«بلال صائب» از استادان موسسه مطالعات بینالمللی «مونتِری» در تحلیلی که وبسایت «کریستین ساینس مانیتور» آن را منتشر کردهاست مینویسد: «عربستان سعودی با بزرگترین معضل و در عین حال بزرگترین فرصت در سیاست خارجی خود روبهرو است که نتیجه و پیامد آن برای آمریکا بسیار مهم خواهد بود.
چگونگی برخورد عربستان با بحران سوریه نقش رهبری این کشور در منطقه و توانایی آن برای مهار ایران را تعیین خواهد کرد.»
حکومت عربستان یکباره در شرایطی قرار گرفته که با استفاده از یک فرصت تاریخی میتواند نقش راهبردی خود را در خاورمیانه تقویت کرده و حتی احتمالا به رهبری بلامنازع جهان عرب دست یابد. و جالب اینجاست که این شرایط محصول سیاستها و وضعیت داخلی عربستان نیست.
«بلال صائب» یادآوری میکند که با توجه به اتحاد نزدیک آمریکا و عربستان، موقعیت و نقش این کشور در منطقه برای آمریکا بسیار مهم خواهد بود. به اعتقاد این تحلیلگر، یک عربستان بانفوذ و قویتر در منطقه به نفع سیاست آمریکا در خاورمیانه خواهد بود بهویژه در زمینه مهار ایران و پیشگیری از دستیابی این کشور به جنگافزار هستهای.
ملک عبدالله پادشاه عربستان اوایل ماه اوت در مقابل سرکوب خشن معترضان توسط حکومت سوریه بیانیهای تند علیه بشار اسد صادر کرد و از وی خواست «ماشین کشتار و خونریزی را متوقف کند.» دولت عربستان همچنین سفیر خود را از سوریه فرا خواند.
بیانیه پادشاه عربستان بسیار مهم است چون علاوه بر موضعگیری در قبال رخدادهای سوریه در حقیقت یک نوع واکنش به بحران سیاسی همهجانبهای است که در ماههای اخیر جهان عرب را فرا گرفتهاست.
اولویت اصلی عربستان مهار ایران است
«بلال صائب» مینویسد که از زمان روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران الویت اصلی سیاست خارجی عربستان مقابله با آن چیزی بوده که از نگاه آنها گسترش نفوذ «اختاپوس شیعه» تلقی میشود.
با توجه به نفوذ ایران در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس و به خصوص پس از سرنگونی صدام حسین و گسترش نفوذ ایران در سیاست عراق مهار این کشور هیچگاه برای عربستان کار سادهای نبودهاست. برای عربستان مناسبات با دولت سوریه نیز همواره یک نوع تماس غیرمستقیم با ایران بوده و مجرایی برای محدود کردن فعالیتهای ایران در سطح منطقه.
با وجود تضاد منافع عربستان و سوریه در لبنان و حتی در مناطق فلسطینی، حاکمان ریاض هیچگاه به فکر تنبیه دمشق نیفتادند چون قصد نداشتند سیاست مهار ایران را برای خود دشوارتر کنند.
«بلال صائب» میافزاید که دولت عربستان اکنون دریافتهاست که همان شبکههای همپیمان او در لبنان، عراق و مناطق فلسطینی که تاکنون تحت فشار سوریه و ایران بودهاند در حقیقت بهترین ابزارها برای مهار ایران هستند.
به عنوان مثال معاملات عربستان و سوریه طی سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در مورد اوضاع لبنان در عمل به تقویت حزبالله و در نتیجه تضعیف سیاست مهار ایران منجر شد.
رخدادهای سوریه دیگر نادیده گرفته نمیشوند
«بلال صائب» از استادان موسسه مطالعات بینالمللی «مونتری» در ادامه تحلیل خود در وبسایت «کریستین ساینس مانیتور» مینویسد که بیانیه اخیر ملک عبدالله در مورد اوضاع سوریه نشان داد که ریاض دیگر برای مناسبات خود با دمشق اهمیت پیشین را قائل نیست. در حقیقت خاندان آل سعود تصمیم گرفته که از آسیبپذیری و ضعف رژیم سوریه بهرهبرداری کند.
در صورت سرنگونی رژیم بشار اسد عربستان میتواند امیدوار باشد که یک حکومت دوست و یا حداقل بیطرف در دمشق روی کار بیاید. در عین حال ایران یکی از همپیمانان اصلی خود و یکی از گذرگاههای اصلی برای ارسال کمک به شبکه هواداران خود در لبنان و مناطق فلسطینی را از دست خواهد داد.
نکته دیگر این است که در اوضاع بحرانی سوریه، طولانی شدن دوران انتقال در مصر و بیثباتی و جنگ قدرت در سیاست عراق، عربستان سعودی با سهولت بیشتری میتواند نقش رهبری و یا قدرت بزرگ در جهان عرب را ایفا کند.
اصل تعادل در آینده
«بلال صائب» خاطر نشان میکند که حکومت عربستان سعودی به خوبی میداند در صورت سقوط حکومت سوریه یک دوران انتقالی بسیار پرخطر و شکننده در پیش خواهد بود. از دیدگاه امنیتی در غیاب حکومت بشار اسد سوریه ممکن است دستخوش آشوب و حتی جنگهای فرقهای شود.
نکته دیگر این است که حاکمان ریاض به دلیل ماهیت دیکتاتوری حکومت خود که شاید بدترین نمونه در جهان عرب باشد نمیتوانند بیمهابا رژیم سوریه را مورد انتقاد قرار دهند. مردم عربستان از نظر آزادیهای سیاسی و مدنی در شرایطی بدتر از سوریه قرار دارند.
حکومت عربستان میداند که به خاطر بیثبات و ناروشن بودن اوضاع سوریه باید محتاطانه و با رعایت تعادل عمل کند. فشار بیش از حد میتواند به زیان خود او تمام شود، فشار کمتر ممکن است باعث شود که عربستان این فرصت تاریخی برای کسب نفوذ بیشتر و مهار ایران را از دست بدهد؛ و بالاخره اینکه در صورت ضعف عربستان، ترکیه میتواند پا پیش گذاشته و نقش میانجی و قدرت صاحب نفوذ در آینده سوریه را به عهده خود بگیرد.
«بلال صائب» در پایان تاکید میکند که این مسئله بزرگترین معضل و بزرگترین فرصت در عرصه سیاست خارجی عربستان در طول حیات این کشور است و دستیابی به این هدف برای سیاست منطقهای آمریکا نیز بسیار مهم خواهد بود. اما اگر عربستان نتواند با رعایت تعادل و ظرافت لازم در این زمینه عمل کند مسلماً بخشی از موقعیت جعلی خود را از دست داده و پشت سر قدرتهای دیگر منطقه مثل ترکیه و مصر قرار خواهد گرفت. حکومت ایران از یک چنین حالتی بسیار خشنود خواهد شد.
چگونگی برخورد عربستان با بحران سوریه نقش رهبری این کشور در منطقه و توانایی آن برای مهار ایران را تعیین خواهد کرد.»
حکومت عربستان یکباره در شرایطی قرار گرفته که با استفاده از یک فرصت تاریخی میتواند نقش راهبردی خود را در خاورمیانه تقویت کرده و حتی احتمالا به رهبری بلامنازع جهان عرب دست یابد. و جالب اینجاست که این شرایط محصول سیاستها و وضعیت داخلی عربستان نیست.
«بلال صائب» یادآوری میکند که با توجه به اتحاد نزدیک آمریکا و عربستان، موقعیت و نقش این کشور در منطقه برای آمریکا بسیار مهم خواهد بود. به اعتقاد این تحلیلگر، یک عربستان بانفوذ و قویتر در منطقه به نفع سیاست آمریکا در خاورمیانه خواهد بود بهویژه در زمینه مهار ایران و پیشگیری از دستیابی این کشور به جنگافزار هستهای.
ملک عبدالله پادشاه عربستان اوایل ماه اوت در مقابل سرکوب خشن معترضان توسط حکومت سوریه بیانیهای تند علیه بشار اسد صادر کرد و از وی خواست «ماشین کشتار و خونریزی را متوقف کند.» دولت عربستان همچنین سفیر خود را از سوریه فرا خواند.
بیانیه پادشاه عربستان بسیار مهم است چون علاوه بر موضعگیری در قبال رخدادهای سوریه در حقیقت یک نوع واکنش به بحران سیاسی همهجانبهای است که در ماههای اخیر جهان عرب را فرا گرفتهاست.
اولویت اصلی عربستان مهار ایران است
«بلال صائب» مینویسد که از زمان روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران الویت اصلی سیاست خارجی عربستان مقابله با آن چیزی بوده که از نگاه آنها گسترش نفوذ «اختاپوس شیعه» تلقی میشود.
با توجه به نفوذ ایران در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس و به خصوص پس از سرنگونی صدام حسین و گسترش نفوذ ایران در سیاست عراق مهار این کشور هیچگاه برای عربستان کار سادهای نبودهاست. برای عربستان مناسبات با دولت سوریه نیز همواره یک نوع تماس غیرمستقیم با ایران بوده و مجرایی برای محدود کردن فعالیتهای ایران در سطح منطقه.
حاکمان ریاض هیچگاه به فکر تنبیه دمشق نیفتادند چون قصد نداشتند سیاست مهار ایران را برای خود دشوارتر کنند.
با وجود تضاد منافع عربستان و سوریه در لبنان و حتی در مناطق فلسطینی، حاکمان ریاض هیچگاه به فکر تنبیه دمشق نیفتادند چون قصد نداشتند سیاست مهار ایران را برای خود دشوارتر کنند.
«بلال صائب» میافزاید که دولت عربستان اکنون دریافتهاست که همان شبکههای همپیمان او در لبنان، عراق و مناطق فلسطینی که تاکنون تحت فشار سوریه و ایران بودهاند در حقیقت بهترین ابزارها برای مهار ایران هستند.
به عنوان مثال معاملات عربستان و سوریه طی سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در مورد اوضاع لبنان در عمل به تقویت حزبالله و در نتیجه تضعیف سیاست مهار ایران منجر شد.
رخدادهای سوریه دیگر نادیده گرفته نمیشوند
«بلال صائب» از استادان موسسه مطالعات بینالمللی «مونتری» در ادامه تحلیل خود در وبسایت «کریستین ساینس مانیتور» مینویسد که بیانیه اخیر ملک عبدالله در مورد اوضاع سوریه نشان داد که ریاض دیگر برای مناسبات خود با دمشق اهمیت پیشین را قائل نیست. در حقیقت خاندان آل سعود تصمیم گرفته که از آسیبپذیری و ضعف رژیم سوریه بهرهبرداری کند.
در صورت سرنگونی رژیم بشار اسد عربستان میتواند امیدوار باشد که یک حکومت دوست و یا حداقل بیطرف در دمشق روی کار بیاید. در عین حال ایران یکی از همپیمانان اصلی خود و یکی از گذرگاههای اصلی برای ارسال کمک به شبکه هواداران خود در لبنان و مناطق فلسطینی را از دست خواهد داد.
نکته دیگر این است که در اوضاع بحرانی سوریه، طولانی شدن دوران انتقال در مصر و بیثباتی و جنگ قدرت در سیاست عراق، عربستان سعودی با سهولت بیشتری میتواند نقش رهبری و یا قدرت بزرگ در جهان عرب را ایفا کند.
اصل تعادل در آینده
«بلال صائب» خاطر نشان میکند که حکومت عربستان سعودی به خوبی میداند در صورت سقوط حکومت سوریه یک دوران انتقالی بسیار پرخطر و شکننده در پیش خواهد بود. از دیدگاه امنیتی در غیاب حکومت بشار اسد سوریه ممکن است دستخوش آشوب و حتی جنگهای فرقهای شود.
نکته دیگر این است که حاکمان ریاض به دلیل ماهیت دیکتاتوری حکومت خود که شاید بدترین نمونه در جهان عرب باشد نمیتوانند بیمهابا رژیم سوریه را مورد انتقاد قرار دهند. مردم عربستان از نظر آزادیهای سیاسی و مدنی در شرایطی بدتر از سوریه قرار دارند.
حکومت عربستان میداند که به خاطر بیثبات و ناروشن بودن اوضاع سوریه باید محتاطانه و با رعایت تعادل عمل کند. فشار بیش از حد میتواند به زیان خود او تمام شود، فشار کمتر ممکن است باعث شود که عربستان این فرصت تاریخی برای کسب نفوذ بیشتر و مهار ایران را از دست بدهد؛ و بالاخره اینکه در صورت ضعف عربستان، ترکیه میتواند پا پیش گذاشته و نقش میانجی و قدرت صاحب نفوذ در آینده سوریه را به عهده خود بگیرد.
«بلال صائب» در پایان تاکید میکند که این مسئله بزرگترین معضل و بزرگترین فرصت در عرصه سیاست خارجی عربستان در طول حیات این کشور است و دستیابی به این هدف برای سیاست منطقهای آمریکا نیز بسیار مهم خواهد بود. اما اگر عربستان نتواند با رعایت تعادل و ظرافت لازم در این زمینه عمل کند مسلماً بخشی از موقعیت جعلی خود را از دست داده و پشت سر قدرتهای دیگر منطقه مثل ترکیه و مصر قرار خواهد گرفت. حکومت ایران از یک چنین حالتی بسیار خشنود خواهد شد.