تنشها میان روسیه و غرب در روزهای اخیر و پس از اینکه رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین کریمه را بخشی از خاک روسیه دانست و دولت محلی کریمه خواستار برگزاری همهپرسی جهت جدایی از اوکراین شد افزایش یافت. تقابل کنونی میان غرب و مسکو در ارتباط با اوکراین یکی از شدیدترین تنشها پس از دوران جنگ سرد تلقی میشود.
به طور همرمان، و همگام با افزایش تنشهای غرب و روسیه، ایران و کشورهای گروه ۵ بعلاوه یک (ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، انگلستان، فرانسه و آلمان) مذاکرات دیپلماتیک خود در زمینه مناقشات هستهای را، با هدف دستیابی به راه حلی قطعی جهت پایان دادن به بحران هستهای و از میان برداشتن خطر جنگی دیگر در خاورمیانه، آغاز کردهاند. مقامات غربی امیدوارند که تقابل میان غرب و روسیه در مورد اوکراین به این فرایند صدمهای نزند.
از آنجایی که روسیه به مذاکرات وین پیوستهاست، برخی دیپلماتهای غربی و تحلیلگران سیاسی نتیجه گرفتهاند که تقابل میان ایالات متحده و روسیه به تلاشها برای رسیدن به توافقی نهایی در زمینه فعالیتهای هستهای ایران صدمهای وارد نخواهد کرد. توافق موقت هستهای در تاریخ ۲۰ ژوئیه منقضی خواهد شد و اعضای ۵ بعلاوه یک در تلاشند که پیش از رسیدن این تاریخ، به توافقی جامع دست یابند.
به نظر میرسد علیرغم اختلافها و شکافها میان غرب، روسیه و چین در زمینه جنگ در سوریه- و برخی مسائل حیاتی- این کشورها در زمینه فعالیتهای هستهای ایران اتفاق نظر و موضعی واحد داشته باشند.
از سوی دیگر، پیوستن چین و روسیه به مذاکرات هستهای و برگزاری جلسات همزمان با بحران اوکراین ضرورتاً بدین معنا نیست که جزئیات، دستورالعملها و موارد توافق هستهای نهایی هیچ تغییری نخواهند کرد.
به عبارت دیگر، پرسش کلیدی این است که آیا تقابل میان ایالات متحده آمریکا و روسیه در زمینه بحران اوکراین سمتوسوی گفتوگوهای هستهای و جزئیات توافق نهایی را تغییر خواهد داد یا خیر.
این جزئیان شامل تعداد سانتریفیوژهای تهران، میزان مجاز غنیسازی اورانیوم، حفظ رآکتور پلتونیوم اراک (فردو)، جزئیات برنامه نظارت بازرسان آژانس بینالمللی هستهای بر فعالیتهای پایگاه نظامی پارچین (مکانی که به گمان آژانس فعالیتهای هستهای نظامی ایران احتمالا در آن انجام شدهاست) میشود.
موضع روسیه، و خواستههای آن از برنامه هستهای ایران، احتمالاً با سختگیری کمتری همراه خواهد بود. در حالیکه قدرتهای غربی در تلاشند که تعداد سانتریفیوژهای تهران را از ۲۰ هزار به چند هزار کاهش دهند، موسکو موضع سهلگیرانهتری اتخاذ کرده و اشاره نمودهاست که حاضر به امضای توافقی با ایران است که طی آن تهران بتواند اغلب زیرساختهای هسته ای خود و حتی نزدیک ۲۰ هزار سانتریفیوژش را حفظ کند. چین نیز در اغلب موارد موضع روسیه را در قبال مذاکرات هستهای در پیش گرفتهاست.
ممکن است بحران اوکراین و تقابل میان غرب و روسیه در رسیدن به توافقی نهایی میان ایران و گروه ۵ بعلاوه یک اختلالی ایجاد نکند، اما احتمالاً مفاد این توافقنامه نهایی به سبب تقویت روابط میان ایران و روسیه و نیز کاهش فشارها بر ایران جهت تسلیم در برابر غرب و همکاری، سهلگیرانهتر خواهد بود.
روسیه (که علیرغم تمایلش از ۴ دور تحریمهای سازمان ملل حمایت کرد و بعدها تحریمهای یکجانبه علیه ایران را محکوم نمود) هم اکنون قادر است بیشتر به برنامهها و خواستههای خود، ازجمله ساخت رآکتور هستهای برای ایران توجه کند. چندی پیش شبکه تلویزیون دولتی ایران، پرس تیوی، اعلام کرد که مسکو بناست دو رآکتور هستهای جدید برای تهران و تاسیسات هستهای تازهای برای بوشهر بسازد.
با افزایش تنشها میان غرب و روسیه و به سبب منافع ژئپولتیک و امنیتی مشترک میان روسیه و ایران، مسکو هیچ همپیمان ژئوپلتیک بهتری نسبت به ایران ندارد. دلایل حیاتی دیگر نیز این منافع امنیتی ژئوپلتیک را تقویت میکنند.
در درجه اول، بحران اوکراین موجب میشود روسیه و ایران به سبب همپوشانی منافع و اهداف ژئوپلتیک میان پوتین و رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای در مبارزه با هژمونی غرب در خاورمیانه، به یکدیگر نزدیک شوند.
در درجه دوم، هم روسیه و هم ایران در تلاشند خود را در منطقه بدل به مهرههای کلیدی و تاثیرگذار از نظر ژئوپلتیک و راهبردی نمایند. تبلور موقعیت راهبردی روسیه و ایران در منطقه با هدف مشترک این دو در مبارزه با غرب همراه است. در وهله سوم، پوتین و رهبران ایران در تلاش برای بازیافت غرور و موقعیت صدمهدیده منطقهای و بینالمللی خود هستند. از دید آنها جامعه بینالمللی آنقدرها که باید به موقعیت و نفوذ مسکو و تهران وقع نمینهد.
یکی از مثالهای روشن همپوشانی منافع استراتژیک و ژئوپلتیک تهران و مسکو تقویت موقعیت خود بعنوان مهرههای تاثیرگذار منطقه در قبال سوریه است. هر دو این دولتها میزان سرمایهگذاری اقتصادی و سیاسی خود جهت تضمین بقای اسد در قدرت را افزایش دادهاند.
از دید ایران، جمهوری اسلامی نیز به سبب بحران اوکراین همپیمان نزدیکتری یافتهاست، که از خواسته غرب در مذاکرات جهت رسیدن به توافق نهایی، یعنی سرکوب برنامه هستهای ایران جهت از میان برداشتن نگرانیها در زمینه توانایی تهران برای ساخت بمب اتم در کوتاهمدت، فاصله گرفتهاست. ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان موفق شدند حمایت روسیه را در مذاکرات غربی، و بهویژه در رسیدن به توافق هستهای موقت جلب کنند.
از دیدگاه واقعگرایانه، با تشدید تقابل میان آمریکا و روسیه، قدرتهای غربی در جلب حمایت روسیه در زمینه موارد توافق هستهای نهایی با دشواریهای بیشتری روبهرو خواهند بود. در حالیکه بحران اوکراین رهبران روسیه را به همتایان خود در تهران نزدیکتر میکند، ایران خود را تحت فشارهای کمتری برای تسلیم شدن در برابر خواستههای سفت و سخت غرب میبیند.
با ادامه بحران اوکراین، مسکو در تهران همپیمان راهبردی نزدیکتری را مییابد که در حال مبارزه با هژمونی غربی و حفظ موقعیت استراتژیک خود در منطقه است. بعلاوه، منافع چین ایجاب میکند روابط خود با تهران و مسکو را به لحاظ مسائل امنیتی تقویت کند. بحران اوکراین مسکو، تهران و پکن را در مقابله با غرب و هژمونی غربی به یکدیگر نزدیکتر کردهاست، و بدانها فرصت ایجاد محور استراتژیک ژئوپلتیکی را در منطقه دادهاست.
به طور همرمان، و همگام با افزایش تنشهای غرب و روسیه، ایران و کشورهای گروه ۵ بعلاوه یک (ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، انگلستان، فرانسه و آلمان) مذاکرات دیپلماتیک خود در زمینه مناقشات هستهای را، با هدف دستیابی به راه حلی قطعی جهت پایان دادن به بحران هستهای و از میان برداشتن خطر جنگی دیگر در خاورمیانه، آغاز کردهاند. مقامات غربی امیدوارند که تقابل میان غرب و روسیه در مورد اوکراین به این فرایند صدمهای نزند.
از آنجایی که روسیه به مذاکرات وین پیوستهاست، برخی دیپلماتهای غربی و تحلیلگران سیاسی نتیجه گرفتهاند که تقابل میان ایالات متحده و روسیه به تلاشها برای رسیدن به توافقی نهایی در زمینه فعالیتهای هستهای ایران صدمهای وارد نخواهد کرد. توافق موقت هستهای در تاریخ ۲۰ ژوئیه منقضی خواهد شد و اعضای ۵ بعلاوه یک در تلاشند که پیش از رسیدن این تاریخ، به توافقی جامع دست یابند.
به نظر میرسد علیرغم اختلافها و شکافها میان غرب، روسیه و چین در زمینه جنگ در سوریه- و برخی مسائل حیاتی- این کشورها در زمینه فعالیتهای هستهای ایران اتفاق نظر و موضعی واحد داشته باشند.
از سوی دیگر، پیوستن چین و روسیه به مذاکرات هستهای و برگزاری جلسات همزمان با بحران اوکراین ضرورتاً بدین معنا نیست که جزئیات، دستورالعملها و موارد توافق هستهای نهایی هیچ تغییری نخواهند کرد.
به عبارت دیگر، پرسش کلیدی این است که آیا تقابل میان ایالات متحده آمریکا و روسیه در زمینه بحران اوکراین سمتوسوی گفتوگوهای هستهای و جزئیات توافق نهایی را تغییر خواهد داد یا خیر.
این جزئیان شامل تعداد سانتریفیوژهای تهران، میزان مجاز غنیسازی اورانیوم، حفظ رآکتور پلتونیوم اراک (فردو)، جزئیات برنامه نظارت بازرسان آژانس بینالمللی هستهای بر فعالیتهای پایگاه نظامی پارچین (مکانی که به گمان آژانس فعالیتهای هستهای نظامی ایران احتمالا در آن انجام شدهاست) میشود.
موضع روسیه، و خواستههای آن از برنامه هستهای ایران، احتمالاً با سختگیری کمتری همراه خواهد بود. در حالیکه قدرتهای غربی در تلاشند که تعداد سانتریفیوژهای تهران را از ۲۰ هزار به چند هزار کاهش دهند، موسکو موضع سهلگیرانهتری اتخاذ کرده و اشاره نمودهاست که حاضر به امضای توافقی با ایران است که طی آن تهران بتواند اغلب زیرساختهای هسته ای خود و حتی نزدیک ۲۰ هزار سانتریفیوژش را حفظ کند. چین نیز در اغلب موارد موضع روسیه را در قبال مذاکرات هستهای در پیش گرفتهاست.
ممکن است بحران اوکراین و تقابل میان غرب و روسیه در رسیدن به توافقی نهایی میان ایران و گروه ۵ بعلاوه یک اختلالی ایجاد نکند، اما احتمالاً مفاد این توافقنامه نهایی به سبب تقویت روابط میان ایران و روسیه و نیز کاهش فشارها بر ایران جهت تسلیم در برابر غرب و همکاری، سهلگیرانهتر خواهد بود.
روسیه (که علیرغم تمایلش از ۴ دور تحریمهای سازمان ملل حمایت کرد و بعدها تحریمهای یکجانبه علیه ایران را محکوم نمود) هم اکنون قادر است بیشتر به برنامهها و خواستههای خود، ازجمله ساخت رآکتور هستهای برای ایران توجه کند. چندی پیش شبکه تلویزیون دولتی ایران، پرس تیوی، اعلام کرد که مسکو بناست دو رآکتور هستهای جدید برای تهران و تاسیسات هستهای تازهای برای بوشهر بسازد.
با افزایش تنشها میان غرب و روسیه و به سبب منافع ژئپولتیک و امنیتی مشترک میان روسیه و ایران، مسکو هیچ همپیمان ژئوپلتیک بهتری نسبت به ایران ندارد. دلایل حیاتی دیگر نیز این منافع امنیتی ژئوپلتیک را تقویت میکنند.
در درجه اول، بحران اوکراین موجب میشود روسیه و ایران به سبب همپوشانی منافع و اهداف ژئوپلتیک میان پوتین و رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای در مبارزه با هژمونی غرب در خاورمیانه، به یکدیگر نزدیک شوند.
در درجه دوم، هم روسیه و هم ایران در تلاشند خود را در منطقه بدل به مهرههای کلیدی و تاثیرگذار از نظر ژئوپلتیک و راهبردی نمایند. تبلور موقعیت راهبردی روسیه و ایران در منطقه با هدف مشترک این دو در مبارزه با غرب همراه است. در وهله سوم، پوتین و رهبران ایران در تلاش برای بازیافت غرور و موقعیت صدمهدیده منطقهای و بینالمللی خود هستند. از دید آنها جامعه بینالمللی آنقدرها که باید به موقعیت و نفوذ مسکو و تهران وقع نمینهد.
یکی از مثالهای روشن همپوشانی منافع استراتژیک و ژئوپلتیک تهران و مسکو تقویت موقعیت خود بعنوان مهرههای تاثیرگذار منطقه در قبال سوریه است. هر دو این دولتها میزان سرمایهگذاری اقتصادی و سیاسی خود جهت تضمین بقای اسد در قدرت را افزایش دادهاند.
از دید ایران، جمهوری اسلامی نیز به سبب بحران اوکراین همپیمان نزدیکتری یافتهاست، که از خواسته غرب در مذاکرات جهت رسیدن به توافق نهایی، یعنی سرکوب برنامه هستهای ایران جهت از میان برداشتن نگرانیها در زمینه توانایی تهران برای ساخت بمب اتم در کوتاهمدت، فاصله گرفتهاست. ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان موفق شدند حمایت روسیه را در مذاکرات غربی، و بهویژه در رسیدن به توافق هستهای موقت جلب کنند.
از دیدگاه واقعگرایانه، با تشدید تقابل میان آمریکا و روسیه، قدرتهای غربی در جلب حمایت روسیه در زمینه موارد توافق هستهای نهایی با دشواریهای بیشتری روبهرو خواهند بود. در حالیکه بحران اوکراین رهبران روسیه را به همتایان خود در تهران نزدیکتر میکند، ایران خود را تحت فشارهای کمتری برای تسلیم شدن در برابر خواستههای سفت و سخت غرب میبیند.
با ادامه بحران اوکراین، مسکو در تهران همپیمان راهبردی نزدیکتری را مییابد که در حال مبارزه با هژمونی غربی و حفظ موقعیت استراتژیک خود در منطقه است. بعلاوه، منافع چین ایجاب میکند روابط خود با تهران و مسکو را به لحاظ مسائل امنیتی تقویت کند. بحران اوکراین مسکو، تهران و پکن را در مقابله با غرب و هژمونی غربی به یکدیگر نزدیکتر کردهاست، و بدانها فرصت ایجاد محور استراتژیک ژئوپلتیکی را در منطقه دادهاست.