رایسازی و تقلب آشکار را دیدند، کهریزک را دیدند، کشتار خیابانی مردم را دیدند. برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای تغییر چنین روانشناسی با توجه به محدود شدن امکانات مانورهای سیاسی حکومت بسیار بعید است.
مسئله دوم مسئله حاد شدن پارامتر جهانی است. الان بر اثر سیاستهای جمهوری اسلامی، ایران در یک انزوای بیسابقه به سر میبرد و پارامتر بینالمللی تاثیر بسیار بالایی گذاشته در سیر روندها در ایران و بنابراین یک تم اصلی انتخابات آتی را مذاکره علنی با غرب و حل این مشکل تشکیل میدهد. رقابت اصلی در انتخابات آتی هست بین طرفداران آقای احمدینژاد و طیف دولت با کاندیداهای بیت رهبری و تم اصلیاش احتمالا برود حول این مسئله. آقای احمدینژاد هم میکوشد با طرح بعضی خواستهای اصلاحطلبان بعضی از نیروهای اجتماعی یا طبقه متوسط شهری را به سوی خودش جلب کند.
خب انتخابات آزادی که ما طرح کردیم بر اساس معیارهای بینالمللی شناخته شده در کنوانسیونهای جهانی در مورد انتخابات است. نه با حضور نظارت استصوابی و قوانینی که جمهوری اسلامی تدوین کرده و الان هم حولش یک دعوایی بین دو جناحی که گفتم وجود دارد که کدام انتخابات را بتواند مهندسی کند. این با آن انتخابات آزاد که ما مطرح میکنیم بسیار تفاوت دارد. این که چه موضع مشخص گرفته شود آینده داغی در صحنه سیاسی ایران خواهیم داشت و بسیار زود است که در این مورد اظهار موضع شود.
آقای مهدوی آزاد؟
آقای رحمانی فرمودند که عملکرد اصلاحطلبان بر اساس فضایی است که بیت رهبری ایجاد میکند. البته جناح آقای احمدی توضیح دادند. من تکمیل میکنم. من معتقدم بزرگترین اصلاحطلبان اتفاقا الان فضایی که رهبری برایشان باز میکند نیست. بلکه آن چیزی است که آقای احمدی به آن میگوید روانشناسی مردم. من اسمش را میگذارم واکنش مردم. اتفاقا طبقه متوسط مردم است. چون مردم نمیپذیرند. میگویند چه اتفاقی افتاده.
یعنی در واقع اصلاحطلبان در یک دوراهی قرار گرفتهاند که یک زمانی گروههای ملیمذهبی ما طیف جناب آقای رحمانی قرار داشتند. حدود سه دهه قبل. اگر در انتخابات شرکت میکردند توده مردم نمیپذیرفت و حتی آنها را ممکن بود متهم به خیانت بکند ضمن اینکه حاکمیت نمیپذیرفت. اگر هم در انتخابات شرکت نمیکردند نهایتا به آنجا میرسید که در انتخابات دور اول شوراها که به گمان من یکی از بازترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی بوده... بنابراین من تصور میکنم اصلاحطلبان با مشکل بزرگتری مواجه هستند. آن هم قانع کردن افکار عمومی، بسیج کردن افکار عمومی است. برعکس جناب آقای احمدی معتقدم که شش ماه گرم و توفانی پیش رو نخواهیم داشت. این شش ماه به هیچ وجه کافی نیست.
حتی اگر حاکمیت برگشت اساسی کند، تغییرات اساسی کند، موسوی و کروبی را آزاد کند، نوعی آزادی نسبی به احزاب و جمعیتها بدهد، حتی اگر محدودیت را، ابطال مشارکت و مجاهدین انقلاب به عنوان موتور محرکه اصلاحطلبان را بردارد، بازهم زمان برای تحریک مردم برای اقناع مردم به حضور در انتخابات و برای اقناع مردم که این بار انتخاباتی آزاد برگزار میشود کافی نخواهد بود...
آقای مهدوی آزاد، اجازه بدهید ببینیم که آقای رحمانی در مورد این مسایل چه میگویند. چون معمولا موقعی که مسایل مربوط به انتخابات بحث میشود آقای رحمانی صحبت از این میکنند که آیا میشود فضا را تبدیل به یک فرصت کرد یا نه. آقای رحمانی، میخواهید در این مورد صحبت کنید؟
بله. به نظر من در انتخابات میشود فضا را تبدیل به فرصت کرد و اگر نشد رژیم هزینهاش را بدهد. این معنیاش این است که اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان با هم توافق کنند. این توافق منوط به این است که جریانها یک مقدار کوتاه بیایند. مردم ایران از جنگ میترسند. چون از جنگ میترسند حتی تحریمها را تحمل میکنند. به این خاطر این که میگویم بیت چه خواهد کرد... اگر آقای خامنهای خطر را احساس کند و تحت فشارها این کاری که هاشمی دارد میکند صداهای غرغر و ناله حتی در درون راست بر علیه سیاستهای خامنهای زیاد شود این
باعث میشود که نظام به سمت یک گشایش نسبی برود که البته من آن را بعید میدانم چون سپاه پاسداران نمیگذارد. اگر این کار نشد ما آن موقع باید با عدم شرکت کاری کنیم که نظام هزینهاش را بدهد. به این خاطر بازی اصلاحطلبان مهم است و این را باید دقت کنیم نگاه ما به انتخابات این است که اول اصلاحطلبان با انسجام... یعنی چند تا اصل... یا موسوی و کروبی یا یکی که همه رویش توافق کنند. اگر آن رد شد دیگر شرکت نکنند. تحریم حالا یک بحث دیگر است. شرکت نکنند. آن موقع دیگر جمهوری اسلامی هزینه خواهد داد. ولی حرف از جنگ در مردم ایران هست و درست هم هست که اگر احساس کنند میتوانند جلوی این را بگیرند میآیند تا در حد هزینهها شرکت خواهند کرد. ما ممکن است شور و حال ۸۸ را نداشته باشیم ولی اگر اجماعی امیدی ایجاد شود میتوانند شرکت کنند. منتهی اگر نشد نباید به هر شکل وارد هر انتخاباتی شد و هیزم حاکمیت شد و سودش را جناح قدرتطلب نظامی فعلی ببرد. تحریم فعال در جامعه ما جواب نمیدهد.
بسیار خوب. آقای احمدی شما در مورد مسایلی که مطرح شد نظرتان را بگویید.
یک نکته آقای مهدوی آزاد گفتند شش ماه گرمی نخواهیم داشت... من در انتخابات نگفتم. در عرصه سیاسی کشور گفتم. آن هم نشانههایش بارز است. همین که دو طرف رئیس جمهور و رهبر یک نظام این طوری رو در روی هم قرار میگیرند، آقای احمدینژاد با این هشیاری تیمش میفهمد که در ایران حمله به رهبری نظام اعتبار میآفریند و رای میآفریند و میآید میگوید مقام اول کشور رئیس جمهور است نه رهبر و رهبر هم نمیتواند پاسخ بدهد به دلیل هر مصلحتی که میبیند و مجموعه شرایط، این نشان میدهد که ما میرویم به سمت این که این افشاگریهای دوجانبه با نزدیک شدن به انتخابات تشدید خواهد شد. و میدانیم افشاگریهایی که خواهد شد و از همدیگر گروگان دارند موید این است که ما در عرصه سیاسی با حاد شدن مسایل مواجه خواهیم شد و از سوی دیگر نشانههایی از وجود چشمانداز فروپاشی اقتصادی دیده میشود، بر اثر تحریمها و بیکفایتیها در مدیریت و مجموعه این مسایل...
آقای احمدی، در مورد آن نکتهای که آقای رحمانی گفتند در پاسخ به شما در مورد شرایط بینالمللی و گفتند که اتفاقا این نوع شرایط بینالمللی ممکن است که اثر معکوس بگذارد و عدهای را بسیج کند و بیایند نشان دهند که با این شرایط بینالمللی که ایران را دارد در انزوا قرار میدهد مانند جنگ و تحریم و غیره، مخالفت کنند از آن راه...
اولا احتمال حمله نظامی و جنگ کاهش پیدا کرده. بعد از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و با توجه به مجموعه روندها این احتمال کاهش پیدا کرده و فکر نمیکنم آن موضوع انگیزهای باشد در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در ایران. اما خب این حرف درستی است که مردم از جنگ هراس دارند و نباید گذاشت روندها به آن سمت پیش برود. ولی این به این معنا نیست که بروند پشت سر مثلا یکی از جناحها و بخواهند مسئله را آن گونه حل کنند. ضمن اینکه به هر حال این تحلیل وجود داشت و این آرزو هست که عقبنشینیهایی صورت گیرد و گشایش سیاسی در حدودی وجود داشته باشد، رفع حصر شود از بعضی رهبران نمادین جنبش سبز و غیره و غیره. ولی احتمالش بسیار بعید است. تاکنون چشماندازی که میشود دید این است که آقای خامنهای هر گونه عقبنشینی را به عنوان اجبار تا ته خط رفتن تلقی میکند و شکست کامل و تن به هیچ گونه عقبنشینی نمیدهد. بنابراین این ارزیابی به نظر من یک مقدار دور از واقعیت است.
آقای مهدوی آزاد، بپردازیم به این که چه رویدادهایی ممکن است پیش بیاید که روی روند انتخابات میتواند تاثیر بگذارد و معلوم کند که آیا گشایشی صورت خواهد گرفت یا نه.
مهمترین نقاط عطف یکی درگیری طیف آقای احمدینژاد و آقای خامنهای است که آقای احمدی به خوبی اشاره کردند و دوم دوراهی اصلی است که اصلاحطلبان و نیروهای سیاسی ما در خارج از کشور بر سرش قرار گرفتهاند. یعنی خب بله مسئله را یک عده سادهسازی میکنند و سیاه و سفید میکنند. یک عده میگویند در انتخابات باید شرکت کرد و یک عده میگویند نه نباید شرکت کرد، نباید به این رژیم مشروعیت داد و مثل سی سال گذشته میگویند نباید در انتخابات شرکت کرد. اما این یک روی سکه است. سؤال گیجکننده این است که اگر عمل سیاسی نباشد و در انتخابات شرکت نشود پس میخواهیم چه کار کنیم؟
در دو دهه گذشته از حوادث دوم خرداد ۷۶ گرفته تا افشای قتلهای زنجیرهای تا مجلس ششم و آن نطقهای بیسابقه تا اعتراض دانشجویان در سال ۷۷، اعتراضهای ۸۸، جنبش سبز و دهها جنبش دیگر همه محصول انتخابات و شرکت اجتماعی در یک فرآیندی بود که اتفاقا هیچگاه هم کامل آزاد نبوده و اتفاقا هیچگاه هم کامل منصفانه و عادلانه نبوده. بنابراین من فکر میکنم مهمترین دوراهی بر سر این است که کنشگران سیاسی مخالف استبداد فردی و مخالف ولایت فقیه اعم از اصلاحطلبان داخلی که میانهروتر هستند و نیروهای خارجی که میتوانند صریحتر صحبت کنند چه تصمیمی میگیرند در قبال رویداد انتخابات و این انتخابات چطوری برگزار میشود. همینجا هم هشدار میدهم حاکمیت بدش نخواهد آمد که اکثر مردم در انتخابات شرکت نکنند.
آقای رحمانی، در مورد این بخش از صحبت آقای مهدوی آزاد که گفتند اگر انتخابات نه پس چه، شما چه گزینهای را مطرح میکنید؟
شرکت کردن در انتخابات و شرکت نکردن در آن وحی منزل نیست. توی حاکمیت بودن و بیرون آن بودن پروسهای بود که آقای خمینی با بیعت با ولایت فقیهش شکل گرفت. کسانی هستند که با ولایت فقیه بیعت کردند و درون حکومت جمهوری اسلامی ماندند. ملیمذهبیها گاهی شرکت کردند و گاهی شرکت نکردند. انتخابات هم همین است. گاهی میشود شرکت کرد و گاهی نباید شرکت کرد. ولی تحریم از اول سیاسی نیست. شرکت بی قید وشرط هم سیاسی نیست. به مقتضای شرایط باید با انتخابات برخورد کرد و تاثیری که میتوانی بگذاری. این یک بحث است. مسئله دوم این است که اگر در انتخاباتی اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان شرکت کنند و دچار انشقاق شوند در فردای بعد از انتخابات که ایران ملتهب میشود این به نفع دموکراسی نخواهد بود. ما به یک اجماع حداقلی برای گذار به دموکراسی نیاز داریم. این باید هم در ذهن اصلاحطلبان بگنجد که در دوره اصلاحات نگنجید و هم در آن بیرون از اصلاحات که حداکثرخواه است. پس اگر به این توافق برسیم راه نجات ملی متصور است. ولی اینکه در هر انتخاباتی شرکت کنیم نه این جوری نیست. اینکه در هر انتخاباتی از اول شرکت نکنیم این طوری نیست. این یک بحث است. ولی یک مسئله را در نظر بگیرید. ما سه جبهه داریم. یک طیف آقای احمدینژاد است که احساس میکند دارد همه چیز را از دست میدهد و باید وارد انتخابات شود.
از آقای الهام تا مشایی را در نظر بگیرید. یک طیف بیت رهبری است ولی یک چیزی هم هست به نام اصلاحطلبی که میخواهد راه به دموکراسی بگشاید. اصلاحطلبی که بخواهد با آقای قالیباف برود آقای قالیباف مخاطب خودش را دارد. الان تا فردای انتخابات الان باید به حداکثر آن نگاه برآیندی ایجاد کرد که لااقل در جنبش سبز دنبال یک دموکراسی در جامعه مدنی بود. بله، هیچ انتخاباتی آزاد نبوده. تنها سال ۸۸ نبود که تقلب شد. انتخابات از آن اولش مشکل داشت و بعدها هم مشکل خواهد داشت. این جریانهای مثل ما هم با این نگاه با جریان اصلاحطلب برخورد حمایتی کردیم. در چارچوب بازشدن فضای دموکراسی. هیچوقت انتخابات در ایران آزاد نبوده. اولین انتخابات غیرآزاد هم موقعی بود که در همان انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ اعمال شد...
آقای رحمانی، میشود خلاصه کنید؟
خلاصه این است که به نظر من باید انتخابات را لحظه به لحظه رصد کرد ولی باید دقت کرد ما یک بلوکی داریم که اصلاحطلبانی که به سمت دموکراسی و دموکراسی خواهی بروند این بلوک است که میتواند در فردای آینده ایران در کنار گرایشهای دیگر نقش موثری پیدا کند. اگر این بلوک به وسیله سیاستهای بیت رهبری از هم بپاشد این به ضرر دموکراسی خواهد بود. این را باید هم اصلاحطلبان درک کنند و هم دموکراسی خواهان. بعد مواضع جریانهای دیگر را رصد کنند و به تناسب آن با مسئله انتخابات برخورد کنند.
آقای احمدی، بفرمایید.
با این موافقم که از اول نه باید تحریم کرد و نه باید رای بر شرکت داشت. مسئله مهم هدف است. اگر هدف را بپذیریم ایجاد یک تحول سیاسی و استقرار دموکراسی در ایران آن موقع میشود پیش رفت و به تفاهمهای عمومی و کلی اتحادهای گسترده رسید. اصطلاحی که در مورد بخشی از اصلاحطلبان، در بیانیه جبهه مشارکت به کار برده «اصلاحطلبی بدلی» با اندکی عذرخواهی میشود تعمیمش داد. بخش بزرگی از اصلاحطلبان در دورههای گذشته مصالح نظام را به مصالح استقرار دموکراسی ترجیح دادهاند. اگر هیچکدام اصلاحطلبان بدلی نباشند و اصلاحطلبان پیگیر باشند خواهان استقرار دموکراسی در کشور هم فکر میکنم میشود توافقهای کلی عمومی کرد در مورد انتخابات آزاد برای گذار از جمهوری اسلامی. یعنی راه تحول باز شود.
حالا این که نتیجهاش چه باشد رای مردم تعیین خواهد کرد که بتواند یک نظام دموکراتیک هم مستقر شود بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر و موازین جدایی نهاد دین و دولت. بنابراین فکر میکنم که راهکار عملی تا انتخابات این است که از این فضا استفاده شود، فضای توجه عمومی مردم به مسایل سیاسی. برای اینکه اتحادهای گستردهتری را برای اینکه صندوق رای داور نهایی حرکت همه نیروهای سیاسی خواهان دموکراسی در ایران شود پذیرفته شود و بشود به راهکارهای معینی در این زمینه رسید و نه در چارچوب تقید هر کدام از ما در چارچوب نظام.
آقای مهدوی آزاد موافقید تمام کنیم؟ نکته دیگری هست؟
حرف دیگری ندارم. فقط به یک نکته کوتاه اشاره میکنم. نامه اخیر آقای محسن میردامادی و آقای موسوی خویینیها نشان میدهد که اصلاحطلبان درون حاکمیت یک تغییر فاز نانوشته و اساسی داشتند. یعنی اگر زمانی به اصلاحات پارلمانی معتقد بودند که سعید حجاریان میگفت فشار از پایین و چانهزنی از بالا، الان به سمت آن رفتهاند که بیشتر از بدنه اجتماعی استفاده کنند. چون ابزار حضور در قدرت را ندارند. من معتقدم هنوز اصلاحات پارلمانی در ایران میتواند یک گزینه باشد. ازش دفاع نمیکنم اما فعالان سیاسی مان را دعوت میکنم به اندیشیدن در این موضوع.
آقای رحمانی، اجازه میدهید تمام کنیم؟
کوتاه بگویم. اصلاحات پارلمانی بدون بدنه اجتماعی شکست میخورد. باید هر دو را تلفیق کرد. این حرف ما در سال ۷۶ با اصلاحطلبان و دوستان عزیز بود. این را به نظر من باید در نظر گرفت. اگر راه پارلمان بسته شد میشود با حفظ بدنه اجتماعی دوباره راه پارلمان را گشود و خطای دوستان این بود که در مجلس ششم فقط به پارلمان توجه کردند و وقتی استعفای دستهجمعی دادند دیگر نیرویی نبود که ازشان حمایت کند و این را بعدها خودشان اذعان کردند. در گفتوگوهای ما در زندان با دوستان بخشی قبول کرده بودند. باید دقت کرد. با بدنه اجتماعی است که میشود با قدرت حرف زد. متاسفانه این واقعیت تلخی است که باید پذیرفت.
این تحلیلگران میگویند رقابت اصلی میان حامیان رهبر و حامیان دولت رخ خواهد داد و تنور انتخابات را میان حامیان جناح اصولگرا گرم خواهد کرد. اما به گفته همین تحلیلگران در جناح اصلاحطلب سمتگیریهای چهرههای شاخص یا تشکلها نشان نمیدهد که این طیف امید چندانی به احتمال برگزاری انتخاباتی رقابتی داشته باشد، چه برسد به انتخاباتی آزاد.
تا اینجای کار جبهه مشارکت ایران اسلامی، عمدهترین تشکل ممنوعالفعالیت اصلاحطلبان رفع حصر را از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، چهرههای شاخص مخالف دولت و منتقد رهبر، و آزادی زندانیان سیاسی را شرط اولیه اعتمادسازی دانسته. از محمد خاتمی رئیس جمهور دوران اصلاحات هم حرفهایی نقل شده نظیر این که «عدم شرکت در انتخابات به معنای خروج از حاکمیت نیست» یا این که «انتخابات مال شما. جامعه را باز کنید».
همزمان خارج از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا فعالان و تشکلات سیاسی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی ایران که حکومت در گذشته در بازی انتخابات جایی برایشان در نظر نگرفته فعلا به این اکتفا کردهاند که نظارهگر رویدادها باشند. طیف دگراندیش، منتظر نشسته تا ببیند آیا از فضای انتخاباتی میتواند بهره گیرد یا بهتر است عَلَم تحریم را بلند کند.
مختصات و مشخصات صفآراییهای پیش از انتخابات چیست؟ آیا فضای انتخاباتی فرصتی را برای فعالان و تشکلات سیاسی دگراندیش فراهم خواهد کرد تا با بخش ناراضی رایدهندگان مرتبط شوند؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر در بن، تقی رحمانی، تحلیلگر و فعال سیاسی طیف ملیمذهبی در پاریس و در کلن فریدون احمدی، تحلیلگر و فعال سیاسی از سازماندهندگان اتحاد برای پیشبرد دموکراسی، تشکلی که در پراگ و پیش از آن در بروکسل و استکهلم نشستهایی برگزار کرده.
آقای مهدوی آزاد، از صفآرایی اصولگرایان پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری شروع کنیم. روزنامههای کیهان و جمهوری اسلامی محمود احمدینژاد رئیس جمهور را آماج انتقاد قرار دادند بعد از آن حرفهای انتقادی که در میان طیف راست بیسابقه تلقی شد و حسن غفوری فرد چهره شاخص حزب موتلفه از آماده شدن اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر پیشین رئیس جمهور که به تازگی از این سمت کناره گرفت سخن به میان آورده. شما بالا پایین سمتگیریها را در طیف راست در جزئیات چگونه دنبال میکنید؟
مهدی مهدوی آزاد: ساختار اصولگرایان نسبت به ده سال گذشته یعنی قبل از دولت آقای احمدینژاد تغییرات اساسی کرده. اگر قبلا ما میتوانستیم ۲۰ گروه و پنج یا شش گرایش اصلی در آنها بشناسیم، عملکرد احمدینژاد باعث شده که ما بتوانیم آنها را به سه دسته اصلی و سه گرایش اساسی تقسیم کنیم. گروه اول اصولگرایان طیف جبهه متحد هستند که به رهبری لاریجانی الان اکثریت پارلمان را دارند. اینها با کاندیدایی مثل لاریجانی، قالیباف و یا حتی پورمحمدی و آقای ولایتی ممکن است وارد میدان شوند. گروه دوم اصولگرایان حامی دولت یا جبهه پایداری هستند که مدتی است بین این دو، چون رهبر معنوی جبهه پایداری آیتالله مصباح یزدی است، اوضاع شکرآب و خراب شده بود، با پیوستن آقای الهام و تحولات جدید روابط این دو بهتر شده.
کسانی مثل سعید جلیلی، آقای لنکرانی، حداد عادل به ویژه و اخیرا آقای الهام بالقوه میتوانند کاندیداهای این طیف باشند. گروه سوم اصولگرایان میتوانیم بگوییم بیت رهبری یا نزدیک آقای مجتبی خامنهای هستند که در ده سال اخیر ابراز وجود کردند و تصادفا تمام دستگاههای انتظامی، امنیتی و نظامی به ویژه سپاه پاسداران را در اختیار دارند که ظاهرا همپوشانی هم با جبهه پایداری دارند که معروفترین آنها یا یکی از نزدیکان سردار عزیر جعفری خواهد بود یا نهایتا کسی مانند سعید جلیلی.
آقای رحمانی، بپردازیم به اصلاحطلبان. سمتگیری تازه حزب مشارکت ایران اسلامی حاکی از امیدواری به موثر بودن انتخابات آینده تلقی نشده. علی مزروعی، چهره شاخص این تشکل و همچنین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفته «اصلاحطلبان بدلی» بدون قید و شرط در انتخابات شرکت میکنند. و چندی پیش هم محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین هم گفته عدم شرکت در انتخابات به معنای خروج از حاکمیت نیست. با این اوصاف برآیند رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان چه میتواند باشد؟
تقی رحمانی: نحوه برخورد اصلاحطلبان با انتخابات به میزان فضایی است که بیت رهبری برایشان باز خواهد کرد. یک طیفی از اصلاحطلبان بخت ورود دارند. به نظر من اصلاحطلبانی که در ۱۳۸۸ با آقای موسوی و کروبی رفتند نمیتوانند به همین راحتی وارد انتخابات آینده شوند مگر تغییری در فضا ایجاد شود. به نظر من مهمترین موضع را آقای موسوی خویینیها گرفته که کاندید شدن آقای موسوی و کروبی حتی رفع حصر و حتی زبان آقای خاتمی که به نوعی معتقد است بدون همکاری آقای موسوی و کروبی ورود در انتخابات آینده یک ریسک بزرگی است و به مفهوم یک نوع شکست است.
بیت رهبری و رهبری این تمایل را دارد که بخشی از اصلاحطلبانی که آرامترند یا به قول آقای خاتمی نفر هفتم و هشتم هستند را وارد میدان کند و شکاف بین اینها را بیشتر کند.تقی رحمانی، فعال ملیمذهبی
اصلاحطلبان قبل از اینکه بخواهند با جناح راست گفتوگو کنند الان دارند با درون خودشان گفتوگو میکنند و میخواهند مبانیای بگذارند که هر اصلاحطلبی وارد انتخابات نشود به نام اصلاحطلب تا تشتت را بیشتر کند. چون بیت رهبری و رهبری این تمایل را دارد که بخشی از اصلاحطلبانی که آرامترند یا به قول آقای خاتمی نفر هفتم و هشتم هستند را وارد میدان کند و شکاف بین اینها را بیشتر کند. یک چیز برای اینها مسلم است که بدون نظر تاییدوار آقای موسوی و کروبی هر حرکتی در این انتخابات نمیتواند از اجماع درستی میان اصلاحطلبان چه آنها که بیرون از حاکمیتاند و چه آنها که درون حاکمیتاند و بدنهای که در جامعه هنوز به اینها اعتماد دارد اجماع ایجاد کند و این منوط است به نظر کروبی و موسوی و یک مقدار هم منوط است به تغییر شرایط و یک نوع آزادیهایی که اساسا فعلا چشماندازی از آن پیدا نیست.
آقای فریدون احمدی، خارج از این دو جناح جمهوری اسلامی ایران بپردازیم به نگاه دگراندیشان به انتخابات آینده که بعضیهایشان مثل شما شعار انتخابات آزاد را سرلوحه برنامه خودشان قرار دادند و بعضی دیگر بر مبنای سمتگیریهایی که تا حالا شاهد بودیم هر نوع شرکت در انتخابات را دادن مشروعیت به نظام تلقی میکنند و در نتیجه از پیش تحریم میکنند. برآیند سایهروشنهایی که از این مواضع بیرون میآید چگونه رفتار انتخاباتی ممکن است باشد؟
فریدون احمدی: سه تا پارامتر را به طور جدی باید در مورد انتخابات پیش رو در جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داد. یکی روانشناسی مردم است. آن چیزی که آقای رحمانی در مورد تغییر در فضا ازش صحبت کردند. این انتخابات دارد پس از انتخابات ۸۸ برگزار میشود که مردم به عینه رایسازی و تقلب آشکار را دیدند، کهریزک را دیدند، کشتار خیابانی مردم را دیدند. برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای تغییر چنین روانشناسی با توجه به محدود شدن امکانات مانورهای سیاسی حکومت بسیار بعید است.
احمدینژاد هم میکوشد با طرح بعضی خواستهای اصلاحطلبان بعضی از نیروهای اجتماعی یا طبقه متوسط شهری را به سوی خودش جلب کند.فریدون احمدی، تحلیلگر
مسئله دوم مسئله حاد شدن پارامتر جهانی است. الان بر اثر سیاستهای جمهوری اسلامی، ایران در یک انزوای بیسابقه به سر میبرد و پارامتر بینالمللی تاثیر بسیار بالایی گذاشته در سیر روندها در ایران و بنابراین یک تم اصلی انتخابات آتی را مذاکره علنی با غرب و حل این مشکل تشکیل میدهد. رقابت اصلی در انتخابات آتی هست بین طرفداران آقای احمدینژاد و طیف دولت با کاندیداهای بیت رهبری و تم اصلیاش احتمالا برود حول این مسئله. آقای احمدینژاد هم میکوشد با طرح بعضی خواستهای اصلاحطلبان بعضی از نیروهای اجتماعی یا طبقه متوسط شهری را به سوی خودش جلب کند.
خب انتخابات آزادی که ما طرح کردیم بر اساس معیارهای بینالمللی شناخته شده در کنوانسیونهای جهانی در مورد انتخابات است. نه با حضور نظارت استصوابی و قوانینی که جمهوری اسلامی تدوین کرده و الان هم حولش یک دعوایی بین دو جناحی که گفتم وجود دارد که کدام انتخابات را بتواند مهندسی کند. این با آن انتخابات آزاد که ما مطرح میکنیم بسیار تفاوت دارد. این که چه موضع مشخص گرفته شود آینده داغی در صحنه سیاسی ایران خواهیم داشت و بسیار زود است که در این مورد اظهار موضع شود.
آقای مهدوی آزاد؟
آقای رحمانی فرمودند که عملکرد اصلاحطلبان بر اساس فضایی است که بیت رهبری ایجاد میکند. البته جناح آقای احمدی توضیح دادند. من تکمیل میکنم. من معتقدم بزرگترین اصلاحطلبان اتفاقا الان فضایی که رهبری برایشان باز میکند نیست. بلکه آن چیزی است که آقای احمدی به آن میگوید روانشناسی مردم. من اسمش را میگذارم واکنش مردم. اتفاقا طبقه متوسط مردم است. چون مردم نمیپذیرند. میگویند چه اتفاقی افتاده.
یعنی در واقع اصلاحطلبان در یک دوراهی قرار گرفتهاند که یک زمانی گروههای ملیمذهبی ما طیف جناب آقای رحمانی قرار داشتند. حدود سه دهه قبل. اگر در انتخابات شرکت میکردند توده مردم نمیپذیرفت و حتی آنها را ممکن بود متهم به خیانت بکند ضمن اینکه حاکمیت نمیپذیرفت. اگر هم در انتخابات شرکت نمیکردند نهایتا به آنجا میرسید که در انتخابات دور اول شوراها که به گمان من یکی از بازترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی بوده... بنابراین من تصور میکنم اصلاحطلبان با مشکل بزرگتری مواجه هستند. آن هم قانع کردن افکار عمومی، بسیج کردن افکار عمومی است. برعکس جناب آقای احمدی معتقدم که شش ماه گرم و توفانی پیش رو نخواهیم داشت. این شش ماه به هیچ وجه کافی نیست.
حتی اگر حاکمیت برگشت اساسی کند، تغییرات اساسی کند، موسوی و کروبی را آزاد کند، نوعی آزادی نسبی به احزاب و جمعیتها بدهد، حتی اگر محدودیت را، ابطال مشارکت و مجاهدین انقلاب به عنوان موتور محرکه اصلاحطلبان را بردارد، بازهم زمان برای تحریک مردم برای اقناع مردم به حضور در انتخابات و برای اقناع مردم که این بار انتخاباتی آزاد برگزار میشود کافی نخواهد بود...
آقای مهدوی آزاد، اجازه بدهید ببینیم که آقای رحمانی در مورد این مسایل چه میگویند. چون معمولا موقعی که مسایل مربوط به انتخابات بحث میشود آقای رحمانی صحبت از این میکنند که آیا میشود فضا را تبدیل به یک فرصت کرد یا نه. آقای رحمانی، میخواهید در این مورد صحبت کنید؟
بله. به نظر من در انتخابات میشود فضا را تبدیل به فرصت کرد و اگر نشد رژیم هزینهاش را بدهد. این معنیاش این است که اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان با هم توافق کنند. این توافق منوط به این است که جریانها یک مقدار کوتاه بیایند. مردم ایران از جنگ میترسند. چون از جنگ میترسند حتی تحریمها را تحمل میکنند. به این خاطر این که میگویم بیت چه خواهد کرد... اگر آقای خامنهای خطر را احساس کند و تحت فشارها این کاری که هاشمی دارد میکند صداهای غرغر و ناله حتی در درون راست بر علیه سیاستهای خامنهای زیاد شود این
نباید به هر شکل وارد هر انتخاباتی شد و هیزم حاکمیت شدتقی رحمانی
باعث میشود که نظام به سمت یک گشایش نسبی برود که البته من آن را بعید میدانم چون سپاه پاسداران نمیگذارد. اگر این کار نشد ما آن موقع باید با عدم شرکت کاری کنیم که نظام هزینهاش را بدهد. به این خاطر بازی اصلاحطلبان مهم است و این را باید دقت کنیم نگاه ما به انتخابات این است که اول اصلاحطلبان با انسجام... یعنی چند تا اصل... یا موسوی و کروبی یا یکی که همه رویش توافق کنند. اگر آن رد شد دیگر شرکت نکنند. تحریم حالا یک بحث دیگر است. شرکت نکنند. آن موقع دیگر جمهوری اسلامی هزینه خواهد داد. ولی حرف از جنگ در مردم ایران هست و درست هم هست که اگر احساس کنند میتوانند جلوی این را بگیرند میآیند تا در حد هزینهها شرکت خواهند کرد. ما ممکن است شور و حال ۸۸ را نداشته باشیم ولی اگر اجماعی امیدی ایجاد شود میتوانند شرکت کنند. منتهی اگر نشد نباید به هر شکل وارد هر انتخاباتی شد و هیزم حاکمیت شد و سودش را جناح قدرتطلب نظامی فعلی ببرد. تحریم فعال در جامعه ما جواب نمیدهد.
بسیار خوب. آقای احمدی شما در مورد مسایلی که مطرح شد نظرتان را بگویید.
یک نکته آقای مهدوی آزاد گفتند شش ماه گرمی نخواهیم داشت... من در انتخابات نگفتم. در عرصه سیاسی کشور گفتم. آن هم نشانههایش بارز است. همین که دو طرف رئیس جمهور و رهبر یک نظام این طوری رو در روی هم قرار میگیرند، آقای احمدینژاد با این هشیاری تیمش میفهمد که در ایران حمله به رهبری نظام اعتبار میآفریند و رای میآفریند و میآید میگوید مقام اول کشور رئیس جمهور است نه رهبر و رهبر هم نمیتواند پاسخ بدهد به دلیل هر مصلحتی که میبیند و مجموعه شرایط، این نشان میدهد که ما میرویم به سمت این که این افشاگریهای دوجانبه با نزدیک شدن به انتخابات تشدید خواهد شد. و میدانیم افشاگریهایی که خواهد شد و از همدیگر گروگان دارند موید این است که ما در عرصه سیاسی با حاد شدن مسایل مواجه خواهیم شد و از سوی دیگر نشانههایی از وجود چشمانداز فروپاشی اقتصادی دیده میشود، بر اثر تحریمها و بیکفایتیها در مدیریت و مجموعه این مسایل...
آقای احمدی، در مورد آن نکتهای که آقای رحمانی گفتند در پاسخ به شما در مورد شرایط بینالمللی و گفتند که اتفاقا این نوع شرایط بینالمللی ممکن است که اثر معکوس بگذارد و عدهای را بسیج کند و بیایند نشان دهند که با این شرایط بینالمللی که ایران را دارد در انزوا قرار میدهد مانند جنگ و تحریم و غیره، مخالفت کنند از آن راه...
اولا احتمال حمله نظامی و جنگ کاهش پیدا کرده. بعد از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و با توجه به مجموعه روندها این احتمال کاهش پیدا کرده و فکر نمیکنم آن موضوع انگیزهای باشد در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در ایران. اما خب این حرف درستی است که مردم از جنگ هراس دارند و نباید گذاشت روندها به آن سمت پیش برود. ولی این به این معنا نیست که بروند پشت سر مثلا یکی از جناحها و بخواهند مسئله را آن گونه حل کنند. ضمن اینکه به هر حال این تحلیل وجود داشت و این آرزو هست که عقبنشینیهایی صورت گیرد و گشایش سیاسی در حدودی وجود داشته باشد، رفع حصر شود از بعضی رهبران نمادین جنبش سبز و غیره و غیره. ولی احتمالش بسیار بعید است. تاکنون چشماندازی که میشود دید این است که آقای خامنهای هر گونه عقبنشینی را به عنوان اجبار تا ته خط رفتن تلقی میکند و شکست کامل و تن به هیچ گونه عقبنشینی نمیدهد. بنابراین این ارزیابی به نظر من یک مقدار دور از واقعیت است.
آقای مهدوی آزاد، بپردازیم به این که چه رویدادهایی ممکن است پیش بیاید که روی روند انتخابات میتواند تاثیر بگذارد و معلوم کند که آیا گشایشی صورت خواهد گرفت یا نه.
مهمترین نقاط عطف یکی درگیری طیف آقای احمدینژاد و آقای خامنهای است که آقای احمدی به خوبی اشاره کردند و دوم دوراهی اصلی است که اصلاحطلبان و نیروهای سیاسی ما در خارج از کشور بر سرش قرار گرفتهاند. یعنی خب بله مسئله را یک عده سادهسازی میکنند و سیاه و سفید میکنند. یک عده میگویند در انتخابات باید شرکت کرد و یک عده میگویند نه نباید شرکت کرد، نباید به این رژیم مشروعیت داد و مثل سی سال گذشته میگویند نباید در انتخابات شرکت کرد. اما این یک روی سکه است. سؤال گیجکننده این است که اگر عمل سیاسی نباشد و در انتخابات شرکت نشود پس میخواهیم چه کار کنیم؟
سؤال گیجکننده این است که اگر عمل سیاسی نباشد و در انتخابات شرکت نشود پس میخواهیم چه کار کنیم؟مهدی مهدوی آزاد، روزنامه»گار و تحلیلگر
در دو دهه گذشته از حوادث دوم خرداد ۷۶ گرفته تا افشای قتلهای زنجیرهای تا مجلس ششم و آن نطقهای بیسابقه تا اعتراض دانشجویان در سال ۷۷، اعتراضهای ۸۸، جنبش سبز و دهها جنبش دیگر همه محصول انتخابات و شرکت اجتماعی در یک فرآیندی بود که اتفاقا هیچگاه هم کامل آزاد نبوده و اتفاقا هیچگاه هم کامل منصفانه و عادلانه نبوده. بنابراین من فکر میکنم مهمترین دوراهی بر سر این است که کنشگران سیاسی مخالف استبداد فردی و مخالف ولایت فقیه اعم از اصلاحطلبان داخلی که میانهروتر هستند و نیروهای خارجی که میتوانند صریحتر صحبت کنند چه تصمیمی میگیرند در قبال رویداد انتخابات و این انتخابات چطوری برگزار میشود. همینجا هم هشدار میدهم حاکمیت بدش نخواهد آمد که اکثر مردم در انتخابات شرکت نکنند.
آقای رحمانی، در مورد این بخش از صحبت آقای مهدوی آزاد که گفتند اگر انتخابات نه پس چه، شما چه گزینهای را مطرح میکنید؟
شرکت کردن در انتخابات و شرکت نکردن در آن وحی منزل نیست. توی حاکمیت بودن و بیرون آن بودن پروسهای بود که آقای خمینی با بیعت با ولایت فقیهش شکل گرفت. کسانی هستند که با ولایت فقیه بیعت کردند و درون حکومت جمهوری اسلامی ماندند. ملیمذهبیها گاهی شرکت کردند و گاهی شرکت نکردند. انتخابات هم همین است. گاهی میشود شرکت کرد و گاهی نباید شرکت کرد. ولی تحریم از اول سیاسی نیست. شرکت بی قید وشرط هم سیاسی نیست. به مقتضای شرایط باید با انتخابات برخورد کرد و تاثیری که میتوانی بگذاری. این یک بحث است. مسئله دوم این است که اگر در انتخاباتی اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان شرکت کنند و دچار انشقاق شوند در فردای بعد از انتخابات که ایران ملتهب میشود این به نفع دموکراسی نخواهد بود. ما به یک اجماع حداقلی برای گذار به دموکراسی نیاز داریم. این باید هم در ذهن اصلاحطلبان بگنجد که در دوره اصلاحات نگنجید و هم در آن بیرون از اصلاحات که حداکثرخواه است. پس اگر به این توافق برسیم راه نجات ملی متصور است. ولی اینکه در هر انتخاباتی شرکت کنیم نه این جوری نیست. اینکه در هر انتخاباتی از اول شرکت نکنیم این طوری نیست. این یک بحث است. ولی یک مسئله را در نظر بگیرید. ما سه جبهه داریم. یک طیف آقای احمدینژاد است که احساس میکند دارد همه چیز را از دست میدهد و باید وارد انتخابات شود.
از آقای الهام تا مشایی را در نظر بگیرید. یک طیف بیت رهبری است ولی یک چیزی هم هست به نام اصلاحطلبی که میخواهد راه به دموکراسی بگشاید. اصلاحطلبی که بخواهد با آقای قالیباف برود آقای قالیباف مخاطب خودش را دارد. الان تا فردای انتخابات الان باید به حداکثر آن نگاه برآیندی ایجاد کرد که لااقل در جنبش سبز دنبال یک دموکراسی در جامعه مدنی بود. بله، هیچ انتخاباتی آزاد نبوده. تنها سال ۸۸ نبود که تقلب شد. انتخابات از آن اولش مشکل داشت و بعدها هم مشکل خواهد داشت. این جریانهای مثل ما هم با این نگاه با جریان اصلاحطلب برخورد حمایتی کردیم. در چارچوب بازشدن فضای دموکراسی. هیچوقت انتخابات در ایران آزاد نبوده. اولین انتخابات غیرآزاد هم موقعی بود که در همان انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ اعمال شد...
آقای رحمانی، میشود خلاصه کنید؟
خلاصه این است که به نظر من باید انتخابات را لحظه به لحظه رصد کرد ولی باید دقت کرد ما یک بلوکی داریم که اصلاحطلبانی که به سمت دموکراسی و دموکراسی خواهی بروند این بلوک است که میتواند در فردای آینده ایران در کنار گرایشهای دیگر نقش موثری پیدا کند. اگر این بلوک به وسیله سیاستهای بیت رهبری از هم بپاشد این به ضرر دموکراسی خواهد بود. این را باید هم اصلاحطلبان درک کنند و هم دموکراسی خواهان. بعد مواضع جریانهای دیگر را رصد کنند و به تناسب آن با مسئله انتخابات برخورد کنند.
آقای احمدی، بفرمایید.
با این موافقم که از اول نه باید تحریم کرد و نه باید رای بر شرکت داشت. مسئله مهم هدف است. اگر هدف را بپذیریم ایجاد یک تحول سیاسی و استقرار دموکراسی در ایران آن موقع میشود پیش رفت و به تفاهمهای عمومی و کلی اتحادهای گسترده رسید. اصطلاحی که در مورد بخشی از اصلاحطلبان، در بیانیه جبهه مشارکت به کار برده «اصلاحطلبی بدلی» با اندکی عذرخواهی میشود تعمیمش داد. بخش بزرگی از اصلاحطلبان در دورههای گذشته مصالح نظام را به مصالح استقرار دموکراسی ترجیح دادهاند. اگر هیچکدام اصلاحطلبان بدلی نباشند و اصلاحطلبان پیگیر باشند خواهان استقرار دموکراسی در کشور هم فکر میکنم میشود توافقهای کلی عمومی کرد در مورد انتخابات آزاد برای گذار از جمهوری اسلامی. یعنی راه تحول باز شود.
بخش بزرگی از اصلاحطلبان در دورههای گذشته مصالح نظام را به مصالح استقرار دموکراسی ترجیح دادهاند.فریدون احمدی
حالا این که نتیجهاش چه باشد رای مردم تعیین خواهد کرد که بتواند یک نظام دموکراتیک هم مستقر شود بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر و موازین جدایی نهاد دین و دولت. بنابراین فکر میکنم که راهکار عملی تا انتخابات این است که از این فضا استفاده شود، فضای توجه عمومی مردم به مسایل سیاسی. برای اینکه اتحادهای گستردهتری را برای اینکه صندوق رای داور نهایی حرکت همه نیروهای سیاسی خواهان دموکراسی در ایران شود پذیرفته شود و بشود به راهکارهای معینی در این زمینه رسید و نه در چارچوب تقید هر کدام از ما در چارچوب نظام.
آقای مهدوی آزاد موافقید تمام کنیم؟ نکته دیگری هست؟
حرف دیگری ندارم. فقط به یک نکته کوتاه اشاره میکنم. نامه اخیر آقای محسن میردامادی و آقای موسوی خویینیها نشان میدهد که اصلاحطلبان درون حاکمیت یک تغییر فاز نانوشته و اساسی داشتند. یعنی اگر زمانی به اصلاحات پارلمانی معتقد بودند که سعید حجاریان میگفت فشار از پایین و چانهزنی از بالا، الان به سمت آن رفتهاند که بیشتر از بدنه اجتماعی استفاده کنند. چون ابزار حضور در قدرت را ندارند. من معتقدم هنوز اصلاحات پارلمانی در ایران میتواند یک گزینه باشد. ازش دفاع نمیکنم اما فعالان سیاسی مان را دعوت میکنم به اندیشیدن در این موضوع.
آقای رحمانی، اجازه میدهید تمام کنیم؟
کوتاه بگویم. اصلاحات پارلمانی بدون بدنه اجتماعی شکست میخورد. باید هر دو را تلفیق کرد. این حرف ما در سال ۷۶ با اصلاحطلبان و دوستان عزیز بود. این را به نظر من باید در نظر گرفت. اگر راه پارلمان بسته شد میشود با حفظ بدنه اجتماعی دوباره راه پارلمان را گشود و خطای دوستان این بود که در مجلس ششم فقط به پارلمان توجه کردند و وقتی استعفای دستهجمعی دادند دیگر نیرویی نبود که ازشان حمایت کند و این را بعدها خودشان اذعان کردند. در گفتوگوهای ما در زندان با دوستان بخشی قبول کرده بودند. باید دقت کرد. با بدنه اجتماعی است که میشود با قدرت حرف زد. متاسفانه این واقعیت تلخی است که باید پذیرفت.