در کنار مصوبه تازه کنگره آمریکا علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی حذف همزمان پرس تیوی، شبکه انگلیسیزبان و هیسپان تیوی، شبکه اسپانیاییزبان ایران از فهرست پخش هیسپاسَت در اسپانیا و آمریکای لاتین در کانون توجه رسانهها قرار گرفته است.
روز جمعه پرس تیوی خبر از این داد که اورون، نهاد مادر شرکت ماهوارهای اسپانیایی هیسپاست پیرو تحریمهای اتحادیه اروپا علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی دستور دادهاست از پخش برنامههای پرس تیوی و هیسپان تیوی جلوگیری شود. پیش از این در هفته گذشته کنگره نمایندگان مردم آمریکا در مصوبهای از رئیس جمهوری آمریکا خواست تحریم رادیو تلویزیون حکومتی ایران را به دلیل آنچه «نقض حقوق بشر» نامیده شده به اجرا گذارد.
به موجب این قانون شرکتهای آمریکایی یا هر شرکت فعال در آمریکا از ارائه خدمات و تجهیزات به صدا و سیما منع میشوند. در آبانماه امسال هم شرکت ماهوارهای یوتلست پخش برنامههای برونمرزی صدا و سیما را به علت آنچه «نقض حقوق بشر و پارازیتاندازی» توصیف شد متوقف کرد.
پس از آن بود که اتحادیه اروپا عزتالله ضرغامی رئیس صدا وسیما را به عنوان ناقض حقوق بشر شامل تحریمهای خود کرد. فعالان مدنی، مطبوعاتی و سیاسی منتقد ایرانی در پی سرکوبی اعتراضها به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران از جمله از رادیو و تلویزیون حکومتی ایران به نهادهای بینالمللی حقوق بشری و جامعه جهانی شکایت بردند. این شکایتها از جمله آنچه را «هماهنگی صدا و سیما و پرس تیوی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی» برای پخش آنچه «اعترافات اجباری تلویزیونی» نامیده شد در بر میگرفت.
ریشهها و پیامدهای تحریمهای فزاینده علیه صدا و سیما، رادیو و تلویزیون حکومتی ایران چیست؟ این پرسش اصلی برنامه اصلی این هفته دیدگاهها است از سه میهمان این برنامه. در تهران محمد نوریزاد، مستندساز منتقد نظام که بیش از دو دهه همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد. در پاریس عبدالکریم لاهیجی نایب رئیس فدراسیون جامعههای جهانی دفاع از حقوق بشر و حسین قاضیان، جامعهشناس و پژوهشگر میهمان در دانشگاه سیراکیوز نیویورک آمریکا که زیر و بم فعالیتهای رسانهای در ایران را دنبال میکند.
آقای عبدالکریم لاهیجی، پیشزمینههای این گونه تحریمها علیه صدا وسیما چیست؟ تحریمهای مشابهی علیه کشورهای دیگر هم سابقه داشته؟
عبدالکریم لاهیجی: صرف نظر از اینکه رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی یک ارگان تبلیغاتی است، که خیلی از دولتها در دنیا دارند... ولی یکی از چیزهایی که مخالف موازین نه فقط حقوق بشر که موازین حقوق بینالملل است این است که از این رسانه برای پخش اعترافات زندانیان سیاسی استفادههای غیرقانونی و غیراخلاقی میشود. از این رسانهها برای ترویج کینههای مذهبی استفاده میشود. غالبا هموطنان غیرمسلمان ما به خصوص بهاییان متهم به جاسوسی میشوند. متاسفانه رسانهای است که وحدت ملی را در جامعه ایران از بین برده و از نظر میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی این امر ممنوع است و حتی در دادگاه جزایی مربوط به فجایع جنگی و جنایت ضد بشریت در رواندا مسئولان رادیو تلویزیون که مردم را تشویق به جنگهای قومی میکردند محکومیتهای سنگین پیدا کردند.
آقای نوریزاد، شما که بیش از دو دهه برای صدا و سیما کار میکردید میتوانید مواردی را ذکر کنید که به نظر شما طی سالهای همکاریتان با صدا وسیما با موازین حقوق بشر در تقابل بوده و شاید از نزدیک مشاهده کردهباشید چه بوده؟
محمد نوریزاد: رسانه صدا و سیما برخلاف تیتر و عنوانی که دارد ملی نیست، دولتی است بلکه رسانه حکومتی است و مستقیما از ناحیه بیت رهبری هدایت میشود. در این رسانه متاسفانه دروغ، ریا و تحکمهای مذهبی و اخبار دستهبندی شده دست به دست میشود و من شرمندهام که الان درباره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارم این الفاظ را به کار میبرم.
یعنی صدا و سیمایی که آمده بود تا به همه رسانههای جهانی بیاموزد که اگر ادب ندارید ادب را از ما بیاموزید، انصاف را قانون را، حقوق مخاطب را اگر نمیشناسید ما بهتان آموزش میدهیم، الان به روزی افتاده که ریزترین جزئیاتش را از بیت رهبری استعلام میکند. سابقا زندانیان سیاسی را یا اساسا زندانیان را در رژیم گذشته در رژیم پهلوی میزدند که راست بگو. با کیها ارتباط داشتی و چی با خودت داشتی. الان میزنند که دروغ بگو و آنچنان اعتراف کن که ما متمایلیم. عین همین خصلت در رسانههای حکومتی ما هست که پول میدهند به تهیهکننده و کارگردان و محققان را استخدام میکنند که دروغ بسازند و یا خنثیسازی کنند.
صدا و سیمای ما در عالیترین وجه ملیاش یک رسانه حکومتی است چون مجاز نیست به مسایل حساس و جاری جامعه ورود کند عمده وقت شبکههای تلویزیونی و رادیوییاش را به خنثیگویی تلف میکند. سهم حادثههای حساس و ملی در صدا و سیمای ما صفر است. مثلا شما بپرسید سهم حق مردم با پرسشهای فراوانی که از حاکمیت، از مجلس، از دستگاه قضایی، از مجلس خبرگان یا حتی از خود رهبری دارند کجاست؟ اصلا سهم اقلیتهای ما در این صدا و سیما کجاست؟ حق... نمیگویم حق زرتشتیها... که حقشان است، حق یهودیهای ما، حق مسیحیهای ما، حق بهاییها... اصلا حق سنیهای ما که مسلماناند اصلا در صدا و سیما دیده میشود؟ متاسفانه یک تحکم مذهبی بسیار سطحی از صدا و سیمای ما به سمت مخاطبان جاری میشود و این صدا و سیما در کنار حادثههای بزرگ قرار میگیرد و از کنار آنها بدون اینکه اعتنایی به آنها بکند عبور میکند.
آقای نوریزاد، اجازه بدهید در مورد پیامدهای تحریم در مورد تصمیمگیریهایی که در صدا و سیما گرفته میشود بعدا از شما بپرسم و موارد مشخص دیگر که شما به تجربه دیدید. آقای قاضیان، این تحریم صدا و سیما چه پیامد ملموسی دارد برای این نهاد؟ با توجه به اینکه رسانهای است که از یک موقعیت منحصر به فرد و انحصاری در ایران برخوردار است. صحبت از جلوگیری از خدمات پخش برنامه از ماهوارهها و فروش تجهیزات و خدمات و چیزهایی از این قبیل است.
حسین قاضیان: هنوز به نظرم ابعاد دقیق فنی موضوع روشن نیست. یعنی تاثیرات فنی که این کار برای عملکرد صدا و سیما به دنبال دارد. به علاوه اینکه حالا اگر این تغییرات فنی روی کاغذ مشخص باشد تا تبدیل شدنش به تاثیرات عملی طول میکشد. هم ممکن است متفاوت باشد با آن تاثیرات فنی که روی کاغذ طراحان این طرح در نظر داشتند. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد به طور عمومی این است که اگر این تحریمها بر اساس روشهای ضد حقوق بشری صدا و سیما در ارتباط با گرفتن اعترافهای اجباری و دخالت در امور قضایی و امثال اینها گرفته شده فکر نمیکنم که این تاثیر قاطعی روی عملکرد آنها در این بخش بگذارد.
به دلیل اینکه آنها برای تبلیغات سیاسی داخلی به این موضوع نیاز دارند و گمان نمیکنم از لحاظ فنی این تصمیمات روی عملکرد و کار آنها در داخل تاثیر داشته باشد. یعنی شبکههای آنها را کماکان نگاه میدارد در داخل و اگر پخش خارجی و بینالمللی آنها متوقف شود یا صدمه بخورد گمان نمیکنم که پخش داخلیشان صدمه بخورد. چون در آن پخش داخلی از لحاظ تبلیغات سیاسی به موارد خاصی نیاز دارند و این نیاز برای برپایی حکومت و استقرار و دوامش ضروری است فکر میکنم کماکان به این شیوه ادامه دهند. چون هم در بعد برخورد با نیروهای سیاسی مخالف از طریق پخش اعترافات اجباری یا زدن تهمت و درست کردن برنامههایی علیه مخالفان کاملا به این موضوع نیازمند هستند و هم برای بسیج عمومی در مواقعی که رژیم جمهوری اسلامی نیاز دارد برای بسیج مردم در حمایت از خودش در موارد خاص. من فکر میکنم در هر دو زمینه اینها به روش کاری خودشان ادامه خواهند داد ولی فکر نمیکنم که جنبههای فنی این ماجرا روی این موضوع و تصمیم آنها تاثیر جدی بگذارد.
آقای لاهیجی، آقای قاضیان خوشبین نیستند که تحریم صدا و سیما به نتیجه مطلوب نهادهای حقوق بشری برسد. در چه مواردی با توجه به سابقه امر اعمال این گونه تحریمها موجب بستهتر شدن فضا یا راکد ماندنش شده و یا در چه مواردی سبب شده که نهاد هدف گرفته شده مثلا صدا و سیما به خواست جامعه بینالمللی گردن بگذارد؟
عبدالکریم لاهیجی: مسئله این است که آیا صدا و سیما یا به صورتی که آقای نوریزاد گفتند مسئول اصلی این نوع برنامهها روشش را تغییر دهد و واقعا بخواهند به این گونه توصیهها و ضمانت اجراها تمکین کنند خب با توجه به سیاستی که جمهوری اسلامی سالهاست در پیش گرفته خب مشخص است. ولی موضوعی که مهم است این است که مقررات بینالمللی باید ضمانت اجرا داشته باشد. یعنی دولتها باید این مقررات را به مرحله اجرا بگذارند. و خب حداقل این نتایجی که این ضمانت اجرا دارد این است که جمهوری اسلامی روز به روز در انزوای بینالمللی بیشتر و محاصره بینالمللی بیشتری خودش را خواهد یافت. اتخاذ این تصمیم از طرف کنگره آمریکا مقارن با قطعنامهای است که مجمع عمومی سازمان ملل صادر کرد.
وقتی شما تمام این قطعنامهها را ببینید به ویژه پنج شش سال اخیر وضعیت حقوق بشر، تهدید آزادیها، تجاوز به حقوق مردم، افزایش روزافزون اعدام، شکنجه بیشتر و بیشتر دارد میشود. و قطعنامه هر سال با اکثریت بزرگتری از سال پیش به تصویب میرسد. یعنی شما وقتی میبینید در قطعنامه فقط ۳۳ کشور هستند، یعنی ۳۳ دولت به صورتی که آقای نوریزاد میگویند ۳۳ حکومت هستند که به این قطعنامه رای مخالف میدهند با توجه به اینکه ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل هستند جمهوری اسلامی فقط بالاخره چون خودش هم رای داده ۳۲ کشور را توانسته در کنار خودش به عنوان موافق این نوع سیاست پیدا کند. بنابراین آنچه مسلم است این است که جمهوری اسلامی یا باید تغییر روش دهد یا منتظر ضمانت اجراهای بیشتری باشد. در ارتباط با لیست سیاهی که ما به اتحادیه اروپا دادیم آن هم همین صورت بود. در وهله اول یک عده از مسئولان اصلی این سیاست سرکوب در لیست سیاه قرار گرفتند و روز به روز میدانید که تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد. ضمانت اجراها بیشتر جنبه سیاسی دارد. برای اینکه به دولت جمهوری اسلامی اخطار و زنهار بیشتری بدهند برای اینکه دست از این سیاستها بردارد تا اینکه به صورتی که آقای قاضیان گفتند که از نظر فنی من در موقعیتی نیستم که بگویم آیا تاثیر دارد یا نه، بازتابها و نتایج داخلیاش به عقیده من شاید آنقدر مد نظر نمایندگانی که به این قانون رای دادند نباشد تا اینکه بازتابهای بینالمللی و جهانیاش.
آقای محمد نوریزاد، مدیران صدا وسیما چه موازین و معیارهایی را برای انتخاب برنامهها و سیاست این نهاد مدنظر دارند؟
نوریزاد: آقای ضرغامی یک سردار سپاه است. پیش از ایشان آقای لاریجانی یک سردار سپاه بودند و هستند. هیچکدام رسانه را نمیشناسند و بایستگیها و ضرورتهای یک رسانه را نمیشناسند. اینها اصلا نیازی هم شاید ندارند که دانش رسانهای داشته باشند. آنجا را کاملا به صورت یک پادگان رسانهای اداره میکنند و خط قرمزهای بسیار فراوانی را هم در تولید دارند و هم در پخش. من مستقیما شاهد بودم که لیست بلندبالایی جلوی ناظران پخش هست که آقا مو نباید پیدا باشد، حجاب این طوری باشد، الفاظ این طوری باشد. یک کلیشه بزرگی هست به اسم حفظ نظام و عدم تضعیف نظام و بر اساس این کلیشه بزرگ اینها میتوانند سانسور کنند و فضای بسیار تنگنایی از نظر آگاهی برای مردم ایجاد کنند. من اصلا شخصا راضی نیستم که دامنه تحریمها به خانههای ما کشیده شود و مثلا صدا و سیمای ما که میبایست شایستگیهای خودش را ابراز میکرد الان در این تنگنا قرار گیرد.
مقصودتان را از تنگنا میشود واضحتر بگویید؟
ببینید، چرا رهبری میآیند و برای خودشان صفحه فیس بوک ایجاد میکنند. من احساسم این است که اینها دارند نگران میشوند از اینکه رسانه داخلی اگر بخواهد در سطح جهانی محدود شود برای حرف زدن در عرصه بینالمللی نیاز به مثلا حضور در فضاهای مجازی این چنینی هست. ما همین الان جوانهایی داریم کم سن و سال که در زندان اند یا زندان کشیدهاند به
خاطر اینکه صفحهای در فیسبوک داشتند. یا مطلبی در فیس بوک نوشتهاند. دوبلورها را میآورند دستگیر میکنند. شما این را در نظر بگیرید که یک هزینه کلانی دادهاند سیستمهای ایجاد پارازیت و انتشار پارازیت خریدهاند بدون اینکه کوچکترین اعتنایی کنند به آسیبهایی که همین مردم که این همه میگویند مردم فهیم، مردم فداکار، مردم شهیدپرور... اینها آسیبهای فراوانی به این مردم وارد میکنند که مردم آگاهی نداشته باشند. خودشان میآیند در بعد برونمرزی برنامههای مختلف، تحلیلهای مختلف، نقدهای مختلف به جامعه جهانی به برخی کشورهای جهان وارد میکنند و وقتی مثلا یک شبکه خارجی میخواهد یک برنامهای را رو به ایران با زبان فارسی پخش کند این را میآیند در مقیاس وسیعی پارازیت میاندازند. من واقعا فکر میکنم وقتی ما نسبت به جهان بیعقلی میکنیم، عقلای جهان میآیند در نسبت با بیعقلی ما و رفتار جاهلانه ما به هر حال متناسب با آنها رفتار خاصی را ابراز میکنند.
مثالش چیست آقای نوریزاد؟
مثلا در مورد بلوغ هستهای. شما نگاه کنید ما مردم خودمان را میزنیم. مردم خودمان را اعدام میکنیم. بازجوی من به من میگفت شما چرا میروی با رسانههای بیگانه مصاحبه میکنی؟ گفتم شما به ضرغامی بگویید بیاید با من مصاحبه کند. من مینویسم کتبا با هیچ رسانه دیگری مصاحبه نمیکنم. در عین حال که معتقدم این حق ماست که در محدوده فهم خودمان، باور خودمان و حقوق خودمان با هر جا صحبت کنیم. ولی وقتی شما درهای رسانه داخلی را به روی همه مردمان و اندیشمندان و فرهیختگان و متفاوتاندیشان بستید طبیعی است که ما مجرای تنفس نیاز داریم. مثلا شما نگاه کنید ما وقتی جوان خودمان را میزنیم، مردم خودمان را میزنیم، اعدامشان میکنیم، اموالشان را مصادره میکنیم... وای به اینکه مثلا بمب هستهای داشته باشیم، به دانش هستهای دست یافته باشیم ببینید با مردم دنیا چه میکنیم. واقعا داشتن دانش هستهای به یک بلوغ نیاز دارد. داشتن رسانههای فراگیر به بلوغ نیاز دارد. ارتباط با جهان به یک بلوغ نیاز دارد که ما در قدمهای اولش هم متوقف ماندیم.
آقای قاضیان مدیریت صدا و سیما به تحریم چگونه پاسخ میدهد؟ مقصودم موضعگیری علنی نیست. شما در آن مورد صحبت کردید که اثر زیادی روی صدا و سیما نمیگذارد و احتمالا استقبال هم می کند. ولی مقصودم این است که چه گزینههایی برای رویارویی با شرایط تحریم پیش رویش هست؟
حسین قاضیان: از آنجا که تصمیمگیری در مورد پیامدهای این موضوع مترتب است بر تصمیمگیریهای قبلی و اساسی که در جای دیگری انجام شده و آنها با این نوع از تصمیمها قابل تغییر نیست، فکر نمیکنم که روی رویه صدا و سیما تاثیر بگذارد و بنابراین نیازی داشته باشند که تصمیم خیلی جدید و مهمی بگیرند. به این دلیل که رادیو تلویزیون ما یک مخاطب دارد در دو وجه. آن مخاطب و تنها مخاطب صدا و سیما در واقع رهبری است. یعنی کسانی که در صدا و سیما گمارده میشوند به عنوان مسئول، آنها همیشه حواسشان هست که ما یک مخاطب داریم که او را باید راضی کنیم. او باید از عملکرد صدا و سیما راضی باشد تا ما بتوانیم بمانیم و پلههای ترقی را در نظام جمهوری اسلامی طی کنیم. آن یک شخص و تنها مخاطب مهم آقای خامنهای و رهبری است. نکته مهم این است که حالا باید دید رهبری از چه چیزهایی راضی میشود و از چه چیزهایی ناراضی.
ممکن است در بعضی از موارد نسبت به بعضی چیزها گذشت وجود داشته باشد و با دیده تسامح نگریسته شود. مثلا در مورد موضوعات سرگرم کننده در صدا و سیما و در مورد ورزش. اما در مورد آن چیزهایی که بر میگردد به تحکیم پایههای قدرت سیاسی آنها چیزهایی نیست رهبری ازش بتواند عدول کند. اتفاقا همان جنبههاست که به موضوع بحث ما مربوط میشود. یعنی برخورد با مخالفان سیاسی و ایجاد یک نوع کاریزمای رسانهای برای رهبری و درست کردن یک فضا و جو روحانی در اطراف ایشان که غیر از آن قدرت عملی قاهره که به دلیل در دست داشتن قدرت مادی دارند یک نوع قدرت معنوی هم ایجاد شود که آن کمبود اقتدار یا نفوذ معنوی را جبران کند. این نقش عمدهای است که صدا و سیما ازش انتظار میرود در ارتباط با آن مخاطب معینی که مخاطب اصلی و اساسی صدا و سیماست. و چون این موضوع یک رابطه ارگانیک بین کسانی که انتخاب میشوند به عنوان مسئول و رهبری که جایش محکم است، بنابراین این رابطه تحت تاثیر این قبیل اتفاقات نمیتواند عوض شود و به این ترتیب شاید هم نیازی به تصمیمات جدید در این زمینه وجود نداشته باشد.
آقای لاهیجی، نظرتان درباره نکته آقای قاضیان چیست که گفتند این تحریمها اثر چندانی بر روی سیاستهای رسانهای صدا وسیما نخواهد داشت؟
لاهیجی: ممکن است در کوتاه مدت این سیاستها موثر واقع شود. ولی با شکنجه و فشار و اعترافگیری نمیتوانند برای کسی محبوبیت به وجود بیاورند. اطراف ایران و خاورمیانه طی دو سال گذشته ببینید چه تحولاتی به وقوع پیوسته، چه دولتهایی سقوط کردهاند، الان وضعیت دوست و همپیمان جمهوری اسلامی آقای بشار اسد را ببینید به چه صورت است. من فکر میکنم که مقامهای جمهوری اسلامی اگر یک مقدار دوراندیش باشند میبینند که روز به روز دارد حلقه محاصره تنگتر و تنگتر میشود و آنها نمیتوانند فقط به برکت تبلیغات فکر کنند که برای آنها ممکن است یک راه گریزی از این سرنوشتی که خودشان دارند برای خودشان رقم میزنند وجود داشته باشد.
آقای نوریزاد، قبلا صحبت از سیاست صدا و سیما در برابر اقلیتهای دینی شد. نمونهای هست که خود شما در سالهای همکاری به آن بر خورده باشید؟
نوریزاد: من یک روز یک فیلمی ساخته بودم سینمایی به اسم «شاهزاده ایرانی»؛ مواجهه رستم با اسفندیار و این فیلم را از شاهنامه برداشت کردم. این را به آقای ضرغامی نشان دادم. نشسته بودیم در آن سالن. وقتی فیلم تمام شد، ایشان برگشت گفت آقای نوریزاد اینکه قابل پخش نیست. این فیلم همهاش از دین بهی، از زرتشت، از اوستا، از رستم، از اسفندیار... به ایشان گفتم شما چه بخواهید چه نخواهید پدران و مادرانتان زرتشتی بودند و اتفاقا باید به آنها افتخار کنید. من چه کار کنم که در زمان رستم و اسفندیار اسلام نبوده با این شکل و شمایل.
نگاه کنید یک ترویج افراطگونه مسایل مذهبی در صدا و سیمای ما آنقدر پخمهگونه است که یک مذهب عاجز از ارتباط با سایر نحلههای فکری را دارند تبلیغ میکنند. یک مذهب سینهزنی، روضهخوانی... یک دفعه میبینید که پنج شب است دعای ندبه، دعای کمیل... مذهب هیأتی، مداحی، تحقیری... مذهبی که در آن یک پرسش و یک چرا وجود ندارد. مثلا شما ببینید آقای خامنهای به عنوان رهبر تاکنون در یک میزگرد مطبوعاتی شرکت نکرده. که برخی از خبرنگاران از ایشان پرسشهایی بکنند با وجود مسئولیتهای بسیار فراوانی که ایشان دارند.
هژمونی رسانهای ما مبتنی بر هژمونی حاکمیت ماست. یک سلطه بزرگ سایه انداخته و طبیعی است که این رسانه هم باید خودش را با آن تطبیق دهد. عمده حساسیتهایی که آقای ضرغامی یا مدیریت صدا وسیما استنتاج میکنند عمدتا به مقولات حجاب و این طور قضایا متوقف مانده و از پرداختن به امهات مسایل مردم اینها پرهیز میکنند. آنقدر که اینها متوقف در رعایت حجاب فلان مجری بودند... مثلا همین آقای ضرغامی همان روز به خود من گفت آقا مسعود به من زنگ زد... آقا مسعود یکی از پسران آقای خامنهای است... که آقا مسعود به من زنگ زد و گفت روسری فلان مجری یک کم پایین بود یا یک کم مثلا پس رفته بود و مثلا یک مقدار هم آرایش داشت. یعنی اینقدر... و ایشان میگفت چشم من اصلاح میکنم... اینقدر حساسیت هست. چنین رسانهای که از یک سمت به شدت در محاصره حساسیتهای حاکمیتی قرار گرفته و از آن طرف بر هر آنچه که در جامعه اتفاق میافتد چشم میبندد و بعد در نقطه مقابل میآید پارازیت رها میکند که مردم نفهمند. یعنی یک جهلگستری فراوان از صدا و سیمای ما به سمت مردم اشاعه داده میشود. درست در یک شرایطی که دنیا به سمت عقل میرود، به سمت گسترش عقل میرود. من شرمندهام دارم این صحبت را از رسانهای میکنم که رسالتهای بسیار فراوانی برای او مترتب بوده و الان به گردونه فراموشی سپرده شده.
آقای نوریزاد، با حذف پرس تیوی و هیسپان تیوی از شبکه ماهوارهای هیسپاست صدا و سیما چه خواهد کرد؟
من تصورم این است که اینها با صرف حذف دنبال یک حامی دیگری خواهند گشت. مثلا دست به دامن روسیه خواهند شد. کمااینکه روسها در این سالها از ندانمکاریهای ما بسیار سود بردهاند. مثل قمار هستهای یا پولهایی که در زمینههای مختلف مثل موشکهای اس۳۰۰ از ما بالا کشیدهاند. چیزی هم عاید ما نشده. ایران در این خصوص دست به دامن روسها خواهد شد و تقلای فراوانی خواهد کرد برای اینکه صدای خودش را به آنسوی مرزها برساند. تصویر خودش را به آنسوی مرزها برساند. مشکلی که ما گرفتارش هستیم این است که دوست داریم در رسانه صدا و سیما تصویر رهبری و تحلیلهای خودمان را به جهانیان برسانیم و از آن طرف وقتی جهانیان حرفی را به ما دارند این را با پارازیت میآییم محدودش میکنیم. تلاش خواهند کرد مشکل را با وعدههای فراوان... حل کنند مثل ابزار و سیستمهایی که از روسیه خریدهاند برای ایجاد پارازیت... در این زمینه هم تصور من این است که گزینه روسیه یکی از گزینههای پیش روی حاکمیت ما خواهد بود.
روز جمعه پرس تیوی خبر از این داد که اورون، نهاد مادر شرکت ماهوارهای اسپانیایی هیسپاست پیرو تحریمهای اتحادیه اروپا علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی دستور دادهاست از پخش برنامههای پرس تیوی و هیسپان تیوی جلوگیری شود. پیش از این در هفته گذشته کنگره نمایندگان مردم آمریکا در مصوبهای از رئیس جمهوری آمریکا خواست تحریم رادیو تلویزیون حکومتی ایران را به دلیل آنچه «نقض حقوق بشر» نامیده شده به اجرا گذارد.
به موجب این قانون شرکتهای آمریکایی یا هر شرکت فعال در آمریکا از ارائه خدمات و تجهیزات به صدا و سیما منع میشوند. در آبانماه امسال هم شرکت ماهوارهای یوتلست پخش برنامههای برونمرزی صدا و سیما را به علت آنچه «نقض حقوق بشر و پارازیتاندازی» توصیف شد متوقف کرد.
پس از آن بود که اتحادیه اروپا عزتالله ضرغامی رئیس صدا وسیما را به عنوان ناقض حقوق بشر شامل تحریمهای خود کرد. فعالان مدنی، مطبوعاتی و سیاسی منتقد ایرانی در پی سرکوبی اعتراضها به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران از جمله از رادیو و تلویزیون حکومتی ایران به نهادهای بینالمللی حقوق بشری و جامعه جهانی شکایت بردند. این شکایتها از جمله آنچه را «هماهنگی صدا و سیما و پرس تیوی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی» برای پخش آنچه «اعترافات اجباری تلویزیونی» نامیده شد در بر میگرفت.
ریشهها و پیامدهای تحریمهای فزاینده علیه صدا و سیما، رادیو و تلویزیون حکومتی ایران چیست؟ این پرسش اصلی برنامه اصلی این هفته دیدگاهها است از سه میهمان این برنامه. در تهران محمد نوریزاد، مستندساز منتقد نظام که بیش از دو دهه همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد. در پاریس عبدالکریم لاهیجی نایب رئیس فدراسیون جامعههای جهانی دفاع از حقوق بشر و حسین قاضیان، جامعهشناس و پژوهشگر میهمان در دانشگاه سیراکیوز نیویورک آمریکا که زیر و بم فعالیتهای رسانهای در ایران را دنبال میکند.
آقای عبدالکریم لاهیجی، پیشزمینههای این گونه تحریمها علیه صدا وسیما چیست؟ تحریمهای مشابهی علیه کشورهای دیگر هم سابقه داشته؟
عبدالکریم لاهیجی: صرف نظر از اینکه رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی یک ارگان تبلیغاتی است، که خیلی از دولتها در دنیا دارند... ولی یکی از چیزهایی که مخالف موازین نه فقط حقوق بشر که موازین حقوق بینالملل است این است که از این رسانه برای پخش اعترافات زندانیان سیاسی استفادههای غیرقانونی و غیراخلاقی میشود. از این رسانهها برای ترویج کینههای مذهبی استفاده میشود. غالبا هموطنان غیرمسلمان ما به خصوص بهاییان متهم به جاسوسی میشوند. متاسفانه رسانهای است که وحدت ملی را در جامعه ایران از بین برده و از نظر میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی این امر ممنوع است و حتی در دادگاه جزایی مربوط به فجایع جنگی و جنایت ضد بشریت در رواندا مسئولان رادیو تلویزیون که مردم را تشویق به جنگهای قومی میکردند محکومیتهای سنگین پیدا کردند.
آقای نوریزاد، شما که بیش از دو دهه برای صدا و سیما کار میکردید میتوانید مواردی را ذکر کنید که به نظر شما طی سالهای همکاریتان با صدا وسیما با موازین حقوق بشر در تقابل بوده و شاید از نزدیک مشاهده کردهباشید چه بوده؟
محمد نوریزاد: رسانه صدا و سیما برخلاف تیتر و عنوانی که دارد ملی نیست، دولتی است بلکه رسانه حکومتی است و مستقیما از ناحیه بیت رهبری هدایت میشود. در این رسانه متاسفانه دروغ، ریا و تحکمهای مذهبی و اخبار دستهبندی شده دست به دست میشود و من شرمندهام که الان درباره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارم این الفاظ را به کار میبرم.
در رژیم گذشته زندانیان سیاسی را میزدند که راست بگو، الان میزنند که دروغ بگو.محمد نوریزاد
یعنی صدا و سیمایی که آمده بود تا به همه رسانههای جهانی بیاموزد که اگر ادب ندارید ادب را از ما بیاموزید، انصاف را قانون را، حقوق مخاطب را اگر نمیشناسید ما بهتان آموزش میدهیم، الان به روزی افتاده که ریزترین جزئیاتش را از بیت رهبری استعلام میکند. سابقا زندانیان سیاسی را یا اساسا زندانیان را در رژیم گذشته در رژیم پهلوی میزدند که راست بگو. با کیها ارتباط داشتی و چی با خودت داشتی. الان میزنند که دروغ بگو و آنچنان اعتراف کن که ما متمایلیم. عین همین خصلت در رسانههای حکومتی ما هست که پول میدهند به تهیهکننده و کارگردان و محققان را استخدام میکنند که دروغ بسازند و یا خنثیسازی کنند.
صدا و سیمای ما در عالیترین وجه ملیاش یک رسانه حکومتی است چون مجاز نیست به مسایل حساس و جاری جامعه ورود کند عمده وقت شبکههای تلویزیونی و رادیوییاش را به خنثیگویی تلف میکند. سهم حادثههای حساس و ملی در صدا و سیمای ما صفر است. مثلا شما بپرسید سهم حق مردم با پرسشهای فراوانی که از حاکمیت، از مجلس، از دستگاه قضایی، از مجلس خبرگان یا حتی از خود رهبری دارند کجاست؟ اصلا سهم اقلیتهای ما در این صدا و سیما کجاست؟ حق... نمیگویم حق زرتشتیها... که حقشان است، حق یهودیهای ما، حق مسیحیهای ما، حق بهاییها... اصلا حق سنیهای ما که مسلماناند اصلا در صدا و سیما دیده میشود؟ متاسفانه یک تحکم مذهبی بسیار سطحی از صدا و سیمای ما به سمت مخاطبان جاری میشود و این صدا و سیما در کنار حادثههای بزرگ قرار میگیرد و از کنار آنها بدون اینکه اعتنایی به آنها بکند عبور میکند.
آقای نوریزاد، اجازه بدهید در مورد پیامدهای تحریم در مورد تصمیمگیریهایی که در صدا و سیما گرفته میشود بعدا از شما بپرسم و موارد مشخص دیگر که شما به تجربه دیدید. آقای قاضیان، این تحریم صدا و سیما چه پیامد ملموسی دارد برای این نهاد؟ با توجه به اینکه رسانهای است که از یک موقعیت منحصر به فرد و انحصاری در ایران برخوردار است. صحبت از جلوگیری از خدمات پخش برنامه از ماهوارهها و فروش تجهیزات و خدمات و چیزهایی از این قبیل است.
حسین قاضیان: هنوز به نظرم ابعاد دقیق فنی موضوع روشن نیست. یعنی تاثیرات فنی که این کار برای عملکرد صدا و سیما به دنبال دارد. به علاوه اینکه حالا اگر این تغییرات فنی روی کاغذ مشخص باشد تا تبدیل شدنش به تاثیرات عملی طول میکشد. هم ممکن است متفاوت باشد با آن تاثیرات فنی که روی کاغذ طراحان این طرح در نظر داشتند. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد به طور عمومی این است که اگر این تحریمها بر اساس روشهای ضد حقوق بشری صدا و سیما در ارتباط با گرفتن اعترافهای اجباری و دخالت در امور قضایی و امثال اینها گرفته شده فکر نمیکنم که این تاثیر قاطعی روی عملکرد آنها در این بخش بگذارد.
به دلیل اینکه آنها برای تبلیغات سیاسی داخلی به این موضوع نیاز دارند و گمان نمیکنم از لحاظ فنی این تصمیمات روی عملکرد و کار آنها در داخل تاثیر داشته باشد. یعنی شبکههای آنها را کماکان نگاه میدارد در داخل و اگر پخش خارجی و بینالمللی آنها متوقف شود یا صدمه بخورد گمان نمیکنم که پخش داخلیشان صدمه بخورد. چون در آن پخش داخلی از لحاظ تبلیغات سیاسی به موارد خاصی نیاز دارند و این نیاز برای برپایی حکومت و استقرار و دوامش ضروری است فکر میکنم کماکان به این شیوه ادامه دهند. چون هم در بعد برخورد با نیروهای سیاسی مخالف از طریق پخش اعترافات اجباری یا زدن تهمت و درست کردن برنامههایی علیه مخالفان کاملا به این موضوع نیازمند هستند و هم برای بسیج عمومی در مواقعی که رژیم جمهوری اسلامی نیاز دارد برای بسیج مردم در حمایت از خودش در موارد خاص. من فکر میکنم در هر دو زمینه اینها به روش کاری خودشان ادامه خواهند داد ولی فکر نمیکنم که جنبههای فنی این ماجرا روی این موضوع و تصمیم آنها تاثیر جدی بگذارد.
آقای لاهیجی، آقای قاضیان خوشبین نیستند که تحریم صدا و سیما به نتیجه مطلوب نهادهای حقوق بشری برسد. در چه مواردی با توجه به سابقه امر اعمال این گونه تحریمها موجب بستهتر شدن فضا یا راکد ماندنش شده و یا در چه مواردی سبب شده که نهاد هدف گرفته شده مثلا صدا و سیما به خواست جامعه بینالمللی گردن بگذارد؟
عبدالکریم لاهیجی: مسئله این است که آیا صدا و سیما یا به صورتی که آقای نوریزاد گفتند مسئول اصلی این نوع برنامهها روشش را تغییر دهد و واقعا بخواهند به این گونه توصیهها و ضمانت اجراها تمکین کنند خب با توجه به سیاستی که جمهوری اسلامی سالهاست در پیش گرفته خب مشخص است. ولی موضوعی که مهم است این است که مقررات بینالمللی باید ضمانت اجرا داشته باشد. یعنی دولتها باید این مقررات را به مرحله اجرا بگذارند. و خب حداقل این نتایجی که این ضمانت اجرا دارد این است که جمهوری اسلامی روز به روز در انزوای بینالمللی بیشتر و محاصره بینالمللی بیشتری خودش را خواهد یافت. اتخاذ این تصمیم از طرف کنگره آمریکا مقارن با قطعنامهای است که مجمع عمومی سازمان ملل صادر کرد.
میزان تأثیر این اقدام مشخص نیست ولی موضوعی که مهم است این است که مقررات بینالمللی باید ضمانت اجرا داشته باشدعبدالکریم لاهیجی
وقتی شما تمام این قطعنامهها را ببینید به ویژه پنج شش سال اخیر وضعیت حقوق بشر، تهدید آزادیها، تجاوز به حقوق مردم، افزایش روزافزون اعدام، شکنجه بیشتر و بیشتر دارد میشود. و قطعنامه هر سال با اکثریت بزرگتری از سال پیش به تصویب میرسد. یعنی شما وقتی میبینید در قطعنامه فقط ۳۳ کشور هستند، یعنی ۳۳ دولت به صورتی که آقای نوریزاد میگویند ۳۳ حکومت هستند که به این قطعنامه رای مخالف میدهند با توجه به اینکه ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل هستند جمهوری اسلامی فقط بالاخره چون خودش هم رای داده ۳۲ کشور را توانسته در کنار خودش به عنوان موافق این نوع سیاست پیدا کند. بنابراین آنچه مسلم است این است که جمهوری اسلامی یا باید تغییر روش دهد یا منتظر ضمانت اجراهای بیشتری باشد. در ارتباط با لیست سیاهی که ما به اتحادیه اروپا دادیم آن هم همین صورت بود. در وهله اول یک عده از مسئولان اصلی این سیاست سرکوب در لیست سیاه قرار گرفتند و روز به روز میدانید که تعداد آنها بیشتر و بیشتر شد. ضمانت اجراها بیشتر جنبه سیاسی دارد. برای اینکه به دولت جمهوری اسلامی اخطار و زنهار بیشتری بدهند برای اینکه دست از این سیاستها بردارد تا اینکه به صورتی که آقای قاضیان گفتند که از نظر فنی من در موقعیتی نیستم که بگویم آیا تاثیر دارد یا نه، بازتابها و نتایج داخلیاش به عقیده من شاید آنقدر مد نظر نمایندگانی که به این قانون رای دادند نباشد تا اینکه بازتابهای بینالمللی و جهانیاش.
آقای محمد نوریزاد، مدیران صدا وسیما چه موازین و معیارهایی را برای انتخاب برنامهها و سیاست این نهاد مدنظر دارند؟
نوریزاد: آقای ضرغامی یک سردار سپاه است. پیش از ایشان آقای لاریجانی یک سردار سپاه بودند و هستند. هیچکدام رسانه را نمیشناسند و بایستگیها و ضرورتهای یک رسانه را نمیشناسند. اینها اصلا نیازی هم شاید ندارند که دانش رسانهای داشته باشند. آنجا را کاملا به صورت یک پادگان رسانهای اداره میکنند و خط قرمزهای بسیار فراوانی را هم در تولید دارند و هم در پخش. من مستقیما شاهد بودم که لیست بلندبالایی جلوی ناظران پخش هست که آقا مو نباید پیدا باشد، حجاب این طوری باشد، الفاظ این طوری باشد. یک کلیشه بزرگی هست به اسم حفظ نظام و عدم تضعیف نظام و بر اساس این کلیشه بزرگ اینها میتوانند سانسور کنند و فضای بسیار تنگنایی از نظر آگاهی برای مردم ایجاد کنند. من اصلا شخصا راضی نیستم که دامنه تحریمها به خانههای ما کشیده شود و مثلا صدا و سیمای ما که میبایست شایستگیهای خودش را ابراز میکرد الان در این تنگنا قرار گیرد.
مقصودتان را از تنگنا میشود واضحتر بگویید؟
ببینید، چرا رهبری میآیند و برای خودشان صفحه فیس بوک ایجاد میکنند. من احساسم این است که اینها دارند نگران میشوند از اینکه رسانه داخلی اگر بخواهد در سطح جهانی محدود شود برای حرف زدن در عرصه بینالمللی نیاز به مثلا حضور در فضاهای مجازی این چنینی هست. ما همین الان جوانهایی داریم کم سن و سال که در زندان اند یا زندان کشیدهاند به
وقتی ما نسبت به جهان بیعقلی میکنیم، عقلای جهان نسبت به رفتار جاهلانه ما و متناسب با آن رفتار خاصی را ابراز میکنند.محمد نوریزاد
خاطر اینکه صفحهای در فیسبوک داشتند. یا مطلبی در فیس بوک نوشتهاند. دوبلورها را میآورند دستگیر میکنند. شما این را در نظر بگیرید که یک هزینه کلانی دادهاند سیستمهای ایجاد پارازیت و انتشار پارازیت خریدهاند بدون اینکه کوچکترین اعتنایی کنند به آسیبهایی که همین مردم که این همه میگویند مردم فهیم، مردم فداکار، مردم شهیدپرور... اینها آسیبهای فراوانی به این مردم وارد میکنند که مردم آگاهی نداشته باشند. خودشان میآیند در بعد برونمرزی برنامههای مختلف، تحلیلهای مختلف، نقدهای مختلف به جامعه جهانی به برخی کشورهای جهان وارد میکنند و وقتی مثلا یک شبکه خارجی میخواهد یک برنامهای را رو به ایران با زبان فارسی پخش کند این را میآیند در مقیاس وسیعی پارازیت میاندازند. من واقعا فکر میکنم وقتی ما نسبت به جهان بیعقلی میکنیم، عقلای جهان میآیند در نسبت با بیعقلی ما و رفتار جاهلانه ما به هر حال متناسب با آنها رفتار خاصی را ابراز میکنند.
مثالش چیست آقای نوریزاد؟
مثلا در مورد بلوغ هستهای. شما نگاه کنید ما مردم خودمان را میزنیم. مردم خودمان را اعدام میکنیم. بازجوی من به من میگفت شما چرا میروی با رسانههای بیگانه مصاحبه میکنی؟ گفتم شما به ضرغامی بگویید بیاید با من مصاحبه کند. من مینویسم کتبا با هیچ رسانه دیگری مصاحبه نمیکنم. در عین حال که معتقدم این حق ماست که در محدوده فهم خودمان، باور خودمان و حقوق خودمان با هر جا صحبت کنیم. ولی وقتی شما درهای رسانه داخلی را به روی همه مردمان و اندیشمندان و فرهیختگان و متفاوتاندیشان بستید طبیعی است که ما مجرای تنفس نیاز داریم. مثلا شما نگاه کنید ما وقتی جوان خودمان را میزنیم، مردم خودمان را میزنیم، اعدامشان میکنیم، اموالشان را مصادره میکنیم... وای به اینکه مثلا بمب هستهای داشته باشیم، به دانش هستهای دست یافته باشیم ببینید با مردم دنیا چه میکنیم. واقعا داشتن دانش هستهای به یک بلوغ نیاز دارد. داشتن رسانههای فراگیر به بلوغ نیاز دارد. ارتباط با جهان به یک بلوغ نیاز دارد که ما در قدمهای اولش هم متوقف ماندیم.
آقای قاضیان مدیریت صدا و سیما به تحریم چگونه پاسخ میدهد؟ مقصودم موضعگیری علنی نیست. شما در آن مورد صحبت کردید که اثر زیادی روی صدا و سیما نمیگذارد و احتمالا استقبال هم می کند. ولی مقصودم این است که چه گزینههایی برای رویارویی با شرایط تحریم پیش رویش هست؟
حسین قاضیان: از آنجا که تصمیمگیری در مورد پیامدهای این موضوع مترتب است بر تصمیمگیریهای قبلی و اساسی که در جای دیگری انجام شده و آنها با این نوع از تصمیمها قابل تغییر نیست، فکر نمیکنم که روی رویه صدا و سیما تاثیر بگذارد و بنابراین نیازی داشته باشند که تصمیم خیلی جدید و مهمی بگیرند. به این دلیل که رادیو تلویزیون ما یک مخاطب دارد در دو وجه. آن مخاطب و تنها مخاطب صدا و سیما در واقع رهبری است. یعنی کسانی که در صدا و سیما گمارده میشوند به عنوان مسئول، آنها همیشه حواسشان هست که ما یک مخاطب داریم که او را باید راضی کنیم. او باید از عملکرد صدا و سیما راضی باشد تا ما بتوانیم بمانیم و پلههای ترقی را در نظام جمهوری اسلامی طی کنیم. آن یک شخص و تنها مخاطب مهم آقای خامنهای و رهبری است. نکته مهم این است که حالا باید دید رهبری از چه چیزهایی راضی میشود و از چه چیزهایی ناراضی.
تنها مخاطب صدا و سیما در واقع رهبری است. کسانی که در صدا و سیما گمارده میشوند همیشه حواسشان هست که ما یک مخاطب داریم که او را باید راضی کنیم.حسین قاضیان
ممکن است در بعضی از موارد نسبت به بعضی چیزها گذشت وجود داشته باشد و با دیده تسامح نگریسته شود. مثلا در مورد موضوعات سرگرم کننده در صدا و سیما و در مورد ورزش. اما در مورد آن چیزهایی که بر میگردد به تحکیم پایههای قدرت سیاسی آنها چیزهایی نیست رهبری ازش بتواند عدول کند. اتفاقا همان جنبههاست که به موضوع بحث ما مربوط میشود. یعنی برخورد با مخالفان سیاسی و ایجاد یک نوع کاریزمای رسانهای برای رهبری و درست کردن یک فضا و جو روحانی در اطراف ایشان که غیر از آن قدرت عملی قاهره که به دلیل در دست داشتن قدرت مادی دارند یک نوع قدرت معنوی هم ایجاد شود که آن کمبود اقتدار یا نفوذ معنوی را جبران کند. این نقش عمدهای است که صدا و سیما ازش انتظار میرود در ارتباط با آن مخاطب معینی که مخاطب اصلی و اساسی صدا و سیماست. و چون این موضوع یک رابطه ارگانیک بین کسانی که انتخاب میشوند به عنوان مسئول و رهبری که جایش محکم است، بنابراین این رابطه تحت تاثیر این قبیل اتفاقات نمیتواند عوض شود و به این ترتیب شاید هم نیازی به تصمیمات جدید در این زمینه وجود نداشته باشد.
آقای لاهیجی، نظرتان درباره نکته آقای قاضیان چیست که گفتند این تحریمها اثر چندانی بر روی سیاستهای رسانهای صدا وسیما نخواهد داشت؟
لاهیجی: ممکن است در کوتاه مدت این سیاستها موثر واقع شود. ولی با شکنجه و فشار و اعترافگیری نمیتوانند برای کسی محبوبیت به وجود بیاورند. اطراف ایران و خاورمیانه طی دو سال گذشته ببینید چه تحولاتی به وقوع پیوسته، چه دولتهایی سقوط کردهاند، الان وضعیت دوست و همپیمان جمهوری اسلامی آقای بشار اسد را ببینید به چه صورت است. من فکر میکنم که مقامهای جمهوری اسلامی اگر یک مقدار دوراندیش باشند میبینند که روز به روز دارد حلقه محاصره تنگتر و تنگتر میشود و آنها نمیتوانند فقط به برکت تبلیغات فکر کنند که برای آنها ممکن است یک راه گریزی از این سرنوشتی که خودشان دارند برای خودشان رقم میزنند وجود داشته باشد.
آقای نوریزاد، قبلا صحبت از سیاست صدا و سیما در برابر اقلیتهای دینی شد. نمونهای هست که خود شما در سالهای همکاری به آن بر خورده باشید؟
نوریزاد: من یک روز یک فیلمی ساخته بودم سینمایی به اسم «شاهزاده ایرانی»؛ مواجهه رستم با اسفندیار و این فیلم را از شاهنامه برداشت کردم. این را به آقای ضرغامی نشان دادم. نشسته بودیم در آن سالن. وقتی فیلم تمام شد، ایشان برگشت گفت آقای نوریزاد اینکه قابل پخش نیست. این فیلم همهاش از دین بهی، از زرتشت، از اوستا، از رستم، از اسفندیار... به ایشان گفتم شما چه بخواهید چه نخواهید پدران و مادرانتان زرتشتی بودند و اتفاقا باید به آنها افتخار کنید. من چه کار کنم که در زمان رستم و اسفندیار اسلام نبوده با این شکل و شمایل.
نگاه کنید یک ترویج افراطگونه مسایل مذهبی در صدا و سیمای ما آنقدر پخمهگونه است که یک مذهب عاجز از ارتباط با سایر نحلههای فکری را دارند تبلیغ میکنند. یک مذهب سینهزنی، روضهخوانی... یک دفعه میبینید که پنج شب است دعای ندبه، دعای کمیل... مذهب هیأتی، مداحی، تحقیری... مذهبی که در آن یک پرسش و یک چرا وجود ندارد. مثلا شما ببینید آقای خامنهای به عنوان رهبر تاکنون در یک میزگرد مطبوعاتی شرکت نکرده. که برخی از خبرنگاران از ایشان پرسشهایی بکنند با وجود مسئولیتهای بسیار فراوانی که ایشان دارند.
آقای خامنهای به عنوان رهبر با وجود مسئولیتهای بسیار فراوانی که دارد تاکنون در یک میزگرد مطبوعاتی شرکت نکرده که برخی از خبرنگاران از او پرسشهایی بکنندمحمد نوریزاد
هژمونی رسانهای ما مبتنی بر هژمونی حاکمیت ماست. یک سلطه بزرگ سایه انداخته و طبیعی است که این رسانه هم باید خودش را با آن تطبیق دهد. عمده حساسیتهایی که آقای ضرغامی یا مدیریت صدا وسیما استنتاج میکنند عمدتا به مقولات حجاب و این طور قضایا متوقف مانده و از پرداختن به امهات مسایل مردم اینها پرهیز میکنند. آنقدر که اینها متوقف در رعایت حجاب فلان مجری بودند... مثلا همین آقای ضرغامی همان روز به خود من گفت آقا مسعود به من زنگ زد... آقا مسعود یکی از پسران آقای خامنهای است... که آقا مسعود به من زنگ زد و گفت روسری فلان مجری یک کم پایین بود یا یک کم مثلا پس رفته بود و مثلا یک مقدار هم آرایش داشت. یعنی اینقدر... و ایشان میگفت چشم من اصلاح میکنم... اینقدر حساسیت هست. چنین رسانهای که از یک سمت به شدت در محاصره حساسیتهای حاکمیتی قرار گرفته و از آن طرف بر هر آنچه که در جامعه اتفاق میافتد چشم میبندد و بعد در نقطه مقابل میآید پارازیت رها میکند که مردم نفهمند. یعنی یک جهلگستری فراوان از صدا و سیمای ما به سمت مردم اشاعه داده میشود. درست در یک شرایطی که دنیا به سمت عقل میرود، به سمت گسترش عقل میرود. من شرمندهام دارم این صحبت را از رسانهای میکنم که رسالتهای بسیار فراوانی برای او مترتب بوده و الان به گردونه فراموشی سپرده شده.
آقای نوریزاد، با حذف پرس تیوی و هیسپان تیوی از شبکه ماهوارهای هیسپاست صدا و سیما چه خواهد کرد؟
من تصورم این است که اینها با صرف حذف دنبال یک حامی دیگری خواهند گشت. مثلا دست به دامن روسیه خواهند شد. کمااینکه روسها در این سالها از ندانمکاریهای ما بسیار سود بردهاند. مثل قمار هستهای یا پولهایی که در زمینههای مختلف مثل موشکهای اس۳۰۰ از ما بالا کشیدهاند. چیزی هم عاید ما نشده. ایران در این خصوص دست به دامن روسها خواهد شد و تقلای فراوانی خواهد کرد برای اینکه صدای خودش را به آنسوی مرزها برساند. تصویر خودش را به آنسوی مرزها برساند. مشکلی که ما گرفتارش هستیم این است که دوست داریم در رسانه صدا و سیما تصویر رهبری و تحلیلهای خودمان را به جهانیان برسانیم و از آن طرف وقتی جهانیان حرفی را به ما دارند این را با پارازیت میآییم محدودش میکنیم. تلاش خواهند کرد مشکل را با وعدههای فراوان... حل کنند مثل ابزار و سیستمهایی که از روسیه خریدهاند برای ایجاد پارازیت... در این زمینه هم تصور من این است که گزینه روسیه یکی از گزینههای پیش روی حاکمیت ما خواهد بود.