سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در شرایطی به کار خود پایان داد که هیات داوران این جشنواره در بیانیهای تند و تیز، سال گذشته را برای سینمای ایران سالی بد ارزیابی کردند.
این هیات داوران که در میان آنها چهرههای سرشناسی مثل مهدی فخیمزاده، بهروز افخمی، رسول صدرعاملی، داوود میرباقری تا فیلمساز اصولگرایی مانند جمال شورجه حضور داشتند، در بیانیه خود با اشاره به خالی شدن سالنهای سینما از تماشاچی نوشتهاند: «از میان فیلمهایی که به نمایش عمومی درآمدند، آنها که میتوانستند پرفروش باشند و تماشاگر قهر کرده را به سینما برگرداند، در نیمه راه نمایش، از پرده پایین آمدند و یا در فضایی نا امن و متزلزل به نحوی ناقص و نا مطلوب آن هم فقط در تهران نمایش داشتند.»
درباره جشنواره سی و یکم فیلم فجر و حاشیههای سینمای ایران با محمد متوسلانی کارگردان و بازیگر قدیمی گفتوگو کردهایم. آقای متوسلانی در کارنامه خود فیلمهایی مانند سازش، ذبیح، کفشهای میرزا نوروز و دو روی سکه را کارگردانی کردهاست.
محمد متوسلانی: من فقط میتوانم بگویم از سینمای بدنه بسیار بعید بود. منظورم از سینمای بدنه یعنی سینمایی که میتواند مخاطب را جذب کند. اگر مجموع کار را در نظر بگیرید چند نوع فیلم هست که ممکن است مخاطب داشته باشد و بقیه آنچه که ما دیدیم فکر نمیکنم که اساسا بتواند ارتباطی با مخاطب خودش برقرار کند.
به نظرتان علت این امر چه میتواند باشد؟ کلا حضور فیلمسازان نسل جدید را امسال چطور بررسی کردید؟
من دو فیلمی را که از قبل گفته بودند فیلمهای خوبی است که یکی از آنها «تنهای تنها تنها» است را ندیدم. اما همین اندازه میتوانم بگویم که مثلا یکی از این فیلمهایی که حتی وارد مسابقه شده بود به نام «برلین منهای هفت» فیلمی بود که ساختار بدی نداشت ولی فیلم بیتفاوتی است و فیلمی نیست که شما را درگیر موضوعی کند. چون سوژه آنقدر ساده است و مسائل آنقدر بدون کشش است و جزو آن فیلمهایی نیست که روی شما اثر کند و شما دلتان بخواهد دوباره آن را ببینید یا به کسی توصیه بکنید که آن را ببیند. یک فیلم بیتفاوت است. یک مطلبی در مورد پناهندگی را بیان میکند دو نکته در آن هست این که مثلا آن طرف از پناهندگان خوب پذیرایی میکنند و دوم اینکه اگر بخواهی پناهندگی بگیری باید به آمریکاییها فحش ندهی. اگر فحش ندهی به شما پناهندگی میدهند و اگر فحش بدهی به شما پناهندگی نمیدهند این دو نکتهای است که در فیلم مطرح میشود.
شما دیدهاید که فیلمسازان مطرح ما امسال ما حضور نداشتند. حضورشان بسیار کمرنگ بود.
اتفاقا من میخواستم در این رابطه بپرسم. میخواستم پیرو صحبتهای شما این را بپرسم که چرا حضور فیلمسازهای قدیمی تا این حد کم رنگ بود؟ مثلا مسعود کیمیایی که هر سال معمولا در جشنواره فیلم داشت امسال حضور نداشت؟
شرایط فیلمسازی برای کارگردانها بد شده است. این شرایط مناسبی نیست. بخصوص از اوایل امسال دیگر کسی جرئت نمیکند برود به سمت فیلمسازی و حتی آنهایی هم که میروند دیگر امکان ساخت پیدا نمیکنند.
من میدانم که آقای کیمیایی بسیار کوشش کرد فیلم بسازد چند طرح هم ارائه داد ولی هیچ کدام موفق نشدند که مجوز بگیرند.
برای این که الان آدمهای حرفهای سینما میدانند که اگر فیلم شما یک مسئله و پیام خاص نداشته باشد نمیتواند مخاطب را جذب کند و اگر فیلم شما هم یک کار معمولی باشد، طبیعی است که همان فیلم معمولی را هم مردم در همان تلویزیون خودمان دارند تماشا میکنند. سیدی و دیویدی هم به وفور در دسترس مردم هست و ماهواره هم دارد فیلمهای خوبی نمایش میدهند.
برای چه باید کسی هزینه اضافه کند و با این ترافیک و هزینهها و دردسرها برود به سینما؟
باید چیزی باشد که او را جذب کند. مثلا کسی سفارش کند که این فیلم فلان مسئله را دارد و برو این فیلم را حتما ببین تا انگیزه رفتن به سینما به وجود بیاید.
اما اگر فیلمی باشد که هیچ چیز متفاوتی نداشته باشد، شما از وضعیت فروش بسیاری فیلمها این حقیقت را میتوانید ببینید. این که در طول چند مدت گذشته چند فیلم به نمایش گذاشته شده و این فیلمها بی سر و صدا آمدهاند و رفتهاند.
از دوستی شنیده بودم که فیلمش به زودی اکران میشود. از او پرسیدم آقا کی فیلمت میآید؟ گفت فیلمم را اکران کردند و برداشتند دیگر. آنقدر که من که پرده سینما را دنبال میکنم و فیلمهای اکران شده را و متوجه هستم که چه به چه هست؟ باز هم متوجه نشده بودم که کی این فیلم را گذاشتند و کی برداشتند اصلا؟
با این اوصاف چطور میشود یک سینماگر و تهیهکننده بیاید و روی فیلمش سرمایهگذاری کند؟ با این ناامنی که در مورد اکران وجود دارد؟ همان چیزی که در بیانیه هیات داوران به آن اشاره شده بود که شما این همه برای ساخت فیلم مشکلات دارید، بعد تازه امنیت هم ندارید. یعنی همه آن هفتخوانها را که بگذرانید، فیلمنامهتان تصویب بشود. بدبختیها را بگذرانید، و باز هم از هفتخوان بگذرید تا بتوانید برای فیلمتان پروانه ساخت بگیرید، تازه جایی مثل حوزه هنری میآید و میگوید آقا من این فیلمها را قبول ندارم و اجازه نمیدهم در سینماهای من اکران کنید. بیش از یک سوم مجموع سینماهای ایران هم متعلق به حوزه هنری است.
شهرداری هم از حوزه هنری تبعیت میکند و یک سری تبلیغات را نصب نمیکند و با همدیگر دست به یکی میکنند.
بعد تازه یک جاهایی که تا این مرحله را هم اجازه میگیرند باز یک عدهای توی خیابان جلوی اکران فیلم را میگیرند و میگویند حق ندارید این فیلمها را نمایش بدهید.
در تهران و در شهرستانها ممکن است این وضعیت پیش بیاید. در تهران کمتر و در شهرستانها هم اصولا گاهی نگذاشتهاند بعضی فیلمها نمایش گذاشته شود.
داوری را امسال چطور دیدید؟ عملکرد هیات داوران تا چه حد قابل دفاع بود؟ با توجه به محدودیتهایی که به هر حال برای انتخاب افراد وجود دارد؟
من با بسیاری چیزها موافق نبودم. یک ملاحظاتی در داوریها وجود داشت. من نمیدانم چرا برخی فیلمها را اصلا ندیده گرفتند. مثلا فیلم «حوض نقاشی» آقای مازیار میری را برای چه نادیده گرفتند؟ من نمیگویم فیلم خانم درخشنده فیلم شاهکاری بود ولی بهترین فیلمی بود که ساخته بود و فیلم جذابی بود و موضوعش هم خوب بود و خوب هم کار کرده بود. البته ضعفهایی هم داشت مثلا قسمت پایانی آن کشدار بود. ولی به نسبت فیلمهایی که وارد مسابقه شده بود جای حرف و مطرح شدن داشت. ولی اصلا به آن اعتنا نشده بود. من نمی دانم چرا؟
یک فیلمی مثل «استرداد» به دلیل این که مال شوروی بود و آنهای دیگر که اصلا قابل بحث نبودند و هیچ راجع به آنها نمیتوانم بگویم، اما این یکی که میشود راجع به آن حرف زد، گفتند به آن جایزه را بدهیم در صورتی که به نظر من این فیلم نقطه ضعفهای فراوانی داشت ولی به آن جایزه دادند.
البته همیشه راجع به داوری هر جا که صحبت و بحث میشود این مسائل مطرح میشود چون خیلی دو دو تا چهار تا ندارد. این مجموعه هم اگر نبود و یک گروه دیگر بود هم ممکن بود یک چیزهایی انتخاب کنند که یک عدهای بپسندند و یک عده دیگر نپسندند.
بسیاری چیزها درست است و برخی چیزها هم ممکن است همه قبول نداشته باشند این طبیعی است. ولی همیشه در جشنواره فجر این ملاحظات که پیش میآید مقداری اشکالآفرین میشود. به دلیل اینکه نه تنها برای فیلمهای اصلی جشنواره بلکه برای فیلمها مستند و جنبی جشنواره هم همیشه این بحثها وجود داشته است.
فیلمهایی بوده که توسط ارگانها درست شده است و من وقتی با برخی از اعضای هیات داوران صحبت میکردم میگفتند که اگر ما هیچ کدام از فیلمهای ارگانها را مورد توجه قرار ندهیم فکر میکنند که ما جبهه سیاسی گرفتهایم. پس این یکی را مورد توجه قرار دهیم.
این ملاحظات وقتی در میان میآید مقداری اسباب بحث و شک و تردید و اعتراض و چیزهایی از این قبیل میشود.
این هیات داوران که در میان آنها چهرههای سرشناسی مثل مهدی فخیمزاده، بهروز افخمی، رسول صدرعاملی، داوود میرباقری تا فیلمساز اصولگرایی مانند جمال شورجه حضور داشتند، در بیانیه خود با اشاره به خالی شدن سالنهای سینما از تماشاچی نوشتهاند: «از میان فیلمهایی که به نمایش عمومی درآمدند، آنها که میتوانستند پرفروش باشند و تماشاگر قهر کرده را به سینما برگرداند، در نیمه راه نمایش، از پرده پایین آمدند و یا در فضایی نا امن و متزلزل به نحوی ناقص و نا مطلوب آن هم فقط در تهران نمایش داشتند.»
درباره جشنواره سی و یکم فیلم فجر و حاشیههای سینمای ایران با محمد متوسلانی کارگردان و بازیگر قدیمی گفتوگو کردهایم. آقای متوسلانی در کارنامه خود فیلمهایی مانند سازش، ذبیح، کفشهای میرزا نوروز و دو روی سکه را کارگردانی کردهاست.
محمد متوسلانی: من فقط میتوانم بگویم از سینمای بدنه بسیار بعید بود. منظورم از سینمای بدنه یعنی سینمایی که میتواند مخاطب را جذب کند. اگر مجموع کار را در نظر بگیرید چند نوع فیلم هست که ممکن است مخاطب داشته باشد و بقیه آنچه که ما دیدیم فکر نمیکنم که اساسا بتواند ارتباطی با مخاطب خودش برقرار کند.
به نظرتان علت این امر چه میتواند باشد؟ کلا حضور فیلمسازان نسل جدید را امسال چطور بررسی کردید؟
من دو فیلمی را که از قبل گفته بودند فیلمهای خوبی است که یکی از آنها «تنهای تنها تنها» است را ندیدم. اما همین اندازه میتوانم بگویم که مثلا یکی از این فیلمهایی که حتی وارد مسابقه شده بود به نام «برلین منهای هفت» فیلمی بود که ساختار بدی نداشت ولی فیلم بیتفاوتی است و فیلمی نیست که شما را درگیر موضوعی کند. چون سوژه آنقدر ساده است و مسائل آنقدر بدون کشش است و جزو آن فیلمهایی نیست که روی شما اثر کند و شما دلتان بخواهد دوباره آن را ببینید یا به کسی توصیه بکنید که آن را ببیند. یک فیلم بیتفاوت است. یک مطلبی در مورد پناهندگی را بیان میکند دو نکته در آن هست این که مثلا آن طرف از پناهندگان خوب پذیرایی میکنند و دوم اینکه اگر بخواهی پناهندگی بگیری باید به آمریکاییها فحش ندهی. اگر فحش ندهی به شما پناهندگی میدهند و اگر فحش بدهی به شما پناهندگی نمیدهند این دو نکتهای است که در فیلم مطرح میشود.
شما دیدهاید که فیلمسازان مطرح ما امسال ما حضور نداشتند. حضورشان بسیار کمرنگ بود.
اتفاقا من میخواستم در این رابطه بپرسم. میخواستم پیرو صحبتهای شما این را بپرسم که چرا حضور فیلمسازهای قدیمی تا این حد کم رنگ بود؟ مثلا مسعود کیمیایی که هر سال معمولا در جشنواره فیلم داشت امسال حضور نداشت؟
شرایط فیلمسازی برای کارگردانها بد شده است. این شرایط مناسبی نیست. بخصوص از اوایل امسال دیگر کسی جرئت نمیکند برود به سمت فیلمسازی و حتی آنهایی هم که میروند دیگر امکان ساخت پیدا نمیکنند.
من میدانم که آقای کیمیایی بسیار کوشش کرد فیلم بسازد چند طرح هم ارائه داد ولی هیچ کدام موفق نشدند که مجوز بگیرند.
برای این که الان آدمهای حرفهای سینما میدانند که اگر فیلم شما یک مسئله و پیام خاص نداشته باشد نمیتواند مخاطب را جذب کند و اگر فیلم شما هم یک کار معمولی باشد، طبیعی است که همان فیلم معمولی را هم مردم در همان تلویزیون خودمان دارند تماشا میکنند. سیدی و دیویدی هم به وفور در دسترس مردم هست و ماهواره هم دارد فیلمهای خوبی نمایش میدهند.
برای چه باید کسی هزینه اضافه کند و با این ترافیک و هزینهها و دردسرها برود به سینما؟
باید چیزی باشد که او را جذب کند. مثلا کسی سفارش کند که این فیلم فلان مسئله را دارد و برو این فیلم را حتما ببین تا انگیزه رفتن به سینما به وجود بیاید.
اما اگر فیلمی باشد که هیچ چیز متفاوتی نداشته باشد، شما از وضعیت فروش بسیاری فیلمها این حقیقت را میتوانید ببینید. این که در طول چند مدت گذشته چند فیلم به نمایش گذاشته شده و این فیلمها بی سر و صدا آمدهاند و رفتهاند.
از دوستی شنیده بودم که فیلمش به زودی اکران میشود. از او پرسیدم آقا کی فیلمت میآید؟ گفت فیلمم را اکران کردند و برداشتند دیگر. آنقدر که من که پرده سینما را دنبال میکنم و فیلمهای اکران شده را و متوجه هستم که چه به چه هست؟ باز هم متوجه نشده بودم که کی این فیلم را گذاشتند و کی برداشتند اصلا؟
با این اوصاف چطور میشود یک سینماگر و تهیهکننده بیاید و روی فیلمش سرمایهگذاری کند؟ با این ناامنی که در مورد اکران وجود دارد؟ همان چیزی که در بیانیه هیات داوران به آن اشاره شده بود که شما این همه برای ساخت فیلم مشکلات دارید، بعد تازه امنیت هم ندارید. یعنی همه آن هفتخوانها را که بگذرانید، فیلمنامهتان تصویب بشود. بدبختیها را بگذرانید، و باز هم از هفتخوان بگذرید تا بتوانید برای فیلمتان پروانه ساخت بگیرید، تازه جایی مثل حوزه هنری میآید و میگوید آقا من این فیلمها را قبول ندارم و اجازه نمیدهم در سینماهای من اکران کنید. بیش از یک سوم مجموع سینماهای ایران هم متعلق به حوزه هنری است.
شهرداری هم از حوزه هنری تبعیت میکند و یک سری تبلیغات را نصب نمیکند و با همدیگر دست به یکی میکنند.
بعد تازه یک جاهایی که تا این مرحله را هم اجازه میگیرند باز یک عدهای توی خیابان جلوی اکران فیلم را میگیرند و میگویند حق ندارید این فیلمها را نمایش بدهید.
در تهران و در شهرستانها ممکن است این وضعیت پیش بیاید. در تهران کمتر و در شهرستانها هم اصولا گاهی نگذاشتهاند بعضی فیلمها نمایش گذاشته شود.
داوری را امسال چطور دیدید؟ عملکرد هیات داوران تا چه حد قابل دفاع بود؟ با توجه به محدودیتهایی که به هر حال برای انتخاب افراد وجود دارد؟
من با بسیاری چیزها موافق نبودم. یک ملاحظاتی در داوریها وجود داشت. من نمیدانم چرا برخی فیلمها را اصلا ندیده گرفتند. مثلا فیلم «حوض نقاشی» آقای مازیار میری را برای چه نادیده گرفتند؟ من نمیگویم فیلم خانم درخشنده فیلم شاهکاری بود ولی بهترین فیلمی بود که ساخته بود و فیلم جذابی بود و موضوعش هم خوب بود و خوب هم کار کرده بود. البته ضعفهایی هم داشت مثلا قسمت پایانی آن کشدار بود. ولی به نسبت فیلمهایی که وارد مسابقه شده بود جای حرف و مطرح شدن داشت. ولی اصلا به آن اعتنا نشده بود. من نمی دانم چرا؟
یک فیلمی مثل «استرداد» به دلیل این که مال شوروی بود و آنهای دیگر که اصلا قابل بحث نبودند و هیچ راجع به آنها نمیتوانم بگویم، اما این یکی که میشود راجع به آن حرف زد، گفتند به آن جایزه را بدهیم در صورتی که به نظر من این فیلم نقطه ضعفهای فراوانی داشت ولی به آن جایزه دادند.
البته همیشه راجع به داوری هر جا که صحبت و بحث میشود این مسائل مطرح میشود چون خیلی دو دو تا چهار تا ندارد. این مجموعه هم اگر نبود و یک گروه دیگر بود هم ممکن بود یک چیزهایی انتخاب کنند که یک عدهای بپسندند و یک عده دیگر نپسندند.
بسیاری چیزها درست است و برخی چیزها هم ممکن است همه قبول نداشته باشند این طبیعی است. ولی همیشه در جشنواره فجر این ملاحظات که پیش میآید مقداری اشکالآفرین میشود. به دلیل اینکه نه تنها برای فیلمهای اصلی جشنواره بلکه برای فیلمها مستند و جنبی جشنواره هم همیشه این بحثها وجود داشته است.
فیلمهایی بوده که توسط ارگانها درست شده است و من وقتی با برخی از اعضای هیات داوران صحبت میکردم میگفتند که اگر ما هیچ کدام از فیلمهای ارگانها را مورد توجه قرار ندهیم فکر میکنند که ما جبهه سیاسی گرفتهایم. پس این یکی را مورد توجه قرار دهیم.
این ملاحظات وقتی در میان میآید مقداری اسباب بحث و شک و تردید و اعتراض و چیزهایی از این قبیل میشود.